بخشی از مقاله

چکیده

برای شناخت جایگاه کارشناسی در حقوق، لازم است ماهیت آن از نظر حقوقی شناخته شود و از آنجایی که در قوانین کشور ما، مادهای که به طور قاعده، چگونگی اعتبار نظر کارشناس را به روشنی بیان کرده باشد، یافت نمیشود و شبیه مادهای که در کشورهای عربی آمده و به صراحت اعلام کرده است که نظر کارشناس، قاضی را ملزم نمی کند، در قوانین کشور ما نیامده است. با وجود این، در قانون آیین دادرسی مدنی در ماده 265 اعلام شده است در صورتی که نظر کارشناس با اوضاع و احوال محقق و معلوم مورد کارشناسی مطابقت نداشته باشد، دادگاه به آن ترتیب اثر نخواهد داد.

در این خصوص آنچه مسلم است این است که به موجب این ماده، قاضی در هر حال مکلف نیست نظر کارشناس را بپذیرد و براساس آن حکم صادر کند. بلکه در صورتی که آن را مطابق با اوضاع و احوال محقق و معلوم مورد کارشناسی نداند، از ترتیب اثر دادن به آن خودداری میکند. بنابراین با استناد بهاین ماده، الزامآور نبودن نظر کارشناس در هر حال و اختیار قاضی در ارزیابی و بررسی آن، اجمالاً محرز است. در این مقاله سعی گردیده دلایل حجیت نظر کارشناس در صدور حکم قاضی تبیین گردد که در ادامه به آن پرداخته شده است.

کلمات کلیدی: کارشناس، اثبات دعوی، سنت، اجماع، سیره عقلاء.

مقدمه

برخلاف علم قاضی که به عنوان دلیلی از ادله اثبات به طور متمرکز و مستقل در قوانین نیامده، کارشناسی به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی در قانون آیین داردسی مدنی و قوانین دیگر مورد توجه قرار گرفته و احکام مربوط به آن در مبحثی مستقل در قانون آئین دادرسی مدنی و قوانین مستقل مربوط به کارشناسی مانند قانون راجع به کارشناسان رسمی مصوب 1317 و لایحه قانونی مربوط به استقلال کانون کارشناسان رسمی مصوب 1358 و همچنین موادی از قانون مجازات اسلامی و قانون آئین دادرسی کیفری، آمده است.

رجوع به کارشناس ازجمله ابزارهای است که در حل و فصل اختلافات بسیار کاربرد دارد. لذا در حقوق اسلام مربوط به احکام نیست بلکه در ابواب مختلف می توان آنرا مشاهده کرد و در منابع فقهی رجوع به کارشناس و اهل خبره به طرق مختلف به آن اشاره شده است. طوری که می توان در آیاتی از قرآن کریم، روایاتی از رسول اکرم - ص - و دیگر معصومین - ع - ، اجماع و بنای عقلاء راجستجو کرد که در ذیل مختصراٌ به بیان آنها پرداخته میشود.

کتاب

خداوند در سوره ی مبارکه نحل آیه 43 میفرماید:و پیش از تو نفرستادیم جز مردانی که به آنان وحی می کردیم، پس از دانایان پرسش کنید اگر نمیدانید. این آیه از جمله آیاتی است که نشان میدهد رجوع به اهل خبره - کارشناس - را دلالت میکنند. اما آنچه در این آیه بدان ظهور دارد این است که شخص نا آگاه باید از افراد آگاه پرسش کند تا برای وی هر چند به صورت اجمال، علم و آگاهی حاصل شود.

در این آیه وجوب پرسش مستلزم وجوب قبول و ترتیب اثر بر اوست و الا پرسش بیهوده است و هنگامی که قبول جواب پرسش واجب باشد هر چیزی که پرسش از آن صحیح است - در صورتی که اهل ذکر-دانایان- بیان کنند - پذیرش آن واجب است، زیرا خصوصیتی در این نیست که حتما قبل از پاسخ پرسش شود و در پاسخ پرسش مطلبی را گفته باشندهمانا در کلام خداوند تعالی اهل الذکر ظهور در اهل خبره داشته از اینرو دلالت بر حجیت و اعتبار نظریه و گزارش اهل خبره دارد. در خصوص اینکه اهل الذکر چه کسانی هستند تفسیرهای مختلفی در بین مفسران مطرح شده است.

بعضی آن را به قرآن تفسیر نمودهاند به جهت اینکه ذکر از اسامی قرآن است و لکن نظر صحیح و صواب آن است که مقصود از اهل الذکر همان صاحبان علم و دانش و بینش هستند، هر یک از این احتمالاتی که در تفسیر اهل الذکر گفتهاند، بیان مصداقی از مصادیق آن بوده و در واقع تفسیر آیه به مصداق میباشد. چنانچه این شیوه متداولی در بسیاری از کتابهای تفسیری و نیز روایات است و اینکه چرا اهل الذکر همان اهل خبره میباشد این است که ذکر در لغت به معنای مطلق علم میباشد بدون تقیّد و خصوصیّتی و ملاحظهی موارد استعمال این ماده و مشتقات آن در قرآن کریم مانند کلام خداوند تبارک و تعالی لعلکم یتذکرون بر آن شهادت و گواهی میدهد.

بنابراین منظور و مقصود از کلمهی اهل در این آیه این است که هرکسی که عالم و دانا باشد در موضوعاتی از موضوعات و مسألهای از مسایل، متخصص بودن نسبت به یک موضوع را بیان میکند که میتوان جهت رفع جهل بدان رجوع کرد همچنین خداوند در سوره ی مبارکه مریم آیهی 43 میفرماید: ای پدر - به نقل از ابراهیم خلیل الرحمن - ع - - به من علومی داده شده که به تو داده نشده، پس مرا پیروی کن تا تو را به راه راست هدایت کنم.

در این آیه معنی مناقشه در استدلال به گفتار ابراهیم خلیل - ع - به پدرش روشن میگردد و آیه بر وجوب اطاعت و پیروی از افراد آگاه و دانا در مسائلی که میدانند دلالت دارد. در سوره مبارکه توبه آیه 122 بدین صورت آمده است: چنین نیست که مؤمنان همه به یکباره کوچ کنند، پس چرا از هر فرقهای از آنان افرادی کوچ نمیکنند تا مسائل دینی را فرا بگیرند در دین تفقه کنندو آنگاه که به نزد قوم و عشیره خود برگشتند آنان را انذار کنند، شاید از نافرمانی خداوند حذر کنند.

در مورد این آیه نمیتوان آن را فقط در مورد احکام الهی منحصر دانست، اگر چه مورد آن، ابتدا یادگیری و سپس بیان احکام الهی بوده است. روایت عبد المؤمن انصاری به نقل از امام صادق - ع - است که در تفسیر این آیه میفرماید: "خداوند سبحان آنان را مأمور نموده که به نزد رسول خدا - ص - بروند و - مسائلاسلام را - فرا بگیرند، آنگاه به نزد قوم خود باز گردند و به آنان بیاموزانند.

سنت

روایات متعددی در مورد اهل خبره در ابواب مختلف وارد شده و ضمن آن برخی از شیعیان را به برخی دیگر ارجاع دادهاند. در مقام بیان افراد صاحب فن - اهل خبره - است که دارای تخصص و مورد اطمینان میباشند، این گونه روایات نیز زیادند که در ذیل به مواردی از آنها اشاره میگردد. کلینی از محمد بن عبد اللّه حمیری و محمد بن یحیی جمیعا از عبداللّهبنجعفر حمیری، از احمدبناسحاق، از ابیالحسن امام علی نقی - ع - روایت نموده که از آن حضرت پرسش کردم و گفتم: با چه کسی مراوده داشته باشم یا از چه کسی برنامهها و دستورات دین را بگیرم و قول چه کسی را قبول کنم؟

حضرت فرمود: عمری مورد اعتماد من است، آنچه را که از من به تو میرساند از من است و آنچه از من برای تو میگوید، از سوی من به تو گفته، پس از وی شنوائی داشته باش و او را پیروی کن، چرا که او مورد اطمینان و امین است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید