بخشی از مقاله

استفاده از مصالح در كفسازي
در هنگام استفاده از مصالح در محوطه سازی پارک ها و باغات نیاز به توجه تکنیکی در این خصوص وجود دارد. مثلا استفاده از کالار سیمان در پارک ها که امروزه رایج شده و بسیاری از جنبه های زیبا شناختی آنها را نابود ساخته است. زیرا سیمان از نظر ساختار بسیار ناپایدار است، هنگامی که اولین برف می بارد بسیار شاداب و پرطراوت به نظر می رسد اما پس از آن کیفیت خود را از

دست می دهد. دومین مساله این است که برف سمبل پاکی و عفت است و این درحالی است که سیمان و بتون معنای وحشت و خشونت را به انسان القا می کند. بنابراین از سیمان و بتون می بایست در مکان هایی از پارک که در معرض دید نیستند مورد استفاده قرار گیرد. در مقابل سنگ

نشان دهنده استحکام، وحدت و جاودانگی است. سنگ در بسیاری از ادیان مقدس است. مثلا در دین اسلام سنگ سیاهی که در کعبه زائرین ان را می بوسند و معتقدند که از بهشت آمده و در هنگام نزول از آسمان به رنگ سفید بوده اما در اثر گناهانی که بشر مرتکب شده سیاه شده است.
در قدیم دیوار باغها از ملاط ساخته می شدند که بسیار مهربان تر و ملایم تر از سیمان پورتلندی به نظر می رسید. آهک آبی از طریق حرارت دادن گچ و سنگ آهک بمنظور آزاد شدن دی اکسید کربن، بدست می آید. هنگامیکه این مواد دوباره با آب مخلوط شدند و در معرض هوا قرار می گیرند و دوباره با دی اکسد کربن ترکیب شده و به همان حالت شیمیایی اولیه باز می گردد. دی اکسید کربن به استحکام لایه های بیرونی ملاط می افزاید و بهمین دلیل شاید یک قرن بتواند استحکام خود را حفظ کند. این نوع ملاط امروزه از نظر ساختمان سازان دور مانده است در صورتیکه هنوز هم می توان از آن در محوطه سازی پارک ها و باغات استفاده کرد.


مثلا امروزه استفاده از آجر و خشت به کلی از مد افتاده تلقی می شود. اما باید بدانیم که دوام این محصول می تواند با توجه به کیفیت آن مناسب باشد. خشت های گلی که شهر باستانی بابل به کار می رفته بوسیله شل دادن به گل مرطوب درست شده است. این بلوک های گلی سپس در مقابل نور آفتاب خشک می شوند و در مکان مناسب مورد استفاده قرار می گرفتند و در ساخت خانه ها کاربرد داشته اند.


حدود 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح انسان این مساله را دریافته بود که هنگامی که گل مرطوب خشک شود تبدیل به ماده ای سخت می شود. در آن زمان از گل رس برای ساخت ظروف استفاده می شد. رومی ها مهارت لازم را در ساخت خشت کسب کرده و سپس این هنر را در اختیار مردمان شمال اروپا قراردادند. این خشت ها در قرون وسطی در ساخت دودکش ها و مناره کلیساها مورد استفاده قرار گرفت. البته امکان این نبود که در کوره های آجرپزی ابتدایی این خشت ها در دمای بالایی درست شوند.بعد از 1200 سال پس از میلاد مسیح کشورهای سفلی مانند

هلند و جنوب انگلستان مبادرت به ساخت این خشت ها ورزیدند. اما در زمان حاضر این خشت ها و در واقع آجر ها به اندازه استاندارد رسیده اند اما در ساخت دیوار باغاها کاربردی ندارند، آجرهای دست ساز از نظر ساختار به گونه ای هستند که هرگز ماشین نمی تواند ان را بسازد؛ آجر های دست ساز را می توان به اندازه مورد نیاز ساخت. این طور به نظر می رسد که آجرهای دست ساز از نظر زیبایی و آذین بندی بهتر از آجرهای کارخانه ای است، البته هزینه دستمزد ساخت آنها از مواد خام بیشتر می شد؛ این مساله هم حل شد و زیبایی حاصله جای خود را به پرداخت هزینه های کلان داد. در دهه سوم قرن بیستم "وینستون چرچیل" به ساخت خشت و آجر و کارگران این حرفه بسیار اهمیت می داد.

سفال هم یکی از مصالح قدیمی است که در امر محوطه سازی باستان اهمیت بسیاری داشته است. سفال همان گل رس است که در دمایی پایین تر از کوره آجرپزی خشک می شود و به رنگ

سرخ بسیار زیبایی در می آید و در گذشته بیشتر در ساخت ظرف و ظروف مورد استفاده قرار می گرفت. امروزه بسیاری از کارخانه ها به جای اساتفاده از پلاستیک و بتون استفاده از این ماده را توصیه می کنند. بسیاری از باغهای بر جای مانده از مصر باستان و روم دارای دیوارهای رنگین بوده اند که دلیل آن استفاده از گل رس و سفال بوده است. در زمان برگزاری فستیوال ها برای تزئینات روی دیوارهای پارک ها و باغها می توان از سفال استفاده کرد. هن.ز هم "توسکانی" در ایتالیا در مرکز ساخت سفال قرار دارد.

 


شکل کف خیابان
بالا رونده، پایین رونده و موجی
کفی که بالا یا پایین می‌رود همیشه بر هدف در انتهای خیابان چه در « بالا » و چه در
«پایین» آن تاکید می‌کند.

حرکت یا به طرف پایین و یا به طرف بالا و یا به طرف بالا صورت می‌گیرد. در هر دوی این حالات ا نگیزه حرکت برانگیخته شده و توج ما به طرف بالا و یا پایین جلب می‌شود. کف می‌تواند به شکل ریتمیک و یا غیر ریتمیک بالا رود و یا می‌تواند مسطح یا به شکل پلکانی باشد. همان طور که در اغلب دهکده‌های کوهستانی مدیترانه ای دیده می شود.

قرار دادن تک پله ای در انتهای خبی ابان می‌تواند توجه را به یک کانون جلب کند گرچه خیابان مسطخ باشد. در پلکان پیچیده مجموعه‌های شهری هر حرکات به طرف بالا و هم به طرف پایین در یک مسیر پلکانی دیده می‌شود. حرکت به طرف پایین می‌تواند به فضایی محدب در پاگرد بینجامد در حالی که حرکت به طرف بالا می‌تواند به یک فضای مقعر حاصل از جلو آمدگی منجر شود. خیابان موجی خصوصیات هر دو نوع کف پوش پایین رونده و بالا رونده را دارد. هر نقطه موج و حضیض فضایی مستقل در اطراف خود می‌سازد و در طول حرکت فرد متناوبا گاه شتاب و گاه مکث را تجربه می‌کند.


هر سه گونه این سطوح در شهرهایی با نقشه‌های گوناگون به وجود آمده اند. در
سال‌های انتهایی قرن نوزدهم در ا یده‌های شکل گیری « شهرهای انسان گرا » که متاثر از افکار کامیلو سیته و ابزنر هاوارد بوده، ایده ایجاد تغییر در سطح خیابان به کار گرفته شد. که طی آن بی نظمی‌های طبیعی در منظر حفظ شد و شکل‌های بی نظمی در آن به وجود آمد و خیابان‌ها به فضاهای صمیمی با تناوبی ریتمیک بالا و پایین رونده تقسیم شدند.

کف پوش سطح خیابان
طرح‌های عمودی
کف پوش خیابان که به شکل عمودی چیده شده باشد، عموماً در خیابان بدون پیاده رو دیده می‌شود. این طرح بر حرکت عرضی بین دو دیوار تاکید دارد و در نتیجه بر عرض فضای معبر نیز تاکید می‌کند. در عین حال در همان زمان سطح خیابان به بخش‌های ریتمیک تقسیم می‌شود. (تصویر b)
طرح‌های عمودی عموماً در خیابان ها، میدان‌ها و پیاده روهایی که در آنها عبور از فضا به دلیل وجود عملکردهای مختلف تقلیل یافته است، وجود دارد.

طرح‌های قطری
به دنبال ایجاد تعادل بین جهت گیری عمودی و جهت گیری موازی، ایجاد طرح قطری، فضای کف خیابان را از باقی فضا آزاد می‌سازد. (تصویر b) طرح کف حرکت در تمامی جهات را در بر دارد. هم فضا را گسترش می‌دهد و هم تاکید به حرکت به جلو را داراست. در نتیجه، طرح کف پوش قطر

ی هم مستقل از سیستم دیوارها و هم منافذ دیوارهای اطراف است. این طرح در خیابان هایی با ویژگی میدان عملکرد بسیار خوبی دارد. غالباً این طرح توسط معماران رنسانس در نوسازی خیابان‌های کم عرض قرون وسطی به منظور افزایش عرض خیابان به کار برده می‌شده است. (تصویر b).

طرح‌های بی شکل
در حالی که طرح‌های عمودی، قطری و موازی هم بر اساس نظام‌های هدایتی خاص تعریف می‌شوند و با زاویه ای برابر نود یا 45 درجه در رابطه با جهت اصلی خیابان جهت می‌گیرند، طرح‌های بی شکل طبیعتا بی فرم هستند و فاقد نظام‌های ه دایتی نظم دهنده اند. (تصویر a85)


طرح‌های دیگر به تداوم کف خیابان چه از طریق ایجاد تداوم و یا ایجاد تضاد در قالب چارچوب فضایی خیابان می‌پردازند. در طرح‌های بی شکل کف، قلمرو فضاهای مستقل از بدنه به وجود می‌آید که این حالت در خیابان‌های سال‌های 1960 و 1970 با به کارگیری مصالح مختلف، کاشت درختان به شکل آزاد و استقرار اثاثیه و مبلمان شهری به شکل قطری متداول بوده است.

طرح‌های موازی
در معماری، طرح‌های موازی عمدتاً در خیابان هایی با پیاده رو دیده می‌شوند.
(تصویر 86)

امتداد پیاده روها بر خطی بودن فضا و جهت گیری خیابان اصلی تاکید می‌کند، تاکید بر حرکت با وجود سه باند موازی بیشتر از هنگامی است که فقط یک باند در سطح خیابان وجود داشته باشد (تصویر). هنگامی که این بخش‌ها شکسته می‌شود، حرکت عرضی به وجود می‌آید که به طرق مختلف تداوم را کاهش می‌دهد. از دیدگاه بصری، سطح پیاده رو به شکل پایه ای است که ساختمان‌ها روی آن قرار دارند و خیابان خود پایه زیرین محسوب می‌شود که هم ساختمان‌ها و هم پیاده رو بر آن قرار گرفته اند (تصویر a). شکل‌های پیاده رو، کفی را در « فضای پیاده رو » به وجود می‌آورد که مرتبط با ساختمان هاست در صورتی که خیابان عنصر اصلی ارتباط در فضای خیابان است (تصویر b). این تصویر از خیابان با عملکرد آن در ارتباط است:


پیاده رو ترافیک پیاده را در امتداد خیابان و همچنین عمود بر آن به جلو می‌برد. در حالی که سطح خیابان تنها ترافیک سواره را به جلو هدایت می‌کند.

این موضوع بر طراحی اثرگذار است. خطی بودن خیابان می‌باید تا حد امکان شکسته نشود، در عین اینکه جهت گیری مسیر پیاده رو می‌تواند شامل حرکت عرضی و طولی باشد. حفظ تداوم لبه پیاده رو مهم ترین موضوع است. اگر این تداوم شکسته شود امتداد خیابانی که پیاده رو آن را قاب گرفته است نیز خواهد شکست. مثال‌های زیر نشان می‌دهد که چگونه تداوم بسته به رابطه بین خیابان و پیاده رو می‌تواند تقویت و یا تضعیف شود. مثال‌ها بر حالات و انواع معمول کف پوش استفاده شده در خیابان‌های مدرن استوار است.

تداوم تضعیف شده
هر چه پیاده رو عریض تر و سواره رو باریک تر باشد بر حرکت عرضی خیابان تاکید بیشتری می‌شود (تصاویر b- a). در حالتی که مسیرهای پیاده رو نقش فضاهای پیش ورودی را در برابر ساختمان‌ها بازی می‌کنند، بخش هایی از خیابان واقع در بین این فضاهای ورودی، بخش هایی مستقل را در فضای بزرگ تر تشکیل می‌دهند. به عکس، وجود پیاده روی کم عرض جهت دار بودن خیابان را تقلیل می‌دهد.

سطح کف در این حالت سطحی واحد به نظر می‌آید و ویژگی خطی بودن پیاده رو از دست می‌رود. کف پوش‌ها ورودی‌ها و محوطه‌های کناره علی رغم اینکه در تطابق با عملکردهای مختلف است تداوم را کاهش می‌دهد (تصویر a).

« کف پوش هایی » که در مقابل ورودی‌ها سطوح فرش شده جداگانه ای را می‌سازند، بر حرکت عرضی در طول خیابان تاکید کرده، خطوط طولی پیاده رو را می‌شکنند.


« حیاط‌های » واقع در پیاده رو و در تقاطع‌ها یا محل عقب نشستگی ساختمان‌ها دیده می‌شود. این حوزه‌ها فضاهای آرام مخصوص پیاده هستند و اگر جهت حرکت در طول خیابان را تحت الشعاع قرار ندهند می‌توانند در ابعادی به اندازه عرض پیاده رو قاب گرفته شوند. بدین ترتیب تعریض خیابان با قرارگیری کف پوشی مجزا تغییر شکل خواهد داد. تداوم مسیر پیاده رو و قویا با شکست جدول تضعیف می‌شود (b). در حالت اول، خیابان قطع کننده پیاده رو است و در حالت دوم پیاده رو در

خیابان جریان می‌یابد. به منظور حفظ خطی بودن خیابان در جایی که جدول به منظور ایجاد پارکینگ شکسته می‌شود، تعریف پارکینگ به عنوان یک فضای مجزا اهمیت پیدا می‌کند. فضایی که دارای لبه سازی مجزاست و خط پیاده رو را دنبال می‌کند (تصویر). این عملکرد در مورد انحناهای پیاد روی نیز مصداق پیدا می‌کند که فضاهای ایجاد شده به شکل فضاهای مستقل در مجاورت پیاده روی فعل قرار می‌گیرد، جدول و کف پوش پیوسته باقی می‌مانند و شکسته نمی شوند.

تقویت تداوم
تقویت ویژگی خطی بودن معبر پیاده می‌تواند در وهله اول از طریق تغییرات در کف پوش و خط جدول ایجاد شود.
اگر در خیابان و پیاده رو جنس مصالح کف متفاوت باشند، بر تقسیم طولی کف خیابان تاکید می‌شود. به شکل سنتی، معابر با کف پوش‌های خاصی که بین ردیف‌های سنگ قرار می‌گیرند، پوشیده می‌شوند. از سنگ‌های بزرگ گرانیت یا کف پوش بتنی نیز استفاده می‌شود. این نوع مصالح سطح راحتی را به منظور حرکت پیاده فراهم می‌آورند و طرح هایی را به وجود می‌آورد که سطح پیاده رورا به مجموعه ای از سطح کوچک مبدل می‌سازد. خیابان با آسفالت یا سنگ پوشیده می‌شود که بر تداوم خیابان تاکید می‌کند و در آن از طرح‌های بیش از حد پیچیده احتراز می‌شود (تصویر a).

لبه سازی پیاده رو و سواره رو را به عنوان فضاهای جدا از هم تعریف می‌کند و بر جهت گیری آنها تاکید می‌ورزد. لبه سازی کنار دیوارها، نمای بناها را دنبال می‌کند و همراه با جدول بندی پیاده رو را قاب می‌کنند. در حالی که آبروها در هر طرف خیابان بخش میانی خیابان را قاب می‌کنند. علاوه بر این تقسیم بندی، لبه سازی خطوط پیوسته ای را ایجاد می‌کند که بر خطی بودن خیابان تاکید دارد.
جداسازی بین خیابان و پیاده رو با تغییر سطح کف پوش بیش از ه مه خود را نشان


می دهد. در پیاده روها ممکن است نیاز به سطوح صاف باشد. این موضوع لزوماً مانع تعیین محدوده پیاده رو نیست. معبر پیاده می‌تواند به صورت طرحی هم سطح خیابان باقی بماند: طرحی که می‌تواند در حالی که جهت گیری خیابان را دنبال می‌کند به پیاده روی معمولی کنار خیابان اصلی متصل شود. حرکت‌های عرضی، عقب نشستگی ها، حوزه‌های نمایشگاهی و حیاط‌ها می‌توانند به عنوان حوزه‌های مجزا در پیاده رو از یکدیگر جدا شوند. بدین طریق دو عملکرد اصلی پیاده رو حفظ می شود. خیابان هم به عنوان مکانی برای بودن و هم به شکل قاطع بافت عمل خواهد کرد (تصویر 92).

نتیجه گیری: کف پوش پیاده رو
از تعریف بالا مشخص می‌شود که بیشتر خیابان‌ها در طرح کف خود ترکیبی از
طرح‌های مختلف را به کار می‌برند. این طرح‌ها می‌تواند به طرق مختلف و در حالات گوناگونی به کار برده شوند (تصویر 93).

در تجزیه و تحلیل، که بتوانیم به درکی درست در مورد ویژگی‌های جهت دادن این
طرح‌ها بر سیم مهم می‌باشد. بدین طریق، طرح‌های کف می‌تواند بنا به خواصشان مورد تاکید قرار گرفته و یا در تضاد با یکدیگر واقع شوند. به طور مثال، در خیابان موجی می‌توان به کمک طرح‌های خاص در بالا و پایین خیابان بر لکه‌های میانی بین بالا و پایین خیابان تاکید کرد. در صورتی که در سطح بالا رونده می‌توان از طریق خطی بودن خیابان، دید را به یک نقطه اوج هدایت نمود.

طرح عمودی خیابان می‌تواند با ایجاد ورودی‌های با معنا در نماهای بدنه تشدید شود در حالی که پیاده رو می‌تواند با طراحی بولرارها و قرارگیری منابع نوری و یا درختان مورد تاکید قرار گیرد.
در طراحی خیابان‌ها در نظر گرفتن پیاده رو از همه بیشتر متداول بوده و در تمامی شهرهای زیبا دیده می‌شود. در طرح موازی، طراحی پیاده روی مجزا مهم ترین عاملی است که می‌تواند در طرحی کف به تداوم خیابان کمک کند. می‌توان مشاهده نمود که در بیشتر موارد پرداختن به

جزییات می‌تواند مهم ترین نقش را بازی کند. طراحی کف پوش و جدول سازی بر درجه خطی بودن فضا هم در رابطه با پیاده رو هم در رابطه با عناصر اضافه شده به فضا چون دروازه‌های ورود به خیابان، محل‌های قطع جدول، حیاط‌های کناره پیاده رو و نحوه استقرار مبلمان شهری تاکید می‌کند.


در ادامه، مثال هایی را معرفی می‌کنیم که در آن به اهمیت نحوه پرداخت به جزئیات و دسته بندی گونه‌های مختلف طرح کف که می‌تواند در طراحی پیاده رو مورد استفاده قرار گیرد اشاره می‌کند. مثال‌ها به خود خیابان و تقاطع بر می‌گردد و انواع مختلف لبه سازی را به هنگام اضافه کردن عناصر مورد بررسی قرار می‌دهد. مصالح کف پوش، آسفالت، سنگ و موزاییک اند. به کارگیری این مصالح به همراه لبه سازی در رابطه با میزا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید