بخشی از مقاله
اصول سرپرستي كارگاه
مقدمه
همانگونه كه از نام درس برميآيد، در مورد سرپرستي كارگاه صحبت مينمايد. سوال كه پيش ميآيد، در وهله اول، اين است كه كارگاه كجاست؟
بر اساس شرايط عمومي پيمان كه متداولترين سند كاري ميباشد، كارگاه محل يا محلهايي است كه عمليات موضوع در آن اجرا ميشود. به منظور اجراي پيمان با اجازه كارفرما از آن استفاده ميشود.
كارگاهها يا كارخانههاي توليدي خارج از محلها و زمينهاي تحويلي كارفرما كه به منظور ساخت قطعاتي كه در كار نصب خواهد شد، مورد استفاده قرار ميگيرد، جزو كارگاه قرار نخواهد گرفت. توجه به اين موضوع ضروري است كه شرايط ضروري پيمان، سندي است حقوقي. بنابراين با خارج از مشمول نبودن كارگاه از محلهايي كه زمين كارگاه نميباشد، قصد از رفع مسئوليت كارفرما دارد، وگرنه ساير زمينهاي تحويلي نيز از نظر فني كارگاه به حساب نميآيد.
در تعريف فوق به عمليات موضوع نيز اشاره شده است.
منظور از عمليات، همان كار ميباشد كه مطابق شرايط عمومي پيمان، عبارت است از مجموعهاي شامل: خدمات يا اقدامات مورد نياز براي آغاز كردن و انجام و پايان عمليات موضوع پيمان و شامل كارهاي دائمي است كه باقي خواهد ماند و به عنوان موضوع پيمان تحويل كارفرما ميشود. همچنين كارهايي موقتي كه به منظور اجرا و نگهداري موضوع پيمان قرار ميگيرد و اعمال ميشود.
در تعريف فوق توجه به اين نكته ضروري است كه نه تنها كارهاي اصلي مثل ساخت و ساز اصلي كه كارهاي مقدماتي يا كارهايي كه منجر به رسيدن به هدف اصلي كه ساخت موضوع پيمان ميباشد، نيز جزو عمليات كارگاهي به حساب ميآيند.
موضوع تخصص و تجربه رئيس كارگاه با توجه به شرايط مختلف ميتواند تعاريف مختلفي داشته باشد:
الف) محل جغرافيايي: اين موضوع شامل شرايط اقليمي و دوري و نزديكي نسبت به امكانات زندگي معمولي ميباشد.
ب) تخصص و تجربه: منظور از تخصص تجربه، تجربهاي است كه در تعريف سرپرست كارگاه آمده است كه وابسته به سنوات كاري مهندس ميباشد.
ج) حقوق و دستمزد: افزايش حقوق و دستمزد وابستگي كامل به تخصص و تجربه و همچنين شرايط جغرافيايي دارد. براي درك بهتر موضوع به نمودار زير توجه شود:
وظايف سرپرست كارگاه در محل كارگاه
طي ساليان دراز، تغييرات اندكي در وظايف مدير كارگاه رخ داده است. وظيفه اصلي و شاخص مدير كارگاه، افزايش بهرهوري كيفي و كمي در كارگاه است. بنابراين اين گزينه به صورت زير تعيين ميشود:
يعني رئيس كارگاه بايد قادر باشد:
1. پيشرفت و مشكلات را پيشبيني نمايد و پروژه را در دوره برنامه تكميل نمايد.
2. مصالح را براي بهرهبرداري تعادل بهينه كنترل كند.
3. سرپرستي و كنترل اتلاف نيروي كار را م
ديريت كند.
4. كار را برابر مشخصات خواسته شده انجام دهد.
5. در حفظ ايمني كارگاه كوشا باشد.
همانگونه كه گفته شد، اين وظايف در طي زمان تغيير چنداني نكرده، جز اينكه برخي از ديدگاهها تغيير نموده است:
انجام كار برابر مشخصات:
شرايط خصوصي: نقشه اجرايي فاز 2
دستور كار اجرايي در حين كار
قوانين و آييننامه مبحث 12
همانگونه كه ميدانيد، پيش از اتمام كار طراحي توسط مشاور نقشههاي اجرايي در قالب فاز 2 تحويل پيمانكار ميشود. بسته به اهميت كار، حجم اين نقشهها متفاوت خواهد بود، به طور مشخص نقشههاي فاز 2 يك ساختمان دو طبقه از نظر جزئيات و تفصيل بسيار كمتر از نقشههاي فاز 2 يك برج 15 طبقه خواهد بود. مضاف بر آنكه اين موضوع از نظر اهميت كاربري ساختمان نيز ديده ميشود. مثلاً نقشههاي فاز 2 همان ساختمان دو طبقه مسكوني كمتر از نقشههاي فاز 2 يك بيمارستان دو طبقه ميباشد، حتي اگر هر دو داراي يك مساحت باشند.
بنابراين بر اساس نقشه فوق، عمليات ساخت آغاز خواهد شد. كليه مدارك اعم از نقشههاي ابلاغي، صورت مجلسها، دستور كارها و فايل نقشهها به صورت منظم و مرتب بر اساس تاريخ بايد در كارگاه نگهداري شود. بر اين اساس صورت وضعيتها تهيه شده و براي مشاور ارسال ميگردد. بخش ديگري از كار، ارسال نقشههايي است كه از طرف مشاور براي پيمانكار ارسال ميگردد.
نخست اينكه نقشهها از نظر فني ايرادي نداشته باشد.
مقادير محاسبه شده صحيح باشد و در استحكام يا كاربري سازه تاثيري نداشته باشد.
ممكن است از نظر فني و تئوري آنچه كه محاسبه شده صحيح باشد، ولي از نظر اجرايي امكان ساخت آن وجود نداشته باشد.
در هر دو صورت فوق پيمانكار موظف است مراتب را به مشاور به صورت مستند اطلاع دهد. بايد توجه داشته باشد در صورتي كه مشاور در طرح خود پافشاري نمايد، در اين صورت نظر مشاور به عنوان نظر اجرايي درنظر گرفته خواهد شد.
در حين عمليات ساخت، با استفاده از گزارشاتي كه رئيس كارگاه از دستگاه نظارتي كارفرما و ناظر دريافت ميكند و يا دستگاه نظارتي خود شامل: مهندسين، تكنسينها يا استاد كارگاهها، بر حسن اجراي كار مطابق مشخصات نظارت دقيق داشته باشد. اين نظارت به دو بخش كلي تقسيم ميشود:
نظارت بر نحوه تهيه مصالح كه مطابق با مشخصات خواسته شده از طرف مشاور باشد.
نظارت بر نحوه ساخت كه مشخصات با نقشههاي فاز 2 يكسان باشد.
بديهي است كه يك فرد نميتواند تمامي كنترلهاي فوق را در يك كارگاه به خصوص وقتي كه بزرگ باشد، داشته باشد. از اين رو دريافت بخشي از اطلاعات از طريق افراد زيردست انجام خواهد گرفت. اين باز نيز بحث اهميت كار موضوعيت پيدا ميكند. طبيعي است كه كارهاي كه اهميت بيشتري دارند، دقت بيشتري نيز ميطلبد. مبلغ كار و همچنين نقش آن در پيشبرد پروژه ميتواند گزينههايي براي مشخص شدن اهميت كار باشد.
سرپرستي نيروي كار
همانگونه كه گفته شد، بيش از 25درصد زمان كاري در كارگاهها، معطوف به حل مسائل كارگري ميباشد. روابط بين كارگر و كارفرما تقريباً اصليترين موضوعي است كه بايد به آن پرداخته شود. افزون بر آن، طي سالها وظايف رئيس كارگاه به جز روابط كاري تغييرات چنداني نكرده است. از اين رو تغيير روابط كارگري، باعث تحقيقاتي در اين مورد گرديد. در سال 1924، مطالعاتي در اين باره در شيكاگو (امريكا) انجام شد. ماحصل اين پژوهش نشان داد كه بر خلاف نگرش سنتي، فاكتورهاي تنها فاكتور براي انگيزش نميباشد و فاكتورهايي مانند انگيزشهاي اجتماعي نيز داراي اهميت ميباشد. آنچه در زير ميآيد، مواردي است كه ميتواند افزايش بهرهوري را در سرپرستي نيروي كار ايجاد نمايد.
الف) سرپرستي دموكراتيك (مشاركتي)
موثرترين نظام، زماني ايجاد ميشود كه مديران با گروههاي كاري و كارگري و رهبران آنها تعامل داشته باشند (به صورت سنتي و غيرسنتي) تا بتوانند در پيشبرد اهداف سازمان تاثيرگذار باشند. در حقيقت مشاركت تبديل به يك ركن اصلي در تصميمگيري شود.
ب) گروه
اغلب در جوامع افراد متعلق به گروههاي رسمي و غيررسمي هستند و خط مش اين گروهاه بر افراد عضو آنها بسيار موثر است. بنابراين چنانچه بتوان سرگروه را متقاعد نمود، به منزله حل مشكل با كل گروه ميباشد.
ج) ريز مديريت دموكراتيك
منظور از اين موضوع، ارائه خط مشي اصلي كار به كاركنان و درخواست نتيجه از آنها ميباشد. تجربه نشان داده است اين رفتار موثرتر خواهد بود.
د) تشويقات و تنبيهات اجتماعي:
گفته شد كه اين مطالعات نشان داده كه انگيزههاي اجتماعي بالاتر از انگيزههاي اقتصادي ميباشد. بنابراين اين تشويقات و تنبيهات كه با توجه به نظر گروهها انجام ميشود، بسيار موثرتر از جنبههاي اقتصادي خواهد بود كه با توجه به تفاوت فرهنگي بين كشورهاي غربي و شرقي طبيعتاً انتظار داريم كه كليه نتايج اين مطالعات قابليت تامين داشته باشد، ولي در هر صورت داراي وزن خالص خود ميباشد.
آنچه تاكنون گفته شد، استراتژي رئيس كارگاه براي پيشبرد مقاصد خود ميباشد، ولي بخشي از نكات ريز بدين شرح است:
1. اولاً تقسيمبندي كارها و تقسيمبندي مسئوليتها، براي كليه عوامل براي كليه ردهها
، بايد به صورتي باشد كه شرح خدمات موردنظر از آنها كاملاً مشخص شده باشد و ثانياً هيچگاه نيروي انساني بيكار نگردد و انرژي تلف نشود. البته جهتگيري استفاده از اين انرژي در جهت بهبود كارگاه باشد.
2. ميزان حقوق كارگران و استادكاران، كارمندان جزء و ارشد بايد ابتدا تامين شود. اين ميزان با خط مشي شركت در استفاده از نيروها و قيمت آنها بايد هماهنگ شده باشد.
3. عوامل بسته به مورد، هر روز، هر هفته و يا در موارد نادري هر ماه بايد كنترل شوند. اين كنترل با ثبت موارد تشويق و تنبيهي در يك دفتر جداگانه انجام ميشود. براي برنامهريزي بهتر حداقل از يك ماه قبل استعفاي استادكاران و كارمندان و 10 روز قبل استعفاي كارگران پذيرفته ميشود. به طور معمول براي هر 250 تا 300 نفر كارگر از يك استادكار استفاده نماييد.
4. چون تصميمات مدير و سرپرست كارگاه بر اساس اطلاعات بدست آمده از كارگاه ميباشد، هر شب ميبايست گزارش كار قسمتها، مباشرين، ماشينآلات، مصالح و مشكلات موجود توسط وي بررسي شود. طبيعتاً مشكلات عمده به صورت يك گزارش جداگانه براي دفتر مركزي شركت ارسال ميشود.
5. پيمانكاران جزء (دستمزدي يا با مصالح) بايسي وضعيت دقيق و روشني داشته باشند. قيمت قرادادهاي آنها با جزئيات مشخص شود. افزون بر آن شرح خدمات هر يك از طرفين مشخص شود. كليه پرداختها، مطابق آنچه كه در قرارداد آمده باشد و نيروهاي نظارتي رئيس كارگاه كاركرد آنها را از نظر راندمان درنظر داشته باشد. در صورتي كه قسمت هريك از عوامل اعم از مصالح و نيروي كار تغيير نمود، دفتر مركزي در جريان گزارشات باشد.
6. به دليل اينكه پيمانكاران جزء بخشي از برنامههاي كارگاه ميباشند، بايد در صورت لزوم با استفاده از كمكها و مساعدتهاي پيمانكار دست اول كار انجام شود. بنابراين رئيس كارگاه بايد به كليه تعهدات خود عمل نمايد.
7. يكي از وظايف رئيس كارگاه، تهيه صورت وضعيتهاي ماهانه براي ارسال به مهندسين مشاور جهت بررسي و پرداخت توسط كارفرما ميباشد. نكته مهم اين است كه اين صورت وضعيتها به صورت يك سند صرفاً مالي ديده نشود و توسط آنها بازده كارگاه و جزئيات آن بررسي شود.
8. در كارگاههايي كه به خصوص ممكن است مراحل اجرا طولاني يا تخصصي شود، پيشنهاد ميگردد بخش آموزش فعال شود. وظيفه اين بخش، اجراي دورههاي آموزش به صورت كوتاه مدت است كه رشتههاي مختلف مانند روابط كار يا استفاده از يك وسيله خاص ميتواند انجام شود.
9. يكي از وظايف اصلي رئيس كارگاه، تقسيم دقيق كارها براي جلوگيري از دوبارهكاري و اختلاف نظر بين كارگران ميباشد. در اين حالت در زمان عدم حضور رئيس كارگاه مطابق روال پيش ميآيد. در صورت ابهام بايستي با استفاده از دلايل منطقي و قابل درك اين وظايف را مشتق نمود.
بهرهوري استفاده از مصالح
مصالح ساختماني معمولاً از نظر اقتصادي 60 تا 70 درصد ارزش فعاليتهاي اقتصادي كارگاه ساختماني ميباشد. بنابراين توجه به بهرهوري بهتر از مصالح به صرفهجويي هزينه كارگاه ميانجامد. ميتوانيد براي درك بهتر به مثال زير دقت كنيد:
تومان 10000000 قيمت كل كار
1500000 15% نيرو سهم كدام از عوامل
10000000 سود با فرض 10 درصد سود پيمان
در بالا ميبينيد كه صرفهجويي 10 درصد ميتواند از سودي نزديك به سود كل پيمان را دربرداشته باشد. اصولاً مسائل مربوط به مصالح را در كارگاه به دستههاي، تقسيم ميكنند:
الف) تامين مصالح: مصالح توسط مهندسين مشاور انتخاب ميگردد و در برآورد اوليه لحاظ ميگردد، ولي اين پيمان كار است كه مسئوليت تهيه اجناس و دريافت آنها را بر عهده ميگيرد. توجه به نكات زير ميتواند به پيمانكار كمك كند:
1. تمامي اجناسي كه پيمان كار تهيه ميكند، بايد مطابق مشخصاتي ارائه شده توسط مشاور و شرايط پيمان عمومي مقررات ملي ساختمان باشد. در صورت مشخصات ارائه شده توسط مشاور به هر عنوان كافي نيست، بايد تاييد مصالح از وي خواسته شود. توجه كنيد در صورتي كه تعداد مصالح زياد ميباشد، يك روند را براي تاييد مصالح با موافقت مشاور اتخاذ نمايد.
2. توجه شود اجناس قيد شده در صورت مجلس و مصالح خارجي از كارگاه نگهداري ميش
وند، ولي بهاي آنها در صورت وضعيت محاسبه شده و پيمانكار نيز دريافت نموده است، تحت عنوان مصالح پاي كار شناسايي شده و به عنوان مايملك كارفرما به شمار ميآيد. بدين لحاظ پيمانكار در برابر هرگونه صدمه و خدشهدار شدن آنها مسئول ميباشد.
3. كيفيت و مشخصات جزئيات مصال ساختمان كه در مدارك پيمان تامين شده، اولاً بايد مداركي دال بر اين كيفيت داشته باشد، ثانياً مصالح حتي بعد از مصرف نيز ميتواند مورد آزمايش قرار گيرد.
4. معمولاً مشكلات زيادي در هنگام تهيه مصالح براي برآورد به عهده پيمانكار نيست. موضوع اصلي را در برآورد و دورريزها (پرتها) ميباشد كه اغلب با استفاده از تجربيات مشخص ميگردد. اگر كم برآورد شود، به معناي كاهش بود، پيشبيني شده ميباشد و در صورتي كه بيش از حد بر
آورده شده باشد، به علت وزن بالاي قيمت مصالح ميتواند موثر در از دست دادن يك قرارداد باشد. اغلب پيمانكاران ضريبي برابر 50 درصد را براي دورريز درنظر ميگيرند، ولي نتايج يك پژوهش آن را بين 10 تا 20 درصد درنظر گرفته است.
5. الف) فروشندگان مصالحي كه فقط قيمت ارزانتري ارائه ميكند، در اولويت نيستند. ب) به خدمات ارائه شده توسط آنها شامل روشهاي پرداختها تعويض نيز توجه كنيد، مضاف بر اينكه سابقه كار با فروشنده مصالح نيز موثر است.
ب)جابجايي مصالح: جابجايي مصالح تنها يك مشكل كارگاهي نيست، بلكه عملكرد طراح توليد كننده و پيمانكار نيز روي آنها تاثير ميگذارد. بدين شكل كه طراح شك و وزن استحكام مصالح را تامين ميكند. نوع بستهبندي و روش و سياست پيمانكار در جابجايي مصالح كار موثرتر است.
پس توجه شود كه عوامل زير در جابجايي مصالح موثرند:
بسته بندي:
توليد كنندهها اغلب بستهبنديهاي خود را با علم به اينكه مهم نيست يا اينكه بستهبندي تاثيري ندارد، از موادي نامرغوب استفاده ميكنند. در مواردي كه بستهبندي پاسخگوي مشكلات باشد، در صورتي كه بستهبندي باز شود، چارهاي نيست جز آنكه به شيوه سنتي حمل و نقل روي آوريم. در جدول زير، روش بستهبندي و حمل و نقل تا كارگاه برخي از مصالح نمايش داده شده است.
كاميون تريلي با كفي داراي بستهبندي فلهاي فاقد بستهبندي نام مصالح
سيمان
بتن
آجر
بلوك
تيرچه
لوازم بهداشتي
كابينت آشپزخانه
سنگفرش
لولهها
در اثر جابجايي مصالح در كارگاه بايد دقت داشت كه مصالح دچار صدمهاي درون كارگاه نشود. براي چند نوع مصالح با روش حمل كارگاه مطابق جدول زير توجه شود.
بالابر چرثقيل فرقون تسمه نقاله پمپ نام مصالح
لوله
سيمان
بتن
آجر
بلوك
تيرچه
لوازم بهداشتي
از آنچه كه در جدول ديده ميشود، ميتوان دريافت كه پيشنهاد ميشود برخي از مصالح پس از انتقال به كارگاه تا محل كار حمل شود، در مورد استحكام مصالح به صورت واضحي ميتوان به نوع برخورد كارگران در ايران با مصالح مشاهده نمود كه با پرت كردن يا كشيدن مصالح استفاده ميشود. در اين حالت بخشي از مصالح مانند بلوكها تحمل كمتري دارد و اين نوع روش كار باعث صدمه به آنها و در نتيجه پرت شدن مصالح ميگردد.
برخي از مصالح نيز در مورد ساير مصالح دوام كمتري دارند و آسيب ميبينند. مثل كشيدن ميلگرد روي يك محوطه سنگفرش شده، بخصوص كار گذاشتن برخي از مصالح بزرگ. در مواردي كه كار به مرحله نازككاري نزديك شده است. براي مثال پيشنهاد ميشود قبل از اتمام عمليات گچكاري از نارككاري كف خودداري كنيد.
ج) انبار كردن مصالح: مواد و مصالح انبار شده به ندرت به اندازههايي كه لازم است، موردنظر حفاظت و مراقبت قرار ميگيرد. اين سهلانگاري به اين دليل اتفاق ميافتد كه كارگران از خسارت و مشكلات پيش آمده بياطلاع هستند. بايد توجه داشت كه اغلب اين نزولبايت مجاورتهاي مواد و مصالح ساختماني با شرايط جوي نامناسب به آنها وارد ميشود و تا زماني كه در ساختمان به كار نروند، پديدار نميشوند.
گزينه اصلي در رابطه با حفاظت مصالح ساختماني، توجه به انبار كردن آنهاست:
1. مدت زمان انبار و نگهداري مصالح در كارگاه (تاريخ مصرف)؛
2. آسيبهاي وارد آمده ناشي از نقل و انتقال در انبار؛
براي جلوگيري از وارد آمدن خسارت بهتر است با روشهايي از انبارداري آشنا شوند.
الف) انبار كردن به ترتيب شماره و حروف با درنظر گرفتن حداكثر موجودي
مزايا: نحوه رجوع انباردار به مصالح مختلف بسيار ساده است (مراجعه به فهرست). معايب: در اين سيستم نياز به فضاي زيادي است كه بتوان براي هر قلم جنس، فضاي موردنظر را تهيه نمود، ولي اغلب از تمامي فضا استفاده نميشود.
در صورت ورود جنس جديد به دليل محدوديت فضا نميتوان آن را به راحتي در بين ساير اجناس قرار دارد و نياز به حمل و نقل بيشتري باشد.
ب) انبار كردن به روش ورود كالا
مزايا: نياز كمتر به فضاي انبار و استفاده بهينه از فضاي قبلي. معايب: دسترسي مشكل به اقلام و وابستگي به فرد انباردار (قائم به فرد بودن).
براي اصلاح آن ميتوان از سيستمهاي كودينگ كامپيوتري براي شناسايي مصالح استفاده نمود. با استفاده از يك سيستم رايانهاي همواره ميتوان عمر مصالح (قدمت، تاريخ مصرف و ليست كمبودها) را سريعاً گزارش داد. قيمت زياد اين روشها نسبت به روشهاي سنتي در مقياسهاي كوچكتر، سبب ميشود كه اسقبال چنداني به آنها نشود. بهتر است در زمان استفاده يك برآورد از آنها داشته باشيم.
در صورتي كه از روشهاي سنتي در اداره انبارها استفاده ميشود، پيشنهاد ميشود نكات زير درنظر گرفته شود:
1. محبوبيت و ميزان تقاضاي كالا:
هرچه مصالح داراي تقاضاي بيشتري باشد، بايد در دسترس بيشتري به امكانپذير باشد.
2. وجه تشابه:
هرچه اقلام داراي نزديكي و تشابه بيشتري باشد، در نزديكي يكديگر قرار ميگيرند.
3. اندازه و حجم كالا (وزن كالا):
هرچه اجناس كوچكتر باشند، ميتواند دورتر از دسترس قرار گيرند. توجه شود براي اجناس كوچك قفسههاي كشويي بهترين راهحل است.
4. مشاخصات اقتصادي:
هرچه قدر اين اجناس گرانتر باشند، ترجيحاً نزديكتر به انباردار براي محافظت بيشتر ميباشند.
5. مشخصات خاص مصالح:
اين مشخصات ميتواند عواملي از قبيل نور، دما يا مجاورت با ساير كالاها باشد.
تكميل و كنترل پيشرفت پروژه در طي دوره برنامه
روشهاي مختلفي براي كنترل پروژهها موجود است كه اغلب آنها در برنامههاي كامپيوتري مختلف مانند Microsoft project و يا برنامههاي primer و مانند آنها لحاظ شده است. براي استفاده درست از نرمافزارهاي فوق، لازم است با اصول استفاده از آنها آشنا شويم. يكي از اين روشها، روش pert ميباشد كه در زير به آن ميپردازيم. اين روش همارز روش شناخته شده ديگري به نام cpm ميباشد.
به طور كلي، cpm بر اساس فعاليت ميباشد كه در ابتدا براي برنامهريزي ساختمانها ساخته شده است، ولي در برابر روش pert بر اساس رويدادهاي قبل و بعد از فعاليت استوار شده است. امتياز اين روش اين است كه براي هر رويدار سه برآورد زماني حداكثر، محتمل و حداقل درنظر گرفته ميشود.
كاربرد:
Pert را ميتوان در هر فعاليت و عملي كه نياز به برنامهريزي، كنترل و كار مستقيم براي نيل به اهداف و انجام كار در زمان خاص داشته باشد، بكار برد. جهت انجام به موقع هر كاري بر اساس برنامه پيشبيني شده فعاليتهاي گوناگوني دخيل هستند. اين روش بر اساس اطلاعات آماري زمانبندي و فعاليتهاي پركاربرد ارائه ميشود.
توجه پرت به تصميمگيرنده كمك ميكند، ولي به جاي او تصم
يم نميگيرد. Pert فقط اطلاعات لازم را در اختيار تصميمگير ميگذارد تا وي به اين اطلاعات تصميم لازمرا اتخاذ نمايد.
تعاريف:
رويداد: رويداد در روش pert شروع و ادامه يك كار ميباشد. توجه شود كه رويداد خودكار نميباشد.
براي بهتر توجه شدن اين موضوع به سه معيار زير براي درك يك رويداد توجه شود:
1. رويدار نشانگر يك مطلب مهم يا يك نقطه شاخص در پروژه است.
2. شروع و يا خاتمه يك عمل است.
3. منابعي را مصرف نمينمايد (توجه شود زمان در روش pert خود يك منبع ميباشد).
براي مثال در پروژه ساخت يك ساختمان تكميل بتنريزي سقف طبقه اول يك رويداد pert است. به طوري كه ملاحظه ميشود، اين معيار با سه معيار گفته شده منطبق است. سه معيار اصلي اين موضوع:
1) شاخص 2) شروع يا اتمام 3) عدم استفاده از منابع
ممكن است سوال شود كه دانستن يك رويداد چه كمكي را ميتواند به تصميم گيرنده نمايد. توجه كنيد كه يك پروژه از تعدادي رويداد تشكيل شده كه به صورت موازي با يكديگر در حال انجام است.
براي مثال، جهت ساخت يك برج 12 طبقه ساخت 10 طبقه امكانپذير نيست، مگر اينكه تعدادي رويداد قبلاً به ترتيب صحيح به اتمام رسيده باشد.
توجه شود كه رويدادهاي هر پروژهميتواند متغير باشد و بستگي به جزئيات دارد كه مدير يا تصميمگيرنده، اطلاعات مربوطه را داراست و يا قابليت كنترل را در خود ميبينيد. بنابراين بسته به تواناييها ميتوان براي يك پروژه ثابت رويدادهاي متفاوتي را درنظر گرفت. طبعاً با افزايش رويدادها، جزئيات افزايش مييابد و با افزايش جزئيات انتظار كنترل بهتري را خواهيد داشت. پس بر اساس آنچه كه گفته شد، ترتيب رويدادها بايد معقولانه باشد و ترتيب مشخص بسته به شرايط و تواناييهاي مدير پروژه قرار خواهد گرفت.
در سيستم، پرت رويدادها با علامت دايره نمايش داده ميشوند.
مثال: رويدادهاي زير را به ترتيب منظم كنيم.
1. اتمام سقف كاري طبقه 41
2. شروع پي كني
3. شروع نصب شيشه پنجرههاي طبقه 41
4. تكميل پي كني
5. شروع نقشهبرداري زمين
همانگونه كه در مثال فوق ميبينيد، پيكانها در شبكه پرت، نشانگر جريان و شمارهها مشخص كننده رويدادها هستند. همانگونه كه ديده ميشود، ترتيب شمارهها، ترتيب رويدادعا را نشان نميدهد، بلكه ترتيب رويدادها با پيكان نمايش داده ميشود.
فعاليت
گفتيم كه رويداد شروع و پايان كار (حافظه كار) است، ولي انجام كار نميباشد. انجام كار يا فعاليت ناميده ميشود و در شبكه پرت با پيكان نمايش ميدهيم. پس فعاليت بخش زمانبر عمليات ميباشد و به نيروي انساني مصالح وسايل (در كل منابع) نيازمند است. براي تشكيل شبكه پرت رويدادها بوسيله فعاليتها به هم متصل ميشوند و بر اساس آنچه كه در بالا گفته شد، تعريف زير در آينده مورد استفاده قرار ميگيرد.
«رويداد يا رويدادهايي كه بلافاصله (بدون رويداد واسط) بعد از رويداد ديگري قرار ميگيرند، رويداد بعدي و رويداد و رويدادهايي كه بلافاصله قبل از رويداد قرار ميگيرند را رويداد قبلي مينامند».
رويدادها با اعداد نامگذاري ميشوند. از اين پس فعاليتها با حروف بزرگ.
«بنابر آنچه گفته شد، واضح است كه هر فعاليت بين رويداد قرار ميگيرند و همچنين طبيعي است كه فعاليتها نميتوانند تشكيل حلقه دهند».
اين خود ميتواند به عنوان يك كنترل كننده براي درسي شبكه pert فرض شود. يعني زماني كه به يك حلقه برخورد نماييم، اطمينان داديم كه شبكه اشتباه ترسيم شده است. پس از ترسيم شبكه پرت لازم است برآورد زمان هر يك از فعاليتها تعيين شود. هر مدير پروژه ميداند با نزديكتر شدن زمان تعيين شده براي پايان كار معمولاً وقت بيشتري براي اتمام پروژه لازم است. در چنين شرايطي معمولاً عبارت اگر يك هفته ديگر وقت داشتيم، شنيده ميشود. براي جلوگيري از اين وضع ناگوار pert به شما كمك ميكند كه كمبودهاي احتمالي را مدتها قبل از رسيدن به زمان مشخص شده پيشبيني نماييد. اين امر توسط فردي كه با آن فعاليت آشنايي كافي دارد، بدين صورت انجام ميشود كه زماني را براي انجام هر پروژه ارائه دهد.
برآوردهاي زير جهت محاسبه كلي زمان در تكميل پروژه بكار ميرود:
الف) كمترين زمان: حداقل زمان ممكن براي اتمام فعاليت كه به عبارت ديگر زمان در شرايطي كه وضع بسيار مناسب است و همه چيز مطابق برنامه پيشبيني شده پيش ميرود.
ب) زمان محتمل: بهترين برآورد مدت زمان انجام فعاليت، يعني با توجه به مشكلاتي كه حدس زده ميشود، زماني برآورد ميشود كه چندان هم بدبينامه نيست.
ج) بيشترين زمان: حداكثر مدت زمان ممكن جهت انجام فعاليت است.
برآوردهاي سه گانه فوق بر اساس يك واحد زماني انجام شود (ساعت، روز، ماه و هفته). اين برآوردها، روزهاي تقويتي را نمايش ميدهد. بنابراين روزهاي تعطيل را نيز شامل ميشود. نكته نهايي اين است كه اين برآوردها به هيچ وجه نبايد تغيير نمايد، مگر اينكه موارد مورد استفاده عوض شود و يا تغييراتي در پروژه ايجاد شود.
اين بدان معناست كه در ابتدا براي تخمين زمان بايد تمام پارامترهاي موثر بر زمان ديده شود. با ارائه سه برآورد فوق يك منحني توضيح نرمال تشكيل ميشود كه در آن:
a برآورد كمترين زمان، b برآورد بيشترين زمان و m زمان متحتمل ميباشد.
همانگونه كه در شكل ديده ميشود، مقدار جديدي به نام te كه به ميانگين سه ز
مان اعلام شده ميباشد و با استفاده از اين رابطه قابل محاسبه است.
مثال:
براي انجام بتنريزي سقف طبقه 10 يك برج كمترين زمان 2 روز، زماني محتمل 5 روز و بيشترين زمان 10 روز برآورد شده، برآورد شما براي زمان ممكن چيست؟
دقت برآورد:
براي دو فعاليت b, a از يك كارشناس خواسته شده سه زمان m, b, a را ارائه دهد. اين منحتنها، برآوردهاي وي ميباشد. براي هر دو فعاليت زمان پيشبيني بين te يكسان ميباشد، ولي در منحنيها در شكل يكسان ميباشد. دامنه گسترده منحني A نشان ميدهد، مهندس نميتوانسته خاتمه كار را به دقت منحني B پيشبيني نمايد.