بخشی از مقاله
تقسیم بندی قالیهای عثمانی بر اساس طرح و نقشه
مقدمه
تركيهي امروز در منتهياليه غرب آسيا و شرق اروپا قرار دارد. سه درصد خاك تركيه در قاره اروپا و بقيه در قاره آسيا قرار دارد و به همين دليل از گذشتههاي دور به اين منطقه آسياي صغير گفتهاند. بايد اذعان نمود كه معرفي و طبقهبندي طرحهاي مهم فرش تركيه به علت خصوصيات خاص آن و از همه مهمتر گرايش بيش از اندازه به طرحهاي هندسي، كاري مشكل ميباشد. اصولاً كاربرد
كلمهي نقوش ساده شده در مورد بسياري از آنها نيز بايد با احتياط صورت بگيرد. چرا كه هويت بسياري از نگارهها براي ما مبهم است. به اين ترتيب نميتوان نقوش فعلي را استليزه يا تجريد يافتهي نقوش و حتي اشكال حقيقي دانست. در واقع كاربرد عبارت نماد (سمبول) و موارد مشا
به نيز براي طرحهاي فرش تركيه تا حدودي با مشكل توأم است زيرا اصولاً سمبوليسم نيز به آن مفهومي كه در فرشهاي چين و تركستان وجود داشته و دارد، در اين منطقه رايج نبوده و نيست. شايد بهترين راه براي يافتن پاسخ مناسب، انجام يك بررسي كوتاه از تاريخ شروع فرشبافي در اين منطقه باشد كه خود نيازمند يك بررسي تاريخي از منطقه آناتولي ميباشد.
تاريخچه
بر اساس بررسيهاي تاريخي هيتيها اولين گروه از ساكنين اين منطقه بودهاند كه حكومت پادشاهي هيتيها را تشكيل دادند هيتيها داراي تمدني درخشان بودند و سنگ نبشتههاي زيادي از آنها باقي مانده است. اقوام ليدي نيز در اين منطقه سكونت داشتهاند. ليديها قومي صنعتگر بودند كه بويژه در رنگرزي شهرت بسيار داشتند.
كوروش پادشاه ايران آخرين پادشاه ليدي را شكست داد و اين سرزمين مدتها ضميمه امپراتوري ايران گرديد.
اقوام متعدد هند و اروپايي و ديگر اقوام همچون يونانيها، تركمنها، تاتارها، ارمنيها كردها و عربها و خلاصه بسياري از اقوام مختلف با فرهنگها و صنايع بومي خود كوهستانهاي آناتولي را مورد تعرض قرار داده، يا به اين منطقه مهاجرت كردهاند و براي مدتي حتي كوتاه بر ساختار سياسي، اقتصادي و هنري آن سرزمين تاثير گذاشتهاند.
همچنين تكرار برخي جريانات تاريخي و وقايع كه بعدها در سرنوشت اقوام ايراني و ترك موثر بود، در فراگيري بهتر و بيشتر فنون قاليبافي تركها از ايرانيان تاثير زيادي داشته است. از جمله پس از شروع حملات خانمانسوز مغولان در سال 616 هجري قمري به خراسان و ديگر بلاد ايران و عثماني، به تدريج بسياري از تركان مجبور به مهاجرت به طرف سرزمينهاي غرب شدن. به اين ترتيب تعداد زيادي از صنعتگران و هنرمندان ايراني نيز براي رهايي از آسيب حمله مغولان با حركت اقوام ترك همراه شدند. اينان مهارت و هنرهايشان را نيز با خود به سرزمينهاي جديد بردند و تركان به خوبي آنان را به خدمت گرفتند و از مهارتهايشان استفاده كردند.
همچنين سلطان سليم اول(سلطان ترك) در سال 1514 ميلادي تبريز را فتح كرد. اين واقعه بيست سال بعد توسط جانشين وي سلطان سليمان اول تكرار شد. و نيروهاي فاتح صنعتگران و هنرمندان را از تبريز به آسياي صغير كوچ دادند. به اين ترتيب تاثير ادواري هنرمندان ايراني در قاليبافي تركيه امري است اجتنابناپذير كه بدون شك از روشن و بديهي آن تقليد و استفاده از نقوش و حتي شيوههاي بافت است. پايان
آنچه راه را براي دستهبندي فرشهاي تركيه (عثماني) مشكل ميسازد استفاده وسيع از نقوش هندسي ميباشد. به اعتقاد برخي شايد اين امر متأثر از اعتقادات مذهبي تركان باشد. چرا كه ا غلب تركها سني مذهب هستند و بر اساس اعتقادات مذهبي خود مجاز به نمايش تصوير انسان و حيوانات و ساير اشكال طبيعي و زنده در فرش نبودهاند. اما ايرانيان شيعه مذهب در اين امر محدوديتي نداشتند و به همين دليل برخي از فرشهاي نفيس بافته شده در آسياي صغير در اثر مراودت و سكونتهاي يكجا ميان ايرانيان و تركها برگرفته از هنر ايراني و به تبع آن آزادي عمل در خلق نقوش ميباشد كه طرحهاي گردان و ملهم از طبيعت از نشانههاي آن ميباشد.
تقسيمبندي قاليهاي عثماني بر اساس طرح و نقشه:
1) قاليهاي بافت كارگاههاي شاهي كه در واقع به سفارش دربار و وابستگان آنها بافته ميشده است. نظير كارگاههايي كه سلطان سليمان در شهرهاي قسطنطنيه و بروسه تأسيس كرده بود. اغلب فرشهايي كه در اين كارگاهها بافته شدهاند، ملهم از نقوش گردان و گل برگهاي طبيعي ميباشد. برخي از فرشهاي اين گروه داراي پشم زبرتر و خشن و رنگهاي شفاف است كه احتمالاً در كارگاههاي خصوصي بافته شدهاند. اما برخي ديگر كه داراي الياف لطيفتر و رنگهاي ملايم و
زيباتري هستند احتمالاً در كارگاههاي شاهي بافته شدهاند. زمينهي اغلب قاليهاي اين گروه چه در متن و چه در حاشيه قرمز رنگ است و طرحهاي تزئيني به رنگهاي زرد، سبز، قرمز و آبي با گردهي سفيد ميباشد. با توجه به طرحهاي اين فرشها ميتوان گفت كه قديميترين آنها مربوط به اواخر قرن شانزدهم ميلادي است. بافت اين نوع فرشها كه عموماً بر اساس گل و برگهاي گردان و نقوش زيباي طبيعي است هم اكنون در تركيه رواج دارد.
2) دستهي دوم از فرشهاي تركيه را ميتوان در گروهي جاي داد كه ساختار اصلي نقوش آنها بر پايهي طرحهاي هندسي و شكسته قرار دارد. بر اساس نمونههاي قديمي باقي مانده از قاليهاي اين گروه ميتوان گفت كه برخي از نمونههاي اين فرشها نيز احتمالاً در كارگاههاي شاهي و به سفارش دربار و براي موارد خاص بافته شده است. اما اغلب فرشهايي كه در روستاها و مناطق مختلف قاليبافي تركيه بافته شده، براساس همين اسلوب و گرايش به طرحهاي هندسي عرضه شدهاند.
تقسيمبندي فرشهاي عثماني بر اساس دورههاي تاريخي
الف) قاليهاي قرن 13 ميلادي يا قاليهاي مشهور به سلجوقي:
قديميترين نمونههاي شناخته شدهي فرش تركيه شامل چهار فرش و دو قطعه (پاره) فرش است. احتمال داده ميشود كه اين فرشها در زمان حكومت سلطان علاءالدين (1236 ـ 1219 ميلادي) براي مسجد قونيه بافته شدهاند. قدر مسلم اين قاليها مربوط به زمان سلاجقهي روم است كه حكومت آنان در قونيه، در قرن پانزدهم ميلادي توسط تركان عثماني ساقط شد. نقوش اين فرشها كاملاً هندسي است و در حاشيهي دو قطعه از آنها نوشتههايي شبيه به خطوط كوفي
وجود دارد. رنگهاي استفاده شده در اين فرشها نيز عمدتاً آبي، قرمز و زرد ميباشد. اين قاليها كه به قاليهاي قونيه شهرت يافتهاند. قديميترين قاليهايي هستند كه احتمال ميرود بافت تركيه باشند چرا كه گره قيوردس يا همان گرهي تركي در آنها به كار رفته است. اين فرشها در موزهي اوقاف در استانبول نگهداري ميشود.
بحث آزاد: ما در خصوص تكه فرشهاي بجا مانده و قاليهاي دوره سلجوقي كه در دو مسجد شهر فستات پيدا شدهاند گفتگو كرديم فرض بر اين است كه اين قاليها در شهر قونيه كه در آن دوران اصليترين مركز بافندگي بوده است بافته شدهاند. و يا اينكه در يكي ز شهرهاي سيواس يا قيصري كه براي بافندگي بازسازي شده باشند شهرهايي كه ماركوپولو از آنها ديدن كرده بود. حدوداً در قرن 13 عثمان بنيانگذار سلسله عثماني و يكي از چند فرمانروايي كه بعد از سقوط دوره سلجوق
يان به قدرت رسيد در سال آخر عمر خود يعني 1326 شهر (بورسا) كه (اغلب امروزه بروسا خوانده ميشود) را پايتخت قرار داد. چهل سال بعد از اصليترين شهر عثمانيها شهر باستاني و تاريخي بيزانس اعلام گرديد شهري كه هم اكنون (ارمن) نام دارد.
ب) فرشهاي قرون 14 و 15 ميلادي يا فرشهاي حيواندار و پرندهاي:
در نقاشيهاي ايتاليايي قرن چهاردهم و پانزدهم، تصوير فرشهايي ديده ميشود كه روي آنها تصاوير حيوانات و پرندگان با خطوط هندسي در مناطق مستطيل شكل يا هشت ضلعي كشيده شده است. اين فرشها در ايتاليا مورد توجه بوده و از طريق شهرهاي ونيز و جنوا از آسياي صغير وارد ايتاليا ميشدند. گفته ميشود كه از اين فرشها فقط سه نمونه باقي مانده است كه همگي داراي گره تركي هستند. قديميترين آنها قطعه ايست كه در منطقه فسطاط در مصر پيدا شده و متعلق به قرن 14 ميلادي بوده و هم كانون در موزه متروپوليتين نيويورك نگهداري ميشود. اين سه فرش داراي نقوش تزئيني هستند كه از شكل يك پرنده به رنگ پرتقالي، سبز، قرمز در داخل يك هشت گوشهاي سبز و آبي تشكيل يافتهاند
در وزهي تاريخي استكلهم نيز يك قطعه قالي از اين نوع وجود دارد كه متعلق به قرن 15 ميلادي است. اين فرش كه در كليساي ماربي پيدا شده و به همين نام شهرت يافته است. دو منطقه كاملاً مشخص به صورت هشت ضلعي دارد كه داخل آنها تصوير پرندگان رو به رو با اسلوب هندسي كشيده شده كه بين آنها درخت ترسيم شده است. فرشي ديگر از اين نوع در موزهي برلين وجود دارد كه به جاي تصاوير پرندگان، تصوير اژدها و سيمرغ را نشان ميدهد كه احتمالاً برگرفته از هنر و حكمت چيني ميباشد.
بحث آزاد:
اولين فرشهاي دورهي عثماني متعلق به قرن 14 ميلادي بودهاند و يكي از اين قاليها قابل بحث در ميان مشهورترين قاليهاي موجود مسلماً آن است كه به عنوان بلندترين قالي در ميان محققان شناخته شده است اين قالي با نقش اژدها و سيمرغ در سال 1886 ميلادي توسط (ويلهم فون بود) ادارهكننده موزه برلين (جايي كه امروزه قالي در آن نگهداري ميشود) در يكي از كليساهاي مركزي ايتاليا كشف شد. به دنبال آن قاليچهي ديگري در همان دوره به نام قاليچهي ماربي در يك كليساي سوئدي كشف گرديد.
كه در حال حاضر در موزهي (هيتسوريسك
و استكهلم) به معرض نمايش گذاشته شده است. هيچ يك از اين قاليچهها در طرح ويژه خود نشان نقش ابتدائي ندارند و هر دو از طرح و سبك بالايي برخوردار ميباشند. قاليچهاي كه در برلين است بر روي زمينه زرد روشن بافته شده است كه متأثر از سفارشات چيني است. و به دو مربع تقسيم ميشود كه هر يك نمايانگر يك صحنه نبرد ميان دو جانور ميباشند. يكي از آنها در هيبت يك اژدها به سادگي قابل تشخيص است. اما ديگري نقش پرندهاي است با دمي داراي سه پر فرض گرديده است. و ديگر اشكال هندسي، نشأت گرفته از مطالعه پرندگان به عنوان سيمرغ هويت داده شده است. بنابراين تمايل وجود دارد تا اين طرح را تصويري چيني از آسياي غربي تلقي كنيم.
با درجه بالايي از دقت ميتوان با توجه به فرشهايي با شكل مشابه در نقاشي ديواري كه توسط دومينكودي بارتولا در بيمارستان سانتاماريالااسكالا در هر سينا واقع است كه بين سالهاي 1440 تا 1444 اجرا شدهاند تاريخگذاري كرد. همينطور ديگر فرشهايي كه در اوايل قرن 14 توسط نقاشان ايتاليايي انجام شدهاند. همانطوري كه در شكل كاملاً مختصر در موضوع قطعه فرشهاي سلجوقي توضيح داده شد. شواهدي بر وجود نقش حيوانات و پرندگان در بافندگي تركي هست كه به قبل از آغاز قرن 15 ميلادي بر ميگردد. يك قطعه كوچك كه پرنده تنهايي را در هشت وجهي نشان ميدهد در شهر فستات كشف و تخمين زده شد كه مربوط به قرن 14 ميباشد كه همانند اژدها و سيمرغ و قاليچهها ربي با گرههاي تركيب زده شده است.
نمونهاي هم در يكي از كارهاي استاد زنيس به نام جيواني دي پائولو پيدا شده كه به اواخر قرن 15 بر ميگردد. و در رم در يك گالري يك تخت با عنوان ازدواج دختر جوان (باكره) وجود دارد. جفتي از پرندگان نيز در رد نقاشيها نشان داده ميشود در ميان ديگر آثار استادي همچون ليپوممي كه تقريباً به سال 1350 مربوط ميشود و در كار بانوديپتروس تحت عنوان نامزدي دختر جوان (رم واتيكان ـ پياناكونيكا) وجود دارد و در (مانتگناس لير) اثري به نام شهادت استي كريستوفر در منبر ادي ميتاني پدووا متعلق به حدود سال 1451 ديده ميشود. يك جفت حيوان چهارپا در نقاشي مريم مقدس در برف مربوط به سايستااستاد زنيس نمايان ميباشد.
رويدادهاي اينچنيني در آثار نمايش در آمده در قرنها افزايش مييابد ولي طبق گفته اردمن در حدود قرن 15 ميلادي متوقف ميشود. اين آثار همچنين در كارهاي اروپاي شمالي و در هنر اسپانيا پيدا شدند. يك قاليچه اژدها و سيمرغ در كارهاي (ميمي لين به استحمام) و همچنين در كار اسپانيا زوجيم سوگت مريم مقدس در تخت نمايان شد كه ممكن است در سنه 1450 اجرا شده است. و آنجا قاليچهاي با پرندگان منقوش جدا از هم وجود دارد.
ج) فرشهاي قرون 15 و 16 و 17 ميلادي
بسياري از فرشهايي كه در قرن سيزدهم ميلادي به بعد توسط تجار ايتاليايي و ونيزي به كشورهاي اروپايي غربي فرستاده شدند، به تدريج مورد توجه نقاشان اروپايي قرار گرفته و زيبايي و جلوهي برخي از طرحهاي هندسي اين قاليها الهام بخش آنها شد.
نقاشاني همچون يان وان آيك، مملينك، مابوزه، موراني، گيرلاندو، آندره سولاريو، وليام لاركين، را فائل دلگاريو و بالاخره دو تن از معروفترين آنها به نامهاي (لورنز لوتو) و (هانس هولبين) از طرحهاي اين قاليها درارهاي خود استفاده كردند. مخصوصاً طرحهاي خاص استفاده شده در كارهاي دو نقاش آخري بعدها و حتي امروز به نام آنها شهرت يافته است. طرحهايي به نام «لوتو» و «هولباين».
بحث آزاد
صرفنظر از نظريه اردمن درباره اين كه هيچ قطعهاي بعد از قرن پانزده ميلادي در آثار اروپايي نمايان نشده است بايد توجه داشت كه هر چند ناچيز در اوائل قرن 17 در انگليس با عنوان (خانم روروس) كاري به نمايش گذاشته شد. و دلايل بيشتري از ادامه تولد قاليهايي با نقوش حيوانات و از اين دست توليدات توسط دي مند ارائه شده كه تصوير ميكند يك قالي با نشان پرنده مانند با يكي از
آنهايي كه در آثار نقاشيهاي هوگت پديدار شده شبيه است. و هم اكنون در موزه مرولانا وجود دارد. (A.G.A هوبل) در كتاب قالبها و قاليچههاي برلين و استكهلم را متعلق به قرن 15 نميداند. تكه فرش قنات خيلي بعد از دو قالي ديگر بافه شده است. جان ميلز در يك بحث خوب در متن جزوي خود به نام قاليها در تصاوير به چند اصل مهم و اساسي در خصوص قاليچههاي قديمي با نقوش حيوان و پرنده مورد بحق قرار داده است. اول اينكه آنها بزرگ هستند. دوماً بصورت مفيدي روي زمين به نمايش گذاشته ميشوند، بر خلاف آنچه بر حسب عادت در استفاده از تكههاي تركي بعنوان
روتختي و قاليچههاي خواجهنشين و يا قاليچههاي آويزان بكار ميرفت. اين تصوير وجود دارد كه تكههاي قديميتر توسط صاحبانشان زياد قابل توجه نبودند، سوماً در بسياري از قاليهاي به وضوح رديفهاي افقي بافته شده و قابل تشخيص ميباشند و در حالي كه از يك بافت خيلي ريز و يك نوه گره مخصوص ويژه است. چهارم اينكه اين قاليها حاشيه ندارند. به نظر ميلز اين قاليچهها ممكن است دنباله سنت بيزانس در توليد قاليهاي زميني باشند. و ممكن است از بافت نوع حلقهاي (پيچ
باف) باشند. بطور قطع تكه فرش قنات حاكي از اين است كه قاليها با گرهاي و با طرح مشابهاي توليد ميشود. اما كيفيت آن نسبت به قاليچههاي برلين و استكهلم برتري داشت. اگر بخواهيم كمي از تئوري هوبل استفاده كنيم بايد گفت كه دو قالب برلين و استكهلم 300 سال بعد از زماني كه تقريباً همه نويسندگان پيشنهاد كننده بودهاند. اين نكته بايد مورد توجه قرار گيرد كه آنچه بعنوان پرندگان تكي بزرگ به نظر ميرسند روي قاليچههاي كوچك كه براي آويزان كردن از بالكنها استفاده ميشده است. كه در يك قاب عكس مربوط به اواسط قرن 15 در لندن، گالري ملي به نمايش
درآورده است. اين عكس همچنين چند قاليچه با طرحهاي هندسي و نمونههايي تكراري الماسهاي لوزي شكل را نشان ميدهد و به گفته ميلز اين تنها نقاشي قديمي است كه در آن قاليچههايي با نقش پرنده و هندسي با هم به نمايش در ميآيد. اين نشان ميدهد كه طرحهاي هندسي كه در ابتدا در قاليچههاي دوره سلجوقي مورد استفاده بوده در تعدادي از نقاشيهاي اروپايي در قرن 14 و 15 ديده شدهاند.
فرشهاي دربار عثماني (فرشهاي مملوك):
تاريخگذاري در خصوص فرشهاي مملوك به وسيله نظريهپرازان در خصوص به اصطلاح فرشهاي دربار ايجاب شده است. دو گروه با سبكهاي مشابه اما ساختار متفاوت بافندگي، توسط اكثريت محققان چه به صورت تكي و چه به صورت جزئي به قاهره نسبت داده بودند. اما دي مند آنها را به كارگاه بافندگي عثماني در بورسا با استانبول نسبت داده است تعيين نادرستي بين طرحهاي خالص مملوك ديگري كه در نسبت دادن آن به مصر هيچ شكلي نيست و فرشهاي گلدار دربار عثماني
بسيار مشكل است. گروه ديگري از فرشهاي مربوط به طرح آميخته گلدار ـ هندسي وجود دارد كه به شكلي مختلف قاليچههاي حاشيه شطرنجي و بخش قاليچههاي سبك مصري، نامگذاري شده بودند. اين گروه پيوندي اصولاً به آناتولي نسبت دادهاند. همچنين ارتباطش با فرشهاي مملوك به همان اندازه قوي است كه به بافندگي سنتي تركي و به ويژه به كلاس فرشهاي هولباين مربوط ميشود و آن تاثير اضافي به علت گره بافته شده فارسي است.
پيشنهاد ديگر دو قسمتي هستند. برخي از تقسيم فرشها در قرن 16 و 17 در مصر بافته شده بودند و طرحهاي سنتي مملوك را استفاده ميكردند. در پيشنهادي كه مبدأاين طرح ممكن است كارخانههاي بورسا باشد براي او سخت بود كه توضيح دهد چرا كه عثمانيها نمونههاي بافته شده را به قاهره فرستاده بودند.