بخشی از مقاله
پیشزمینه
شایستهسالاری یا مریتوکراسی؛ از دو واژه Merit ، به معنای شایستگی، یا قابلیت، سزاواری است و acracy به معنای حکومت یا روش اداره امور تشکیل شده است. شایستهسالاری به نظام اجتماعی اطلاق میشود که در آن بالاترین قدرت و مرتبه اجتماعی به افرادی با بالاترین توانایی سپرده میشود. - رحیمی، . - 1390 شایستهسالار به فردی گفته میشود که در چنین نظامی دارای این نوع قدرت است.
در شایستهسالاری، نخبگان بر مسند امور قرار میگیرند و قدرت آنها مبتنی بر شایستگی آنهاست. بنابراین حکومت نخبگان، به معنای شایستهسالاری است - احمدی و همکاران ، . - 1392 امروزه در سازمانهای رشد یافته و یا در حال رشد، شایستهسالاری از اهمیت خاصی برخوردار است - نصر اصفهانی ، . - 1389 صاحبنظران مدیریت، رشد و توسعه نیروی انسانی را در گروی انتخاب و به کارگماری صحیح نیروی انسانی در مشاغل و پستهای مدیریتی و پستهای سازمانی میدانند - بردبار و همکاران ،
مطالعات نشان میدهد در برخی از الگوهای سیاسی در کشورهای توسعهیافته دولتها سعی میکنند که انتصاب بر مبنای شایستگی را در کنار انتصاب بر مبنای سیاسی و وفاداری حزبی - جناحی - رعایت کند؛ مثلاً در کشور آلمان اگرچه علاقههای حزبی آشکار دارند اما نظام اداری در عین اینکه ابزارهای مجاز برای مداخله سیاسی را در اختیار مینهد، همزمان بنیان شایسته محوری را در انتصاب درونی خود حفظ میکند این مسئله میتواند هم رضایت دولت را تأمین کند و هم منافع ملی را لحاظ کند - فاروق و همکاران، . - 1394.
اما در افراطیترین نمونهها، کارمندان دستگاه اداری ممکن است تنها بر مبنای وفاداری فردیشان نسبت به وزرا، دیگر رهبران سیاسی و همچنین وابستگان حزبی - و نه احراز شایستگیشان - ، منصوب یا خلع گردند؛ که این مسئله میتواند به خالی شدن دستگاه از نیروهای شایسته و متخصص و نهایتاً ناکارآمدی نظام اداری منجر شود. از مهمترین عوامل تهدیدکننده شایستهسالاری به خصوص در نظامهای فرهنگی-اجتماعی از جمله نظام آموزشعالی، انتصابات سیاسی میباشد که از آن با عنوان سیاستگذاری یاد میشود. نقش محوری نظام آموزشعالی در شکلدهی به برخی روندها یا وزن و تأثیرگذاری بالای جمعیت دانشگاهی در حرکتهای سیاسی- اجتماعی مهمترین عواملی است که سبب پربازده بودن این نهاد شده است.
ویژگی و اهمیت دانشگاهها در سیر تحولات جوامع از جمله جامعه ایرانی ما آسیبپذیری این نهاد را نیز از جنبههای گوناگون افزایش داده است تا جایی که گاه محیط آموزشعالی به جولانگاه برخی گروههای سیاسی تبدیل و حتی بر کار ویژه آموزشی آن خدشه وارد شده است. از سوی دیگر، برخی با آگاهی از تأثیرگذاری بالای دانشگاه در طرح مطالبات گوناگون، در راستای شانه خالی کردن از پاسخگویی یا جلوگیری از رونق و پویایی سیاسی جامعه تلاشی بیوقفه را برای سیاستزدایی در این نهاد به کار بستهاند. این در حالی است که هر دو این روندها آسیبهای خاص خود را به دنبال داشته است.
سخنان و رهنمودهای مقام معظم رهبری طی سالهای اخیر شاید دقیقترین آسیبشناسیها را در این زمینه به دست دهد؛ رهبر معظم انقلاب ضمن رد سیاست زدگی و سیاستزدایی در دانشگاه بارها ضرورت آگاهی استادان از جریانات جهانی را یادآور شده و دانشجویان و اهالی دانشگاه را به »سیاستگری« تشویق کردهاند. ایشان در دیدار با جمعی شماری از مدرسان و مسئولان دانشگاهی این مسئله را چنین تصریح مینمایند: »در دانشگاه باید روح سیاسی زنده باشد. این یک نشاطی به جوان میدهد.
ما جوان بانشاط لازم داریم. دانشگاهی که از سیاست دور باشد و به کلی از سیاست برکنار باشد، این دانشگاه خالی از شورونشاط خواهد بود. بهعلاوه که محلی خواهد شد برای رشد میکروبهای خطرناک فکری و رفتاری. بنابراین خوب است و باید در دانشگاه سیاست باشد؛ منتها معنای سیاسی شدن دانشگاه یا حضور سیاست در دانشگاه را نباید اشتباه کرد؛ معنایش این نیست که دانشگاه بشود یکجایی برای اینکه جریانهای سیاسی، گروههای سیاسی، عناصر سیاسی برای اغراض سیاسی بیایند از این استفاده کنند« - سیزدهم بهمنماه . - 1388
سؤال تحقیق
بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مسئله است که مدیریت نظام آموزشعالی ایران مبتنی بر کدام اصل استوار است؟ شایستهسالاری یا سیاست زدگی؟
روش تحقیق
روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی میباشد. با توجه به اینکه در تحقیقات توصیفی - تحلیلی محقق به دنبال تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مسئله میپردازد، در این پژوهش به دنبال ارائهی راهکارهایی برای برونرفت مدیریت آموزشعالی از سیاست زدگی میباشیم.
تحلیل
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بهعنوان اصلیترین سکاندار عرصه علمی کشور همواره مورد نقد گروهها و جریانات مختلف اعم از سیاسی و غیرسیاسی قرار گرفته و میگیرد و همچنین اهمیت بالای این وزارتخانه موجب نگاه ویژه جریانات و احزاب سیاسی به این نهاد شده است و همین نگاه شاخص رجال سیاسی به مرکز فرماندهی آموزشعالی موجبات کشمکش و بگومگو پیرامون نوع مدیریت حاکم بر این بخش از دولت را فراهم آورده است.
مواجهه ابزارانگارانه با وزارت علوم در سالهای اخیر که درنتیجه زدوبندهای محافل پیدا و پنهان سیاسی شیوع یافته است، بیشازپیش روند تزریق سیاست زدگی به اماکن دانشگاهی را سرعت بخشیده است تا آنجا که برخی جناحهای سیاسیعلناً "وزارت علوم" را سهم خود از مدیریت بخشهای مختلف دولت به حساب میآورند و برای به دست آوردن کرسیهای مدیریتی این وزارتخانه جهد و تلاش وافری از خود به نمایش میگذارند .
گسستی که امروز در سیاستگذاری کلان آموزشعالی میان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، بنیاد ملی نخبگان و شورای عالی انقلاب فرهنگی حادث شده است، موجب کندی توسعه علم و فناوری، کاهش اقتدار و استقلال دانشگاه، گسست ارتباط حوزههای فنی و پزشکی- که هر یک پیشران دیگری است- و در نهایت کاهش نوآوریهای علمی و کم مهارتی دانشآموختگان شده است.
حاصل نظام فعلی توزیع منافع غیرعلمی، از نظر سیاسی سیاست زدگی و رابطه سالاری و از نظر اقتصادی مدرک فروشی و پولی شدن دانشگاه بوده که هر دو به معنای گسترش تبعیض و بیعدالتی در آموزشعالی کشور است. آموزش کیفیت محور تنها در صورت برهم زدن نظامهای توزیع منافع غیرعلمی محقق خواهد شد.