بخشی از مقاله

آفرينش و تقدس آب در فرهنگ ايران باستان با رويکردي قرآني
چکيده
نگرش خردمحورانه به آفرينش آب در قرآن و جهان آفرينش ، و عنايت به جنبه ي تقدس آن موجب مي شود تا شوکت و عظمت حضرت حق بيشتر و بهتر پديدار شود. از آب و همسان هاي آن در قرآن کريم با تعابير و صفات مختلفي يادشده که نشان گر اهميت و قداست اين عنصر حيات بخش است . آب در قرآن ، عامل حيات ، روزي ، آرامش ، مقام استواي عرش الهي و نظاير آن بوده و همه چيز از آب پديد آمده است . از نظر دين اسلام ، آب عنصري مقدس و قابل احترام به شمار رفته و به خلقت آن در کنار آفرينش عرش الهي اشاره شده است . آب کوثر، آب حيات ، واقعه ي کربلا، مهريه ي معنوي حضرت زهرا(س ) از نمونه هاي توجه فرهنگ اسلامي ما به آب آسماني و مقدس است . هم چنين ، از نظر فرهنگ ملي ايران باستان ، جنبه ي تقدس آب بسيار بالا بوده و به آفرينش آن به شکل هاي مختلفي اشاره شده است ؛ طوري که در گذشته برخي از درياها را دربردارنده ي فره و مهد پرورش انسان هاي پاک قلمدادکرده اند.
نيايش ، طهارت روح و روان ، پاک کردن آب از آلايش و امثال آن در ايران باستان ، در کنار آب يا با ياري آب انجام مي شده که جايگاه معنوي آب را در فرهنگ ملي ايران به زيباترين شکل ممکن به تصوير مي کشاند. ضرورت اين جستار در نشان دادن جنبه هاي قداست و معنويت آب و آفرينش آن در قرآن کريم و فرهنگ ملي ايران براي اولين بار و با تأکيد بر مباني علمي ، ديني و فرهنگي است ؛ باشد که اين نگرش تطبيقي و موازي ، ياري رسان اهل بينش و پژوهش شود.
واژه هاي کليدي : قرآن ، آب ، فرهنگ ملي ايران باستان ، آفرينش ، تقدس و قداست .
۱- برگرفته از رساله ي دوره دکتري اينجانب مجتبي گلي آيسک با عنوان «اسطوره ي دريا در ادب فارسي ».

مقدمه
نگرش عقل محورانه به آفرينش آب در قرآن و جهان آفرينش ، و عنايت به جنبه ي تقدس آن موجب مي شود تا شوکت و عظمت حضرت حق بيشتر و بهتر پديدار شود. از آب و همسان هاي آن در قرآن کريم با تعابير و صفات مختلفي يادشده است ؛ براي نمونه مي توان به معين ، مهين ، حميم ، غدق ، فرات ، طهور، مبارک ، شراب ، صديد، صب ، دافق ، اجاج ، ثجاج ، غساق ، منهمر و نظاير آن اشاره کرد. اين امر، عنايت ويژه ي خداوند را به اين عنصر حياتي به اشکال مختلف به خوبي نشان مي دهد. با بررسي قرآن ، احاديث و روايات ديني متوجه مي شويم که آب عامل حيات بخشي ، روزي رساني ، ايجاد آرامش ، مقام استواي عرش الهي
و مواردي از اين دست است . به علاوه ، صورت گري انسان از آب PPF١١، بر قدرت الهي و اهميت والاي آب در حيات بشر دلالت دارد: دهد نطفه را صورتي چون پري که کرده است بر آب صورتگري ؟
(سعدي ، ١٣٨٩: ٣٤) خداي تعالي همه چيز را از آب پديد آورده است : و جعلنا من الماء کل شي ء حي (قرآن کريم ، ١٣٧٣: أنبياء٣٠.٢١) از اين رو، به زعم برخي صاحب نظران : «نقش آب ، مقدم بر هر نقش و صورت ، و محمل و تکيه گاه هر آفرينشي »، پنداشته شده است . (الياده ، ١٣٧٦: ١٨٩) در ادامه مقوله ي آفرينش و تقدس آب در ايران باستان ، با عنايت به قرآن کريم (و برخي احاديث و روايات ) مورد مداقه قرار گرفته است ؛ باشد که افقي هر چند کوچک براي شناسايي و شناساندن بهتر اين آيت آسماني در برابر ديدگاه دانش پژوهان قرار گيرد.
الف ) آفرينش آب
در برخي از احاديث از آب به عنوان اولين مخلوق خدا PPF٢٢ ياد شده است : أول ما خلق الله الماء. (رک : قزويني ، ١٣٨٧.ج ٢: ٣٤٢؛ قمي ، ١٤١٤ق ..ج ٨: ٤٠٢) که بر رجحان و تقدم آفرينش آب بر ساير عناصر دلالت دارد. در فرهنگ اسلامي ما ذکرشده که خداي والا تقدير خلايق را پنجاه هزار سال پيش از آن که آسمان ها و زمين را بيافريند ثبت کرد و عرش وي بر آب بود.
(پاينده [گردآورنده ]، ١٣٨٢: ٦٠٥) درباره ي آفرينش عرش –که در ارتباط با آب است -، سخنان بسياري آمده است . از جمله بيان شده که : واژه ي «عرش » و مشتقات آن ٣٣ بار در آيات قرآن به کار رفته است ؛ (کلانتري و هم کاران ، ١٣٩٢: ٩) که نشانه ي اهميت خاص آن در ميان گستره ي مفاهيم قرآني است .
نخستين داستان در مورد اسطوره ي آب -که به دست ما رسيده - از خلقت جهان از آب F٣٣ سخن مي گويد. در اين اسطوره که از تمدن سومري و متعلق به ٤٥٠٠ سال پيش بوده ، از جهاني سخن مي رود که از آب ساخته شده است . خلقت جهان از آب در فرهنگ ديني ما در ارتباط با آفرينش عرش الهي ديده مي شود. پس از آفرينش آسمان ها و زمين ، عرش الهي بر آب قرارگرفت : وهو الذي خلق السماوات والأرض في سته أيام و کان عرشه علي الماء (قرآن کريم ، ١٣٧٣: هود١١. آيه ٧) در
متون ادبي نيز به بنياد عرش الهي بر آب PPF٤٤ اشاره شده است :
عرش را بر آب بنياد او نهاد خاکيان را عمر برباد او نهاد
(عطار نيشابوري ، ١٣٨٨: ٧٩) مطابق اوستا PPF٥٥ (ويسپرد، کرده ي هفتم ، بند٤) پس از آفرينش ايزدان مينوي و آسمان ، آفرينش آب در مرتبه ي سوم قراردارد. اما در خصوص آفرينش آب پس از خلقت آسمان در نهج البلاغه گفته شده که : خداي سبحان طبقات فضا را شکافت ،
و اطراف آن را باز کرد، و هواي به آسمان و زمين راه يافته را آفريد، و در آن آبي روان ساخت ، آبي که امواج متلاطم آن شکننده بود، که يکي بر ديگري مي نشست . (ابي طالب ، ١٣٧٩: ٣٥)
در اسطوره هاي خاورميانه ، به خلقت هستي و ارتباط آن با آب اشاره شده است : بازتاب اعتقاد به اين مسأله را که هستي در پاره يي از آب به وجود آمده است ، در اسطوره ي آفرينش بابلي مي بينيم . در اساطير سومري نيز آفرينش هستي با فيوضات متوالي و ملازم به انجام رسيده بود، بدين معني که از درياي ازلي ، آسمان ها و زمين پديد آمده بودند. (رک : گريمال ،
١٣٧٦: ٢٠) روز دقيق و مدت زمان آفرينش آب نيز مورد عنايت متون کهن ايراني است ؛ آن چنان که در اساطير زرتشتي : آفرينش آب در طي پنجاه و پنج روز صورت پذيرفته است . (دادگي ، ١٣٩٠: ٤١) در روايت هاي مردمي ، خداوند آب را در روز سه شنبه آفريد: در روز سه شنبه خداي تعالي آب را فرمان داد که در يک جاي گرد آيد و دريا شود. (ابن العبري ، ١٣٧٧: ٢)
ب ) تقدس آب
از نظر دين اسلام و فرهنگ ملي ايران باستان ، آب عنصري مقدس و قابل احترام به شمار مي رود. تا آن جا که آب در فرهنگ اسلامي به عنوان مهريه ي معنوي حضرت زهرا(س ) قلمداد شده است . امام محمد باقر(ع ) در اين خصوص فرموده اند: صداقيه ي فاطمه ي اطهر عبارت است از يک پنجم دنيا، يک سوم بهشت ، چهار نهر که عبارتند از: ١.نهر فرات ٢.نيل مصر ٣.نهروان ٤.نهر بلخ . خدا فرمود؛ يا محمد! تو مهريه ي فاطمه را به حسب ظاهر مبلغ پانصد درهم قرار بده که براي امت تو سنت و دستوري باشد. (مجلسي ، ١٣٧٧.ج ٤٣: ١٣٤) ذکرشده که با گسترش آيين مقدس اسلام ، تقدس آب ها بدين گونه شده که آب در باور مردم ايران ، مهر حضرت فاطمه زهرا(س ) بوده و بسياري از اين آب ها به قديس ، پير و نيز باشنده ئي اسطوره ئي تعلق دارند. (رک : هينلز، ١٣٨٥: ٤٣٢)
آب در سرزمين کربلا و در واقعه ي عاشورا PPF٧٧ با نشان دادن مظلوميت اهل بيت (عليهم السلام ) نقشي پررنگ ايفامي کند.
به علاوه ، در فرهنگ اسلامي ما مسلمانان ، آب زمزم PPF٨٨ در فرهنگ ديني ما يکي از آب هاي پاک ، گوارا، مقدس ، متبرک ،
شفابخش و حتي به عنوان يک تحفه ي معنوي محسوب مي شود:
آب زمزم داد بطحايي تو را از فرات آبي به بطحايي فرست
(خاقاني ، ١٣٨٨: ٨٢٥) لازم به ذکر است که آب و چشمه ي حيات ، در اين جهان و در آن جهان مورد توجه دين اسلام و فرهنگ ايران زمين قرار گرفته است : «آب چشمه ي حيوان ، آب چشمه يي اساطيري که هر که از آن بنوشد به زندگي جاويد دست يابد. به آن چشمه ي حيات ، آب بقا، آب زندگي ، آب خضر، آب حيوان ، چشمه ي خضر و چشمه ي حيوان نيز مي گويند.» (رک : شميسا،
١٣٨٧.ج ١: ٢٤) در افسانه ها چشمه اي در ظلمات است PPF٩٩ که هر کس از آن بنوشد يا سر و تن در آن بشويد، جواني از سرR Rگيرد، روزگار شادمان بگذراند، رويين تن گردد و عمري جاودانه يا بس دراز يابد. (رک : شريفي ، ١٣٩٠: ٢) حتي در اساطير ايراني ، کاخ کاووس شاه PPF١٠٠١ داراي چشمه ي آب بي مرگي بوده که مرگ را از بين برده و پيران را برنا مي ساخته است . (دادگي ، ١٣٩٠: ١٣٧) امام صادق (ع ) درباره ي چشمه ي حيات در عالم ديگر فرموده اند: گروهي از مردم بعد از آن که مدتي را در آتش سوزان دوزخ سپري کرده و سياه گشتند، از آتش خارج گشته و راهي چشمه اي کنار درب بهشت مي شوند، که به آن چشمه ي حيات گويند، و از آب آن بر ايشان پاشيده گردد و گوشت و خون و موهاي آن ها مي رويد. (کوفي اهوازي ، ١٣٨٧: ٢٢٣) مضاف بر اين که چشمه ي بهشتي «کوثر» نيز از قداست آب هاي آسماني خبر مي دهد.
قداست آب در ايران باستان تا حدي است که براي آب هاي روان ، ايزدان خاصي در نظر مي گرفته اند. مهم ترين اين ايزدان عبارتند از: اپم نپات و آناهيتا. درباره ي اپم نپات (tApam-napa) آمده است که : شايد اين ايزد خدايي قديمي است که در ويده ها به معني خداي آب ها و در اوستا فرزند آب ها و از سه خداي بزرگي است که لقب اهوره داشته و اين خود گوياي مقام اوست . (هينلز، ١٣٨٥: ١٤١ و ٤٢٣) وي يکي از ايزدان آب براي آرياييان بوده که از ارزش ستايشگرانه ي ويژه اي برخوردار بوده است . (رضي ، ١٣٤٦.ج ١: ١٤٧) آناهيتا، ايزد بانوي آب ، آباداني و باران است که از فراز کوه هايش ، آب ها را روان مي سازد.
در توصيفش آمده که : بغدخت بزرگ آب ها، نام وي اردويسور آناهيتا است . او الهه ي باروري ، توالد و تناسل بوده و اهل رزم آوري است . (گيرشمن ، ١٣٤٩، ٨-٣٤٧) اردويسور اناهيد، پدر و مادر آب ها دانسته شده است . (دادگي ، ١٣٩٠: ٤٩) و از ميان عناصر چهارگانه ، آب منسوب به آناهيتاست و از متفرعات آن باران و برف و تگرگ و ژاله نيز جزو سمبل هاي اين خدا به شمار مي رود. (رضي ، ١٣٨٤: ٧٤)
در دين زرتشتي از هفده گونه آب سخن به ميان آمده PPF١١١١ که جداي از تقسيم بندي اين آب ها توسط گذشتگان ، از جايگاه والاي آب نزد ايرانيان کهن حکايت مي کند. اين هفده گونه آب عبارتند از: ١.شبنم ٢.رود ٣.آب باران ٤.آب چاه و آب هاي ناشناس ٥.مني گوسفندان و مردمان ٦.ادرار گوسفندان و مردمان ٧.آب دهان گوسفندان و مردمان ٨.آب درون پوست گوسفندان و مردمان ٩.اشک گوسفندان و مردمان ١٠.خون گوسفندان و مردمان ١١.روغن در گوسفندان ١٢.آب در جفت - گيري گوسفندان و مردمان ١٣.عرق گوسفندان و مردمان ١٤.آب در زهدان گوسفندان و مردمان ١٥.آب زير ساقه ي گياهان ١٦.آب تن -تخمه ي آميخته شده در گياهان ١٧.شير گوسفندان و مردمان .
آب به عنوان يکي از عناصر مفيد و سودمند در زندگي ، مورد ستايش و نيايش ايرانيان باستان قرارگرفته است : ايرانيان ، اين عنصر مفيد را از آلودگي دور نگاه داشته و براي آن فديه و نيازF١٢٢١ مي آوده اند. (عفيفي ، ١٣٧٤: ٢-٤٠١) مراقبت از آب و آتش از اهميت بالايي در متون پهلوي برخوردار است . (تفضلي ، ١٣٩١: ٦٢) و حرمت آب و ساير نيک آفريدگان در اوستا (هادخت نسک –پيوست يشتها-، فرگرد سوم ) آن قدر زياد دانسته شده که در برابر ستايش و نيايش ايزدان و پاس داشتن آب ، آتش ، گياه و ساير آفريدگان نيک PPF١٣٣١؛ امر ناشايست خشنودکردن اهريمن و ديوان ذکرشده است . لذا حفظ حرمت آب و جلوگيري از آلايش آن ، امري مهم و آسماني به شمار مي رفته است . مي توان گفت که حرمت نهادن به آب و ستايش آن ، نوعي احترام قائل شدن و ستايش براي آناهيتا به شمارR Rمي رفته است .
هردوت در خصوص احترامات بسيار ايرانيان به آب گفته است که : ايرانيان در ميان رود بول نکرده و آب دهان در آن
نمي اندازند. از شستن دست در آب خودداري کرده و اجازه نمي دهند که ديگران آن را به کثافت بيالايند. (پورداوود، ١٣٤٧.ج ١:
١٦٠؛ رضي ، ١٣٨٤: ٢١ و ٢٧) حرمت آب در مذهب زرتشتيان به قدري زياد بوده که حتي حاضر نبوده اند از راه دريا مسافرت کنند؛ آن چنان که پادشاه بزرگي چون تيرداد مي بايست در روم تاجگذاري کند، اما سفر وي به روم و مراجعت او به ارمنستان نه ماه طول کشيد. توضيح آن که تيرداد چون مذهبي بود نخواست از راه دريا مسافرت کند؛ چون موافق مذهب زرتشت آب يکي از عناصر مقدس و آلودن آن به کثافات ممنوع است . (رک : ابن اثير، ١٣٨٣.ج ٣: ٢٥٩ و ٢٦٠) آب و غوطه خوردن در آن به منظور پاکي روان و رجعت به مرحله ي بي آلايش پيشين ، در فرهنگ ايران باستان از اهميت بالايي برخوردار بوده است ؛ طوري که : «در آيين ميترايي ، براي پاک شدن از آلودگي هاي گذشته ، انجام فرايض ديني و شرکت در مراسم مذهبي نياز به شست و شو امري محتوم به شمار مي رفته است .» (رک : رضي ، ١٣٤٦.ج ٢: ١١٨٢) البته ناگفته نماند که آيين ميترايي به مقتضاي زمان و مکان باروري هايي پيدا مي کرد. زمينه ي چنين باورهايي آن بود که آتش و آب خويشاوند يکديگر بوده و براي آنان احترامي تقدس آميز اعمال مي شد. در اين گونه باورها: «چشمه سارها و رودها را مقدس دانسته و معابد را کنار رود يا چشمه بنا کرده و براي اين آب ها، به شکل نمادين در معابد نذر و فديه اهدا مي کردند.
اين آب ، مقدس ، جاودان و قابل ستايش بوده و رمزي از نعمت ، برکت ، نمو و رويش محسوب مي شد.» (همان ، ١٣٨١.ج ١:
٦٥٧) هم چنين ، سوگندخوردن ايرانيان باستان در برابر آب ، و يا انجام اين کار در حين نگهداشتن اين عنصر ارزشمند -در ميان دست آدمي -، PPF١٤٤١ حاکي از قداست فوق العاده اي است که اين قوم براي آب قائل بوده اند.
در بطن حماسه ي بزرگي چون شاهنامه ي حکيم فردوسي ، توجه به مقوله ي آب از امور حائز اهميت قلمدادشده و آب در اين کتاب گران سنگ ، از نظر اسطوره اي از چهار جنبه مورد اهميت بيش تري قرارگرفته است : تطهير روان ، شستشو براي نيايش ، حيات بخشي ، و باروري و فراواني . (طغياني و هم کاران ، ١٣٩٠: ٦٩) که دلالت بر جايگاه والايي است که آب در روح و روان ، نيايش ، حيات تازه و استمرار آن ، در ميان ايرانيان گذشته به عهده داشته است . گويا با آب است که زندگي معنوي از نو آغازشده ، و طهارت روح و روان در پرتو آن محقق مي شود. در کتاب شايست ناشايست ، بردن آب به درون اتاق پاک نشده و آب ريختن در جاي نامناسب از امور نادرست و در حکم گناه به شماررفته ، که از قداست آب در فرهنگ گذشتگان خبر مي - دهد. (رک : مزداپور، ١٣٦٩: ٢٢) در اوستا (يسنه ، هات ٦٥، بندهاي ٧ و ٨) با آب هاي نيک سخن گفته شده و به آرزوي دور بودن آن از انواع بدي ها اشاره شده است . اين امر جنبه ي تقدس آب را تقويت مي کند. لازم به ذکر است که به خاک سپاري مردگان PPF١٥٥١ از آن نظر در اوستا (ونديداد، فرگرد يکم ، فر١٣) مطرود دانسته شده که موجب آلودگي آب هاي دل خاک مي شود.
اين امر تا جايي پيش رفته که خاک سپاري مردگان را گناه نابخشودني قلمدادکرده اند.
يکي از مظاهر نشان دهنده ي حرمت آب در ميان زرتشتيان ، سنت اقرار همگاني نسبت به آب است ؛ در اين سنت : «افراد مي بايست از ارتکاب هر گناهي که نسبت به خرداد (هوردات )، آب و مظاهر گوناگون آن انجام داده اند، اظهار پشيماني کرده و توبه نمايند.» (زنر، ١٣٧٧: ٩-١١٨) نخستين کشف و شهود زرتشت در سي سالگي هنگامي صورت مي گيرد که وي به هنگام برداشتن آب از رودي براي فشردن هوم است . (هينلز، ١٣٨٥: ٢٨٣) اين امر تا حدودي بر قداست آب رودها و اهميت جنبه ي مذهبي و آييني آن نيز دلالت دارد. حتي در آيين گذشتگان جنبه ي تقدس آب تا آن جا است که : نگاه کردن زن روسپي به آب روان ، موجب مي شود که آب ها از حرکت بازايستد. (صد در بندهش ، ص ٦٧؛ به نقل از دوستخواه ، ١٣٨٩، ج ٢: پاورقي ٨٥٨) ظاهرا اين امر از اين منظر مورد تأکيد ايرانيان باستان بوده که افراد پليد داراي انرژي هاي منفي روحي و رواني قلمداد مي شده اند؛ تا جايي که به زعم گذشتگان حتي نگاه اين افراد ناپاک موجب تباهي و ناپاکي آب نيز مي شده است . در اوستا (يسنه ، هات ٦٨، بند٦) همه ي آب هاي روي زمين ؛ ايستاده ، روان ، چشمه ، رود و آب برف و باران قابل ستايش هستند. لذا در اين کتاب (ونديداد، فرگرد نوزدهم ، بخش دوم ، بند٢٦) آمده که کساني که آب روان را بيهوده و بدون بهره گيري رهامي کنند، ديوپرست تبهکار قلمدادشده اند. يعني اين که آب ، از چنان قداستي برخوردار بوده که بايد از آن براي ادامه ي حيات به نحو مطلوب بهره برد؛ در غير اين صورت روح پيشرفت و زندگي سالم در سطح جامعه از بين رفته و موجبات نابساماني اجتماعات بشري فراهم مي آيد. نيايش آب ، مقدس بودن آن را بهتر نشان مي دهد مخصوصا اين که اين جنبه ي معنوي با پاداش اخروي فرض شود.
اشخاصي که آب را نيکو نيايش کرده و به کارهاي پسنديده مبادرت مي ورزند، بنا به گفته ي ارداويراف نامه : «از کنش نيک -به شکل دوشيزه اي زيبارو- در آن جهان بهره مند مي شوند.» (به نقل از بهار، ١٣٨٧: ٣٠٤) ارداويراف پس از گذر از بهشت ، با رود بزرگ و مهلک دوزخ روبه رو مي شود که عبور از آن براي عده اي سخت يا ناممکن ، و براي عده اي آسان است . PPF١٦٦١ ارداويراف از کيفيت رود و مردم رنجه مي شود. سروش پرهيزگار در کم و کيف اين داستان مي گويد: اين رود آن اشک بسيار است که مردمان از پس درگذشتگان از چشم مي ريزند و براي درگذشتگان شيون و مويه و گريه مي کنند. آنان خلاف قانون اشک مي - ريزند و به اين رود افزوده مي شود. آنان که نمي توانند بگذرند، آن هايي هستند که از پس درگذشته بسيار شيون و گريه کرده اند، اما آن هايي که آسان تر مي گذرند آن هايي هستند که کمتر اين کار را کرده اند.
در اوستا (يشت ها، تيريشت ، کرده ي چهاردهم ، بند٤٧) به درمان بخشي آب جاري شده از درياي فراخ کرت نيز اشاره شده که مصداق بارزي براي نشان دادن ميزان اهميت ، قداست و شفابخشي آب محسوب مي شود. لذا توجه به آب به عنوان عاملي مقدس ، مطهر و شفابخش در بيشتر آيين هاي مذهبي ديده مي شود: تمام آيين هاي مذهبي به نوعي پيرامون آب و چشمه ها متمرکز هستند. آب به دليل فضايل خاص خود مي تواند شفا دهد. اين تمرکز مذهبي در کنار آب را مي توان از نمونه هاي بازمانده ي اعتقاد به تقدس آب دانست . (مدبري و ساير، ١٣٨٧: ٢١١)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید