بخشی از مقاله

چکیده

مهمترین هدف هر شرکت، به حداکثر رساندن ثروت سهامدارانش است. به همین منظور مدیران شرکت ها تلاش می کنند تا با استفاده از ترکیبات و تصمیمات مختلف مالی، ارزش بازار شرکت را افزایش داده و هدف شرکت را تحقق بخشند. هرچند که تغییرات ثروت سهامداران تحت تاثیر عوامل مختلفی است، اما استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری و در پیش گرفتن تقسیم سود مناسب، که از جمله ابزارهای تصمیمات مالی به حساب می آیند، میتواند موجب بهبود جایگاه شرکت گردد.

هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر مکانیزم های نظام راهبری شرکتی بر سیاست های تقسیم سود میباشد. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و نمونه ای مشتمل بر 159 شرکت به عنوان نمونه پژوهش در طی دوره زمانی تحقیق 5 ساله - 1390-1394 - انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از این است که استقلال هیئت مدیره، تمرکز مالکیت و نوع حسابرسی تاثیر مستقیم و معنی داری بر سیاست های تقسیم سود دارد.

کلیدواژهها: نظام راهبری شرکتی ؛ تصمیم گیری های مالی ؛ سیاست تقسیم سود.
.1 مقدمه  و بیان مسئله

تنوع ایجاد شده در شیوه های تأمین مالی شرکتها، تأثیرپذیری عملکرد و رشد آنها از مجموعه ی این تغییرات، سبب گردیده است در سالهای اخیر، مفهوم راهبری شرکتی و ابعاد گسترده ی آن بخش مهمی از مطالعات متخصصان و کارشناسان را به خود اختصاص دهد - کریمی و اشرفی، . - 1390 سازمان همکاری و توسعه اقتصادی بیان کرده، راهبری شرکتی مجموعه روابطی است که میان مدیریت، هیئت مدیره،سهامداران ودیگراشخاص ذینفع یک شرکت وجود دارد.همچنین راهبری شرکتی ، تعیین کننده ساختاری است که توس آن، اهداف شرکت تدوین و ابزار دستیابی به این اهداف و نظارت بر عملکرد مشخص می شود.

راهبری شرکتی خوب، می بایست مشوق های مناسبی را برای هیئت مدیره و مدیریت فراهم آورد تا آنها به پیگیری اهدافی بپردازند که در راستای منافع شرکت و سهامداران بوده و نظارت مؤثری را ممکن می سازد. از این رهگذر شرکت ها می توانند از منابع به شیوه ای کاراتر استفاده کنند. بنابراین نظام راهبری شرکتی با نشانه گرفتن اولین گروه ذینفعان در شرکت ها؛ یعنی هیئت مدیره و مالکان نهادی شرکت، به دنبال آن است که هیئت مدیره و سهامداران در دستیابی به بازده ی سرمایه گذاریشان اطمینان کسب نمایند.

از طرفی مهمترین هدف هر شرکت، به حداکثر رساندن ثروت سهامدارانش است. به همین منظور مدیران شرکت ها تلاش می کنند تا با استفاده از ترکیبات و تصمیمات مختلف مالی، ارزش بازار شرکت را افزایش داده و هدف شرکت را تحقق بخشند. هرچند که تغییرات ثروت سهامداران تحت تاثیر عوامل مختلفی است، اما استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری و در پیش گرفتن سیاست های بدهی و تقسیم سود مناسب، که از جمله ابزارهای تصمیمات مالی به حساب می آیند، میتواند موجب بهبود جایگاه شرکت گردد. سیاست تقسیم سود یکی از مهمترین مباحث مطرح در مدیریت مالی است؛ زیرا سود تقسیمی بیانگر پرداختهای نقدی عمده شرکتها و یکی از مهمترین گزینه ها و تصمیمات فراروی مدیران به شمار میرود.

مدیر باید تصمیم بگیرد که چه میزان از سود شرکت تقسیم، و چه میزان در قالب سود انباشته مجدداً در شرکت سرمایه گذاری شود. لارم به ذکر است که در ایران ، موقعیت شاید بهتری حاکم است و مجمع در این مورد تصمیم میگیرد: یعنی، عملاً سهامداران بزرگ هستند که در مورد سیاست تقسیم سود تصمیم می گیرند، هرچند می دانیم که مدیران به هرحال نقش بارزی در این تصمیمات دارند. به رغم اینکه پرداخت سود تقسیمی مستقیماً سهامداران را بهره مند می سازد، توانایی شرکت در انباشت سود به منظور بهره گیری از فرصتهای رشد را تحت تأثیر قرار می دهد - بیکر و پاول، . - 2005 به علاوه، این سیاست در بازار سهام، محتوای اطلاعاتی دارد و تغییر آن نیز برای سهامداران حاوی اطلاعات است.

هر سرمایه گذار با توجه به نوع سلیقه، سهام شرکتی را خریداری می کند که سیاست تقسیم سود آن را مطلوب میداند. میزان سود سهام پیشنهادی توس هیئت مدیره معمولا حاوی اطلاعاتی در خصوص انتظارات مدیران در
در این پژوهش ، با توجه به اهمیت موضوع تصمیم گیری های مالی و نقش آن در جلب رضایت سهامداران و ارزش شرکت، برآنیم تا تاثیر نظام راهبری شرکتی را بر فرایند تصمیم گیری های مالی را بررسی کنیم.از این رو در پی پاسخ به این پرسش هستیم : آیا نظام راهبری شرکتی بر سیاست تقسیم سود تاثیر معنی داری دارد یا خیر؟ و این که این ارتباط چگونه است؟

.2 پیشینه پژوهش

ون و همکاران - 2002 - در پژوه شی تحت عنوان نظام راهبری  شرکتی تصمیمات ساختار سرمایه در شرکتهای چینی، به این نتیجهÑسیدند که ارتباط مثبتی میان اندازه ی هیئت مدیره و ساختار سرمایه وجود دارد. همچنین نتایج تحقیق ن شان داد هیئت مدیره های بزرگ تر سیاست ایجاد سطوح بالاتری از بدهی را دنبال میکنند.کومار - 2005 - به بررسی رابطه ی ساختار سرمایه و نظام راهبری شرکت پرداخت. پژوه شگر با به کارگیری ساختار مالکیت به عنوان معیار نظام راهبری شرکتی در فا صله ی زمانی سال های 1994 تا 2000 در ک شور هندو ستان ن شان داد که ساختار سرمایه دارای رابطه ی غیرخطی با نظام راهبری شرکت است و از طرفی میان مالکیت مدیران و ساختار سرمایه به رابطه ی معناداری دست پیدا نکرد.

آبر و بیکپا - - 2005 در پژوه شی با عنوان نظام راهبری شرکتی و تصمیم گیریهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار غنا، به این نتیجه ر سیدند که میان اندازه هیئت مدیرهæ نسبت اهرم مالی ارتباطی منفی وجود دارد.Í سن و بوت - 2009 - تأثیر ساختار مالکیت و نظام راهبری شرکتی را بر ساختار سرمایه بررسی کردند. در این تحقیق از سه متغیر اندازه هیئت مدیره، ترکیب هیئت مدیره و عضویت مدیر عامل در هیئت مدیره به عنوان شاخص - های سنجش نظام راهبری شرکت و از درصد سهام متعلق به مدیران و سهامداران نهادی به عنوان معیارهای سنجش ساختار مالکیت استفاده گردید. نتایج این پژوهشä شان داد که اندازه هیئت مدیره و سهامداری مدیریتی به شکلی منفی و معنادار با نسبت اهرم مالی در ارتباط است، در حالی که عضویت مدیر عامل در هیئت مدیره و ترکیب هیئت مدیره هیچ اثر معناداری بر ساختار سرمایه ندارد.

همچنین یافته های تحقیق گویای رابطه ای مثبت، ولی غیر معنادار میان مالکیت نهادی و ساختار سرمایه بود.سعد - 2010 - به بررسی رابطه ی بین راهبری شرکتی و اثرات ساختار سرمایه در کشور مالزی پرداخت. در این پژوهشی نمونه ای مشتمل بر 123 شرکت در چهار صنعت بین سال های 1998 تا 2006 را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. نتایج این پژوهش حاکی از وجود رابطه ی منفی بین دوگانگی مدیرعامل شرکت و ساختار سرمایه وهمچنین راب طه ی مث بت بین ا ندازه ی هی ئت  مدیره و ساخ تارسرمایه میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید