بخشی از مقاله

چکیده

فرهنگ مجموعهای از باورها و رفتارهای انسانی هر جامعه است که با ابزارهای گوناگون زبانی و هنری شکل گرفته و میتواند منتقل شود. فرهنگ ایران در میان جوامع مختلف از کهنترینها بوده و با دیگر فرهنگهای پویا همواره تبادل داشته است. از جمله این تبادلات در حیطه ادبیات و تاثیر آن بر موسیقی است؛ بهطوری که در چند قرن گذشته، رویکرد برخی آهنگسازان غیرایرانی به ادبیات و فرهنگ ایرانی و تاثیر آنها در آثار موسیقی دیده میشود. بر این اساس در این مقاله برخی قطعات موسیقی کلاسیک غرب که متاثر از فرهنگ و بهخصوص ادبیات ایرانی ساخته شده، معرفی میشوند. همچنین نگرش کلی حاکم بر فضای آنها جهت یافتن عنصر تأثیرگذار ادبیات و فرهنگ ایرانی مورد بررسی قرار میگیرد.

کلیدواژهها: فرهنگ ایرانی، ادبیات ایرانی، موسیقی کلاسیک، تبادلات فرهنگی، و تأثیرات فرهنگی.

مقدمه:

در آغاز لازم است پیرامون مفهوم ایران، ایرانی و موسیقی کلاسیک در این مقاله توضیح ارائه شود. صحبت از ایران عموما معطوف به حوزهی جفرافیایی امروز است. غیرایرانی کسی است که در بیرون از این حیطهی جغرافیایی زاده شده و رشد نموده، همچنین موسیقی کلاسیک مجموعهی تمام قطعاتی است که در حیطهی موسیقی کلاسیک غرب قرار دارد و میتواند توسط آهنگسازانی با ملیتهای مختلف ساخته شود. لازم به توضیح است که یکی از حیطههای نسبتا مشابه با موضوع این مقاله، آثاری است که توسط آهنگسازان غیرایرانی اما با اصل و نصب ایرانی، در قالب رویکرد به عناصر فرهنگ ایرانی ساخته شده؛ مانند این نمونه را در برخی از آثار امینا... آندره حسین 99 و کیخسرو شاهپورجی سهرابجی100 میتوان یافت که می-توانند موضوع پژوهشهای دیگری باشند.

از طرفی در چند سال اخیر در حیطهی موسیقی پاپ، قطعاتی مربوط به تاریخ معاصر ایران ساخته شده است؛ از جمله اپرای راک با عنوان »مصدق«، ساختهی مایکل مِن101 که اولین بار در سال 2004 اجرا شد - Mossadegh - A New Rock Opera, 2015 - و وقایعی از کودتای 28 مرداد سال 1332 ش. را بازگو می-کند. این گونه آثار هم میتوانند موضوع پژوهشهای دیگری باشند.از اولین آثار رپرتوار موسیقی کلاسیک که در آن به ایران اشاره شده »اپرای سرخپوستان عاشق«102 اثر ژان فیلیپ رامو103 قَمُ - به فرانسوی - به سال 1735 است. پردههای آن به ترتیب عبارت هستند از .1 ترک بخشنده104، . 2 اینکاهای پرو105 - که به جماعتی از سرخپوستان پرویی اشاره دارد - ،

.3 گلها106 - که در آن چندین شخصیت ایرانی حضور دارند - ، و .4 وحشیها.107 این اثر بیشتر از بابت ظهور و چگونگی عناصر اگزوتیک در موسیقی کلاسیک قابل توجه است؛ به طوری که این عناصر که نشاندهندهی مفهوم بیگانه هستند، از قرن هجدهم به بعد در قالبهایی همچون نمایش، آوازهای مردمی، راپسودیها وقطعات اسکاتلندی در موسیقی کلاسیک تجلی یافتند - احمدی، . - 158 :1389از اواسط قرن نوزدهم نقش آهنگسازان روسی در درک بهتر فرهنگ غیراروپایی اهمیت یافت و حساسیت آنها خصوصا نسبت به تواناییهای موسیقی شرق بیشتر شد و حتی نمادهایی موسیقایی برای روایت فضای شرقی به وجود آمد؛ به عنوان مثال درسمفونی دوم اثر نیکولای ریمسکی-کورساکف108، که روایتگر داستان عنتر، یک شخصیت افسانهای عرب است، با عبارتهایی موسیقایی از فلوت روبرو هستیم که تداعی گر فواصل موسیقی عربی است - حبیب دوست، . - 21 :1393

در همین برهه تاثیر ایدئولوژیهایی چون نازیسم، فاشیسم، و سوسیالیسم بر شناخت عنصر بیگانه در فضای موسیقی کلاسیک نیز قابل توجه است؛ به طوری که مثلا نازیها موسیقی یهودیان، روسها، سیاهان، کولیها و هر آنچه که به نقد ملیت آلمانی بپردازد را سانسور میکردند - احمدی، . - 213 :1389 چنین برداشتهایی به صورتهای مختلف موجب جهتگیری خاص در آثار برخی آهنگسازان کلاسیک اروپایی در این برهه شد که چگونگی تاثیرپذیری از ادبیات و فرهنگ ایرانی هم از آن جدا نیست.اما نکتهی مهم راجع به بازتاب فرهنگهای غیراروپایی در آثار موسیقی کلاسیک، بررسی چگونگی جایگاه مولف آن آثار است؛ به طوری که در برخی موارد با نگاه به بیگانه از چشمی که خود را بهتر میداند روبرو میشویم.

چنین نگاهی را شاید بتوان بر قسمتی از رپرتوار - مجموعهی آثار - موسیقی کلاسیک جاری دانست؛ مثلا آثاری همچون اپرای »دزدی از حرمسرا«109 راجع به فرهنگ عثمانی، اثر موتزارت110 به سال 1782 را نمونهی چنین نگاهی میدانند یا نمونهی جالبتر، اپرای »آیدا«111 اثر وِردی112 به سال 1871 است که در آن مصر کهن به عنوان مظهر پیشرفت و تمدن، با عناصر رایج موسیقی اروپایی معرفی میشود و حبشی ِعقبمانده با عناصر اگزوتیک نسبت به این موسیقی تجلی مییابد - احمدی، . - 87 :1389 با این حال به نظر میرسد در موسیقی کلاسیک، نگاه سلطهگرانه نسبت به ادبیات و فرهنگ ایرانی نبوده است و میتوان این امتیاز را متاثر ازرابطهی نسبتا خوب ایران با اروپا در دورهی صفوی دانست که زمینهی ارتباط فرهنگی دو جانبه و شناخت متقابل را به وجود آورد.

در این دوره از تاریخ ایران تقریبا در هر سال یک سیاحتگر اروپایی، کتابی راجع به ایران مینویسد - محبوبی اردکانی، - 20 :1370 و به این ترتیب زمینهی معرفی گستردهی ایران در اروپا فراهم میشود. بر این اساس اقتدار چندجانبهی ایران عموما با تحسین دولتمردان و سیاحان غربی روبرو بوده است.تاثیرگذاری ادبیات و فرهنگ ایران بر موسیقی کلاسیک به طور کلی نشان از عمق جنبههای خیالانگیز عناصر این فرهنگ دارد. در برخی از نمونهها با رویکرد آهنگسازان غیرایرانی به استفادهای نسبتا آزاد از شخصیتهای ایرانی همچون خشایارشاه و شهرزاد قصهگو روبرو هستیم و در برخی دیگر با موسیقیگذاری روی اشعار ادیبانی همچون خیام و حافظ، همچنین در برخی موارد با تصویرگری صدایی جلوههای شرقی و بکر ایرانزمین از جمله کاروان و ساربان روبرو میشویم که عموما از طریق ادبیات فارسی به فرهنگهای دیگر معرفی شدهاند.

با این حال نباید نقش تفسیر را در این تاثیرگذاریها چه در قالب ترجمهی متون فارسی به زبانهای دیگر و چه در قالب استفاده از فیگورهای موسیقایی متناسب با فرهنگ ایرانی نادیده گرفت؛ چرا که عناصر فرهنگ ایرانی را از مجرای مفسر عرضه میدارد.نکتهی دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، کاربرد واژهی »پرشیا« یا »پارس« به جای »ایران« در آثار موسیقی مورد بحث در این مقاله است؛ به طوری که در ترجمهی اصلی از عنوان و محتوای قطعاتی که در این مقاله میآیند، واژهی ایران باید با واژهی پارس جایگزین شود. اگرچه برای یک ایرانی، پارس همان ایران یا قسمتی از ایران است اما برای یک غیرایرانی چنین برداشتی گاه دور از ذهن جلوه میکند.

در جریان تغییر نام سیاسی کشور عزیزمان به ایران که موضوع مقاله حاضر نیست، پیامدهای ناخواستهای به وقوع پیوستکه بریدگی ِمیراث فرهنگی گذشتهی ما از اصل خود، یکی از این پیامدها است. به نظر میرسد که این موضوع پیشتر نیز توسط برخی از اندیشمندان و موسیقیدانان ایرانی مورد نظر قرار گرفته است؛ مثلا هرمز فرهت در گفتار آغازین کتاب دستگاه در موسیقی ایرانی به این مساله اشاره دارد که هویت تاریخی و فرهنگی ما به نام »پرشیا« یا »پارس« وابسته است و نه به نام »ایران.« او اضافه میکند که امروزه کمتر کسی در غرب میداند که ایران همان پرشیا است - فرهت، :1388 چهارده - .

روش تحقیق:

مقالهی حاضر بستر توصیفی-تحلیلی دارد. ضمن اینکه استخراج جلوههایی از ادبیات و فرهنگ ایران در موسیقی کلاسیک، نیاز به شناخت گستردهی مجموعهی آثار این موسیقی دارد و فرایند پژوهشی در این حیطه با رجوع به لیست آثار موسیقی برای سازهای مختلف و همچنین آثار آهنگسازان مختلف از چند صد سال گذشته انجام میشود. در این مقاله همچون دیگر مطالعات نظریهپردازی در رشتههای علوم انسانی و هنر، از روش تحلیل نظرات و آرا در حوزهی مربوط و جمعبندی و نقد آنها استفاده میشود. البته باید در نظر داشت که پیشینهی چنین نگاهی در منابع فارسی بسیار اندک است.

پیشینه تحقیق:

موضوع این مقاله یعنی تاثیرپذیری غرب از ادبیات و فرهنگ ایران، در منابع فارسی بسیار نادر است. در حالی که مقالات بسیاری در نقطهی مقابل آن قرار دارند؛ یعنی تقابل غرب با فرهنگ ایرانی را نشان میدهند. این مقالات در اساس با تفکرات ادوارد سعید راجع به نگاه اروپاییان به غیر خود هماهنگ هستند؛ به نظر او، اروپاییان خود را از بقیهی جهان برتر میدانند و از این رو مثلا در یکی از این مقالات با عنوان »ایران فرهنگی: تعامل یا تقابل با هویت غرب« نویسنده نتیجه میگیرد که غرب، فرهنگ خود را بهترین میداند و تنها برای خود میخواهد - امام جمعهزاده و همکاران، . - 34 :1389
با این حال صحبت از تاثیر فرهنگ ایرانی به عنوان بخشی مهم از تمدن اسلامی بر فرهنگ اروپا در قرون میانی، موردی است که نسبتا پرداخته شده است؛ مثلا در مقالهای با عنوان »نفوذ علوم و هنرهای اسلامی بر فرهنگ غرب« تالیف مهدی برکشلی، نویسنده اشاره میکند که شیوهی همراهی آواز با فاصلهی اکتا و آن و نیز همراهی آواز با فاصلهی پنجم یا چهارم آن، ریشهی یونانی دارد که دانشمندان اسلامی از آن آگاهی یافتند و پیش از غربیها آن را به کار میبردند؛ به طوری که ابن سینا از این دو شیوه با نامهای »تضعیف« و »ترکیب« در رسالهی شفا نام برده است - برکشلی، . - 47 :1366 همچنین در مقالهای با عنوان »موسیقی در اسلام « که توسط کمیتهی فرهنگ و تمدن ایران و اسلام وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور منتشر شده است، به تاثیر موسیقی در دورهی تمدن اسلامی بر موسیقی و فرهنگ اروپایی اشاره میشود - پایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی، . - 1394 با این پیشینه، در ادامه آثار برجستهای از موسیقی کلاسیک غرب که جلوههای ادبیات و فرهنگ ایران در آنها مشهود است، به ترتیب بر اساس شهرت نسبیشان معرفی میشوند.

اپرای سرخپوستان عاشق:

اثر ژان فیلیپ راموقَمُ - - ، آهنگساز و نظریهپرداز موسیقایی فرانسوی در دورهی باروک است که به سال 1735 ساخته شد. در پردهی سوم آن با نام گلها، چندین شخصیت ایرانی حضور دارند و ماجرایی در فضای فرهنگ ایرانی را بازی میکنند که عشقی سه جانبه را روایت میکند. این شخصیتها عبارت هستند از فاطیما، زَئیر، تاکماس113 - احتمالا فرانسویشدهی طهماسب - ، و علی.
اپرای خشایارشاه:114اثر جرج فریدریک هَندِل115، آهنگساز انگلیسی ِآلمانیالاصل، جزو اولین نمونهها در موسیقی کلاسیک است که عنصری شناخته شده از ایران باستان را روایت میکند.

این اپرا راجع به ماجرایی عاشقانه از خشایارشاه است که او را در رقابت با برادرش برای ازدواج با دختری زیبا نشان میدهد و اولین بار در سال 1738 در لندن اجرا شد. جالب اینکه متاثر از سنت غالب اپرا در آن روزگار، زبان آن ایتالیایی و بر اساس یک لیبرِتو - متن اپرا - در آن برهه، با سابقهای تقریبا صد ساله بود. آواز آغازین این اپرا با نام تحتاللفظی »هرگز سایهای نبود«116 که توسط بازیگر نقش خشایارشاه خوانده میشود، اثر مشهوریاست که تنظیم ارکستری آن با عنوان لارگو117 - اسم عام به معنای آرام و آهسته - به تنهایی و بیرون از اپرا هم اجرا میشود و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید