بخشی از مقاله
چکیده
سرمایه گذاری در امور مختلف توسط شرکتها همواره بهعنوان یکی از راههای مهم توسعه ی شرکت ها و جلوگیری از رکود مورد توجّه بوده است. در این میان محدودیت در منابع موجب شده است که علاوه بر توسعه ی سرمایه گذاری افزایش کارایی سرمایه گذاری از اهمیت فراوانی برخوردار گردد. پژوهش حاضر به تعیین رابطه ی جریان های نقد آزاد بر کارایی سرمایه گذاری میپردازد. جامعه ی آماری پژوهش شامل 109 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره ی زمانی 1390 تا 1394 میباشد.
متغیرهای مورداستفاده در این پژوهش شامل کارایی سرمایه گذاری به عنوان متغیر وابسته و جریان های نقد آزاد به عنوان متغیرهای مستقل و اهرم مالی، اندازه ی شرکت به عنوان متغیرهای کنترلی میباشند. در این پژوهش ابتدا داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزار SPSS20 به صورت توصیفی بررسی و سپس با آزمون های آماری مناسب و تحلیل رگرسیونی با استفاده از نرم افزار Eviews 8 به بررسی تأثیر جریان های نقد آزاد بر کارایی سرمایه گذاری پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که جریان های نقد آزاد با کارایی سرمایه گذاری رابطه ی معنادار و مستقیم دارد.
واژگان کلیدی: جریان نقد آزاد، کارایی سرمایهگذاری، اهرم مالی، اندازه شرکت
مقدمه
با توجّه به تحولات جهان امروز بهویژه در کشورهای درحالتوسعه، این کشورها برای حل مشکلهای اقتصادی خود نیازمند راهکارهای مناسب جهت استفاده بهتر از امکانات و دارایی خود میباشند. در این راستا، یکی از راهکارهای مهم بسط و توسعهی سرمایهگذاری است . اهمیت سرمایه گذاری برای رشد و توسعه ی اقتصادی و اجتماعی به اندازهای است که آن را به یکی از اهرم های قوی برای رسیدن به توسعه تبدیل نموده است. رشد اقتصادی و افزایش رفاه عمومی در بلندمدت، بدون توجّه به سرمایه گذاری و عوامل مؤثر بر رشد آن امکان پذیر نمیباشد. شناخت عوامل مؤثر بر رشد و کارایی سرمایه گذاری از یکسو موجب کاهش حجم نقدینگی های سرگردان و تورم شده و از سوی دیگر با افزایش سطح عملکرد شرکت منجر به افزایش ثروت سرمایه گذاران میگردد .
جریان های نقد آزاد یکی از عوامل تأثیر گزار بر کارایی سرمایه گذاری است و وجه نقدی را نشان میدهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه ی دارایی ها در اختیار دارد. ازنظر سهامداران واحد تجاری، جریانهای نقد آزاد میتواند به عنوان معیاری به منظور ایجاد ارزش برای آنان تلقی شود زیرا واحدهای تجاری که جریان های نقد آزاد مثبت بالایی داشته باشند، انتظار میرود که مدیران با استفاده کارآمد از منابع تحت مالکیت خود جریانهای نقد آزاد را در طرح هایی باارزش فعلی خالص مثبت سرمایه گذاری کرده و باعث افزایش ارزش شرکت گردند همچنین جریان های نقد آزاد میتواند کاربردهای مهمی برای سهامداران در ارزیابی سلامت مالی واحد تجاری داشته باشد . بنابراین این پژوهش به دنبال بررسی رابطه ی بین جریان های نقد آزاد با کارایی سرمایه گذاری میباشد.
بیان مسأله
واحدهای تجاری، همواره با فرصت های سرمایه گذاری زیادی روبه رو میشوند و نیازمند تصمیم گیری منطقی نسبت به یک سرمایه گذاری بهینه هستند. درواقع، سرمایه گذاری هر واحد تجاری باید باتوجّه به محدودیت منابع و کارا بودن آن صورت بگیرد؛ اما مسأله ی اصلی، انتخاب طرح ها و تصمیم گیری راجع به فرصت های سرمایه گذاری به وسیله ی مدیران واحدهای تجاری است که بر اساس منافع شخصی آنها صورت میگیرد. به عبارتی دیگر، عدم تقارن اطّلاعاتی و تضاد منافع، مانع انجام یک سرمایه گذاری بهینه میشود. ازاین رو، واحدهای تجاری برای سرمایه گذاری در طرح های مختلف، باید حد یا میزان سرمایه گذاری را باتوجّه به محدودیت منابع، موردتوجّه قرار دهند.
این امر، از طریق روش های ارزیابی طرح ها ازجمله ارزش فعلی خالص انجام میشود. طبق این روش، سرمایه گذاری در یک یا چند طرح در صورتی توجیه پذیر خواهد بود که ارزش فعلی خالص آن طرح، مثبت باشد؛ بنابراین، پذیرش طرح هایی باارزش فعلی خالص منفی، منجر به سرمایه گذاری بیش ازحد و صرف نظر کردن از طرح هایی باارزش فعلی خالص مثبت، منجر به سرمایه گذاری کمتر از حد میشود که عدم بهینه بودن سرمایه گذاری را به دنبال خواهد داشت .
جریان نقد آزاد وجه نقدی را نشان میدهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه ی دارایی ها، در اختیار دارد و مدیران از آن در پروژه ها استفاده نموده و بدین ترتیب میتوانند از دارایی های شرکت به طور کارا استفاده کرده و موجبات سودآوری بیشتر شرکت ها را فراهم آورند. جریان های نقد آزاد باعث تحریک مدیریت در جهت استفاده و مصرف منابع موجود در فعالیت های مختلفی می شود که ممکن است ارزش شرکت را افزایش داده و یا تغییری در ارزش شرکت ایجاد نکند . درواقع، ارزش هر شرکتی نه تنها به توانایی آن شرکت در ایجاد جریان نقد آزاد بلکه به میزان قابل توجهی به شیوه ی به کارگیری این وجوه بستگی دارد .
به گونه ای که استفاده ی مناسب از جریان نقد آزاد توسط مدیران یک شرکت که دارای فرصت های رشد سرمایه گذاری مناسبی هستند باعث میشود که بازار به اینگونه جریان نقد آزاد واکنش مثبت نشان دهد درنتیجه قیمت سهام افزایش یابد . جریان نقد آزاد شرکت ها ازجمله دلایل اصلی در به وجود آمدن سرمایه گذاری بیشازحد در سطح شرکت است و موجب به وجود آمدن مسائلی چون کاهش کارایی سرمایه گذاری، افزایش تورم و توسعه ی ظاهری اقتصاد کلان میشود و به شدت به منافع سهامداران آسیب میرساند.
این واقعیت که یک شرکت جریان نقدی آزاد تولید میکند، به خودی خود نه خوب است و نه بد. مهم آن است که شرکت با وجه نقد آزاد چه میکند. درواقع، سطح بالای جریان نقدی آزاد لزوماً به معنای وضعیت مطلوب تلقی نمیشود. همچنین جریان نقد آزاد منفی به تنهایی نشان دهنده وضعیت نامطلوب نیست. جریان نقد آزاد منفی میتواند حاکی از سرمایه گذاری زیاد باشد، امری که در بسیاری از شرکتهای نوپا طبیعی است. با توجه به نقش تعیین کننده ی جریانهای نقد آزاد در شرکتها در این پژوهش تأثیر آن را بر کارایی سرمایه گذاری موردبررسی قرار میدهیم.
این پژوهش به دنبال پاسخ این سؤال میباشد که؛ آیا بین جریان های نقد آزاد با کارایی سرمایه گذاری رابطه وجود دارد؟
اهمیت موضوع
یکی از عوامل مؤثر بر رشد و توسعهی پایدار در جوامع، سرمایه گذاری مؤثر و بهینه میباشد؛ بنابراین، تعیین کارایی سرمایه گذاری و تأمین اطّلاعات موردنیاز از اهمیت ویژهای برخوردار است . در این میان جریان نقدی آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به شرکت اجازه میدهد تا فرصت هایی را جستجو کند که ارزش سهامدار را افزایش میدهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد توسعه ی محصولات جدید، انجام تحصیل های تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و کاهش بدهی ها امکانپذیر نمیباشد .
ادبیات و پیشینه ی پژوهش کارایی سرمایه گذاری
زمانی واحد تجاری در سرمایه گذاری کارا تعریف میشود که همه ی پروژه هایی را که خالص ارزش فعلی مثبت داشته باشند، انتخاب نماید. صرف نظر کردن از فرصت های سرمایه گذاری که خالص ارزش فعلی مثبت دارند، سرمایه گذاری کمتر از حد و همچنین انتخاب پروژه هایی با خالص ارزش فعلی منفی به معنای سرمایه گذاری بیشتر از حد میباشد که هر دو حالت بیانگر عدم کارایی سرمایه گذاری است .
سرمایه گذاری هر واحد تجاری باید با توجه به محدودیت منابع و کارا بودن آن صورت بگیرد، اما مسأله اصلی، انتخاب طرح ها و تصمیم گیری راجع به فرصت های سرمایه گذاری به وسیله مدیران واحدهای تجاری است که بر اساس منافع شخصی آنها صورت میگیرد. مورگادو معتقد است که یک سطح بهینه برای سرمایه گذاری وجود دارد. شرکت هایی که از این سطح بهینه، کمتر سرمایه گذاری میکنند از مشکل کم سرمایه گذاری و شرکت هایی که بیشتر از این سطح بهینه سرمایه گذاری میکنند از مشکل بیش سرمایه گذاری آسیب میبینند .
بر اساس فرضیه ی بیش سرمایه گذاری، از یکسو وجود جریان نقدی به سبب تقارن اطّلاعاتی بین مدیران و سهامداران منجر به بیش سرمایه گذاری میشود و از سوی دیگر وجود محدودیت در تأمین مالی به کم سرمایه گذاری منتهی میگردد . وجوه باقیمانده پس از تأمین مالی تمامی پروژه های دارای ارزش فعلی خالص مثبت باعث به وجود آمدن تضاد منافع میان مدیران و سهامداران میشود که این تضاد عامل شکلگیری بیش سرمایه گذاری در شرکت میگردد .
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند افزایش سرمایه گذاری هرچند شرط کافی نیست، اما شرط لازم برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی است. با توجه به کمبود منابع سرمایه گذاری در اکثر کشورهای درحال توسعه، تخصیص بهینه ی این منابع محدود بین فعالیت هایی که حداکثر کارآمدی را داشته باشند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .
عوامل تعیین کننده ی کارایی سرمایه گذاری
حداقل دو عامل تعیین کننده ی کارایی سرمایه گذاری وجود دارد. اول، یک شرکت برای تأمین مالی فرصت های سرمایه گذاری خود، نیاز به افزایش سرمایه دارد. در یک بازار کامل، همه ی پروژه های با خالص ارزش فعلی - NPV - مثبت بایستی تأمین مالی شوند، اگرچه متون سرمایه گذاری بیان میکنند که شرکت هایی با محدودیت های تأمین مالی مواجه اند که توانایی مدیران برای تأمین مالی پروژه های بالقوه، محدودشده باشد.
یک نتیجه ی این مفهوم این است که شرکت مواجه با محدودیت های تأمین مالی، به دلیل هزینه های بالای افزایش سرمایه، از پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت صرف نظر خواهد کرد که منجر به سرمایه گذاری کمتر از حد میشود. دومین عامل کارایی سرمایه گذاری بیان میکند که حتی اگر شرکت تصمیم به افزایش سرمایه بگیرد، ضمانتی وجود ندارد که سرمایه گذاری صحیح انجام شود. اغلب تحقیقات انجام شده نشان میدهد که انتخاب بد یک پروژه، شرکت را به سوی سرمایه گذاری بیشتر از حد سوق میدهد. تحقیقات اندکی هم نشان میدهد که شرکت ممکن است سرمایه گذاری کمتر از حد انجام دهد.