بخشی از مقاله

چکیده

ارتباط فرهنگی و ادبی ایران و عثمانی دارای پیشینه و تاریخ دور و درازی است. این ارتباط در دوره تجدد کشور ایران و ترکیه بنا به اقتضای زمان شکل ویژهای دارد، گاه در سرحد رد و انکار و گاه در غایت همدلی و همراهی است. از موارد دیدگاههای همدلانه در این دو فرهنگ و ادبیات، میتوان به مسئله تعطیل مجلس شورا در دو کشور و انعکاس آن در دیوان شاعران این دوره اشاره کرد. از جمله شاعران معروف در این زمره ملک الشعرا بهار در ایران و شاعر اشرف در ادبیات عثمانی است. این دو شاعر با اطلاعات دقیقی که در زمینه مذکور از کشور همسایه داشتهاند، به قلمفرسایی و اظهار نظر در موضوع یادشده پرداختهاند. این نوشته سعی دارد به بررسی این مسئله در آثار دو شاعر پرداخته و جوانب امر را بسنجد.

کلمات کلیدی: ملک الشعرا بهار، شاعر اشرف، محمدعلی شاه، هجو.

مقدمه

قبل از قوتیافتن اندیشه ترکگرایی مفرط و به عبارتی در دوره استبداد حمیدی مراودههای فرهنگی و توجه متفکران دو کشور ایران و عثمانی به همدیگر از باب تأیید و یاری است. یعنی شاعران و نویسندگان و نیز مطبوعات دو کشور، استبدادِ مانع پیروزی تنظیمات و مشروطه را در کشور خود و کشور همسایه نکوهش و ذم کردهاند. مشابهت سرگذشت و ویژگی احوال دو کشور مذکور در این برهه زمانی، سبب شده است که صاحبنظران دو کشور همان حساسیتی را که به وقایع کشور خود داشتهاند، به حوادث کشور همسایه نیز داشته باشند؛ البته از آثار و نوشتههای این دوره چنین برمیآید که استبداد حمیدی از اینکه مجلس ایران به توپ بسته شده بود، بسیارخرسند بوده و اخبار آن را تمام و کمال در نشریات آن روزگار به چاپ رسانده بودند؛ غرض اینکه حتی حکومتهای خودکامه آن روزگار هم به تسرّی اندیشهها و اتفاقات از دو کشور مذکور به همدیگر اذعان داشته و آن را در تصمیمات و دستورهای خود بیان کردهاند.

از جمله شاعران عثمانی که به مسائل ایران را در این دوره - استبداد محمدعلی شاه - سخت توجه کرده است، محمد اشرف 1847-1912 - م - است. عمده شهرت محمد اشرف به دلیل سرودن چهارپاره و اشعار عروضی در هجو است. وی کوبندهترین هجوهای خود را درباره سلطان عبدالحمید سروده است. همچنین بعد از مشروطه سازمان اتحاد و ترقی را با هجو تندش انتقاد کرده است. این اندیشه همراهی و مشابهت بهویژه در دوران استبداد و قبل از ظهور اندیشههای ملیگرایانه و ترکگرایانه مفرط بیشتر به چشم میخورد، دورهای که اندیشه غالب در آن اندیشه عثمانیگری1 و اسلامیگری2 است.

بحث

چنانکه اشاره شد عمده شهرت اشرف به دلیل هجوها و انتقادهای تند اوست. اشرف آثاری نیز درباره محمدعلی شاه و اوضاع ایران در دوره استبداد او دارد؛ از آن جمله است: شاه، پادشاه؛ ایران آتش گرفته استBanarli, 1971: «3 .«945 محمد اشرف در مجموعه »ایران آتش گرفته است« که نوشتهای منظوم و منثور در چهل قطعه است، حادثه به توپ بستهشدن مجلس و سرکوب مشروطه در ایران را توصیف کرده و رفتار محمدعلی شاه را هجو و انتقاد کرده است. 1 اعتقاد به ملت عثمانی از زمان محمود دوم رایج بوده است. سخنی از محمود دوم در اعتقاد به تساوی حقوق نقل شده که گفته است تفاوت مذهبی در بین امت کشور من تنها در موقع عبادت معنی دارد - تأثیری در شهروندی آنها ندارد - از مروجان تفکر عثمانی عموما می توان به عالیپاشا و فوادپاشا اشاره کرد. تفکر اتحاد ملی در عین مذاهب مختلف یا نژادهای گوناگون تفکری است که در عثمانی آن روزگار از فرانسه، آلمان و آمریکا الگو گرفته شده بود که در عین وجود ملیتهای مختلف در یک واحد سیاسی متحد و کشور واحد زندگی میکردند و یک کشور و امت محسوب میشدند.

یکی از حامیان درباری این تفکر - تفکر عثمانی گری - در زمان عبدالحمید دوم مدحت پاشاست. وی از مردان تنظیمات محسوب میشود و حتی جان خود را در راه انجام اصلاحات از دست داد. 2 اتحاد اسلام: اندیشه اتحاد اسلام در واقع برای نخستینبار از سوی دولت عثمانی، به قصد اتحاد مسلمانان در برابر روسیه و انگلستان نشئت گرفته بود، هر چند در ابتدا به طور رسمی و دولتی مقبولیتی نیافت، اما در میان مردم و طبقات مختلف علما و اندیشمندان بحث قابل تأملی محسوب میشد. در حقیقت در ایران »هنگامی که در سال 1330/1902 مخالفت بین علما و دربار قاجاری به اوج خود رسیده بود، ارتباطهایی بین بخشی از علما و دربار عثمانی پیدا شد« - رئیسنیا، - 721 : 1382

و در نتیجه مسئله اتحاد اسلام در ایران نیز وجههای پیدا کرد. فاجعه روس و انگلیس هم باعث شد که ایرانیان به اتحاد اسلام در مقابل این دو قدرت امید پیدا کنند این مسئله در آثار شاعران و دواوین آنها نیز نمود پیدا کرده است. البته بعد از حمله عثمانی به برخی شهرهای غربی ایران و فجایعی که در آنها مرتکب شدند، این امید تبدیل به یأس شد و عثمانی نیز در سلک دیگر طامعان خاک ایران قرار گرفت. وی ماجرای استبداد ایران را با کارهای عبدالحمید و استبداد او یکی دانسته و سلطان عبدالحمید و محمدعلی شاه، هر دو را نکوهش کرده است. اسکی بیر توپ یوکلدوب بر مرکبه راست کله صوقمقده خلقه سونکی شاه ... سن حیا ایتمزمسیک سندن اشنع ظالم اولدی دونکی شاه - اشرف، - 2 :1908 شاه یک دستگاه توپ قدیمی را بر کرسی نشاند و هر که را در تیررس بود کشت - جای کلمه خالی است - فکر میکنم تو حیا و شرم نمیکنی که خطاهای تو - محمد علی شاه - سلطان دیروزی - عبدالحمید - را شنیعتر کرده است. در قطعهای دیگر نیز میگوید:

مارپوجی آتدی الندن چکدی سیف صارمی

یایدی بیر مدهش درام قان توکدی ظالم صو کبی

بیر طوپ آتدی ملتک چیقدی دومانی کوکلره

شاه ایران قییدی مبعوثانی تنباکو کبی - همان -

ترجمه:

شاه - دستگاه عیش؟؟ - را بر زمین انداخته شمشیر برّانی برداشت

و حادثه هول بینظیری پدید آورد و خونها را مثل آب جاری کرد

با گلولههای توپ او دود سوختن مردم بر هوا برخاست

شاه ایران مجلس مبعوثان را مانند تنباکو در دست فشرده و له کرد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید