بخشی از مقاله

چکیده

ادبیات عامهی هر سرزمین آیینه ذوق و هنر، معرف خُلق و خوی مردم و وسیلهی خوبی در راه شناخت خصوصیات آن ملت است. در گستردگی این قلمرو زیبا و از دل برآمده، بیگمان وقتی صحبت از دوبیتی میشود، پس از باباطاهر، زایر محمدعلی متخلص به »فایز دشتیاین« بخت توام با هوشمندی را داشته که نامش در سُرایش ترانههای شورانگیز، جاویدان بماند. شاعر محبوبی که محبوبیت او در دل مردمان جنوب، مرهون تصویرهای تازه و گاه منحصر به فردی است که در قالب تشبیه و استعاره در شعر او دیده میشود. فایز، شاعری مردمی است؛ نه از آن رو که سراینده شعرهای اجتماعیسیاسی است؛ بلکه بدان جهت که بر بستر احساس و عواطف مردم تا آستانه افسانهها پیش میرود.

مقالهی حاضر با هدف معرفی هر چه بیشتر این شروهسُرای جنوبی ارزشمند به جامعه علمی و ادبی، با روش تحلیلیتوصیفی بر اساس منابع کتابخانهای با بررسی شرواهای فایز از منظر زیباییشناسی، قریحه ی شاعری و زیبایی اشعارش را به مخاطبین نشان داده و نتیجه گرفته که دلیل اصلی ماندگاری اشعار این شاعر، افزون بر مضمون اشعار، مرهون مولفههای زیباییشناسی این اشعار است که نشان دهنده آگاهی دقیق شاعر بر این مولفهها و ورزیدگی وی در به کارگیری دقیق و صحیح آنهاست. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که به کارگیری درصد بالایی از تصاویر خیال افزون بر مهارت شاعر در ایجاد تخیل شاعرانه و به اشتراک گذاشتن این تخیل با مخاطبان شعرش، از تسلط او بر مفاهیم و واژگان زبان فارسی و شناخت ارایههای بدیعی شعر فارسی حکایت دارد.

واژههای کلیدی: ادبیات عامه، شروا، زیباییشناسی، فایز.

.1 مقدمه

زیبایی و آراستگی در جهان هستی آشکار و هویداست و ما همواره با نمونههای مختلف و متفاوتی از این زیباییها برخورد مستقیم حسی و غیر مستقیم معنوی داریم و این خود نشان از آفریننده ی دارد که زیباست و زیبایی را دوستجَمِیلٌداردإنﱠ» االلهَویُحِبﱡ الجَمَالَ« که اینچنین جهان هستی را در بهترین و زیباترین صورت آراسته است. خداوند این زیباییها را برای نگاه ناظران قرار داده و میفرماید:وَلَقجَ»دْعَلْنَاالسﱠمَاءِفِیبُرُوجًاوَزَیﱠنﱠاهَالِلنﱠاظِرِینَ» «ما در آسمان برجهای نجومی پدید آورده ایم و آن را برای بینندگان آراسته ایم - «الحجر - 16/ و یا در جای دیگر میگوید:إِنﱠازَیﱠنﱠا»السﱠمَاءَالدﱡنْیَابِزِینَهٍالْکَوَاکِبِ» «ما آسمان را با زینت ستارگان آراسته ایم« - الصافات. - 6/ در قران از این دست آیات که به دیدن زیباییها توجه میدهد زیاد است که این مجال، وسعت پرداختن بهآنها را نمیدهد.

حافظ شیرازی، زیبایی این جهان را به قالب کلمات میکشد و میسراید:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن - دیوان حافظ، غزل - 393شاعر شیرینسخن، در این بیت، عالم هستی را به باغ تشبیه کرده است که مظهر زیبایی است و از کلمه تماشا استفاده کرده که با آن میتوان زیبایی را دید و میگوید با مردمک چشم باید جهان را مانند گل که نمود دیگری از زیبایی است، زیبا دید، جهانی که تجلی ذات باریتعالی است و اینگونه است که تصویری قشنگ و زیبا از خدا در ذهنمان خواهیم داشت. عالم کلمات که آفریدهی خدا هستند از داشتن این زیبایی مستثنی نیست و در درون و برون خود دنیایی از آراستگی را همراه دارد. شروا و شروه به عنوان نمایندهی ادب عامه متشکل از این دنیای کلمات و سرشار از زیبایی است؛ اما آن چنان که باید و شاید به جامعه علم و ادب معرفی نشده است؛ برای مثال اشعار شاعر مورد مطالعهی این تحقیق تنها توسط دو تن از محققان این مرز و بوم گردآوری شده و جنبه های دیگر اشعار وی مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است.نگارنده این سطور را فرض بر این است که ماندگاری شروهها در میان عامه مردم افزون بر محتوای از دل برآمده این اشعار نتیجه ظرایف شعری به کار رفته در آنهاست؛ بنابراین می کوشد مولفه های زیبایی را در سرودههای یکی از برجستهترین شاعران شروهسرای جنوب، فایز، بررسی و ارایه کند؛ شاید که گامی کوچک در راه شناخت هر چه بهتر و بیشتر ادبیات عامه ایران زمین باشد.

.2 زیبایی و زیباییشناسی

زیبایی واژهای است که افراد مختلف متناسب با معیارهایی که خود تعیین کردهاند برای آنچه مایهای از لذت را برای آن ها فراهم میکند، به کار میبرند - صهبا، - 90 :1384؛ به گونهای که بنا به گفته ولتر اگر »از وزغی بپرسید زیبایی چیست پاسخ خواهد داد جفتم - «ولک،. - 79/1 :1377 از سوی دیگر زیبایی و زیبایی شناسی با آن که مورد توجه هنرمندان و فلاسفه و زیبایی شناسان بوده، هنوز تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد پیدا نکرده است. در حالی که برخی از دانشمندان زیبایی شناس تعریفهایی برای زیبایی ارائه کردهاند، گروهی زیبایی را غیر قابل تعریف دانستهاند؛ برخی نیز همچون آناتول فرانس وجود ارکان یا معیارهای زیبایی را انکار کردهاند و گفتهاند: »زیبایی شناسی بر چیزی محکم استوار نیست کاخی است پا در هوا - «همان: . - 42/4

زیبایی و زیبایی شناسی با عناوین مختلف از زمان سقراط و حتی قبل از آن نزد فیلسوفان هندی وچینی مورد بحث بوده است و هر کدام از زیبایی شناسان تعریفی از آن ارائه کردهاند. در میان فلاسفه قدیم یونان، مفهوم زیبایی از نظر افلاطون با مفاهیم منظم و هماهنگ و کار هنری و آفرینش نظم و قاعدهی خاص مترادف است - احمدی،. - 27 :1374تعلیم ارسطو در باب زیبایی، مثل تعلیم افلاطون درین باب بیشتر بر مفهوم زیبایی هنر استوار است تا زیبایی مجرد؛ با این وجود، آنچه وی در باب اوصاف امر زیبا میگوید عبارتست از هماهنگی، نظم و اندازه مناسب که وی در رساله شعر تحقق آنها را در وحدت اجزاء شعر و درام می جوید و با توجه به ارتباط بین کردار و نمایش، مسأله خیر را هم با مسأله زیبا همعنان می کند - زرین کوب،. - 104 : 1369

شناخت زیبایی که در زبانهای اروپائی آن را استتیک میخوانند، معرفتی است که از زیبا و زیبایی و هنر و هنرها گفت و گو میکند - شاله،. - 5 :1357 در این که استتیک ارزش آثار زیبا را تعیین کرده زیبایی را بر زشتی ترجیح میدهد و شاهکارها را از آثار متوسط جدا میسازد، شکی نیست - همان - . زیبایی نمی تواند لذت باشد؛ بلکه درستی است و مقصود از درستی، آن برابری است که هر اثر هنری باید از حیث اندازه و دیگر خصایص با سرمشق داشته باشد - افلاطون،. - 2084 :1337 سقراط میگوید، زیبا چیزی است که سودمند باشد - افلاطون، - 587 :1357 یا زیبا عبارتست از توانائی بر کار نیک و سودمندی برای کارهای نیک - همان: . - 589 به اعتقاد او زیبایی نمی تواند »تناسب« باشد؛ چون تناسب سبب میشود که چیزها زیبا بنمایند و از آنجا که علت چیزی نمی تواند خود آن چیز باشد، پس تناسب نمی تواند خود زیبایی باشد - احمدی،. - 55 :1374

بومگارتن که نخستین بار اصطلاح زیبایی شناسی را در اثر خود موسوم به استتیکا به کار برد، زیبایی را توازن بین نظام اجزاء تعریف کرده است. به گفته ی هگل زیبایی وقتی پدید میآید که نسبت میان محتوا و شکل کامل شده باشد. ریچارد نیز زیبایی را در ترکیب و هارمونی میداند - هاشمیان، پیر حیاتی،. - 2 :1394فلوطین که پیرو مشرب نوافلاطونیان و حلقهی پیوند افلاطون و فلاسفه سدههای میانه است دربارهی زیبایی معتقد است که »الوهیت سرچشمه زیبایی است، عقل و هر چه از عقل فیضان مییابد زیبایی اصیل روح است نه زیبایی ناشی از امور بیگانه و بدین جهت است که میگویند روحی که نیک و زیبا شود همانند خدا می شود؛ زیرا خدا منشأبخش بهتر و زیباتر هستی و به عبارت بهتر منشأ خود هستی یعنی زیبایی است - فلوطین،. - 118 : 1366برخی دیگر از صاحب نظران هم زیبایی را حسن ترکیب میدانند - اسلامی ندوشن،. - 22 :1382

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید