بخشی از مقاله
چکیده
افزایش روز افزون فاصله علمی و نحوه استفاده از تکنولوژی در کشورهای توسعه یافته با دیگر کشورها با شروع انقلاب صنعتی سوم در سال 1970 و اثر این اختلاف در استفاده بهینه آن در اقتصادکه در سرانه تولید ناخالص ملی خود را نشان می دهد باعث گردیده که مدیران و برنامه ریزان در تکاپوی استفاده بهینه از تکنولوژی در زمینه های مختلف تولید قرار گیرند.
همانگونه که در شکل ذیل مشادهد می شود طرح حاضر با رویکرد شناسایی عوامل و فاکتورهای اساسی در توسعه علم و فن آوری، ارزیابی وضعیت موجود، شناسایی نقاط قوت و ضعف، اولویت بندی فاکتورها و عوامل موثر در توسعه و یافتن عوامل حیاتی و اثر گذار در توسعه علم و فن آوری که منجر به ارائه مدل توسعه علم و فن آوری می باشد ارائه می گردد.
از آنجاییکه عوامل و فاکتورهای موثر به صورت یک مدل شبکهای بر یکدیگر اثر داشته و این اثرات به صورت مثبت و منفی نیز خواهند بود استفاده از یک متدولوژی مناسب جهت رسیدن به اهداف طرح کاملا ضروری خواهد بود. در این راستا طرح حاضر که به نوعی در دسته بندی مطالعات اقدام پژوهی - Action Research - می باشد از متدولوژی Pruning And Succession - P&S - که در گروه تصمیم گیریهای چند متغییره MCDM قرار می گیرد به منظور رسیدن به مدل توسعه علم و فن آوری استفاده خواهد نمود.
مقدمه و بررسی منابع
گسترش روز افزون استفاده از علم و دانش که به سبب سرعت بالای تکنولوژی موجب توسعه کشورها و ملتهای بهره مند از دانش گردیده، مدیران و رهبران کشورها را با چالشی بزرگ برای بهره مندی هرچه بهتر از این سیستم نموده است. نگاهی گذرا به ساختار توسعه کشورها بر اساس تحولات ایجاد گردیده در تکنولوژی و نوآوریهای خلاقانه بیانگر چهار انقلاب صنعتی در جهان می باشد. آغاز اولین انقلاب صنعتی در جهان مصادف بود با استفاده از نیروی بخار در صنعت در اواخر قرن 18 که با تولید اولین دستگاه های نساجی در سال 1784 همراه شد.
ادامه تفکرات بشری و استفاده از دانش و نوآوری منجر به اختراع و استفاده از برق در صنعت و خدمات در اوایل قرن بیستم گردید که در واقع باعث بروز دومین انقلاب صنعتی در جهان گردید. دهه 1970 را می توان به عنوان نقطه عطفی در جهش برای ایجاد تفاوت بین کشورهای توسعه یافته با دیگر کشورها در نظر گرفت که با روی کار آمدن فن آوری اطلاعات و استفاده از آن در صنعت و خدمات گره خورده است. این مرحله از توسعه و پیشرفت جوامع بشری با عنوان انقلاب سوم صنعتی شناخته می شود که بسیار حائز اهمیت است.
گسترش توانایی ها و خلاقیت های بشری خصوصا در کشورهای پیشرفته باعث استفاده هرچه بیشتر فن آوری اطلاعات، اینترنت سیستم های هوشمند، ربات ها، فضای مجازی، شبکه و ... در صنعت و زندگی روزمره مردم گردیده که متخصصین و محققین از آن به عنوان انقلاب صنعتی چهارم - Cyber-Physical - یاد می کنند - Kagermann., WGerman., & Helbig, 2013 - با گذشت زمان و افزایش خلاقیت های بشری پیچیدگیهای سیستم های کاری نیز افزایش می یابد، به نحویکه درک مفاهیم و دانش های ایجاد شده به منظور استفاده از آن در اقتصاد و بهبود معیشت مردم تبدیل به چالشی برای کشورهای در حال توسعه و جهان سوم گردیده است. شکل1 مراحل مختلف انقلاب صنعتی را در جهان نشان می دهد.
تغییر در ساختار فعالیت صنایع به سبب پیچیدگیهای تکنولوژی باعث گردیده که تولید کنندگان مقدار بیشتری از منابع مالی خود را صرف تحقیق و توسعه نمایند. ادامه روند پیچیدگی فعالیت ها موجب تغییر در ساختار شاغلین این بخش گردیده که این روند باعث گردیده نیاز بیشتری به نیروی متخصص احساس گردد همچنین باعث کاهش مشاغل در این بخش گردیده و مشاغل بیشتر به سمت سرویس و خدمات تغییر جهت داده است. در حال حاضر بخش سرویس و خدمات بین 30-55 درصد مشاغل را به خود اختصاص داده است که این روند همجنان رو به افزایش می باشد . - Manyika, 2012 -
بررسی آمارها و نتایج حاصله از تاثیرات انقلاب صنعتی در جوامع و مناطقی که همگام با آن حرکت نموده اند بیانگر ایجاد شکافی عمیق در وضعیت اقتصادی کشورها و به تبع آن معیشت مردم بوده است. برای روشن شدن موضوع، تحقیق حاضر اقدام به مقایسه - GDP/Capita - سرانه تولید ناخالص ملی در کشورهای مختلف را نموده و روند این تغییرات را با شاخصهای اقتصادی دانش KEI و شاخص جهانی نوآوری GII مورد ارزایابی قرار داده است.
شکل 2 بیانگر ایجاد اختلاف شدید در سرانه تولید ناخالص ملی در بین کشورهای مختلف می باشد که تفاوت اساسی ایجاد شده را می توان از دهه 1970 به بعد که مصادف با انقلاب صنعتی سوم و پیدایش فن آوری اطلاعات می باشد مشاهده نمود. بررسیهای بیشتر در بین جوامع، موضوع حیاتی ویژه ای را نمایان می سازد که باعث نگرانی و تفکر هر چه بیشتر مدیران و تصمیم گیران کشورها گردیده است.
مقایسه کشورهایی از قبیل اندونزی، عربستان صعودی، ایران، ونزوئلا و نیجریه در یک گروه به عنوان کشورهای برخوردار از منابع طبیعی - نفت و گاز - و معادن وسیع با کشورهایی از قبیل کره جنوبی، تایوان، سنگاپور، دانمارک و هنگ کنگ به عنوان کشورهای با منابع طبیعی اندک نشان می دهد که علی رغم انقلاب های صنعتی ایجاد شده تا دهه 1970 اختلاف فاحشی در سرانه تولید ناخالص ملی این کشورها بایکدیگر مشاهده نمی شود.