بخشی از مقاله

چکیده

در رسالهالطیرها که حاوی وقایع عرفانی غیرقابل بیان عارف و فحوای تعلیمی بوده و به زبانی تمثیلی-رمزی نوشته شدهاند، پرداخت روایت جایگاهی خاص دارد. بررسی زمانمندی و چگونگی کاربست راویان این آثار از این عنصر میتواند تفاوت این داستانها را در نوع روایت با سایر آثار روشن نماید. در این پژوهش به بررسی زمانپریشی به عنوان یکی از شاخصههای زمان روایی براساس نظریهی ژنت در این آثار پرداختیم. براساس دادهها آشکار میشود که رسالهالطیرنویسان با انواع زمانپریشی آیندهنگر و گذشتهنگر توانستهاند زمان را در انحصار محتوای تعلیمی درآورند. کاربرد گذشتهگرن مکرر به دلیل تغییرمعانی مؤلّفههای داستان، تأکید بر معنا، واردکردن کانونیشده، تفسیر و اشاره به وقایع، باعث اطناب آثار شده و گذشتهنگر مکمّل به جهت پرکردن خلأهای پیشین روایت و شخصیت-پردازی مورد استفاده قرار گرفته است. گذشتهنگر در گذشتهنگر نیز هنجارگریزی زمانی است که راویان به آن توجّه داشتهاند. آیندهنگری مکرر به دلیل تأکید گونهی تعلیمی بر تکرار به جهت تأثیر بیشتر بر روایتشنو به صورت بیان زودتر از موعد وقایع، سایهافکنی، ورودکانونیشده و ذهنی بودن روایت به کار رفته است؛ نیز آیندهنگر شبه-مکمّل، زمانی بکار رفته که راوی پیشگوییای در متن انجام میدهد که به تحقّق یا عدمتحقّق آن تصریح نمیشود و یا عکس پیشگویی راوی به وقوع میپیوندد.

کلماتکلیدی: زمان، روایت، ژنت، رسالهالطیرها.

مقدمه

از جدیدترین مباحثی که در دهههای اخیر مطرح شده و بسیاری از نظریهپردازان و متفکّران به آن توجّه کردهاند، مبحث زمان روایت است. از بین نظریهپردازان، افرادی چون بوریس توماشوفسکی - Tomashevski،Boris - ، پل ریکور - Ricoure, Paul - ، ریمون-کنان - Kenan, - Rimmon،هارولد واینریش - - Weinrich, Harold، امیل بنونیست - Benveniste, Emile - ، ژرار ژنت - - Genette, Gerard و... نظریههایی در باب مبحث زمان ارائه کردهاند. از میان تمامی نظریه-ها، نظریه زمان ژرار ژنت بسیار مورد توجّه قرارگرفته تا جایی که افرادی آن را مورد نقد وتحلیل قرار دادهاند.یکی از متون تعلیمی بسیار مهمی که در پژوهشهای روایتشناسی با وجود گسترهی وسیع آن مغفول مانده، رسالهالطیرهای فارسی و عربی است.

این متون به جهت بُعد تعلیمی -عرفانی قطعاً دارای خصیصههای ویژهی خود از حیث زمان هستند که باعث میشود آنها را از سایر متون مجزّا نموده و به ژانر عرفان مربوط کند. در این مقاله در پی آن هستیم که انواع زمانپریشی را در رساله-الطیرها از منظر دیدگاه ژنت مورد بررسی قرار دهیم و علت اصلی این زمانپریشیها را در متن روایی تشخیص دهیم. به عقیدهی ما ژانر رسالهالطیرها = - تعلیمی بودن - باعث ایجاد زمانپریشی و وجود ابهام در زمان آنها شده است. برای این منظور ابتدا به چارچوب نظری در قالب معرفی زمان از دید ژنت، سپس به بیان دادههای تحقیق و در انتها به تحلیل دادهها میپردازیم.

در بررسی نگارنده برای یافتن رسالهالطیرها، به نمونههایی دست یافتیم که از بین تمامی آنها، بنا به مؤلّفههایی چون رؤیاگونی، تشبیه روح به پرنده، تلاش روح برای بازگشت به عالم علوی، حضور راهنما، سفر به ماوراء، بازگشت به بیداری، بازگویی داستان سفر، رمزی بودن زبان، محسوس بودن دالها، مدلول بودن مفاهیم معرفتی، نشأتگرفته از ناآگاهی پردازندگان آنها و فارسی/ عربی بودن آثار - پورنامداریان، - 368-347 :1364، تنها رسالهالطیر و قصیدهعینیّه ابن-سینا، رسالهی محمد و احمدغزالی، عقلسرخ سهروردی، منطقالطیرعطار، کشفالاسرار مقدسی، رسالههایچاچی و عینالقضّات را به عنوان نمونه در نظر گرفتیم. دو رسالهی عربی با عنوان منطق-الطیر یکی از ابن الوردی و دیگری از ابیحجله التلمسانی نیز در صورت در دسترس بودن می-توانستند جزء نمونههای کاری این مقاله باشند.

-1 چارچوب نظری

در نظریهی زمان ژنت، زمان روایت به دو دسته خارجی و داخلی تقسیم میشود: زمان داخلی، زمانی است که روایت در آن جریان دارد و زمانخارجی، زمانی است که زمان کتابت موضوع توسط نویسنده و زمان قرائت آن توسط مخاطب است. به عقیده ژنت محدوده زمان در متن، با توجه به سه عامل مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد:

الف- نظم/ ترتیب : - order - نظم یعنی رابطه بین توالی رویدادها در داستان و ترتیبشان در روایت. ژنت همواره در بحث از زمان، به دنبال ایجاد ارتباط میان زمان داستان و زمان روایت بوده است. زمان داستان، رابطه میان حوادث داستان است به گونهای که در اصل رخ داده و زمان متن، چگونگی جایگزینکردن این حوادث در سطح متن است؛ »این سیرگاهشمارانه و تقویمی حوادثرا سیر زمان در داستان... مینامند؛ اما میدانیم که به طور عموم در ادبیات داستانی... امکان ندارد که تمامی حوادث سطح داستان مو به مو در سطح متن ذکر شود... بلکه با توجّه به بافت و حال و هوای مورد نظر رابطهای میان این دو زمان ایجاد میشود« - ر. ک. حری، - 97 :1387؛ نیز همواره اینطور نیست که بین زمان داستانی و متنی رابطهای متناظر برقرار باشد؛ گاهی میان این دو زمان نوعی اختلال رخ میدهد و توالی و ترتیب رویدادها در داستان و روایت مورد توجّه قرار نمی-گیرد؛ در این صورت، به دو نوع زمانپریشی - - anachronies در متن منجر میشود:

-1 گذشتهنگر - - Flash back؛ یعنی رخدادی در داستان زودتر رخ میدهد؛ ولی در متن دیرتر بیان میگردد. روایت گذشتهنگر خود بر دو نوع است: الف- گذشتهنگر بیرونی - Heterodiegetic : - analepsis بیان رخدادی پسزمینهای که از لحاظ تاریخی، قبل از حادثهاصلی اتّفاق افتاده و اطلاعاتی درباره گذشته شخصیت داستانی عرضه میکند؛ ب- گذشتهنگر درونی : - Homodiegetic prolipsis - بیان رخدادی است که به لحاظ تاریخی بعد از حادثه اصلی اتّفاق افتاده و این رخداد برای اولین بار خارج از مکان مقرّر نقل شود؛ -2 آیندهنگر - Flash forward - ؛ یعنی رخدادی که بعداً به وقوع میپیوندد؛ اما از قبل بیان شده است. در این نوع زمانپریشی تحسّرات شخصیت داستان طرح میشود - ریمون-کنان، . - 66-65 :1387

ب- تداوم/ دیرش : - duration - تداوم »رابطه میان مدت زمانی است که رخدادی معین در طول آن زمان درداستان اتّفاق میافتد و تعداد صفحاتی از متن روایی که به نقل آن رخداد اختصاص دارد« - تایسن، . - 327 : 1387 ژنت تداوم را به اقسامی تقسیم میکند: -1 حذف: در حذف زمان متن متوقف و زمان داستان در گذر است؛ به عبارتی سرعت حداکثر، حذف نامیده میشود؛ -2 درنگ توصیفی: در درنگ زمان متن طولانیتر از زمان داستان است؛ -3 صحنه: در صحنه تداوم متن با تداوم داستان برابر است؛ -4 چکیده: در چکیده تداوم متن کوتاهتر از تداوم داستان است - ژنت،. - 79 :1384

ج- بسامد - : - frequency بسامد رابطه میان راههای تکرار رخدادها در داستان و در متن روایت است. بسامد به یکی از سه شکل زیر در داستان نمودار میشود: -1 بسامد مفرد: متداولترین نوع بسامد است که در آن رخدادی را که یک بار اتّفاق افتاده است، یک بار روایت کنند؛ نیز روایت چندباره رخدادی که چندین بار اتّفاق افتاده باشد، از نوع بسامد مفرد به شمار میآید؛ -2 بسامد مکرر: در این نوع، رخدادی را که فقط یک بار اتّفاق افتاده باشد، چندین بار روایت میکنند؛ -3 بسامد بازگو: نقل یک باره رویدادی است که چند بار رخ داده است - تولان، . - 61-59 :1383

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید