بخشی از مقاله

چکیده

هدف: این پژوهش با هدف شناخت مولفه های تاثیر گذار بر افسردگی پس از زایمان در مراجعین به مراکز بهداشتی - درمانی شهرستان بروجرد در نیمه اول سال ۳۹۳۱ انجام شده است.

روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. حجم نمونه این پژوهش با استفاده از جدول کرجسی مورگان، ۷۱۳ نفر در نظر گرفته شد. شیوه نمونه گیری: به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای بود که بعد از انتخاب افراد نمونه به پرسشنامه ها ی افسردگی پس از زایمان ادینبورگ - کاکس و همکاران ۸۷۹۱ - و پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته پاسخ دادند.

برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری خی ۲، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کدگذاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین رضایت از جنسیت نوزاد، نوع حاملگی، نوع زایمان ونوع تغذیه نوزاد و سن مادر با افسردگی پس از زایمان به صورت جداگانه و به صورت ترکیبی ارتباط معنی داری وجود دارد.

۱. مقدمه

بارداری و زایمان و سازگاری با نوزاد تازه تولد یافته را شاید بتوان حساس ترین مرحله رشد زندگی زن دانست. در این مقطع زمانی یک بحران فیزیولوﮊیک روحی، روانی و هیجانی به وقوع می پیوندد که باعث سردرگمی و تغییر هویت فرد می شود [14] این دوره به حدی پراسترس است که ممکن است سبب ایجاد یک اختلال روانی جدید یا عود یا تشدید یک اختلال روانی گردد.

در صورت عدم توجه، برای مادر خطرآفرین باشند. افسردگی پس از زایمان، از جمله عوارضی است که ممکن است در دوران نفاس، مادر را درگیر کند . بسیاری از مادران، در روزهای اول بعد از زایمان دچار افت سطح عاطفه می شوند. نوع خفیف این حالت با حالت های غمگینی یا گریه مشخص می شود

عوامل دموگرافیک مرتبط با اندوه و افسردگی پس از زایمان در مطالعات مختلف، متعدد و گاه متناقض است. به عنوان مثال ربیعی وهمکارانش، تحصیلات، وضعیت اقتصادی و ناخواسته بودن بارداری را با افسردگی پس از زایمان در ارتباط دانستند 8در حالی که نیک پور و همکارانش به این ارتباط دست نیافتند

هم چنین، در مطالعات این دو محقق، در مورد رابطه سن مادر، جنسیت نوزاد دو نتیجه متفاوت به دست آمد .8-22خرمی و همکارانش عوامل سابقه افسردگی در طول زندگی، زمان بارداری و پس از زایمان، ناخواسته بودن بارداری با افسردگی پس از زایمان رابطه دارد اما با جنس نوزاد، تحصیلات و نوع زایمان و سابقه افسردگی ارتباط آماری معناداری نشان نداد که با یافته های نجفیان متناقض است

پژوهش های رابطه بین افسردگی پس از زایمان و نوع تغذیه نوزاد نشان داد که مادرانی که نوزاد خود را با شیر خشک تغذیه می کنند میزان افسردگی بالاتری را از خود نشان داده اند. [26-38-5 ] فقدان حمایت اجتماعی، افسردگی دوران بارداری، نوع زایمان، عدم پذیرش حاملگی و نوع تغذیه با میزان افسردگی پس زایمان رابطه وجود دارد
۲. مطالب اصلی

۲-۱ طرح مساله

افسردگی پس از زایمان۱ یکی از مشکلات مهم بهداشتی است که منجر به کاهش ارتباط سالم بین مادر و فرزند[ 32]، کاهش سطح سلامت مادر و نهایتاً اختلال در رشد [9] می گردد. در ادبیات پزشکی سه نوع اختلال روانی مربوط به دوران پس از زایمان تعریف شده است: غم پس از زایمان۲ کمترین شدت افسردگی را دارد و شروع آن در هفته نخست پس از زایمان است. با علایم خلق غمگین، غم ناپایدار، عدم توانایی هیجانی، اختلال خواب و اختلال خلقی ناپایدار مشخص می گردد.

روان پریشی پس از زایمان۳ : اختلال ناتوان کننده ای است که نشانه های آن از قبیل ناتوانی زیاد، گیجی و منگی، هذیان۴ و نشانه های توهم۵ و تحریک پذیری و بی ثباتی هیجانی و نگرانی وسواس گونه در مورد نوزاد همراه است.

افسردگی پس از زایمان که شروع علایم آن از چهارمین هفته پس از زایمان است و با علایمی مثل عدم احساس لذت از زندگی، تحریک پذیری، بی خوابی، سرگیجه های مکرر، علایم جسمانی و احساس منفی نسبت به شیرخوار و عدم توانایی در مراقبت از او و وجود افکار خودکشی۶ همراه است.[5] اختلال افسردگی پس از زایمان یک مشکل بهداشتی مهم و شایع می باشد. میزان شیوع آن در کشورهای توسعه یافته ۰۱-۵۱ درصد و در ایران نیز شیوع آن تا حدود ۴/۹۳ گزارش کرده اند 

افسردگی پس از زایمان یک اختلال چند بعدی است و تغییرات هورمونی پس از زایمان یکی از دلایل پیدایش آن است. سابقه افسردگی در گذشته، مشکلات زناشویی و رویدادهای فشارزا، بیکاری، حمایت اجتماعی ناکافی، بارداری ناخواسته،تغذیه کودک با شیر خشک و نگرش منفی نسبت به بارداری، تحصیلات و وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین، سن مادر در هنگام زایمان، شمار زایمان ها، نوع زایمان، جنسیت فرزند و وضعیت زناشویی، سلامت جسمی مادر، رابطه با همسر، انتظار فرزند پسر، سن پایین در هنگام ازدواج، دسترسی نداشتن به خدمات پزشکی ناکافی و تولد فرزند دختر هنگامی که خواهان فرزند پسر هستند از عوامل خطر افسردگی پس از زایمان به شمار می روند

به جهت این که افسردگی پس از زایمان بیماری ناتوان کننده ای است که در توانایی نگهداری نوزاد و روابط اجتماعی شخصی نقش مهمی دارد و شیوع بالای این اختلال و آسیب های ایجاد شده در خود مادر و خانواده مخصوصا نوزاد، شناخت افسردگی دوره پس از زایمان مهم و ضروری است و هرچه اختلال زودتر شناخته شود، پیش آگهی درمان بهتری خواهد داشت و از عوارض مخرب آن بر مادر، خانواده و جامعه کاسته خواهد شد. با توجه به برخی نتایج متناقض که در تعدادی از تحقیقات در مورد ارتباط عوامل مامایی و روان شناختی مانند نوع زایمان، رضایت از جنسیت نوزاد، نوع حاملگی ، نوع تغذیه نوزاد و سن مادر با این اختلال گزارش شده است ضروری است که عوامل مستعد کننده ای که باعث ایجاد این اختلال شده را شناسایی کرده تا گام کوچکی در جهت پیشگیری و شناسایی این اختلال برداشته شود.

۲-۲ روش پژوهش

پژوهش حاضرپژوهشی توصیفی از نوع همبستگی۷ است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه زنان تازه زایمان کرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی –درمانی شهر بروجرد از ماه اول تا چهارم پس از زایمان در نیمه اول سال ۳۹ که تعداد آنها بالغ بر ۳۰۸۱ نفربود. حجم نمونه پژوهش حاضر ۷۱۳ نفر از زنانی که در نیمه اول سال ۳۹ زایمان کرده اند و با استفاده از جدول کرجسی مورگان۸ حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای۹ تک مرحله ا ی انتخاب شده اند.

به منظور اجرای پژوهش با استفاده از روش غربال گری زنانی وارد پژوهش شدند که سابقه بیماری روانی و مصرف داروهای ضد افسردگی در طول بارداری را نداشته، عدم وجود بیماری یا مشکل خاص طبی در دوران بارداری و نداشتن رویداد تنش زا شدید در طول ۹ماه دوران بارداری و ملاک های خروج از این پژوهش داشتن سابقه بستری در بیمارستان، داشتن کودک بیمار یا معلول، مرگ جنین، تولد نوزاد با ناهنجاری مادرزادی و سابقه جدایی از همسر یا والدین بود .

داده ها با مراجعه حضوری پژوهشگر به مراکز بهداشتی - درمانی و صحبت و جلب همکاری مادران جمع آوری شد. بدین ترتیب که پس از توضیح اهداف مطالعه و توصیف پژوهش به عنوان موضوعی جدا از پرونده های بهداشتی کودک، ابزارهای جمع آوری اطلاعات دراختیار مادران مراجعه کننده قرار داده شد و از آنها خواسته شد که در صورت رضایت، ابزارهای پژوهش را تکمیل کنند. جهت جمع آوری اطلاعات جمعیت شناختی از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته استفاده شد.

این پرسشنامه شامل ۸۲سوال که در شامل مشخصات فردی، مامایی و روانی مادران بود. هم چنین برای سنجش افسردگی پس از زایمان از مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ که یک ابزار خود سنجی که توسط کاکس و همکاران در سال ۸۷۹۱ تنظیم شده است استفاده شد. این مقیاس شامل ۰۱عبارت که بر جنبه های ذهنی افسردگی به ویژه ناتوانی در لذت بردن از زندگی تاکید دارد. هر عبارت این پرسشنامه شامل ۴ گزینه، نمرات بین ۰ تا ۳ است و دامنه نمرات کل پرسشنامه ۰ -۰۳ است. خط برش افسردگی در این مقیاس نمره ۲۱ می باشد و افرادی که نمره بالاتر از ۲۱ است دارای افسردگی پس از زایمان هستند.

ابزاری معتبر برای تشخیص افسردگی پس از زایمان است که در خارج از کشور و در ایران توسط افراد زیادی با روش اعتبار محتوا تعیین اعتبار شده است. در پژوهش حاضر آلفای کرونباخ ۹۷/۰ بدست آمده است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار ۱SPSS و با استفاده از شاخص های توصیفی - میانگین، انحراف استاندارد۲ - و استنباطی - خی دو ۳، رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون۴ - استفاده شده است.

۲-۳ یافته ها

یافته های پژوهش نشان داد که میانگین گروه سنی پژوهش حاضر پژوهش ۵۶/۶۲ و انحراف استاندارد۱۶/۵ بوده است و کمترین سن ۶۱ سال و بیشترین سن ۳۴سال بوده است. میانگین ،افسردگی پس از زایمان در نمونه پژوهش ۷۳/۹ و انحراف استاندارد ۹۶/۳ شده است و کمترین نمره ۰ و بالاترین نمره ۴۲ بود. از مجموع ۷۱۳ نفر ،۰۷۱ نفر - ۵/۳۵درصد - بدون افسردگی،۷۶ نفر - ۱/۱۲ درصد - دارای افسردگی خفیف و ۰۸ نفر - ۸/۴۲درصد - دارای افسردگی شدید بودند. کلیه اطلاعات جمعیت شناختی افراد مورد مطالعه، در جدول ۱ اعلام شده است.

جدول ۱ – جدول توزیع فراوانی متغیرهای پژوهش

نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنوف نشان داد که سطح معناداری برای متغیرهای افسردگی پس از زایمان و سن مادر بزرگتر از مقدار خطا ۵۰/۰ می باشد به ترتیب - ۱۳/۱ z =و ۷۰/۰ - sig = و - ۷۱/۱z=و ۹۱/۰ - sig = بنابراین توزیع نمرات افسردگی پس از زایمان و سن مادر نرمال است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید