بخشی از مقاله
تقدس آب درباورآئين يارسان
چکيده :
پس از ورود اسلام به ايران ،آناهيتا الهه آبها،جايگاه خود را در ميان ايرانيان مسلمان از دست داد؛ اما انديشه تقدس آب که يادآور نيايش اين ايزدبانواست ، طي يک فرايند در بعضي فرهنگ هاي ايراني و درقالب هاي گوناگون ، حفظ شده است . يارسان يکي از فرقه هاي شيعي است که همواره تقدس آب ، درباور اين آئين امري مهم تلقي ميشده است ،به گونه اي که دراين آئين ، نيايشي ويژه اين عنصر برگزارميشود.بيشتر پيروان و محوطه هاي مقدس يارسان ، درمناطق غرب ايران مي باشند.دراين مقاله محوطه بلوران ازتوابع شهرستان کوهدشت که ازمکان هاي مهم فرقه يارسان است مورد بررسي و مطالعه قرارگرفته است . اين پژوهش که برمبناي نظامي کيفي و راهبردي تاريخي- تفسيري و با دو رويکرد باستانشناسي و مردم شناسي صورت پذيرفته ،سعي برآن دارد بامطالعه و بررسي انديشه تقدس آب وبازتاب آن در آئين يارسان ،به تحليلي درست در چرايي و چگونگي فرايند شکل گيري اين رفتار فرهنگي دست يابد .نتايج مطالعات نشان مي دهد باتوجه به اينکه مبناي ساختار آئين يارسان بر مباني فکري و اعتقادي اسلام در بستر فرهنگي منطقه شکل گرفته است ؛ تقدس آب طي يک فرايند،درباورآئين يارسان حفظ شده است .
واژگان کليدي:آئين يارسان ،آناهيتا،نيايش آب ،بلوران
مقدمه :
زيست بوم وشرايط جغرافيايي تاثير فراواني بر شکل گيري ساختارهاي بنيادي جوامع داشته است .بشر همواره نيازهاي خود را از محيط تامين نموده است .درواقع عوامل محيطي بر نحوه زندگي بشر از شيوه زندگي اجتماعات کوچرو گرفته تا چگونگي شکل گيري الگوهاي استقراري فصلي ودائم ونحوه معيشت ايشان تاثيرگذار بوده است .گاهي اوقات محيط نيازهاي انسان رابه راحتي تامين مي کندگاهي نيز سرسازگاري ندارد. آدمي دراين هنگام احساس خطر مي کند، خطري که شايد سرنوشت او را با مرگ رقم بزند.ناگزير دست به دامان طبيعتي مي برد که او را تهديد کرده است .ازناتواني ودرماندگي خود به عجز وناله مي افتد.قرباني مي کند تا رضايت او را به دست آورده بلکه خشمش را فرو نشاند وآرام گيرد. دراين هنگام اسطوره ها متولد مي شوند. اسطوره تجسم احساسات آدميان است به گونه اي ناخودآگاه ،براي تقليل گرفتاري ها يي که آرامش او را بر هم زده است .
آب به عنوان يک عنصر حيات بخش همواره در تفکرات وانديشه انسانها جايگاه ويژه اي داشته است . اين مهم را مي توان از جهانبيني ونگاه ويژه فرهنگ ها به اين عنصر دريافت . فرهنگ ،رفتاري است حاصله از عکس العمل انسان به محيط . تنوع فرهنگها که خود ناشي از زيست بوم هاي مختلف است تنوع ديدگاه ها رادرپي داشته است .تنوع اقليمي درايران نيزمنجربه شکل گيري فرهنگهاي گوناگون دراين سرزمين شده است .يارسان يکي از فرقه هاي شيعي اثني عشري است که بعد از ورود اسلام به ايران طي يک فرايند به صورت يک آيين درمناطق غرب ايران به وجود آمد.از نگاه اين فرهنگ آب تقدس خاصي دارد. البته امر تقدس آب به زمانهاي بسيار دور بر مي گرددبه نحوي که رد آن را مي توان در پيش از تاريخ ،دوران تاريخي وهمچنين اسطوره ها پي - گيري نمود.دراين نوشتارکهبا دورويکرد باستانشناسي ومردم شناسي صورت پذيرفته به بازتاب تقدس آب در آيين يارسان وچگونگي اين فرايند پرداخته شده است .دراين پژوهش منطقه بلوران از توابع شهرستان کوهدشت واقع در استان لرستان ،که به عنوان يکي از مراکز مهم فرقه يارسان قلمداد مي شود به عنوان مطالعه موردي انتخاب شده است . در روند اين تحقيق نيازشدکه بااقوام بومي منطقه مصاحبه به عملآيدکه مشکلات ودشواريهاي خاص خودراداشت .لازم به ذکر است پژوهش هايي از ديدگاه تاريخي وديني درخصوص آيين يارسان صورت پذيرفته است که اغلب آنان اين مسلک را متاثر از اديان گذشته مي داننداما تاکنون پژوهشي بااين عنوان واين رويکرد صورت نگرفته است .
آبازنگاه اسطوره شناسي :
آبازکه نالگوهاي اسطورهاي دربسياري جوامع است .موضوع الوهيت دادن به آبازايزددانستن آتش نيزپيچيده تراست .آبي که درعين مقدس بودن ،آشاميده ميشود.دراسطوره هاي ايراني آب همواره جايگاه والايي داشته است به گونه اي که دراوستاي متاخر،هرچند مزدا آن را آفريده اما خود درشمار ايزدان به حساب آمده وصفاتوعناوين بلندي يافته ودرخطاب مستقيم ،ازآن طلب ياري وبخشش شده است .دريسنه هابيشتردرحالت جمع به کاررفته ونسبتهاي((اشوني)) و((اهورايي)) و((صفاتنيک )) يافته است . (شمس
،٦١:١٣٨٢)درمتون پهلوي نيزآب ،جايگاه ويژهاي دارد.آب ،پس ازآسمان ،دومين آفريده اهورامزدااست . (همان ،٦٨)اپام نپات و اردوي سوره اناهيتا که بعدها آناهيتا خوانده شد؛ايزدان آب در اسطوره وفرهنگ سرزمين ايران هستند.شخصيت هاي اسطوره اي تنها درروزگار باستان جايگاه والايي نداشته اند بلکه امروزه نيز مي توان آنان را به عنوان که نالگوها،نمادوهويت ملتها قلمدادکرد.ايزدان آب به صورت ايزدبانو معرفي شده اندبه نحوي که با عنوان ايزد بانوي آبها به درگاهاي شاننماز مي گزاردند.(کريمي،١١٤:١٣٨١).اين نماددرحماسه گيلگمش ،طوفان نوح عهدعتيق ، ماجرا يکي خسروافراسياب درشاهنامه ،سرزمين وي را ناليوت ،واقعه عاشوراوبسياري ديگرازمصاديق ادبياتي آمده وضمن تقدس ذاتي باديگرمفاهيم مقدس مترادف شده است . (عليپورمند، ١٣٨٩: ٣٦)درمراسم ها وآيين ها همواره از آب به احترام ياد مي شده است درواقع آب پاک کننده ي ناپاکي ها وپليدي ها بوده است . نوروزبزرگترين جشن ايرانيان باستان بوده که تاکنون درمقابل حوادث روزگارقامت خم نکرده است .ازجمله مراسم معتبرومشهوري که به نوروزمنسوب است واغلب مورخان ونويسندگان بدان اشاره کرده اند،رسم شستشووغسل کردن وآب پاشيدن به يکديگرمي باشد
آب مايه روشنايي وخيروبرکت است (همان :١٧٦)شايد اين مهمترين دليلي بوده که فرايند تقدس آب بعداز اسلام درنزد ايرانيان البته به گونه اي متفاوت حفظ شده است .درباورايرانيان شيعه مذهب ،آب کابين ومهربانوي بزرگ اسلام حضرت فاطمه (س )قلمدادشده است .(شعباني اصل ،٣٢١:١٣٨٦) همچنين درتداوم تاريخي انديشه ي ايراني ردپاي آب همانگونه که درکنارمعابدآناهيتاديده مي شود،درکنارمساجدنيزحضورآن رااحساس مييکنيم .آب دربيرون مسجد (پاياب )،دردرون مسجد (حوض )،نشانه پاکي وطراوت وخلوص معنوي مومن است وباوضواست که انسان اجازه حضوردرمحضرذات باري تعالي راپيدامي کند(عليپورمند،١٣٨٩ :٣٦)
اپام نپات :
نخستين ايزديکه درمتون زرتشتي باآب ارتباط مي يابد،ايزداپامنپات است ومي پنداشته اندکه اينايزد،زاده وفرزندآب است (شمس ،٦٣:١٣٨٢)اين ايزديکي ازکه نالگوهاي اساطيري است که درگذشته فرهنگ ايران ،به عنوان ايزدي مهم وتاثيرگذارمعرفي شده است .اپام نپات اوستايي فرشته آبهاست ودراعماق آبها زندگي مي کند.اوداراي اسباني تيز رو است ونگاهبان روشني و فره دربن آبهاست .(بهار،٤٧٥:١٣٨١)اوآبهاراپخش مي کند.نيرومند و بلندبالاست . اويکي ازسه خدايي است که لقب ((اهوره ))(=سرور) رادارد. مانندامشاسپند اندرخشان است .درمتنهاي پهلوي لقب برزکه صفت اوست ،نام خاص اوگشته است .تيشتر،ايزدباران ،نژادازاودارد.(آموزگار،١٣٨٩ :٢٢)اين ايزد تنها درفرهنگ ايراني تجلي نيافته است به گونه اي که همزمان درسرزمين هاي ديگر ،شاهد ايزداني با عناوين مختلف هستيم که همان نقش وجايگاهي را دارد که اپام نپات ايراني دارد.کمي دورتر ،درسرزمين هند،ورونه راداريم ايزدي که همتاي اپام نپات ايراني است .اين ايزد نيزدرقديم ترين سروده اي ودايي به عنوان ايزدآب مطرح مي شودمهمترين نقش آب دراديان هندوايراني،ارتباط آن با کيهان شناسي وآفرينش است (شمس ،١٣٨٢: ٦٦- ٦٣)وجه مشترک بين باورهاي ديني وزبانهاي قوم کهن ايراني وعقايد مذهبي وزبانهاي آريائيهاي هندي،بسياراست که نشان مي دهدايرانيان دوران ايران ويچ وهنديانعهد وداها،آداب ،زبان واعتقادات بسيارمشابهي داشته اند.اينوجه مشترک دراوستابه همانگونه بازنمايانده مي شودکه دروداهاي هندي.(لومل ،١٧٥:١٣٧٠)اين ايزددرايران کمک مدربرابراردويسوره آناهيتارنگ مي بازدوويژگيهاي شرابه اين ايزدبانومنتقل مي کند.(آموزگار،١٣٨٩: ٢٢)
اردوي سورآناهيتا
اردوي به معناي رطوبت ودراصل وآغازنام رودخانه مقدسي بوده است وبعدهابراثراصول شناخته شده دراساطير،نام رودخانه شخصيت خدايي پيداکرده است .سوره ياسورابخش ديگراين عبارت وبه معناي نيرومندوپرزوراست وآناهيتامعناي پاکي وبي آلايشي مي دهد.(حرم پناهي،١٢٣:١٣٨١)اوراهمتاي ايزدبانوي سرسوتي درآيين ودايي مي دانندوبرخي براين عقيده اندکه اردوي دراصل صفت سرسوتي بوده است که درهندبه رودخانه کوچک مقدسي دراحهپنجاب کنوني اطلاق مي شد؛امادرايران به صورت هرخوتي (رخوديارخج )درامدکه ناحيه اي پررودخانه ودرياچه اي درافغانستان کنوني بهاي ننام خوانده شد.بعدهاجاي سرسوتي راکه اصلارودخانهاي بود،دوصفت آني عني ((اردوي)) و((سوره ))گرفت .(آموزگار،١٣٨٩ :٢٣)آنهاهردومظهرآب هستندودراوستاوري گودابه عنوان رودي آسماني توصيف مي شوند.همچنين هر دوي آنهابرگردونهاي سوارهستندوآن رامي رانندشگفتترآنکه يکي ازاسبهاي گردونه سرسوتي،يعني باد،بايکي ازاسب هاي آناهيتا همنام است .درضمن آناهيتا از سرزميني بهنا مهر هوتي(haravati)سرشار از روده ابرگرفته شده که ازآن دراوستا و فارسي باستان بارها يادشده است .(لومل ،١٣٧٠:١٧٥)جايگاه والاي اين الهه به گونه ايست که نه تنها ايزدبانوي همه آب هاي روي زمين که سرچشمه اقيانوس کيهاني نيزبرشمرده ميشود(حرمپناهي،١٢٣:١٣٨١)درواقع اين ايزدکه نخست بر رودخانه اردوي سروري داشت کمکم برهمه آبهاسروري مي يابدوبنابربن دهشن ،پدر و مادر آنها مي شود و از اپامنپات نيز پيشي مي گيرد و شخصيت اپام نپات درشخصيت اوتحليل مي رود .(آموزگار،١٣٨٩ :٢٣)همانگونه که اشاره شد بسياري از ايزدان درفرهنگ ها ي مختلف وظايف يکساني دارند اما با نام هايي متفاوت ،که اين خود ناشي از تفاوت زبان وفرهنگ جوامع مختلف است .اوهمتاي ايراني آفروديت ،الهه عشق وزيبايي دريونان و ايشتر،الهه بابلي،به شمارمي رود(رسولي،١٣٨٣: ٧١)به طورکلي آناهيتا دوويژگي عمده دراين يشتاز خود نشان ميدهد: يکي ايزدبانوي باروريوديگر ياريگرايزدان وسروران وپهلوانان درهنگام کشمکش .وژرژدومزيلدرايننام ،سه کنش ساختارسه گانه هند واروپايي را مي بيند. کنش پاک که باطبقه شهرياري،کنش نيرومندکه باطبقه ي جنگاور وکنش رطوبت واب که باتوليدوباروري طبقه يسوم مرتبط است . به همين دليل ،درکنش جنگجويي آناهيتاباپهلوانان هم مربوط مي شودوآنان ايزدبانورابراي پيروزي درجنگ مي ستايندودرخواستياري مي کنند. همين امرتوضيح مي دهدکه چرااردشيراول پس ازپيروزي سربريده ي دشمنان خودرادرمعبدآناهيتادراستخرمي آويزد.( مختاريان ،١٣٩٠)
اردوي سوره آناهيتا درآبان يشت اوستا اينگونه وصف شده است : او دختري است جوان ،بسيار برومند وخوش اندام باقامتي بلند
،چهره اي زيبا وبا بازواني زيباوسفيد،کمربندي باجواهرات به کمر بسته و طوقي زرين برگردن ،گوشواري چهارگوش درگوش ،تاجي با صدستاره هشت گوش بر سر،بالاپوشي زرين وپرجين وکفش هايي درخشان با بندهاي زرين پوشيده ،راست بالا وآزاده نژاد.او زايش همه زنان را آسان وبه هنگام حاملگي شير لازم را به ايشان مي بخشد،دختران براي يافتن شوهر مناسب به درگاه او روي مي آورندهمچنين اونطفه مردان را پاک مي کند.اردوي سوره آناهيتا گردونه اي دارد با چهار اسب سپيد ،اسب هاي گردونه او ابر،باران ،برف ،وتگرگ هستند.او داراي هزار درياچه وهزار رود است وهريک از اين درياچه ها وهريک از اين رودها به بلندي چهل روز راه مرد سوار تندرو است .جايگاه او بلندترين طبقه آسمان است وبرکرانه هردرياچه ،خانه اي با صدپنجره درخشان وهزار ستون زيبا وبلند آراسته ،او به امر اهورامزدا باران وبرف وتگرگ مي باراند
تيشتر
تيشتر نيز يکي از خدايان اساطيري سرزمين ايران است .خدايي که ارتباطي مستقيم با باريدن باران دارد.درتيشتر يشت اوستا آمده است که اين ايزد به نبرد ديوي اپوش نام مي رود که باني همه خشکي ها وخشکسالي ها ست . در نبرد اول شکست مي خورد. به درگاه اهورامزدا شکايت مي برد که ناتواني او ناشي از از اين است که انسانها نيايشي شايسته او انجام نداده اند.اهورامزدا به وي نيرو وقدرت فراواني مي بخشد. آنها به سه شکل مرد،گاو واسب درمي آيند.(بهار،٢٦٣:١٣٨١) بانيرويي صدبرابربه جنگ اپوش ديو مي رود(همان :٣١٣)درنهايت تيشتر به ياري مينوي خرد،ايزد باد،ايزد برز(اپام نپات )،ايزد هوم ،بهمن امشاسپند و فروهر نيکان بر د يو پليد وبد ترکيب خشکسالي پيروز مي شود(آموزگار،٢٤:١٣٨٩) ودوبارهحيات وزندگي به جهان بازميگردد.
مادرخدايان وفرايند تقدس آب درايران قبل از اسلام
درايران باستان مانند هر جا يديگر ، نخستين پيکره همه جانبي يا مستقلي که ساخته شد،عبارت بودازنمونه هاي کوچک گلين اززنان بارداروحيوانات ،يعني دستاوردهاي يازدواعتقادبنيادي نپرستش باروريوطبيعت .شکل هاي الهه ما در يارب النوع باروري ازپيکره هاي نيمه طبيعينماباسينه هاوشکموکپل هاي بسيارحجيم ،نشانه هاي بارز ومؤکدباروريراشامل ميشودکه به مراحل زبده گرايي وانتزاع کامل رسيد .(زابلينژاد، ١٣٨٨)از ميان الهه هاي پيش از تاريخ مي توان به پيکرک ونوس سراب که توسط آقاي بريدوود حفار تپه سراب کشف شد،اشاره کرد.تاريخ تخميني بريدوود براي آثار تپه سراب ٩٠٠٠تا٨٠٠٠سال قبل است .(ملک شهميرزادي،٢٤٧:١٣٩١) درتمدن عيلام مادر خداياني مي بينيم که درتفکر وانديشه جامعه آن دوره ،جايگاه والايي داشتند.پينيکير که به عنوان مادر شايسته همه خدايانقلمداد مي شد از الهه هاي بزرگ آن دوره محسوب مي شود.الهه ديگري نيز به اسم کيريرشاه که جايگاه اصلي مراسم آييني او در ليان بوشهر بود،(هينتس ،٤٩:١٣٧١) مورد ستايش قرار مي گرفت .درهزاره سوم مادربزرگ خدايان سلطه بي چون وچرايي بر نظام مذهبي عيلام داشت ،اما درهزاره دوم ،مادرخدايان (پينيکير وکيريرشاه ) جاي خود را به خداي مذکري به اسم هومبان دادند. البته اين الهه زن هرگز از گروه خدايان عيلام حذف نشد.(همان :٥٠) همچنين دراواسط هزاره دوم ،هومبان ،کري ريشه واينشوشينک تثليثي را دردين عيلامي به وجود آورده بودند که بسيار شبيه تثليث اورمزد،ناهيد ومهر در روايات اوستاي جديد و درکتيبه هاي هخامنشي است .(بهار،١٤١:١٣٨١)همانطور که گفته شد ايزدان آب به صورت ايزدبانومعرفي شده اند. اپام نپات واردوي سورآناهيتابه عنوان ايزدان آب دراسطوره وفرهنگ ايران ،ستايش قرار مي شدند.امانام اين خدانخستين باربه يبابغاني که دررديف اهورامزدادرکتيبه هايادشده اند،توسعه يافته است .آنهاعبارتنداز :مهر،خداي خورشيد،خداي عدالتوفديه ،که خداي بسيارکهن ايرانياست ،واناهيد،رب النوع آبها،حاصلخيزي وتوليدکه تاثيرعقايدغيرايرانيران شان ميدهد. (گيرشمن ،٢٠٥:١٣٨١)اردشير تنهابه نگاشتن نام آناهيتا در کتيبه ها اکتفا نکرد بلکه براي تاييد گفته خويش مبني بر پرستش وستايش آناهيتا،دستور ساخت مجسمه هايي را در مراکزمهم حکومتي، صادر کرد. اومجسمه ناهيد(ناهيته )رادرشوش ،همدان ،بابلوديگرمراکزبزرگ شاهنشاهي خودنصب کرد.(گيرشمن ،١٣٨١ :٢٠٨)برسوسمورخبابلي از مکانهايي نام مي بردکه درآن اردشيردوم تنديسهاي آناهيتارامي سازد. نام اين شهرها بهترتي بسارد،بابل ،دمشق ،شوش ،اکباتانا،پارسوبلخاست . اوحتي ساختمان کعبه ي زرتشت رابازمانده يک يارمعابدآناهيتامي داند(مختاريان ،١٣٩٠)اين در حالي است که درهيچ يک ازسکه هاي اردشيرونيزدرنقشهاي تخت جمشيدتصويري ازايزدبزرگ اهورامزداونيزتصويري ازايزدآناهيتاپديدارنيست .(لوکونين ،١٣٧٢:٧١)جايگاه آناهيتا در نزد دستگاه حکومتي هخامنشيان چنان بالا مي رود که شاه جهت تاجگذاري رهسپار معبد اين ايزد مي شود.چندروزي پس ازمرگ داريوش دوم ،اردشيربه پاسارگاد رهسپارشدتابه دست موبدان پارسي تاج سلطنت برفرقش نهاده شود .درپاسارگاد گويا معبدي است که به افتخاررب ال نوع جنگ که محتمل است ،مينرو(آناهيتا)باشدبنياديافته .(ويسهوفر،١٣٧٧:٥٠)پسازبرافتادندودمان هخامنشي روشن شدخانواده سلطنتي،چهثروته نگفتي راصرف نشرآيينن وينکرد هبودهاست .(بويس ،١٣٧٥ :٣٢١)عنايات سلتنطي،شکوه ثروت آيين ناهيد،ومعابدرفيع ،ومجسمه هاي آراسته بازي ور،چه بساپرستندگان بسياري رابه خودجلب وامکنهي مقدس ،درعالم اعتقادات زرتشتيان ،جايي براي خودبازکرد.
(همان :٣٢٤)البته درست است که درحکومت پادشاهي معمولا گفته شاه بي چون وچرا لازم الاجرا ودرنهايت قانون محسوب مي شود اما تغيير در روند اعتقادات يک جامعه کار ساده اي نمي تواند باشد زيرا مخالفت هايي را درپي خواهد داشت .بعيدنيستدرخودايران ،روحانياني بودندکه به عنوان سنتگرايان متعصب ،ازاين بدعت ناهيدپرستي وتحول بت پرستي،که چنان مدت درازي،ايرانيان غربي دربرابرآن مقاومت کرده بودند،تکان خورده وبه سختي متأثر ودل آزرده شده بودند.(همان :٣٢٠)ازظواهر امر برمي آيدآنان حتي نميتوانسته اندبه آساني وسادگي،پذيراي پرستش ((اناهيتا)) شوندولازم مي ديده اندبه عنوان زرتشتي،نخست اورابا معبودتوانايي چون ايزدي اوستايي يکي بدانند .بااين تعبيه ي يک يدانستن بودکه پرستش ونيايش به درگاه ((آناهيتا))براي زرتشتيگري سنتگراازراهادعيهياوستايي ((اردويسورهآناهيتا))مجازوممکنشد.(همان :٣٠٠)زرتشت از ايزدان بسيار ايراني که مورد ستايش و واعتقاد ايرانيان بودند،ياد نمي کند، ولي پس از او،اين ايزدان ودر راس ايشان ايزد مهر وايزد بانوآناهيتا در دين راه مي يابند.(بهار،٩٥:١٣٨١)در زمان هخامنشيان پرستش آناهيتا محدود به ايران نشد بلکه اين فرايند درسرزمين هاي ديگر با فرهنگ هاي مختلف وارد شد.ازميان سه فردتثليث ايراني مذکوردرفوق ،ناهيددرخارج ازسرحدهاي غربي ايران ،پيشرفت بسيارکرد،پرستش ويدرلوديا-که درآنجابه نام ((بلخيه ))مشهورشد-بنطيقس ،کاپادوکيه ،ارمنستان انتشاريافت ومورداقبال وتوجه -شايدبيشترازپرستش مهرگرديد.(گيرشمن ،١٣٨١:٣٥١)معابد آناهيتا از مراکز مذهبي بسيار مهم زمان خود به شمار مي آمدند به نحوي که مورد توجه واحترام فراوان جامعه ايران قرار گرفتند؛ به تبع اين فرايند، سبب تجمع ثروت هاي هنگفتي دراين مراکز مي شد.شاهان سلوکي مانندآنتيوخوس سوموآنتيوخوس چهارم ،هنگامي که دچارمشکلات مالي مي شدند،ازغارت آنها به عنوان اينکه به حکم سلطنت ،همه اين ثروتهامتعلقبه شاهاست ،خوددارين مي کردند.درامکنهاي که معابد رب النوع اناهيته (ناهيد)ياناناياوجودداشت ،شاه به منزل هزاوش (Zeus) وشوهررب ال نوع به شمارمي رفت وازاوطلب جهيزيه ميکرد.(همان : ٢٩٥)آنتيوخوس سوم ،وآنتيوخوس چهارم - دومعبدثروتمند ((آتناو((آرتميس )) را-که محتملا امکنه مقدس آيين ناهيد(اناهيته )بودند-غارت کرد،وغنيمتي مهم عايداوشد.(همان :٣٢٢)تشويقي که پادشاه هخامنشيازپرستش ناهيدکرد،موجب شدکه اين عقيده درطي قرون بعدازسقوط سلسله هخامنشي توسعه يابد،ودرزمان پارتيان ،همه معابدايراني که درمنابع تاريخي مذکوراست ،به همين ربۀالنوع تعلق داشته باشند.تثليت اهورامزدا-مهر-ناهيدکه درزمان هخامنشيان پرستش ميشد،به نظرمي رسددرزمان پارتيان نيزموردتوجه دين عمومي ويحتمل دين رسمي هم بوده است واگرمامتونيم ويداي امردرايران نداريم ،مدارک کتبي مثبت وجود آن درارمنستان به دست آمده
است ،زيرامورخان قديم آن کشور،نام معابدداراي سه مذبح مختص اين سه رب النوع را-که به اسم ياد شده اند-نقل کرده اند. تيرداداول درشهرارشک دريک معبدناهيد،تاجگذاري کرد.درهگمتانه (همدان )مقرتابستاني شاه انپارتمعبدي ازناهيدبرپابودکه آنتيوخوسسوم آنراغارتکرد.معبدکنگاور،مختص آرتميس يعني ناهيدبود.دراليمايي دومعبديک همه رداداول غارتکرد،متعلقبه ((آتنهوآرتميس ))بودند.درمعبدشوش ،رب ال نوع نهنه ياکه مظهر سامي ناهيد است . همچنان که آتنهوآرتميس مظهر يوناني آن مي باشند مي پرستيدند.(گيرشمن ،١٣٨١:٣٥٠)ستايش آناهيتا درزمان ساسانيان به اوج خود رسيد اين فرايند از آنجا ناشي مي شد که بنيانگذاران سلسله ساساني خود متولي معبد آناهيتاي استخر بودند.دردوره ساساني دين زرتشت ،دين رسمي ايرانيان محسوب مي شدودراين آيين ،ادامه پرستش آناهيتا،به گونها يديگر ادا مهمي يابد. مغهاي زرتشتي به سبب مقامي که دوخداي کهن ايراني آناهيتاومهردراذهان داشتند،سرودهاي شکوهمندي درستايش ايندوايزدبانومي سازندکه دريشتهاي مندرجاست (عليپورمند،١٣٨٩:٤١)مظهرهاي آناهيتاازآغازسده چهارم ميلادي وروزگارشاپوردوم وموبدان موبداواتورپاتم هراسپندانر واجب سيارداشت و به شکل گل هاوميوه هاي گوناگون ،کبوتر،اناروغيره جلوه مي کرد . دراوستاآناهيتا ايزدآب ،ايزدعشق ،ايزدرستني ها،وميوه هاودرضمنايزدمخوف جنگجويان است که به خاطرپ يروزي درپيکارهااورانيايش مي کردندوسرهاي بريده دشمنان رابه پرستشگاه اومي بردند.(لوکونين ،١٣٧٢: ١٥٧)درزمان شاپوردوم نيزبراساس منابع سرياني براساس آييني،سرسروران مغلوب رابه عنوان قرباني به معبدآناهيتا مي بردند. نام آناهيتادراين منابع nanaiاست (مختاريان ،١٣٩٠)نخستين باردرهنرساساني بررويسکه هاايزدان زرتشتي اهورامزدا(هرمزد)،آناهيتا(ناهيد) وميترا (مهر)به صورت انسان جلوه گرشده اند.(لوکونين ،٣٦:١٣٧٢)تصويراين ايزددرنقش برجسته هاودرپشت سکه هاکه تاجي کنکردارديده مي شود.درنقش رستم نيزلباس بلنداوبرروي زمين کشيده شده شايدنشان يازآب باشد،وبه
نظرمي رسدحلقه شهري اريوقدرت رابه شاه نرسي داده واز اين جهت قدرت آسماني او تاييد مي شود (کريمي،١٣٨١:
١١٤)هنرايران درعهدکرتير فاقد مظهرهاي آناهيتا است .(لوکونين ،١٥٧:١٣٧٢) نرسي ((بنام اهورامزداوهمه ايزدان والهه آناهيتا))برتخت شاهي ايرانشهرنشست . اما چندي بعد پرستشگاه دودمان که ازسوي ((غاصبان ))به کرتيرداده شده بود،ازنوبه شاهنشاه بازگشت .درتصوير ويژه تاجگذاري نرسي درنقش رستم مظهرقدرت شاهي نه از سوي اهورامزدا،بلکه ازسوي آناهيتابه اوواگذارشده است .(همان :١٩٤)هنگامي که پيروز پس ازنيايش وطلب باران ازمعبدبرمي گشت ،باران شديدوسيل آسايي براوومردم منطقه باريدنگرفت .اودرهمان منطقه توقف کردوآنقدرماندتامعبدپيروزکامياکام پيروزراساخت ومردمکهازبارش باران بسيارخوشحال شده بودند،به شادي وپايکوب يپرداختندوازآب باران برهمديگر مي پاشيدند. بنابه روايت قريب به اتفاق مورخان ،همين رفتارکه بعدها نيزدرسالروزبارش آن باران به عنوان جشن شکرگزاري انجام مي شد،جشني راپديدآوردکه به جشن آب ريزانيا آبريزگان