بخشی از مقاله
كرم خوردگي دندان
يكي از عوارض و مشكلات بشر امروز كرم خوردگي دندان است كه روز به روز زيادتر شده دندان را فاسد و پوسيده نموده توليد درد شديد مينمايد كه گاهي با ورم لثه و آبسة دردناك توأم است.
دندان عضو حساسي است كه در اثر عدم توجه و مراعات نكردن اصول بهداشت ممكن است ايجاد ناراحتي و درد شديد كرده باعث زشتي صورت و ضعف بينايي و عوارض ريوي و قلبي و ضعف شديد اعصاب شود كبد و كليهها را خراب كرده و در دستگاه گوارش توليد اختلال نمايد و گاهي ممكن
است توليد سردرد شديد و عوارض رماتيسمي كند بطوري كه پزشكان را در تشخيص علت بيماري دچار اشتباه و سردرگمي نمايد. يكي از علل پوسيدگي و كرم خوردگي دندان ماندن ذرات غذا مخصوصاَ غذاهاي شيرين و گوشتي در لابهلاي دندان است و اين ذرات در اثر ماندن و گنديدن توليد عفونت مينمايد و اين عفونت باعث فساد لثه و دندانها ميشود. علت ديگر پوسيدگي و كرم خوردگي دندانها سستي و از بين رفتن ميناي آنهاست كه از فلز فلوئور تركيب شده است فلوئور در معادن به مقدار زياد و در آب به مقدار كمي وجود دارد در قديم املاح آن در بعضي از آب قناتها از
جمله قنات دانشگاه تهران و قنات مقصود بيك در تجريش زياد بود ولي با لولهكشي آب تهران مقدار آن بسيار كم شده كه اين امر موجب شده تا روزبهروز پوسيدگي دندان در اين شهر زياد شود در بعضي از كشورها براي پيشگيري از كرمخوردگي دندان مقدار كمي از املاح اين شبه فلز را به آب آشاميدني اضافه مينمايند خوشبختانه در آب آشاميدني بعضي از شهرها و دهات ايران از اين املاح به مقدار كافي وجود دارد كه از آن جمله ميتوان شهر اردبيل و دهات شاهسون نشين را نام برد.
ميناي دندان از شبه فلز فلوئور تشكيل شده و كمي و زيادي اين شبه فلز است كه دوام آن را كم و زياد مينمايد زيادي شبه فلز فلوئور دندان را زرد و طلايي مينمايد و اگر شنيده باشيد بعضي از حيوانات داراي دندان طلايي هستند و يا دندان جلوي شخصي طلايي رنگ است اثر اين شبه فلز است بنابراين استحكام آن با رنگ دندان اثر معكوس دارد يعني دندانهاي سفيد كم دوامتر از دندانهاي زرد است.
اثر چاي و دخانيات در دندان
چاي مخصوصاَ چاي جوشيده داراي كمي فلوئور ميباشد و كساني كه چاي پررنگ و غليظ ميخورند داراي دندانهاي زرد بوده و كمتر به پوسيدگي دندان مبتلا ميشوند و برعكس معتادان به كشيدن دخانيات دندانهايشان در اثر نيكوتين توتون زرد ميشود داراي لثههاي خراب و مريض بوده و زودتر از اشخاص غير معتاد به درد دندان مبتلا شده و آنرا از دست خواهند داد. مبتلايان به ضعف
كليه كه املاح بدن خود را كمتر از دست ميدهند فلوئور بدن خود را كمتر خارج كرده و دندانهايشان ديرتر كرم ميخورد روي همين اصل دارو سازان و دندانپزشكان افزودن اين شبه فلز را به آب و يا نمك توصيه مينمايند. كارخانجات سازندة خمير دندان نيز از اين اصل استفاده كرده خمير دندانهايي فلوئوردار ساخته و به بازار فرستادهاند كه تأثير زيادي ندارد و حتي براي اينكه اين شبه فلز بهتر
جذب دندان شود مسواكهاي برقي را بكار بردهاند كه زياد مفيد نبوده و تنها را استفاده خوردن املاح به مقدار خيلي كم از راه آب و غذا است.
دندانشويهها (سنونها)
دارو سازان سنتي قديم ايران نخستين دانشمنداني بودند كه در فكر بهداشت دندان افتاده و نسخههايي جهت حفظ آن اختراع كرده و به نام سنون ساخته و در اختيار بيماران قرار دادهاند.
سنون چيست؟
در زبان عربي به دندان سن و به داروهاي مفيد براي آن سنون ميگويند و آنها
شامل دندانشويهها، خميرهاي دندان و گرد دندان ميباشد و در اينجا از سنونهايي صحبت ميكنيم كه براي جلوگيري از پوسيدگي دندان مفيد ميباشند و داروي اصلي اين مقصود تركيباتي است كه داراي شبه فلز فلوئور باشند. داروسازان و دندانپزشكان قديم ايران با اينكه از وجود اين
شبه فلز آگاهي نداشتن با وجود اين از راه تجربه براي اين كار از تركيباتي استفاده كرده و تجويز نمودهاند كه داراي مقدار فلوئور طبيعي ميباشند. اين شبه فلز در طبيعت علاوه بر معادن به مقدار كافي در آب دريا و تركيبات بدن حيوانات دريايي وجود دارد مخصوصاَ در استخوان ماهيها و جلد
صدفهاي دريايي و فرآوردههايي كه از دريا به دست ميآيد كه يكي از مهمترين آنها كف دريا است و آن صدف موجود در بدن جانوري دريايي به نام ماهي مركب است كه از دستة نرمتنان ميباشد. صدف اين جانور برخلاف ساير نرمتنان ديگر كه خارج بدن آنها ميپوشاند نيست بلكه به صورت تيغة كم و بيش پهن و ضخيم بوده و در پشت حيوان در زير جلد قرار دارد و پس از مرگ جانور به صورت
جسم سخت و بادوامي ميماند و چون به علت داشتن خلل و فرج زياد از آب سبكتر است در روي آب دريا شناور شده و با كمك امواج دريا به سوي ساحل روانه ميگردد ساكنان كنار دريا آنها را جمعآوري كرده و به نام كف دريا به فروش ميرسانند اين صدف داراي املاح زياد دريايي از جمله
فلوئور ميباشد كه به علت طبيعي بودن قابل جذب بدن انسان بوده و ميناي دندانها را محكم و با دوام مينمايد. كف دريا بهآساني نرم ميشود و چون روي آن مايعات ترش مثل سركه و آبليمو بريزند ايجاد جوشش كرده و املاح آن حل شده و قابل استفاده و جذب ميشوند اين گرد براي جلوگيري از كرمخوردگي دندان و سخت شدن ميناي آن فوقالعاده مؤثر است.
سرطان
سلولهاي سرطاني 50 درصد اكسيژن در دسترس را استفاده ميكنند و بقيه را محصولات متابوليكي به دست ميآورند حدود 35درصد از اكسيژن باقيمانده در تشكيل لاكفات دخالت ميكند.
ريبوزوم:
تعداد ريبوزومهاي آزاد سلولهاي سرطاني بيشتر است. توليد پروتئينها آهنگ سريعتري پيدا كرده زيرا راههاي آنابوليكي سلول خاليتر شد و نسبت رشد نيز افزايش مييابد.
ترشح آمزيمي سلولها كاهش يافته و فقط ساخت و پروتئينهاي دوران جنيني روند عادي خود را طي ميكند.
شبكة آنوپلاسمي
چنين به نظر ميرسد كه غشاهاي مختلف در سلول متحمل تغييراتي ميشوند كه خود باعث ايحاد بدخيمي در سلول ميگردد.
هسته:
توزيع كروموزومي در داخل هسته ممكن است طيبعي باشد. احتمال جهشهاي متعدد وجود دارد. اين تغييرات خود در روي قدرت تكثير سلولي تأثير ميگذارد. هسته از حد طبيعي بزرگتر بوده، فضاهاي زيادي را اشغال كرده و اشكال غيرطبيعي دارد. در فعاليت توليد سلول افزايش مييابد. در بسياري از مواقع تغييرات كروموزومي ديرتر و در هنگام شكلگيري يك تومور ظاهر ميگردد.
تقسيم سلولي:
سلولهاي سرطاني در مقايسه با سلولهاي طبيعي از طول عمر بيشتري برخورداراند. سلولهاي طبيعي به دنبال انجام عمل ريپليكاسيون و باقيماندن طولاني در مرحله GO پير ميشوند. و در نهايت ميميرند اما سلولهاي سرطاني بدون اينكه پير شوند به عمل ريپليكاسيون اداامه داده و اصلاَ وارد مرحله GO نميشوند. عمل اصلي سلولهاي سرطاني ريپليكاسيون است. معمولاَ
سلولهاي سرطني سريعتر وارد سيكل تقسيم سلولي ميشوند. اما تقسيم آنها با سلولهاي طبيعي تفاوتهايي دارد. تفاوت در اين جاست كه فقط 50 درصد باقيمانده به ريپليكاسيون ادامه ميدهند.( در مقايسه با 10 درصد از سلولهاي نرمال). تعداد زيادي از سلولهاي بدخيم در مرحلهG1 و G2بول ميشود. اينها همان دستهاي از سلولها هستند كه به مرحله استراحت وارد ميشوند و كمتر تحت تأثير راديوتراپي و شيميتراپي قرار ميگيرند.
متاساز
از خصوصيات مهم سلولهاي نئوپلاستيك، قدرت آنها در گسترش به نقاط دوردست است كه به اين حالت متاساز ميشود. سرطانهاي گوناگون در انسان نه فقط از نظر تمايل به متاساز بلكه از نظر جايگاه متاساز نيز متفاوتاند. يكي از عوامل مؤثر در ايجاد متاساز عبارت است از: كم بودن
چسبندگي سلولهاي توموري به يكديگر ك بهعلت كاهش ايجاد سموزم در بين سلولها و نيز فقدان بعضي پروتئينها در سطح سلولهاي توموري و بدخيم است. بعلاوه سلولهاي توموري داراي تحرك موضعي زيادتري بوده است و آنها هم شايد به علت بيشتر بودن پروتئينهاي قابل انقباض در اين
سلولهاست. به اين دو دليل سلولهاي سرطاني از تودة اوليه به علت كاهش يا كمبودن چسبندگي و به دليل تحرك موضعي بيشتر جدا ميگردند و به سوي خون يا لنف در ناژ ميگردند. انتقال سرطانها ممكن است از طريق استروماي همبندي احشاء، عروق لنفاوي، حفرات و مجاري بين فضاهاي مغري نخاعي صورت گيرد.
رشد سلولي:
همانطور كه ميدانيم واحدهاي تكشكيل دهنده بدن انسن سلول ناميده ميشود. رشد موجود ز نده با لقاح و ايجاد سلول تخم آغاز شده و افزايش در اندازه سلول از طريق تقسيم سلولي خاص حاصل ميشود. اين خود گوياي رشد و ترميم و جايگزيني سلولي نيز هست.
غشاء سلول:
در غشاء سلول سرطان تغييرات متعدد و گوناگوني به وقوع ميپيوندد كاهش يافتن پديده بازداري يكي از مهمترين آنها است. در هنگام لمس سلولهاي مجاور سرطاني، متحرك هستند. ارتباط يك سلول با سلولهاي ديگر بطور قابل ملاحظهاي كاهش ميبابد. در ميزان اتصالات زوزنهاي و اتصالات محكم كاهشي به چشم ميخورد. اگر چه سلول سرطاني خود مختار شده است، اما همچنان
ارتباط فيزكي خود را باسلولهاي ديگر حفظ ميكند. غشاء سلول سرطاني داراي بار منفي در سطح خود است كه بنظر ميرسد باعث راندن سلولهاي ديگر گردد. انتيژنهاي غشاء سلول در حالت آمادهباش به سر ميبرند. بنابراين ارتباط خود را با بقيه بدن قطع ميكنند. بعضي از فاكتورهاي رشد در سلولهاي سرطاني يافت شدهاند كه سبب چسبندگي سريع آنها گشته و اين امر خود باعث
تحريك گيرندهها و آمادهباش آنها ميگردد و اين اعتقاد وجود دارد كه سرطان را ميتوان بيماري غشاء ناميد زيرا كنترلي روي تغييرات غشائي وجود ندارد.
اجسام سلولي:
ميتوكندري: تغييرات ناگهاني سلولهاي سرطاني برروي ميتوكنديها اثر ميگذارد.
گاهي ميتوكندري متورم ميشوند. دگرگونيهاي متعددي در فعاليت متابوليكي سلول بوجود ميآيد متابوليسم سلول در مسير سادهتري پيش ميرود ك به كنترل كمتري نياز دارد. گلوكز بيشتري در سلولهاي سرطاني مصرف ميشود كه ميتواند ناشي از انتقال سريعتر به داخل سلول يا اشكال در گليكوليز باشد.
چرا داروي سرطان تاكنون كشف نشده است؟
بهتر است كه در مرحلة اول ببينيم بيماري سرطان چيست؟
اساساَ سرطان زماني بروز ميكند كه جريان تقسيم سلولهاي بدن از نظم عادي خويش خارج گردد. سلولهاي» سركش و طغيانگر« همچنان كه مثل سلولهاي طبيعي تقسيم ميشوند و ازدياد مييابند يم تودة بافتي تشكيل ميدهند كه پيوسته بزرگ و بزرگتر ميشود. به اين ترتيب ميتوانيم
بگوئيم كه» سرطان« به زايدة رشد و گسترش بيرويه و غي عادي و بدون نظم ياختههاي بدن است. سرطان در هر نوع از ياختهها ممكن است بروز كند و چون ياختهها انواع بسار گوناگوني دارند، سرطان نيز انواع بسيار گوناگوني دارد. تاكنون انسان با صدها نوع از سرطان روبهرو گرديده
است. به عبارت ديگر» سرطان« يك بيماري واحد نيست بلكه خانوادة بزرگي از بيماريها شامل ميگردد. همين موضوع يكي از مشكلات عمدهاي است كه بر سر راه پيدا كردن داروي واحد براي بيماري سرطان وجود دارد. يكي از روشهاي جلوگيري كردن از بيماري سرطان اين است كه عاملهايي را كه موجب بروز آن ميشوند شناسايي كنيم.
دانشمندان تا به حال هنوز پي نبردهاند كه اين عوامل چگونه باعث توليد ياختههاي سرطاني بوسيلة ياختههاي سالم و طبيعي ميشوند. در صورتيكه دانشمندان و پژوهشگران اين موضوع را كشف كنند آن وقت خواهند توانست جلوي بروز بيماري سرطان را بگيرند يكي ديگر از روشهاي مبارزه با بيماري سرطان، تخقيق براي پيدا كردن عاملهاي نابودكنندة ياختههاي سرطاني در بدن است. اين شيوة مشابه همان روش استفاده كردن از آنتيبيوتيكها به منظور نابود ساختن
ياختههاي ميكروبي و عفونتزا ميباشد. تا به حال دانشمندان موفق شدهاند بسياري از عوامل سرطانزاي شيميايي را كشف كنند. دولتها براي حذفكردن اين قبيل مواد شيميايي از مواد غذايي مردم و حلوگيري از تماس يافتن مردم با اينگونه مواد، قدمهاي بسياري برداشتهاند. اين اقدامات و فعاليتهاي بسيار زياد ديگري كه در همين راستا برداشته شده است به جلوگيري از بروز و گسترش يافتن بيماري سرطان كمك ميرساند.
به علت پيوستگي بين سرطان ويروسها در برخي از جانوران هر روز تعداد بيشتري از دانشمندان متقاعد ميشوند كه بسياري از سرطانها علت ويروسي دارند. ولي هنوز تا به حال اين موضوع معلوم نشده است كه ويروس مورد بحث( در صورتيكه وجود داشته باشد) بطور دقيق چگونه در بدن انسان موجب سرطان ميگردد. به اين ترتيب، تحقيق براي كشف كردن علل بروز بيماري سرطان
بسيار دشوار است. ليكن دانشمندان به پيشرفتهاي بزرگي در اين زمينه دست يافتهاند. عاقبت هم ممكن است معلوم شود كه بين انواع بسيار گوناگون و زياد بيماري سرطان چندان وجه مشتركي وجود ندارد و بر عكس ممكن است ثابت شود كه عوامل سرطانزاي گوناگون همگي به يك شيوة مشخص در انسان مؤثر واقع ميگردند. با وجود بر اين احتمال، بشر همچنان وظيفه دارد كه به تحقيقات خويش در اين مورد ادامه دهد.
داروها و علايم:
علايم مختلفي ميتواند نشانة سرطان باشد. جمعيت سرطان 7 علامت هشدار
دهنده ابتلا به سرطان را مطرح كردهاند كه هميشه تيم بهداشتي بايد آنها را مد نظر داشته باشد كه شامل:
1) خونريزي غيرطبيعي يا ترشح غيرطبيعي
2) وجود غده يا سفتي در سينه يا ساير نقاط بدن
3) يك زخم پوستي كه به سادگي بهبود پيدا نميكند.
4) تغييراتي در طرز كار عادي روده يا مثانه
5) خشونت صدا يا سرفة ممتد در سالمندان
6) سوء هضم يا اشكال در بلع
7)تغيير شكل يا اندازة خال يا زگيل
اگر اين علايم در كسي پيدا شد و بيشتر از دو هفته طول كشيد تيم بهداشتي بايد به احتمال وجود سرطان نزد بيمار فكر كند. علايم عمومي كه در بيماران ديده ميشود شامل كاهش وزن بدون دليل، بياشتهايي، تهوع و استفراغ، ضعف، كنفويوز، تب، تنگي نفس، عفونتهاي مكرر و درد است. علايم سابرءكتيوي كه بيماران مطرح ميكنند بايد با جزئيات كامل از قبيل: محل، خصوصيات، شدت، زمان شروع و پيشرفت علايم، فاكتورهاي تسكيني، يا شديد كننده يا همراه كنندة بيماري باشد.
معاينات فيزيكي:
مشاهدات كليGeneral Apperance : وزن دقيق بيمار بسيار اهميت دارد. چون گاهي كاشكسي علامتي از ظهور سرطان است.
پوست: شاعيترين محل ايجاد سرطان در ايران پوست است. و خوشبختانه اين امكان وجود دارد كه حتي تومورها، ضايعات كوچك پوست را هم بتوان مستقيماَ ديد و هم لمس كرد.
آنتيبيونيكهاي ضد توموري:
اثر اصلي اين داروها مستقيماَ وقفه در نسخهبرداري از DNA است. فعل و انفعال اين داروها با DNA منجر به شكستن رشته DNA و صدمه به كروموزوم ميگردد. همة اين داروها بر روي كليه فازهاي سيكل سلولي مؤثرند اما حساسيت بيشتري روي فاز»S « دارند. بنابراين آنها را جزء داروهايCCNS قرار ميدهند.
برخي از آتنيبيوتيكها: متابوليسم، آنتراسيكلينها، كروموماستين، داكتينومايسين، ميتومايسين.
روش درمان(جراحي)
معالجه: استفاده از اين مفهوم در مورد همة سرطانها به معني ريشهكن كردن كامل بيماري و جلوگيري از متاساز و توسعه آن است. در اين حالت تومور به هيچ عنوان عود نميكند. وقتي كلمة معالجه 50 ساله مطرح ميشود بدين معنا است كه در طول 5 سال هيچ شواهدي از اين بدخيمي در بدن وجود نخواهد داشت اما وقتي كلمه سوروايوال( بقاء) 5 ساله مطرح ميشود، به معني زنده ماندن به مدت 5 سال بعد از اولين تشخيص و درمان در رابطه با سرطان مورد نظر است. اين دو كلمه را نبايد به جاي هم مورد استفاده قرار داد.
درمان تسكيني: هدف از اين نوع درمانها تنها از بين بردن همة سلولهاي سرطاني از بدن ميزبان نيست. بلكه: 1) تسكين علائمي نظير درد، خونريزي، انسداد 2) جلوگيري از علائمي كه در صورت درمان نشدن بروز خواهند كرد. 3) طولاني نمودن زندگي بيمار و برقرار كردن حداكثر آزمايش و راحتي براي او است.
جراحي: قديميترين روش درمان سرطان جراحي است. از ديرباز برداشتن تومور تنها راه حل و اميد براي بقاي بيمار بوده است. در صورتيكه سرطان خيلي زود تشخيص داده شده و بيماري محدود بوده و توسعه پيدا نكرده باشد، جراحي ميتواند نقش معالجهاي را در درمان بيماري ايفاء كند. هنوز هم جراحي به عنوان يكي از
مفيدترين روشهاي تشخيص و جراحي ترميمي نيز توسعه پيدا نموده است.
محل تومور:
موضع تومور در تعيين حدود جراحي بسيار مهم است، زيرا بعضي سرطانها در محلهاي غير قابل دسترس مثل مغز قرار دارند . توموري كه به يكي از اعضاي جياتي بدن متصل باشد عضو مورد نظر مشكلاتي در برداشتن آن بوجود ميآورد. در هنگام طرحريزي برنامة جراحي، برداشتنت اعضاي مجاور تومور مثل غدد لنفاوي بايد مدنظر قرار گيرد.
وضعيت سيستم ايمني بيمار:
توانائي سيستم ايمني بيمار در نشان دادن عكسالعمل نسبت به سلولهاي سرطاني فاكتور مهمي در انتخاب جراحي به عنوان روش درمان به حساب ميآيد.
وضعيت بيمار:
وضعيت فيزيكي، هيجاني و سن بيمار نقش مهمي را در تعيين تأثير روش جراحي و قدرت باقيماندة بيمار و عوارض احتمالي ناشي از اين روش بازي ميكنند. بنابراين در هنگام تصميمگيري براي جراحي بايد مقايسة بين ميزان مرگ و مير و ميزان بهبودي بعمل آيد. بيماران سرطاني در معرض خطر بيشتري براي ابتلا به عوارض بعد از عمل و يا مشكلات كلينيكي هستند. و معمولاَ مواردي كه براي افراد ديگر مهلك به حساب نميآيد براي آنها به صورت يك خطر جدي نمود پيدا ميكند.
ايدز چيست؟
ايدر بيماري است كه عامل مولد آن تمايل خاص به لنفوسيتهاي خون دارد. ويروس ايدز، انگل سلول است، اعمال حياتي سلول را فلج ميسازد در تمام قسمتهاي بدن وارد ميشود( از جمله مغز، و مغز استخوان) و بالاخره سبب تخريب كلي دفاع ايمني بدن ميزبان ميگردد. بنابراين، نقض
ايمني و كلية تظاهرات بيماري در نتيجة ضعف ايمني است. نخستين تظاهرات نقض ايمني عبارت از بروز عفونتهايي است كه بنام عفونتهاي فرصت طلب ناميده ميشوند، عوامل مولد اين عفونتها – بدون ايكه بيماري ايجاد نمايند- در افراد سالم وجود دارند. مانند قارچ كانديدا – البيكانس، پنوسيستيس كاريني – كريپتوسپوريديوم و يا سرطانها و غيره.
اولين تعريف بيماري ايدز بوسيله» مركز كنترل بيماريها« در ايالات متحدة آمريكا در سال 1984 مطرح گرديد:
ايدز عبارت از تظاهر بيماري در فرد كمتر از 60 سال، كه آثاري از هيچگونه بيماري ديگر نداشته و تحت درمان با هيچگونه داروئي كه به نقص ايمني منجر ميگردد، قرار نگرفته باشد، اما به عفونتهاي متعدد حاصل از ژرمهاي فرصت طلب و يا ساركم كاپوزي مبتلا شود.
بطور كلي، ماهها و حتي سالها قبل از بروز نشانههاي اصلي بيماري، علائم غير
اختصاصي كه مبين ضعف تدريجي بدن است، ظاهر ميشوند: خستگي، لاغري، تب، تورم غدد لنفاوي، عرق شبانه، اسهال، خارش، تظاهر مكرر و وسيع تب خال، كانديد يا زيس دهاني و يا ضايعات پوستي.
معني و مفهوم كلمة» ايدز« (AIDS) چيست؟
ايدز كلمة اختصاصي » سندرم نقص اكتسابي ايمني« (Acquird-Immuno-Deficiency-Syndrome) ميباشد.
سندرم يعني چه؟
اين كلمه از كلمة يوناني » Sundrome « گرفته شده كه بمعناي همكاري ميباشد. بعبارت ديگر، مجموع نشانههائي است كه يك هويت باليني را تشكيل ميدهند، اما علت آن مشخص نيست
(يعني علل متفاوت ممكنست داشته باشد). بطور كلي يك سندرم علل متعدد ميتواند داشته باشد.
نقص ايمني چيست؟
نقص ايمني يعني تصعيف كم و بيش مهم دفاع ايمني بدن. دستگاه دفاع بدن براي مبارزه با انواع مختلف نابساماني داخلي(تومورها كه در نتيجة تكثير غير طبيعي سلول بوجود ميآيند) و با تهاجمات خارجي(ويروسي، باكتريائي، انگلي، قارچي و سموم)
چگونه به ويروس » ايدز« آلوده ميشويم؟
فرد آلوده به ويروس در هر مرحله از عفونت باشد، ويروس از فرد آلوده به فرد ديگر قابل انتقال است. هر فرد در هر زماني كه به ويروس آلوده شده باشد، خصوصيت انتقال ويروس به فرد ديگر را دارد. با اين وجود، درجة سرايت از يك فرد ديگر متغير است و حتي در يك فرد بسته به مراحل مختلف متفاوت ميباشد.
بطور مسلم و بدون ترديد مراحلي وجود دارد كه ويروس در آن مراحل بشكل بطئي زندگي ميكند و در آن دوره ويروس تكثير نمييابد و افراد آلوده به ويروس كمتر و يا اصلاَ مسري نيستند. با اين وجود بدون ترديد تكثير ويروس در مراحل فعال بيماري بسيار چشمگير و شديد است. اما بطور كلي نميتوان پيش بيني كرد، آيا در يك زمان مشخص ويروس در حال تكثير است و فرد آلوده آنرا دفع ميكند و يا غير مسري است.
آلودگي يك فرد سالم بوسيلة فرد آلوده از راه تماس جنسي، تزريق خون حاوي ويروس و يا مشتقات خون انجام ميگيرد.
براي اينكه فردي آلوده به ويروس شود دو شرط لازم است:
اول اينكه ويروس بتواند در جريان خون فرد جديد وارد شود.
دوم اينكه تعداد ويروس باندازة كافي باشد.
مسئله ياد شده نشان ميدهد كه براي ايجاد عفونت بايد ويروس از موانع طبيعي(پوست و برخي از مخاطها) عبور نمايد. شرايط ياد شده بطور كامل در تزريق خون وجود دارد، اما بايد دانست كه اين
شرايط بهنگام تماس جنسي نيز وجود دارد. بنابراين نبايد تصور شود كه براي ورود ويروس وجود زخم واضح ضروري است، بلكه ترك جزئي مخاط تناسلي مرد يا زن ممكنست بهنگام مقاربت ايجاد شود و همين ضايعة جزئي براي ورود و استقرار ويروس كافي است. در اكثر موارد ترك و ضايعه بقدري جزئي است كه غير قابل رويت ميباشد. شرايط چنين انتقالي(از راه مقاربت) هميشه در يك تماس جنسي ثابت نيست، اما پيوسته بايد در نظر داشت كه براي انتقال ويروس از فرد آلوده بفرد سالم فقط يكبار مقاربت كافي است، حتي اگر اين مقاربت يكبار با فرد جديد(مرد يا زن) انجام گيرد.
پس از ورود ويروس به بدن چه اتفاقي ميافتد؟
بطور طبيعي بدن انسان همانند ورود ساير عوامل ويروسي در برابر ويروس » ايدز« نيز عكس العمل نشان ميدهد. ويروس بطور بطئي جايگاه استقرار خود را در سلول ميزبان اختصاصي انتخاب ميكند. اين ميزبان عبارت سلولهاي لنفوسيت T كمكي هستند. ويروس در سلول اوليه تكثير
مييابد. و ساير سلولهاي مشابه را تدريجاَ آلوده ميسازد. هنگامي كه تعداد ويروس باندازة كافي رسيد، بدن طبق معمول در برابر اين تهاجم عكسالعمل نشان ميدهد، پانزده روز الي سه ماه پس از ورود ويروس به بدن فرد جديد، اين عكسالعمل با تظاهر نشانههاي باليني توجيه ميگردد و فقط 20 الي 30 درصد افراد آلوده به ويروس اين عكسالعمل را نشان ميدهند. اين دوره كه مشابه دورة ساير عفونتهاي ويروسي مانند گريپ، تب خال و يا منوكلئوز عفوني ميباشد، مرحلة »
پريموانفكسيون« ناميده ميشود. سپس نشانههاي متغيري با مرحلة ياد شده همراه ميگردد. اين نشانهها عبارتنداز: تب بين 38 الي 40 درجه سانتيگراد، كوفتگي بدن، دردهاي عضلاني، تورم غذد لنفاوي ناحية گردن و زير بغل، بزرگي طحال و بندرت ورم قرمز رنگ و گرم پوست بشكل نقشة جغرافيايي مشابه سرخجه. در اين دوره ساير تظاهرات نيز ممكنست ندرتاَ مشاهده گردند: اسهال حاد، تورم كبد، تورم حاد مفاصل، مننژيت حاد خوش خيم(بعبارت ديگر ابتلاء مغز كه منجر به اختلال
رواني و حالت نيمه اعضاء ميگردد).
تظاهرات ياد شده با اختلالات بيولوژيك همراه ميباشند: افزايش تعداد برخي از انواع گلبول سفيد، لنفوسيتها و پلاسموسيتها، اختلال برخي از اعمال كبد مانند افزايش ترانسامينازها، در اين مرحله است كه هر فرد آلوده در حال ساختن پادتنها در برابر ويروس ميباشد. اين پادتنها ممكنست ديرتر از زمان تظاهرات ياد شده ساخته شوند.
نشانههاي ياد شده بمدت چند روز تا يكماه دوام پيدا ميكنند و سپس بدون هيچگونه درمان خودبهخود از بين ميروند. اين پادتنها در اغلب افراد آلوده به ويروس ممكنست تا آخر دوران زندگي باقي بمانند. تظاهر پادتنهاي ياد شده در خون، كه با انجام آزمايش مشخص ميشود، تشخيص عفونت را ممكن ميسازد. در خلال تمام مدت اين دوره، چه بيماري بشكل بطئي و بدون سر و صدا نباشد و چه بشكل حاد و برقآسا، در هر حال بيماري فرد مسري است.
مبنع اطلاعات: كتاب دانستنيهاي عمومي دربارة ايدز
آسم
وضعيت ريه در سلامتي و بيماري(آسم، برونشيت مزمن و آمفيزم)
وضعيت ريه در سلامتي:
در تنفس طبيعي، هوا از راه ناي وارد و به برونش اصلي عبور كرده و به ريهها وارد ميشود. دو برونش اصلي ماتند درختان وارونه در هر كدام از دو ريه راست و چپ به راههاي هوايي كوچكتر و كوچكتر تقسيم ميشوند. كوچكتربن راههاي هوايي را برونشيول مينامند. برونشيولها به خانههاي شش وصل ميشوند. اين خانههاي ششي كوچك نيز بوسيلة شبكهاي از مويرگهاي خوني با ديوارههاي نازك احاطه شدهاند.
در هنگام دم، اكسيژني كه شما استنشاق ميكنيد از ديواره نازك خانههاي ششي عبور كرده و به داخل مويرگهاي خوني وارد ميشود. در داخل مويرگها مولكولهاي اكسيژن بوسيلة سلولهاي قرمز خون به سراسر بدن منتقل ميشود. در همين هنگام، گاز دياكسيد كربن، از مويرگهاي خوني وارد خانههاي ششي شده و در هنگام بازدم از راههاي هوايي به خارج دفع ميشود.
ريه در بيماري آسم:
در بيماران مبتلا به آسم يا تنگي نفس به علت التهاب و ورم ديوارههاي راههاي
تنفس ترشحات مخاط پوشش راههاي تنفسي غليظ و پر حجم ميشود. با انقباض» اسپاسم عضلات« صاف ديوارة برونشهاي كوچك و برونشيولها در هنگام حملات آسم با انسداد راههاي تنفسي به علت انقباض آنها و ترشحات غليظ و پر حجم مخاطي، هوا در خانههاي شش متراكم شده و منظرة پر هوايي ريهها در عكس» راديوگرافي« سينه را بوجود ميآرود. البته پس از مدتي با جذب هواي داخل خانههاي شش، اين خانههابسته شده و از حجم كلي سطح ريوي براي تبادل اكسيژن و دياكسيد كربن كاسته ميشود.
ريه در بيماري برونشيت مزمن:
در برونشيت مزمن تماس طولاني با مواد تتحريك كننده بويژه» دود سيگار« باعث ورم و التهاب برونشيولها و افزايش ترشحات پوشش مخاطي راههاي تنفسي و در نتيجه بسته شدن آنها ميشود.
مخاط سطح داخلي برونشيولهاي سالم با مژكهاي ظريفي پوشيده شدهاند كه با حركتهاي سريع و موج مانند خود ترشحات مخاطي ذرات استنشاق شدة خارجي را به بيرون از ريهها حركت ميدهند و خارج ميكنند.
در برونشيت مزمنن تعداد مژكها و حركتهاي آنها كم ميشود و ممكن است به علت ادامة تماس با مادة تحريك كننده و اثرات مخرب آن، مژكها به كلي از بين بروند. به همين دليل است كه اشخاص سيگاري مجبورند به طور منظم با سرفه و يا پاك كردن سينة خود ترشحات راههاي تنفسي را تخليه كنند.
وضعيت ريه در آمفيزم:
در آمفيزم انعطافپذيري و حالت ارتجاعي ديوارههاي خانههاي شش از دست ميرود اين تغييرات حالت باعث پاره شدن ديوارههاي شش و ايجاد كيسههاي بزرگ هوايي ميگردد. لذا در عكس» راديوگرافي« سينه، منظرة ريهها به صورت پر هوايي است. چون در آمفيزم سطح كلي ديوارة خانههاي شش كاهش مييابد. بنابراين تبادل گازهاي اكسيژن( بين مويرگهاي خوني و خانههاي شش) دچار مشكل ميشود.