بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه هویت با سلامت روانی فرزندان زنان خود سرپرست - تک والد - می باشد. جامعه ی موردپژوهش،کلیه فرزندان تک والد که تحت سرپرستی ماردان خودبوده ومشغول تحصیل درسطح متوسطه هستند وبهزیستی ازآنها حمایت می کند..حجم جامعه موردمطالعه1500 نفرمی باشد. نمونه آماری این پژوهش برابر 320نفر بر آوردگردید که ازطریق نمونه گیری تصادفی ساده.اانتخاب شدند.ازاین تعداد40 آزمودنی به علت مخدوش بودن پرسشنامه ها کنار گذاشته شد. در نهایت 280 پرسشنامه وارد تحلیل شدند.
ابزاراندازه گیری شامل پرسش نامه سنجش هویت بنیون و آدامز ، پرسش نامه 28 سوالی سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر - - GHQ-28بود. تحلیل ها با استفاده از نرم افزارSPSS و روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندمتغیری صورت گرفت.
مقدمه
یکی ازچالش های اجتماعی عمده جامعه ماکودکان تک والد می باشد.دراین خانواده ها پدریامادربه تنهایی نقش خود را ایفا می کند. بطوریکه فرزندان دراکثر مواردبا مادر زندگی می کنند.این پدیده برساختارخانواده درسالهای اخیراثرگذارده وبا سرعت سرسام آوری روبه افزایش بوده که حاصل،عواملی نظیر مرگ،ترک، اعتیادوطلاق می باشد.این شکل ازخانواده به لحاظ ساختار خاص اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی،دراکثرجوامع به چشم می خورد،ولی اطلاعات نسبتاًکمی درباره آن وجودداشته و کمتراین موضوع درک شده است.
روانشناسان معتقدندکودکانی که دراین خانواده هارشدمی کنند،مستعد انحراف درآینده بوده ودرنتیجه فرآیند، هویت وسلامت روانی آنان دچاراختلال می شود،چراکه راه رشدوتربیت آنها به درستی طی نشده است.اگر حضور یکی ازوالدین دراثرطلاق،مرگ و...درخانواده قطع شود .آثاربسیار زیان بار و عمیقی بر ذهن و روان کودکان باقی می گذارد .چنین شرایطی،کودک را گرفتار زندگی ناخواسته ای می کندکه خیلی زود،بسیاری از آسیب های اجتماعی راتجربه خواهدکرد.ودرنتیجه برعملکرد تحصیلی،سازگاری اجتماعی،عزت نفس وموقعیتهای شغلی و اجتماعی آینده آنهااثرات منفی پایدار ودامنه داری خواهد گذاشت.
بنابراین انتقال ناگهانی سرپرستی ازهمسر به مادر باعث به وجود آمدن رشته ای از ناامنی ها و وظایف مضاعف شامل از دست دادن درآمد ، تربیت فرزندان ، ایفای نقش دوگانه - پدر و مادر - برای زنان می شود به همین دلیل انجام تحقیقاتی درزمینه سلامت روانی فرزندان بی سرپرست وتک سرپرست ازاهمیت ویژه ای بر خورداراست دراکثرکشورهای در90 درصد از مواردطلاق،مسئولیت نگهداری کودک بهعهده مادر است،و این اثر نامطلوب در تعیین هویت جنسی کودک مذکر با نقش پدر ایجاد میکند .این شرایط باعث تصویر ذهنی منفی کودک از خود میشود.
از طرفی زندگی با یک والد و بی ارتباط بودن با والد دیگر موجب می شود که کودک شناخت صحیحی از جنسیت و صفات روحی و بیولوژیکی والد دیگر پیدا نکند، درسالهای اخیرکارشناسان مسائل اجتماعی عنوان می دارندکه قصوردرانجام وظایف توسط سرپرست خانواده،نظیر مشارکت و رسیدگی ضعیف به امورکودکان درخانواده های تک والدی،باعث بوجودآمدن،نتایجی مانند50 درصداحتمال مردودی در مدرسه ،20درصد احتمال بارداری وداشتن فرزند درسنین 13 تا 18سالگی، 100درصد احتمال اخراج از مدرسه یامحل کار، رفتاردوری جویانه نسبت به هردووالد،داشتن روابط سازشی کمتروبدبینی نسبت به جنس مخالف،افسردگی،سبب می شود.
اصطلاح هویت از دههی 1950رایج شدهاست. هویت یک ساختار روانی- اجتماعی است که بذر شکلگیری آن درسالهای پیش ازنوجوانی پاشیده شده است.اریکسون ودیگرروانشناسان معتقدند،تمایل به هویتیابی ازنوجوانی شروع میشود. ازمشخصههای اصلی هویت،انتخاب ارزش-ها،باورهاوهدفهای زندگی است،شکلگیری هویت درنوجوانی بارشدفکرواحساس،اخلاق،رشدعواطف وعزت نفس ارتباط قوی دارد.از جمله عواملی که بررشدهویت تأثیر میگذارد شخصیت،خانواده،مدرسه و جامعه کوچک و بزرگ است.هویت با ویژگیهای شخصیت ارتباط دارد، انعطافپذیری،بازبودن ذهن فردونداشتن تعصب در برخورد با ارزشها و باورها، هویت پخته را تشکیل میدهد.
اریکسون به تأثیرنیرومندگروههای همتابررشدهویت من درنوجوانی اشاره میکندوازطرفی معتقدبودکه عوامل اجتماعی وتاریخی،شکلگیری هویت راتحت تاثیرقرارمیدهند همین موضوع لزوم توجه به هویت درنوجوانان وتأثیرآن بر روی بهزیستی روانی راروشن میسازد. داشتن یک حس منسجم ومحکم ازهویت پیش نیازرشدبهینه فرددرطول زندگی است وعدم تشکیل چنین حسی می تواندزمینه سازآسیب های روانی اجتماعی باشد.احساس خود،اساس شخصیت بزرگسالی مارا تشکیل میدهد.
اگرپایه واساس ثابت وقوی باشدیک هویت فردی محکم بوجودمی آید.اگرچنین نباشد، نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن راگم گشتگی هویت می نامد.وی تأکیدداردکه شکل گیری هویت برای آماده کردن نوجوانان به عنوان فردی آماده انجام تکالیف دربزرگسالی،لازم است دروضعیت گم گشتگی هویت،فردهیچ گونه انتخاب ثابتی درمورد تعهدات خودنداردوبه جستجو واکتشاف نیزنمی پردازد.این حالت بلاتکلیفی درزندگی اطلاق می شود.دراین وضعیت تعهدات نسبت به هرشخصی یامجموعه ای ازباورها واصول اگروجودداشته باشد بسیارکم است.
درعوض، تأکیدعمده برنسبیت وغنیمت شمردن لحظه است.فردازهیچ حوزه ای ازلذت فردی چشم پوشی نمی کند.هسته اصلی در شخصیت فرد وجود ندارد،نقش های اجتماعی آزموده شده وسریعاًرها می شوند،شخص بدون خود بلاتکلیف وسرگردان به نظر می رسد. درهویت موفق افراد دربرابرتغییرات ناگهانی محیط خودرانمی بازندوقدرت انعطاف آنها نشان دهنده شیوه ارتباط آنهابا جهان اطراف است.غالباً متفکرودرون نگرندودرشرایط فشارزاعملکرد شناختی منطقی ومعقول دارند.
آنهامطابق بامعیارهای درونی خودکه ممکن است دربرگیرنده شکل تغییریافته ای ازخواسته های والدین باشد،قضاوت می کنندوبه عقایددیگران برای تصمیم گیری های خودوابستگی کمتری دارند.این افرادغالباًخلاق ونوآورندوازشیوه های تصمیم گیری منطقی بهره می برندوازنظر استدلال اخلاقی درسطح اخلاق قراردادی قراردارند.مشخصه اصلی نوجوانان دارای هویت زودرس یاتسلیمی ،پرهیزکردن فردازاکتشاف فعال وانتخاب خود مختار است.انگارفردازپذیرش مسؤولیتی که همراه باآزادی فردی است،وحشت دارد.اگربا موقعیتی روبه روشودکه درآن ارزش های والدین ودیگران کارایی نداشته باشد،به سختی احساس ترس می کند.این افراد میزان زیادی همخوانی،انعطاف پذیری ووابستگی به مراجع قدرت از خودنشان می دهند.
آنها معمولاً تکانه ای هستندواستقلال واعتمادبه نفس کمی نشان میدهنددرهویت دیررس یاتعویقی نوجوانان درحال تجربه وجستجومیان گزینه های مختلف است وهنوز به ارزش ویااعتقادخاصی تعهدپیدا نکرده اند.این دسته ازنوجوانان به طورپیوسته درحال آزمایش وتجربه ارزش ها،رفتارها وعقاید مختلف هستند ولی هنوز تعهدی به این ارزش هاورفتارها پیدانکرده اند. بنابراین درمورد رابطه سلامت روانی وسبکهای هویت می توان این چنین استدلال کرد.
سلامت روان در دیدگاه های مختلف روان شناسی تعاریف متعددی دارد. در اکثر نظریات به توانایی در برقراری رابطه ی گرم و صمیمانه با دیگران، دید مثبت نسبت به خود، توانایی به فعل درآوردن استعدادهای بالقوه، استقلال و رضایت از زندگی به عنوان عواملی که می توانند نشانگر سلامت روان باشند، اشاره شده است. تحقیقات در زمینه ی هویت نشان داده است افرادی که به مرحله ی هویت رسیده اند، یعنی بعد از کاوش در مسائل پیرامون توانسته اند به سؤال های مربوط به هویت در حوزه های مختلف ایدئولوژیکی و بین فردی خود پاسخ دهند، خصوصیاتی مشابه افراد دارای سلامت روان دارند.
این افراد در زندگی هدف دارند و احساس نمی کنند که دنیا و محیط پیرامون آن ها غیر قابل پیش بینی است و به دلیل داشتن اعتقادات و باورهای روشن و واضح به راحتی می توانند با مشکلات موجود در زمینه های مختلف زندگی به صورت فعال و موفقیت آمیز رو به رو شوندبا. پیشرفت علوم خصوصاً در حوزه ی بهداشت، برنامه ریزی های وسیعی در جهت افزایش طول عمر انسان ها در کشورهای مختلف انجام شده است، هم چنین در سال های اخیر علاوه بر افزایش طول عمر افراد به کیفیت زندگی آن ها نیز توجه خاصی شده است.
به دلیل اهمیت بهداشت روان در افزایش کیفیت زندگی افراد، توجه به عوامل مؤثر در این امر ضروری است. همان طور که اشاره شد یکی از مهم ترین عوامل در بهداشت روان شکل گیری صحیح هویت در افراد است، به همین دلیل در برنامه های بهداشت روان به مسئله ی هویت و روش های شکل گیری آن در بهبود کیفیت زندگی و در نهایت افزایش بهداشت روان افرادجامعه توجه روز افزونی شده است.
این پژوهش با بررسی کیفیت زندگی کودکان در خانواده های تک والد در زمینه رابطه هویت باسلامت روانی دربین کودکان خانواده های تک والد می پردازد. که نشان دهنده اثرات عدم حضور پدر را بر رشد هویت مردانگی، موفقیت در مدرسه وشجاعت اجتماعی می باشد،زیرا این ویژگی ها در موفقیت فرد در زندگی بزرگسالی و اجرای کامل نقش یک مرد به عنوان تأمین کننده اقتصاد خانواده مؤثر است .به عبارت دیگر تک والدی بر عملکرد تحصیلی، سازگاری اجتماعی، عزت نفس و موقعیت های شغلی و اجتماعی آینده فرزندان اثرات منفی پایدار و دامنه داری خواهد گذاشت.
این مسائل ومشکلات فرزندان تک والد، نشان میدهدکه در شهر تبریزدرخصوص چالش های زندگی زنان خودسرپرست پژوهش های کمتری انجام شده است.این تحقیق می تواندسرآغاز برنامه کاربردی،همه جانبه ومدون باهدف توانمندسازی ورفع نیاز های کودکان تک والدباشد.که میتوان باساماندهی وتجهیزمنابع وامکانات سازمانهای رفاهی،وکمک گرفتن ازآنها،به اصلی ترین نیازهای فردی واجتماعی فرزندان تک والد،مخصوصاً زنان خودسرپرست پاسخ داد.
اهداف کلی دراین پژوهش تعیین رابطه هویت باسلامت روان فرزندان زنان سرپرست خانواده سازمان بهزیستی شهرتبریزمی باشد.اهداف جزئی تعیین رابطه سبک های هویت - موفق،تعویق افتاده،کلیشه ای،آشفته - باسلامت روانی فرزندان تک والد وتعیین سهم هریک ازسبک های هویت درپیش بینی مولفه های - جسمانی،اضطراب،کارکرد اجتماعی،افسردگی - سلامت روانی فرزندان تک والد می باشد.
پیشینه تحقیق
تک والد عنوانی است که بسیاری ازجوامع برای این نوع از خانواده هابکارمی برند این شکل از خانواده به لحاظ ساختار خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، بیشتر در جوامع صنعتی به چشم می خورد، اما در سایر جوامع نیز وجود دارد.بدیهی است فرزندان درسنین مختلف درحدی و به نوعی نیازبه حضوروهمراهی والدین خود دارند.الگوپذیری کودکان اولین باراز پدرومادر آغاز می شودو به پذیرش این الگوها و نقش ها مشکلاتی پدید می آید و درنتیجه فرآیند همسان سازی و هویت یابی آنان دچار اختلال می شود.به علاوه نبود پدر یا مادر هریک مسایلی راایجاد می کند.
معمولا مشکلات اقتصادی بیشتربافقدان پدروناراحتی های عاطفی-روانی درحد زیادتری بانبود مادر ارتباط دارد. ازطرف دیگر فشار اداره زندگی در زمینه های مختلف درخانواده های تک والدی بر دوش یک نفر است واجباراً بخشی ازاین فشارهابه فرزندان منتقل می شودوآنان را آسیب پذیرتر می سازد.میزان آسیب پذیری فرزندان در خانواده های تک والدی تاحدی بستگی به علت عدم حضور پدر یا مادر دارد. دراین زمینه جدایی والدین از یکدیگر - طلاق - آسیب پذیری بیشتری را برای فرزندان به همراه دارد داشتن یک حس منسجم و محکم ازهویت پیش نیازرشدبهینه فرددرطول زندگی است وعدم تشکیل چنین حسی میتواندزمینه سازآسیب های روانی اجتماعی باشد.دلبستگی از مهمترین عوامل رابطه کودک با مراقب یا مادرش است که تعیین کننده شخصیت فرد در بزرگسالی است.
نتایج پژوهشهای سعادتی شامبرنشانگرآن است که سبکهای هویت اطلاعاتی وتعهدباسلامت روانی،افسردگی،ا ضطراب،اختلال درعملکرد ونشانه های جسمانی رابطه معنی داری دارند که شدت برای هنجارهای بیشتراست.سبک هویت سردرگم/اجتنابی باسلامت روانی ومقایس های فرعی آن رابطه منفی دارد. رابطه بین هویت و سلامت روانی در تحقیق انجام شده توسط ادبی نشان داده که آنهایی که دارای هویت از نوع تعلیق و سر در گم هستند نسبت به پایگاههای هویتی زودرس و موفق در زمینه های بین فردی یعنی مسایل مثل روابط دوستانه، انتخاب همسر، نگرش نسبت به نقش جنسی و فعالیتهای تفریحی دارای سلامت روانی کمتری هستند.
در زمینه های ایدئولوژیک نیز پایگاه های هویتی سر در گم و تعلیق نسبت به پایگاه هویت موفق سلامت روانی کمتری داشتند.همچنین در این تحقیق نشان داده شده که رابطه بین پایگاههای هویتی و سلامت روانی ربطی به سن ندارد و رابطه بین هویت و هوش نیز با وجود همبستگی معناداری تأیید شده است.براساس نتایج بدست آمده از تحقیق عبادی برروی دانش آموزان دختر و پسر استان خوزستان در سال تحصیلی 81-82 مشاهده می شود که هویت موفق و تسلیمی به طور مستقیم و هویت آشفته بطور معکوس با سلامت روانی رابطه دارد. همچنین رابطه مستقیم و معنی داری نیز بین هویت تعویق افتاده وسلامت روانی مشاهده شده است.
رابطه مستقیمی بین انگیزه پیشرفت و سلامت روانی و عملکرد تحصیلی با هویت موفق مشاهده شده است و آنهایی که دارای هویت ضبط شده هستند دارای سلامت روانی بیشتری هستند. همچنین رابطه مستقیمی بین هویت تعلیق و انگیزه پیشرفت دیده شده است.در پژوهش خود در مورد رابطه سازگاری دانش آموزان ایرانی مقیم استرالیا و موقعیتهای هویتی آنها به این نتیجه رسیده است که افرادی با هویت موفق روشهای مقابله با بحران بهتری را اتخاذ می کنند و در امر تحصیل نیز بیشر موفق هستند و همچنین تجارب این افراد در جامعه ای که فرهنگش متفاوت از فرهنگ ایرانی است بهتر می توانند سازگار باشند.
آنهایی که هویت شان از نوع موفق یا ضبط شده نیست دارای عزت نفس کمتری هستند و نسبت به شغل آینده خودنگرانی بیشتری دارند.وهمچنین عقاید مذهبی ضعیفی دارند.در تحقیق خود در مورد مقایسه بحران هویت در دانش آموزان تیزهوش و عادی پایه سوم راهنمایی و اول دبیرستان شهر تهران به این نتیجه رسیده که هوش انتزاعی عاملی برای شدت بحران هویت در دوره نوجوانی است. بنابراین، سئوال پژوهش حاضر این است که آیا بین سبکهای هویت باسلامت روانی فرزندان زنان سرپرست خانوار - تک والد - وتحت حمایت سازمان بهزیستی رابطه معنی داری وجوددارد. به همین دلیل انجام تحقیقاتی درزمینه سلامت روانی فرزندان بی سرپرست وتک سرپرست ازاهمیت ویژه ای برخورداراست.
بنابراین، سئوال پژوهش حاضر عبارتنداز:کدامیک ازسبکهای هویت سهم بیشتری در پیش بینی سلامت روانی فرزندان تک والد دارند.؟کدامیک از سبکهای هویت سهم بیشتری درپیش بینی مؤلفه جسمانی،اضطراب،کارکرداجتماعی وافسردگی فرزندان تک والد دارند؟ بین هویت موفق ،تعویقی یادیررس ،زودرس یاتسلیمی وآشفته باسلامت روانی فرزندان تک والدرابطه وجوددارد.
مواد وروشها
طرح این پژوهش طرحی توصیفی همبستگی می باشد.این پژوهش با توجه به اهداف ترسیم شده، از نوع همبستگی است:یعنی دراین تحقیق روابط بین دویاچندمتغیرکمی بااستفاده ازضریب همبستگی توصیف،کشف وتعیین می شود. با توجه به شیوه جمع آوری داده ها از نوع توصیفی است:یعنی دراین تحقیق سعی شده تاآنچه هست یاوضعیت موجودرابدون هیچگونه دخالت یااستنتاج ذهنی گزارش داده ونتایج عینی ازموقعیت بدست آورده شود.