بخشی از مقاله

چکیده

آموزش و پرورش یکی از نظام های اجتماعی است که از پیچیدگیها و مسائل خاص خود برخوردار است.یکی از مهمترین و حساس ترین حیطه های تصمیم گیری در آموزش و پرورش ، حیطه ی برنامه های آموزشی و درسی است . با توجه به ناکارآمد بودن روشهای سنتی ، در راهکارهای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش بر رویکردتلفیقی ونیز برنامه محوری به جای کتاب محوری تاکید شده است. این تاکید نوعی از برنامه درسی را طلب می کند که با آنچه در شرایط حاضر در مدرسه جاری است، متفاوت باشد. در این راهکارها، موضوع درسی مشخصی محور فعالیت آموزشی قرارنمی گیرد، بلکه موضوعات مختلف باهم آمیخته می شوند.

در برنامه های تلفیقی وحدت شخصیت و وحدت نظری مورد تاکید است. زیرا، تحقق این برنامه ها، فرد را از اندیشه های جزیره ای و گاه متناقض و رفتارهای ناهمگون با سایر ابعاد شخصیت خارج می کند.سازماندهی برنامه درسی به شیوه ی تلفیقی، زمینه لازم برای دست یابی دانش آموزان به وحدت و یکپارچگی در تجربه های یادگیری فراهم می آورد و موجب یادگیری معنادار می شود، زیرا از جمله مفروضات این برنامه درسی، کاهش و حذف رشته های درسی مجزا و ارائه ی دروس تلفیقی و ایجاد درگیری محیطی به مفهوم ارتباط دروس با مسائل و موضوعات زندگی دانش آموزان و دانشجویان است که به معلمان این امکان را میدهد تا موضوعات درسی را با مسائل روزمره زندگی بیامیزند و آنچه آموخته اند را در عرصه عمل و زندگی به کار گیرند.

واژه های کلیدی : برنامه درسی تلفیقی ، سندتحول بنیادین، آموزش.

مقدمه

سازمان دهی محتوای برنامه درسی یکی از حساس ترین مراحل برنامه ریزی درسی است که کارایی برنامه و میزان تحقق هدف های مهم برنامه ریزی بدان وابسته است. نوع سازماندهی محتوا، کارایی برنامه و میزان تحقق تغییرات مهم در یادگیرندگان را تضمین می کند نقش آموزش و پرورش در رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان به عنوان آینده سازان این مرز و بوم غیرقابل انکار است.در این میان یکی از مهمترین برنامه های درسی مطرح شده ، برنامه درسی تلفیقی است . تلفیق به لحاظ مفهومی واژه های پیچیده و دارای ابعاد گوناگون است.

همینگونه است نحوه ی سازماندهی برنامه درسی، نقش معلم و نحوه مدیریت وی در کلاس درس که از پیچیدگی بسیار برخوردار است. تلفیق به معنای سازگار کردن و با هم آمدن است و با تکه کردن و جدا ساختن موضوعات درسی و مرزبندی آنها و نیز با تقسیم اطلاعات و دانش بخشهای جزئی و متفاوت و بالاخره با تخصصی شدن آنها مغایرت دارد تلفیق سعی دارد آموزش را با زندگی روزمره مرتبط سازد، زیرا نگاه جزء نگر به طبیعت ، انسان را از دستیابی به نگاه جامع درباره ی جهان و طبیعت باز می دارد.

ازاین رو هایزنبرگ می گوید : توجه به امور جزئی در مطالعات طبیعی و تکه تکه شدن علم، دانشمندان را از دستیابی به دیدگاهی جامع درباره ی جهان و وحدت بخشیدن به آن محروم کرده است. به همین جهت، ابراز امیدواری کرده که با انجام مطالعات میان رشته ای بتوان بر این مشکل فائق شد روند مسلط در قرن بیستم مبتنی بر تخصصی شدن و رویکرد تک رشته ای ، تکثیر دروس و برنامه درسی رشته محور و ارائه موضوعات به صورت جدای از یکدیگر بوده است.

درحالیکه این نحوه ی ارائه محتوا نمی تواند فراگیر را در دستیابی به نظری جامع نسبت به امور، پدیده ها و رویدادها مدد رساند. برای نیل به نظری کل نگر، برنامه درسی تلفیقی کارگشاست. تلفیق به معنای سازگار کردن و باهم آمدن است و با جداسازی موضوعات درسی مغایرت دارد.

برنامه درسی و اصول تدوین آن

در مبانی نظری سند تحول بنیادین برنامه درسی به مجموعه فرصت های تربیتی نظامند و طرح ریزی شده ونتایج مرتبط بر آنها اطلاق می شود که متربیان برای کسب شایستگی های لازم جهت درک و اصلاح موقعیت بر اساس نظام معیار اسلامی در معرض آنها قرار می گیرند تا با تکوین و تعالی پیوسته هویت خویش مرتبه قابل قبولی از آمادگی برای تحقق حیات طیبه در همه ی ابعاد را به دست آورند. به استناد مبانی نظری سند تحول بنیادین در یک نظام تعلیم و تربیت شایسته است برنامه درسی متناسب با اصول زیر تدوین شود.نتایج یادگیری شایستگی با اتکا بر رویکرد تلفیقی به صورت عملکرد با رفتار سازمان یافته و یکپارچه تعریف شود نه به صورت رفتارهای منفصل از یکدیگر.

از تنوع و دامنه ی وسیعی از محتوا و منبع فراتر از کتاب های درسی برای خلق فرصت های یادگیری استفاده شود. روش های آموزش برای یادگیرنده فرصت هایی فراهم کنند تا او متناسب با نتایج یادگیری مرتبط با هریک از حوزه های یازده گانه تربیت به انجام تکلیف در موقعیت های مساله زای واقعی، خود سنجی و ترکیب یکپارچه ی دانش، مهارت و جنبه ی عاطفی به صورت شبکه های غیر خطی درون ارتباطی پیچیده اقدام کند.

برنامه درسی تلفیقی و ضرورت آن

برنامه درسی تلفیقی آموزشی است که سازمان بندی آن با استفاده از خطوط موضوعی متنوع و متفاوت صورت می گیرد و از طریق تلفیق موضوع های درسی گوناگون روی زمینه های وسیع تر مطاله سرمایه گذاری می کند. این تعریف یاددهی و یادگیری را به صورت یک کل می بیند که منعکس کننده ی دنیای واقعی معلم و شاگرد است. تلفیق برنامه درسی، ارتباط دادن و در هم آمیختن محتوا و فرآیندهای برنامه درسی به منظور تحقق هدف انسجام تجربیات یادگیری دانش آموزان است.

اصولا رویکرد تلفیق بر ارتباط میان موضوعات و اطلاعات و دانش تاکید دارد که این امر خود موجبات افزایش توانایی های یادگیرنده را برای یادگیری عمیق و مداوم فراهم می آورد ضرورت تلفیق برنامه درسی در حوزه تعلیم و تربیت نیازی است که در اثر توسعه علوم و عدم کارایی برنامه های درسی رایج متجلی شده است. انفجار اطلاعات و گسترش روزافزون علم، گسیختگی بخش های گوناگون برنامه درسی رشته ای و بی ارتباطی آن با زندگی و موقعیت های احتماعی از جمله مهم ترین مسائل برنامه درسی رایج است که موجب رشد نیاز به برنامه تلفیقی گشته است.

برنامه درسی رشته ای و موضوع محور که مبتنی بر موضوعات مجزا می باشد میراث اسنانگرای کلاسیک است که دنیا را به قسمت های مجزا تقسیم می کند. روانشناسی قوای ذهنی و نظری انظباط عقلی که ذهن را مانند ماهیچه ای به چند بخش تقسیم نموده هر بخش را متناسب دیسیپلینن خاصی می داند، برنامه ریزی رشته ای را مورد حمایت قرار داده است در ارتباط با ضرورت تلفیق در برنامه های درسی میتوان به نظر استاد برجسته ی تعلیم وتربیت وایت هد توجه کرد: وایت هد معتقد است که تنها یک ماده درسی برای تعلیم و تربیت وجود دارد و آن زندگی در تمام ابعاد است.

به جای این واحد مستقل ما به دانش آموزان دروسی مانند جبر، هندسه، تاریخ و... پیشنهاد می کنیم که از آنها هیچ نتیجه ای عاید نمی شود. زبان های مختلف را درس می دهیم که هرگز کودکان در آنها مهارت های لازم را به دست نمی آورند. سرانجام از همه ملال انگیز تر ادبیات است که از طریق ارائه نمایشنامه های شکسپیر همراه با جنبه های فلسفی و تحلیل های کوتاه از دسیسه ها و منش های عرضه شده و می باید در حالت اصلیش به حافظه کودکان محول شود. این در حالی است که دانش آموز نمی داند چگونه این اجزا را در کنار یکدیگر قرار دهد وبه یادش بیاورد.

فواید تلفیق برنامه درسی و اقدامات لازم برای آن

علاوه بر نقد برنامه های درسی رشته ای، پیش بینی فواید احتمالی برای برنامه های تلفیقی نیز موجب گسترش توجه به این نوع برنامه ها شده است که برای مثال می توان به چند جنبه ی آن اشاره کرد:آموزش یکپارچه برای فراگیران جالب تر، مفیدتر و برانگیزنده تر از روش سنتی است. پیشرفت تحصیلی و عملکردی دانش آموزانی که در معرض آموزش یکپارچه قرار دارند، مشابه و یا بهتر از افراد تحت پوشش آموزش سنتی است.

آموزش یکپارچه روابط دانش آموزان با هم و معلم را توسعه داده است.به دلیل ویژگی های خاص کودکان دوره ابتدایی، مناسب تر است که برنامه درسی در این دوره به شیوه ی آموزش یکپارچه و با تاکید بر مهارت ها طراحی و تدوین گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید