بخشی از مقاله
بیان مسئله:
با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم ، نهضت هاي فکري جدیدي شکل گرفت که مهم ترین آنها نظریه انتقادي یا مکتب فرانکفورت و جریان هاي دیگري است که بر روي هم به پست مدرنیسم یا فرانوگرایی معروف است. رویکرد انتقادي این مکتب ،روش مارکس در ارزیابی ایدئولوژي ها و نشان دادن نقاط ضعف آنهاست
به طور خاص تر نظریه انتقادي در برنامه درسی به رویکردهاي برخی از صاحبنظران ومتفکّرانی اطلاق می شود که برنامه درسی آشکار و پنهان مدرسه را به عنوان وسیله اي براي بازسازي جامعه می نگرند. بسیاري از نظریه پردازان انتقادي دیدگاه هاي برنامه درسی خود را هدایت مداوم به سوي بازسازي مفاهیم آموزش هاي مدرسه اي می پندارند، ایده هایی که حاوي مضامین جدیدي است که با دیدگاه هاي سنتی برنامه درسی کاملا متفاوت است
با توجه به اهمیت نظریه انتقادي طیف گسترده اي از نظریه پردازان به تحلیل و بررسی مسائل مرتبط با آموزش و پرورش انتقادي پرداخته اند که از آن جمله حوزه برنامه ریزي درسی است. کارشناسان این حوزه دیدگاه هاي گوناگونی را طرح کرده اند که گاه محل بحث و مناقشه قرار گرفته اند .پائولوفریره از جمله افرادي است که آموزش وپرورش انتقاديعمیقاً تحت تأثیر آثار و افکار وي بوده و آرا و اندیشه هاي او در شکل گیري و نظام دهی به نظریه انتقادي در آموزش و پرورش بسیار اثرگذار بوده است.پائولو فریره، بر نقش شناخت انتقادي در تعلیم و تربیت انتقادي براي رهایی از نابرابري، ستم و بی عدالتی تأکید زیادي داشت و بر این اساس الگوي آموزشی به نام تعلیم و تربیت رهایی بخش یا تعلیم و تربیت انتقادي را ایجاد کرد.
با توجه به ضرورت هاي ذکر شده در زمینه تربیت انتقادي و مخالفت هاي نظریه انتقادي با دیدگاه هاي سنتی برنامه درسی، در این نوشتار به بررسی اندیشه هاي پائولوفریره در ارتباط با برخی عناصر برنامه درسی از جمله: اصول حاکم بر فرایند یادگیري، نقش معلم، نقش یادگیرنده و محتواي یادگیري پرداخته ایم تا زمینه برنامه ریزي هایی براي آموزش و پرورش و توسعه آگاهی انتقادي در سطح جامعه فراهم آید.
روش تحقیق:
در این تحقیق، از روش توصیفی- تحلیلی به عنوان روش پژوهش و از بررسی مستندات به عنوان ابزار جمع آوري اطلاعات استفاده شده است.
سؤال هاي تحقیق:
با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، تحقیق حاضر در صدد است تا به سؤالات ذیل پاسخ گوید.
-1 با توجه به مباحث شناخت شناسی ،اشاره هاي فریره در ارتباط با دانش و یادگیري چیست؟
-2 اشاره هاي فریره درباره نقش معلم و دانش آموزش چیست؟
-3 روش هاي یاددهی- یادگیري در پرورش انتقادي از منظر فریره کدام است؟
با بررسی هاي انجام شده به طور خلاصه در ارتباط با سؤالات مطرح شده می توان گفت ، مقوله شناخت شناسی در فلسفه با حقیقت، دانش و یادگیري سروکار دارد که در ارتباط با سؤال اول، اشارات فریره در برابر دانش ، یادگیري و آگاهی به صورت ذیل می باشد.
ایران وي دانش را ساختاري اجتماعی میداند که شامل خود آگاهی3، احساسات4، هیجانات5، حافظه6، کنجکاويهاي معرفت شناختی ذهن7، تمرکز بر موضوع و همچنین افراد دیگري که به آن موضوع فکر می کنند، می باشد. به عبارتی فریره معتقد است کهتفکّر و دانش به طور کلی حاصل فردي که فکر میکند و موضوع مورد دانستن ، به تنهایی نیست، بلکه افکار - خود آگاهی، احساسات و هیجانات - سایر افرادي را که به آن موضوع میاندیشند، نیز در بر میگیرد
فریره سه سطح از آگاهی را از یکدیگر متمایز می کند:-1 آگاهی جادویی-2 آگاهی ساده و بی تکلیف-3 آگاهی انتقادي. همچنین وي معتقد است که نباید دانش را تنها محدود به منطق و محتوا8 یا تنها مشتمل بر هیجانات و خرافات9دانست، بلکه باید دانش را در ارتباط متقابل میان فهم و احساس مورد جست و جو قرار داد - لی اونز، 2001به نقل از غفاري،. - 1389 از نظر فریره دانش یک فرایند اجتماعی است با ابعاد فردي
در خصوص یادگیري، فریره با تحلیل نظام آموزشی موجود، به مغالطهاي که مدارس در این راستا انجام میدهند صراحت میبخشد. به این ترتیب که سیستم آموزش - پرورش را به سیستم بانک تشبیه کرده است و در تحلیل سیستم آموزشی موجود، اصطلاح "بانکداري آموزشی"10 را به کار میبرد که بر اساس آن معلم در هر جلسه مطالبی را نزد دانشآموز به ذخیره میگذارد؛ درست مانند بانک ها که افراد با افتتاح حساب بانکی در برابر هر بار مراجعه به بانک، مقدار مشخصی پول، در حساب شخصی خود پس انداز میکنند.
وظیفه بانکدار نیز نگهداري و بازپسدهی پول سپرده شده در زمان مورد انتظار است و در این فرایند دانشآموز نیز تنها وظیفه دریافت، نگهداري و بازپسدهی اطلاعات دریافت شده را داشته و هرگونه درگیرشدن با دانش به امانت سپرده شده براي وي ممنوع است
فریره در مقابل آموزش و پروش بانکی آموزش و پرورش رهایی بخش را مطرح می کند که شامل روند انسانی شدن افرادي است که تحت ستم هستند. فریره معتقد است که گفت وگو وتفکّر انتقادي رابطه نزدیکی با هم دارند.همچنین فریره معتقد است کهتفکّر انتقادي در آموزش و پرورش بانکی امکان پذیر است - .
در یک تقسیم بندي نظریه آموزشی فریره به سه دسته تقسیم می شود:
-1 نظرسنجی در مورد کلمات عامیانه و مسائل مربوط به جامعه
-2 فهرست واژه ها و مسائل مر بوط به جامعه؛ شناخت مسائل و مشکلات نرمال در مسائل سیاسی و صحبت درباره آنها -3 سیاسی عمل کنیم.
فریره دانشجویان را به عنوان مردان و زنانی می داند که توانایی فکر کردن به مشکلات سیاسی را دارند و می توانند دست به فعالیت هاي سیاسی بزنند
در ارتباط با سؤال دوم دیدگاه فریره در مورد اینکه چه کسی باید تدریس کندو با چه روشی اینست که تدریس یک فرآیند سیاسی است، تدریس باید یک فرآیند دموکراتیک باشد که از وابستگی به معلم جلو گیري کند. معلم باید یاد بگیرد که دانش آموزان چگونه یاد می گیرند.یادگیرنده باید به معلم و معلم به یادگیرنده تبدیل شود. در دیالکتیک معلم به دانش آموز تبدیل می شود، براي اینکه بداند و بیشتر بداند و دانش آموز می داند آنچه را نمی دانسته و معلم بهتر می فهمد آنچه را که قبلا می دانسته.
معلم در ارتباط با دانش آموز خود نیاز است که به آنان احترام بگذاردو به همان اندازه نیاز است که از وضعیت واقعی جهان دانش آموزان و شرایطی که با آنان شکل می دهد آگاه باشد. به عبارت دیگر باید واقعیتی که دانش آموزان در آن زندگی می کنند را بفهمیم و بدون این ما هیچ دسترسی نداریم از اینکه بفهمیم آنان چگونه فکر می کنند و چگونه می فهمند؛ بنابراین یکی از مسائل مهم ما این است که بفهمیم دانش آموزان چگونه و چطور می فهمند. با توجه به مطالب گفته شده هیچ تم و برنامه با ارزشی وجود ندارد که بتوان در مورد آن صحبت کرد. زمینه هایی وجود دارد که باید در برابر آن سکوت کرد.
ما می توانیم درباره همه چیز صحبت کنیم و درباره هر چیزي اظهارنظر کنیم.فریره معتقد است که معلمان باید یاد بگیرند که چگونه دانش آموزان را در درك جهان کمک کنند و باید بدانند دانش آموزان چطور یاد می گیرند.آموزش نمی تواند یک فرآیند انتقال دانش از معلم به یادگیرنده باشد. این انتقال، مکانیکی است که منجر به حفظ ماشین وار می شود.یادگیري فرآیندي است که ابتدا دانش به ما ارائه می شود و سپس از طریق بحث و گفت وگو شکل می گیرد
در مورد نقش دانش آموزان می توان گفت شاگردان باید پس از طرح سؤال توسط معلم ، باید بتوانند خوب به آن فکر کنند و همه جواب آن را بررسی کنند. در آموزش طرح مسئله برخلاف آموزش بانکی که فعالیت معلم و شاگرد دوپاره می شود، دانش آموزان همکار معلم در پژوهندگی هستند.
دانش آموزان می توانند ازطریق روش دموکرتیک و پرسش و پاسخ مستمر از یکدیگر یادبگیرند
در ارتباط با سؤال سوم و اشارات فریره را در زمینه روش هاي یاددهی – یادگیري ، وي آموزش تلقینی را یکی از خطرناك ترین صور محیطی می داند که روند ستم پذیري را رواج می دهد. مهم ترین ویژگی این نوع آموزش برخورداري از لحن و زبان جذاب و ناتوان در ایجاد و تغییر است
مقابله با روش استبدادي - تلقینی - در آموزش و پرورش ، فریره "روش مشکل نما"11 را به عنوان جایگزین پیشنهاد می کند. آن روش شروع می شود از روش زندگی مردم و واقعیت ها. آنها وضعیت زندگی خود را به عنوان مشکلی در نظر می گیرند که در آن موقعیت خود نمایی می کند. این روش متمر کز است بر اینکه نشان دهد به مردم که آنها حق دارند بپرسند از افراد و علت ها و اینکه آنان حق دارند علت هاي نفوذ در زندگیشان را پیدا کنند. از جنبه هاي مهم این روش گفت وگو است. گفت وگو به این معنا که ارتباط بین رهبر گروه و اعضاي گروه افقی است و نقش رهبر گروه و اعضاي گروه قابل تعویض است. رهبر از اعضاي گروه می آموزد و اعضاي گروه از رهبر گروه. این روش مخالف روش استبدادي است که روابط رهبر و اعضاي گروه به صورت عمودي می باشد در ادامه وي بیان میکند که براي ایجاد یک گفت وگوي باز و منعطف باید شرایط زیر در نظر گرفته شوند: -1 عشق-2 فروتنی -3 ایمان -4 امید -5تفکّر انتقادي
نتیجه گیري:
با بررسی نظریه انتقادي فریره چنین نتیجه گیري می شود که وي برنامه درسی را امري سیاسی تلقی کرده و معتقد است تعلیم و تربیت باید از تعلق انحصاري به طبقه ستمگر رهایی یابد و مبدل به آموزش و پرورش براي تمام مردم در فرآیند آزاد سازي گردد و بر همین اساس دانش را یک فرآیند اجتماعی دانسته و آن را محدود به محتوا نمی کند و از طریق ابداع اصطلاح بانکداري آموزشی، نقش مدارس،معلم و دانش آموز را به گونه اي متفاوت توصیف کرده و معتقد است نه تنها دانش آموز نباید به معلم وابسته شود بلکه معلم نیز باید همچون دیگر دانش آموزان یاد بگیرد و فرآیند انتقال دانش از معلم به یادگیرنده باید به روش مبتنی بر گفتگو یا مسئله محوري تغییر یافته، تا از این طریق افراد بتوانند درباره عقاید خود و دیدگاه هاي دیگران گفت وگو کنند و ماحصل چنین گفت وگویی یعنی عمل انتقادي، محصول و ثمره اصلی نظام آموزشی است.