بخشی از مقاله
چکیده
حافظ به یک اعتبار یک مصلح و منتقد اجتماعی و فراترازآن، یک دردمند اجتماعی است. بخشی از غزلهایش به مضامین اجتماعی و انتقادی اختصاص دارد. لسانالغیب، خود را در برابر آحاد جامعه مسؤول و متعهد میبیند. اصولاً، توجه به فقرِ فرهنگی و اجتماعی، از دغدغههای فکریشاعرانِ» متعهد« محسوبمیگردد. روزگار حافظ، یکی از بدترین ایام تاریخی ازنظربیتوجهی به مقولههای فرهنگی، اجتماعی، علمی و ادبی میباشد و حافظ رندانه و هوشمندانه با تعهد و رسالت فرهنگی و اجتماعیی که دارد و با زبانی رمزآلود و طنز که زیبندهی سرودههای اوست، مفاسد عصر خود را بیانکردهاست. وی، دردهای جامعه را آسیبشناسی کردهاست.
به اعتقاد او، منشأ تمام این بی-عدالتیها و ظلم و جور حاکم برجامعه، از بیکفایتی حاکمان و فقرِ فرهنگی و اجتماعی میباشد. او، ضعفها و آفتهای جامعه را که بزرگترین آنها ریا و تزویر میباشد، برشمرده و به مبارزه با آنها پرداختهاست. به نظر وی، این آفات، انسانیّتِ انسانی را نشانه رفتهاست. ازاینجهت، همواره از فقدانِانسانیّت شکوههادارد و تلاشمیکندتا از نو، عالمی دیگر بسازد و آدمی تازه خلقکند. حافظ، میراثدارِ فرهنگ انسانیت به نسلهای فرداست.آنچه دراین مقاله بدان پرداختهمیشود، مولّفهها و رویکردهای فرهنگی و اجتماعی و بازتاب آن در شعر حافظ و نیاز فرهنگی امروز به این رویکردها و انطباق با آنها میباشد.
کلید واژهها: حافظ، رویکردها، فرهنگی، اجتماعی، غزل.
مقدمه
زبان فارسی درطی هزار و یکصد سال تاریخ ادبیِ این کهن بوم و بر، همواره بارِ ادراک و احساس قوم ایرانی را بر دوش کشیده ومیکشد. در میان این همهی داراییهایمعنوی و انسانی که ادبیّات، بدون هیچ مزد و مواجبی هر روز بیشتر ازگذشته، به دوستداران و علاقهمندانش تقدیممیکند، داراییِ شعر ازهمه چشمگیرتر و ارزشمندترمیباشد. چراکه شعر، شرحِ حقایق و واقعیّتهای عالمِ انسانیّت است که پنهانکردن آنها بر دل خداوندانِ قلم و اندیشه سنگینی میکند. آینهی شعر و ادب، بهترین جلوگاه احساسات و عواطف بشری است. شاعر، ترجمانِ دل مردم و زبانِ گویای آنهاست. شعرش،زبانِ» دل« است و مناسبت ترین مضمون و معنی این زبان، همانا حالات و هیجانات نفسانی و عواطفِ خوانندگان و مخاطبان میباشد. یکی ازدلایل پرباربودنِ تاریخ ادبیاتفارسی، وجود همین احساسات و عواطف شاعرانه است که از لابهلای اشعار شاعران تراوش میکند.
شاهکارهای ادبی، ضمن بیان عواطف و احساسات اخلاقی و اجتماعی اقوام وملل مختلف، همواره حوادث و رویدادهای تلخ وشیرینِ فرهنگی، اخلاقی، ادبی، اجتماعی، فکری وبهطورکلی، تمدن بشری را به آیندگان منتقل کردهاند. اگربه شاهکارها چه در سطح جهانی و چه در سطح ملی بنگریم چند ویژگی مشترک درآنهامییابیم که عبارتنداز: پایندگی، گستردگی و قبول عامّ. - ر.ک: اسلامی ندوشن، 1370الف: 42 به بعد - این خصایص در آثار بزرگترین و برترین مردان فرهنگی ایران زمین و قلّههای شعر و ادب فارسی؛ یعنی فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ کاملا پیداست. بیجهت نیست که این چهار استوانهی ادبیات فارسی ایران، شهرت جهانی یافته و برصدر نشستهاند.شاهکارها، به یک اعتبار انسانی هستند و بهاجماع از انسان سخن میگویند و انسانیّت انسان را بیان میکنند.
همین امر باعث شده تا ماندگار بمانند و در اوج روشنی و تابناکی قراربگیرند. اصلاً، انسانیبودن شاهکارها یعنی این که آثار رو به اعتلا و روشنی دارند و آسمانی هستند. آنچه حکیم توس، پیرقونیه، شیخ اجلّ و خواجه بزرگ شیراز سرودهاند، همانکمالِ» انسانی« است و در آثارآنها مسایل روزمرهی خاکی باقلّه»ی هستی«؛ یعنی آدمی پیوندخوردهاست.در زمینههای رویکردهای فرهنگی و اجتماعی و بهطورکلی بحثهای مربوط به آنها در شعر حافظ، نویسندگان بسیاری قلم زده و سخن راندهاند. بهاءالدین خرمشاهی در کتاب حافظ به این مقوله اشاراتی کرده است. منصور رستگار فسایی در کتابحافظ» و پیدا و پنهانِ زندگی« به تحلیل و تبیین فرهنگمحوری و جامعهمداری حافظ پرداخته است. محمدعلی اسلامی ندوشن هم در کتاب »چهارسخنگوی وجدان ایران« حافظ را در کنار سعدی، مولوی و فردوسی بهعنوان یکی از مردان فرهنگی ایران زمین یاد کرده و نگاه فرهنگی حافظ را نسبت به جامعه و مردمش تشریح کرده است.
پیشینهی تحقیق
منوچهر مرتضوی در کتاب »مکتب حافظ«، ضمن برشمردن ویژگیهای اصول مکتب رندی درشعر لسانالغیب، اشاراتی به تجلیات فکری و ذوقی آزادمنشانه در تصوف و شعر حافظ کرده-است. بهاءالدین خرمشاهی هم در »حافظ نامه«، ضمن بیان خصوصیات و افکار رند و قنلدر، به این رویکردها و تجلّی آن در غزلیات حافظ پرداخته است. همچنین عبدالحسین زرینکوب درکتاب
»ازکوچهی رندان«، به بیان ارزشهای اجتماعی و فرهنگی رند در شعر حافظ اشاراتی کرده است. شارحان غزلهای حافظ هم هرکدام ضمن شرح و تفسیر ابیات وی، ویژگیها و ابعاد اجتماعی و فرهنگی شعر او را بیان نمودهاند.ازآنجاکه حافظ به ارزشهای اجتماعی و فرهنگی در شعر خود اشارات فراوانی کرده، لذا در این مقاله، رویکردهای فرهنگی و اجتماعی در شعر رند شیراز، تقسیمبندی و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است.
فرهنگ محوری شاهکارهای ادب فارسی
بخش عظیمی از ادبیات، مرور تاریخ فکر،تاریخ تحول جامعه و تاریخ سیر روان شاعران است. بدینوسیله، شعرفارسی هم بالابرنده است و همه آگاهکننده. وقتی چنین باشد، گمشدهها و کمبودهای زندگی آدمی در آن یافته میشود و ازطریق آن، محدودیتهاتبدیل به نامحدود می-گردد. ادبیات، آینهای است که جزر و مدّ رویدادها و حوادث فرهنگی، اخلاقی، ادبی، اجتماعی، فکری و بهطورکلی تمدن بشری را به آیندگان مینُمایاند.ادبیات هرجامعهای با واقعیتها و تحولات اجتماعی و فرهنگی آن عجین گشته و برپایهی ارزشهای آن جامعه شکل میگیرد. ادبیات زندگی را به نمایش میگذارد و زندگی نیز مهمترین واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی است.ادبیات با جهانی سرو کاردارد که انسانها در آن حضور دارند و میزیند. دنیایی که درآن شاد میشوند و احساس غم میکنند.
کامیاب میگردند. تلخی میبینند، عزت مییابند و خوار میگردند. در شاهکارهای ادبی، اموری بیان میشود که با اصل طبیعت آدمی سرو کار دارند: عشق، خوشبختی، بدبختی، نام و ننگ، جوانی، پیری، مرگ و غیره. تمام این احساسات و عواطفِ غمگرایانه و شادیگرایانه یک بخش اعظم آن از قِبَل ادبیات و آثار ادبی بروز میکند. بدون شک، مردم خواهان آثاری هستند که جریانهای اجتماعی، فرهنگی وسیاسی و علمی اقشار مختلف جامعه را به تصویر بکشد و از زبان آنها سخن بگوید و دردرهایشان را منعکسکند.پیوند عمیق ادبیات با جامعه بسیار مورد توجه جامعهشناسان قرارگرفته وهمین نگرش باعثشده تا»جامعهشناسیِ ادبیات« به وجود آید تا ادبیات و آثار ادبی را به منزلهی یک پدیدهی اجتماعی و فرهنگی بررسیکند.محور و تمرکز اصلی فکر و ذهن شاهکارها، فرهنگمحوری است. بارِفرهنگی همواره بردوش فرهنگدوستان و ادیبان و شاعران سنگینی میکند. تمام اندیشه و سعیشان در انتقال میراث فرهنگی انسانیت به نسلهای فردا خلاصه میشود. ارزش ادبیات هم چزی جز این نیست. همین عظمت