بخشی از مقاله

چکیده

عصر کنونی، عصر بحرانها و چالشهاي بنیان افکن است. بشر امروز براي رسیدن به تعادل روانی و موفقیت در روابط فردي و اجتماعی چارهاي جز روي آوري به اخلاق و تربیت اخلاقی ندارد. امروزه رویکرد اخلاقی به منزله یکی از مهمترین رویکردها در قلمرو برنامهریزي درسی به شمار میرود. در این رویکرد، برنامههاي درسی ابزاري مؤثر در رشد و توسعه فضایل اخلاقی و مهارتهاي اجتماعی در فراگیران است و آنان را براي برخورد مناسب با مسائل و موضوعات جدید آماده می سازد.

بدین منظور در مقاله حاضر روش ها و رویکردهاي مختلف آموزش اخلاق به کودکان و تمهیدات تربیتی مورد نیاز براي این آموزش از چند دیدگاه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. روش آموزش اخلاق در هر نظریه اي بستگی تام به دیدگاهی دارد که آن نظریه در مورد انسان مطرح می کند. با توجه به تنوع این دیدگاه ها، در زمینه آموزش اخلاق نیز رویکردهاي متفاوتی وجود دارد که بسته به طرز فکر مورد اتخاذ هر رویکرد با یکدیگر تفاوت دارند.

از نظر زمانی دو دسته رویکرد روانشناختی در رابطه با آموزش اخلاق به کودك وجود دارد:الف -  رویکرد قدیمی به آموزش اخلاق ب - رویکرد جدید به آموزش اخلاق. رویکرد قدیمی آموزش اخلاق چندین دیدگاه را در بر می گیرد: -1 دیدگاه  انبان فضایل-2 دیدگاه  احترام به قدرتمندان-3 دیدگاه سازگاري اجتماعی. رویکرد جدید به آموزش اخلاق: -1دیدگاه روانکاوي. -2 دیدگاه  تجربه نگر. -3 رویکرد تشویق و تنبیه -4 رویکرد یادگیري اجتماعی. غالب رویکردهاي فوق بر این نکته اتفاق نظر دارند که دروس مربوط به ارزش ها و معیارها آموختنی هستند و اینکه تجربه هاي مدرسه اي بدون استثنا به فرایند یادگیري ارزش ها کمک می کنند. بنابراین، براي مربیان و آموزشکاران مهم است که مستقیما با این موضوع رو به رو شده و مشخص کنند که مایل اند کدام رویکرد مثبت را براي پیشبرد کار آموزش خود انتخاب کنند.

واژگان کلیدي: اخلاق ، آموزش و پرورش، روانشناسی، یادگیري اجتماعی، تشویق و تنبیه.

مقدمه

عصر کنونی، عصر بحرانها و چالشهاي بنیان افکن است. بشر امروز براي رسیدن به تعادل روانی و موفقیت در روابط فردي و اجتماعی چارهاي جز روي آوري به اخلاق و تربیت اخلاقی ندارد. امروزه رویکرد اخلاقی به منزله یکی از مهم ترین رویکردها در قلمرو برنامهریزي درسی به شمار میرود. در این رویکرد، برنامههاي درسی ابزاري مؤثر در رشد و توسعه فضایل اخلاقی و مهارتهاي اجتماعی در فراگیران است و آنان را براي برخورد مناسب با مسائل و موضوعات جدید آماده می سازد.

بدین منظور در مقاله حاضر روش ها و رویکردهاي مختلف آموزش اخلاق به کودکان و تمهیدات تربیتی مورد نیاز براي این آموزش از چند دیدگاه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. روش آموزش اخلاق در هر نظریه اي بستگی تام به دیدگاهی دارد که آن نظریه در مورد انسان مطرح می کند. با توجه به تنوع این دیدگاه ها، در زمینه آموزش اخلاق نیز رویکردهاي متفاوتی وجود دارد که بسته به طرز فکر مورد اتخاذ هر رویکرد با یکدیگر تفاوت دارند.

از نظر زمانی دو دسته رویکرد روانشناختی در رابطه با آموزش اخلاق به کودك وجود دارد. رویکرد قدیمی به آموزش اخلاق،رویکرد فضیلت اخلاقی - انبان فضایل - یکی از رویکردهاي قدیمی به آموزش اخلاق، رویکرد فضیلت گراست که چنانکه از نام آن پیداست، بر محور یا مدار فضیلت میگردد. در چارچوب معرفیدیدگاه فضیلت، آراء برخیاز متفکران در این حوزه، بطور نمونه سقراط ،افلاطون  ارسطو قابل طرح خواهد بود؛ از این میان، ارسطو به دلیل طرح نظریه میانه در باره فضایل و نیز بسط فلسفین شناخته شده تر است اما واضع اصلیاین نظریه، سقراط به شمار میرود.

اندیشمندان دیگري نیز قابل اشاره هستند که با ارائه نظرات مخالف یا نقادانه شان - بطور مثال ماکیاولی، مندویل، هیوم،کانت و نیچه، بطور غیرمستقیم موجب تقویت و توسعه رویکرد فضیلت شدهاند. سیر تطور دیدگاه فضیلت نیز، از یونان باستان تا عصر حاضر ادامه داشته است. واربرتون در مورد این نظریه مینویسد: نظریه فضیلت تا اندازه زیادي، مبتنی بر اخلاق نیکوماخوسی11 ارسطوست و در نتیجه، گاهی ارسطوگرایی نوین12 نامیده شده است.

نظریه پردازان فضیلت، منش را کانون توجه قرار میدهند و به زندگی فرد بطور یکجا علاقه مند هستند. پرسش محوري براي نظریه پردازان فضیلت این است که »من باید چگونه زندگی کنم؟پاسخی که آنها به این پرسش میدهند این است: فضایل را پرورش دهید. تنها با پرورش دادن فضایل است که شما بعنوان یک انسان، تحقق مییابید.

از آن جهت که پرورش اخلاقی بر اساس رویکرد فضیلت مدار، معطوف به ایجاد مجموعه صفاتی در پرورش یابندگان است که سرانجام منش خاصی را شکل میدهند، اخلاق صفات13 نیز خوانده میشود. به عبارت دیگر بر اساس رویکرد فضیلت گرا، پرورش اخلاقی یعنی پروردن ملکات و صفات پسندیده اخلاقی، بویژه فضایل اصلی، که در صورت توفیق در این امر، فضایل تبعی و فرعی نیز تحصیل میشوند. شجاعت خویشتنداري و عدالت نمونههایی از فضایل اصلی به شمار میروند.

آرائی نیز وجود دارد که بعضی از فضیلتهایی را که تعلیم و تربیت در پی ایجاد آن است - مانند مهربانی یا حق شناسی - پشتیبان اخلاق در نظرمی گیرند و فضیلتهاي درجه اول محسوب نمینمایند؛ بر این اساس فضیلتهاي اخلاقی، ملکات یا ویژگیهاي خاصی هستند که بر مبنايمنشی فضیلت مند از انسان صادر می گردند. بر خلاف عدم توافق فلسفی در مورد جزئیات اخلاق فضیلت، در باره منشی - در مقابلتکلیفی بودن آن، توافق گستردهاي وجود دارد. اصطلاح تکلیفی از واژة یونانی Deon که معادل تکلیف محسوب گردیده، مشتق شده است. اصطلاح منشی نیز، از واژة یونانی Arête که براي فضیلت به کار می رود مشتق شده است.

میان داوریهاي تکلیفی و منشی تمایز واضحی وجود دارد. بطور مثال اینکه شخص همیشه باید راست بگوید یا اینکه دزدي اخلاقاً غلط است، داوري تکلیفی است. اما اینکه از خود گذشتگی او ستودنی است یا کینه عمل ناشایستی است نمونههایی از داوريمنشی است. داوریهاي تکلیفی، اگر نگوییم انحصاراً، بطورعمده با ارزیابی اعمال یا انواع اعمال سر و کار دارند؛ اما داوریهاي منشی با ارزیابی اشخاص، منش، مقاصد و انگیزههاي آنها نیز مربوط هستند.البته اعمال را میتوان در معرض داوریهاي تکلیفی یامنشی قرار داد که در صورت تمسک واضح به قوانین یا اصول، داوري از نوع تکلیفی خواهد بود. اما در صورت اشاره به منابع روان شناختی یا شخصی - تمایلات و انگیزهها - ، داوري از نوع منشی خواهد بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید