بخشی از مقاله

چکیده
مشکل حل بحران موجود در هنر و علم، عدم پیوند آن ها به منشاء آسمانی و الهی جهان آمده است. این وجه است که به طبیعت، آسمان و هنر جنبه تقدس می بخشد و با اتصال هنر به منشاء آسمانی آن، دنیایی پر رمز و راز و هماهنگ، تحت فرمان یک خالق حاصل می شود. معناگرایان نیز هنر معماری را تجلی دهنده برخی از مفاهیم، ارزش ها، باورها و اندیشه ها می دانند. از نگاه آن ها شیئ یا اثر هنری وسیله ای است برای رساندن پیام های معنوی و معنایی، معماری ایرانی اسلامی نیز از جمله نگرش هایی است که به دنبال خلق معنا از طریق معماری بوده که از مهمترین اصول و مفاهیم آن در رابطه با وجود مطلق و اصل وحدت می باشد. در این مقاله به شناخت نگرش معناگرا پرداخته می شود و تجلی آن در اصول بنیادی معماری ایرانی اسلامی و ایجاد معنا در آن ها مورد بحث قرار می گیرد. فرضیه ای که مطرح می شود، می تواند رابطه اشکال در معماری ایرانی اسلامی و ایجاد معنا در آن ها را بیان نماید.

با استفاده از روش مطالعات موردی و مرور منابع و نظریات موجود می توان اصول بنیادی معماری ایرانی اسلامی را شناخت و رابطه اشکال مختلف و نوع کاربرد و ایجاد معنا در آن ها را پیدا نمود. نتایج حاصل از این مطالعات می تواند در مراکز آموزشی مربوطه استفاده شود و وجود معنا و معنویت در اصول بنیادی معماری ایرانی اسلامی مورد بحث و گفتگو قرار گیرد. اشاعه نگرش معناگرا در معماری ایرانی اسلامی و اطلاع رسانی از طریق برپایی نمایشگاه و همایش ها و رسانه ها به اقشار مختلف جامعه و دانش پژوهان، در طی زمان در برطرف نمودن بحران موجود در معماری ایران می تواند مؤثر باشد. اطلاعات حاصل از این پژوهش ها می تواند سبب شود که از پتانسیل های معماری ایرانی اسلامی در معماری امروز بهره گرفت.

واژه های کلیدی:نگرش معناگرا، معماری ایرانی اسلامی، اصول بنیادی، وحدت

مقدمه

نگرش معناگرا به معماری و موضوعات وابسته به آن با نگاهی متفاوت می نگرد. در نگرش معنایی هر جزئی می تواند پیامی از آن دنیای معنایی خاص خود را ارائه نماید. محققین این حوزه از دنیای فلسفه و دین شناسی و تاریخ هنر بهره می گیرند. بزرگانی چون کوماراسوآمی، هانری کربن، سید حسین نصر، تیتوس بورکهارت، هانری استیرلن و چندین فرد شاخص دیگر بیش از نیم قرن است که به جستجو، تفحص و نشر در این حوزه مشغول بوده و حتی بعد از آن ها آثارشان مراجع اصلی محققین علاقمند به این موضوع می باشد.هانری کربن فیلسوف فرانسوی یکی از بزرگترین محققین حکمت معنوی ایران و فلسفه اسلامی است. آناندا کوماراسوآمی محقق سرشناس هنر معنوی، دارای آثار بسیار زیادی درباره هنر اصیل شرق است.

تیتوس بورکهارت محقق سویسی پدید آورنده آثار بسیاری درباره هنر دینی است. سید حسین نصر استاد سابق دانشکده فلسفه دانشگاه تهران، یکی از بزرگترین محققین درباره موضوع هنر اسلامی است. از محققین دیگر هنر معنوی، اردلان را می توان نام برد که از دنیای معماری و با یاری دنیای عرفان تفسیری خاص از معماری ایرانی ارائه می دهد.[ 1] پژوهش انجام شده دست آورد هایی نیز به همراه دارد که شامل اشاعه نگرش معناگرا و ایجاد علاقه به معماری ایرانی اسلامی است.

همچنین گسترش آموزش معماری ایرانی اسلامی با نگرش معناگرا در مراکز آموزشی و تربیت اساتید متخصص می تواند به ترویج معماری ایرانی اسلامی کمک نماید. برنامه ریزی صحیح، یاری متخصصین، اطلاع رسانی و استمرار و تداوم در آموزش، از عوامل مهمی هستند که می توانند در طی زمان به بر طرف نمودن بحران موجود در معماری ایرانی اسلامی کمک نمایند. استمرار و تداوم در آموزش معماری ایرانی اسلامی مسأله مهمی است که در این پژوهش به آن تأکید می شود. اگر این مسأله مورد توجه قرار گیرد و به آن عمل شود، می تواند وجه تمایز این پژوهش باشد.

هنر معناگرا

هنر معنایی پیوندی دو سویه بین دو جهان برقرار می کند. این جهان و آن چه در آن است را به جهانی دیگر پیوند می دهد. هنرمند با اتصال خود به آن جهان به سرچشمه ای پایان نیافتنی دست می یابدوخود را از آن سرچشمه سیراب می کند. او نمودی از آن چه می بیند را در آثارش متجلی می نماید. این پیوند دو سویه در مذاهب یا دین های الهی وجود دارد. این راهی است که خداوند برای هدایت انسان و برای او ترسیم می نماید. بنابراین در یک سوی آن نور عالم، خالق هستی و قدرت لایزال قرار می گیرد. این به معنی قرار دادن انسان در سوی دیگر و یا در برابر خدا نیست،زیرا انسان آفریده اوست و وابسته به او، بنابراین خداوند در مرکز عالم قرار می گیرد و هرچه از اوست را می توان مطابق شکل 1 بر روی کمان های دایره ای تصور کرد:

هنر ها می توانند منابع الهی و غیر الهی داشته باشند. هنر ها برای انتقال پیام خود نیاز به قالب یا قالب هایی دارند. هنرمند با انتخاب یکی از این قالب ها پیام خود را به مخاطبش می رساند. رابطه بین قالب و محتوی موضوع بحث محققین معناگرا بوده است. بورکهارت در تحلیل خود بر این اعتقاد است، هنری که منبع الهی دارد نمی تواند از هر قالبی بهره گیرد، هم معنا و هم صورت باید از یک چشمه سیراب شوند. هنری که منبع غیر الهی دارد نمی تواند با خالق عالم ارتباطی برقرار کند و از جهان زمینی سخن می گوید و طبیعت را ابزاری برای منافع سلطه جویانه خود می داند.[1]

معماری، معنا و معنویت
شناخت ریشه های معماری معنوی نگاه خاص محققان معناگرا به معماری، آن ها را از مورخان هنر به معنای معاصر آن متمایز می نماید. محقق معناگرا در جستجوی رازها و رمز های بناست و مورخ هنر به دنبال زیبا شناختی صوری یا شکلی بنا یا بناها در طول تاریخ است. پایه مادی در معماری، فن معمار است و علمی که با آن سر و کار دارد هندسه است. در معماری سنتی هندسه محدود به جنبه های کم و بیش کمیّ نیست بلکه جنبه کیفی دارد که در قوانین تناسب و هماهنگی نمایان است و توسط آن یک بنا وحدت تقریباً بی مانند خود را به دست می آورد.[2]در معماری اسلامی ماده سنگین و بی شکل با حکاکی طرح های تزئینی زخرفی و اسلیمی و حجاری به اشکال مقرنس و مشبک معنا می یابد و شکل می گیرد.

بدین وسیله نور بر هزار جهت تابیده و سنگ و گچ را مبدل به یک جوهر قیمتی می سازد. معماری مقدس از آن رو زیباست که وابسته است به مرکزی ترین کانون وظائف بشری که همانا پیوند دادن و نزدیک ساختن آسمان و زمین است. وظیفه مکان مقدس گشودن دروازه ای به جهان آینده است.[3] جملاتی که گفته شد برای نشان دادن معنای معماری از نگاه یک محقق معناگرا بیان شد. همه آن ها به یک نوع، معماری را از وجه کالبدی صرف آن مبرا دانسته و وجود معنایی آن را مورد تأکید قرار داده اند. ایجاد محیطی متعادل، همراه آرامش و صلح برای مصرف کننده ای به نام انسان از اهداف این معماری است. بر این مبنا فضای کیفی تعریف می شود.فضایی که انسان را به وجد در می آورد و او را به مشاهده و شهود وا می دارد. این احساس تنها با حس درون چیزی بودن همراه نیست بلکه پیوندی که بین باشنده و فضا ایجاد می شود در اولویت قرار دارد. این پیوند او را به جهانی دیگر مرتبط می سازد، جهانی که بخشی از هستی اوست..
 
خواندن معماری معناگرا معماری معناگرا، به کاربران آن ها در معماری توانایی خواندن

می دهد. آن ها با نگاه خاص خود به عناصر هستی و در این جا به موضوع تخصصی خود یعنی معماری به تفسیری خاص از آن دست می یابند. بورکهارت توانسته است با عینک حکمت گرای خود، هنر و به خصوص معماری معنایی سرزمین های گوناگون، به خصوص سرزمین های اسلامی را تحلیل نماید. نگاه معنایی به هنر معماری ابزاری به دست کاربران می دهد تا بر اساس آن بتواند مرز میان هنرهای گوناگون را شناسایی نماید. بورکهارت از این ابزار برای مرز شناسی میان هنر توحیدی و هنر شرک آلود بهره می گیرد. نگاه توحیدی به عالم، به معنای همه چیز را از او دانستن است.

معماران مسلمان برای تجلی اندیشه وحدت در آثارشان از ابزار گوناگون بهره گرفته اند. بورکهارت به سه مورد آن، این گونه اشاره می کند: هندسه که وحدت را در نظم فضایی جلوه گر می سازد، وزن که وحدت را در نظم دنیوی و نیز غیر مستقیم در فضا نمودار می سازد، روشنایی که نسبت آن با شکل های قابل رؤیت مانند وجود مطلق به موجودات محدود است. بورکهارت هر کدام از ابزار یاد شده را هم در اجزای معماری و هم در کلیت بنا جستجو می کند. معماران سرزمین های اسلامی سعی نموده اند تا از مواد ساده ساختمانی جواهری قیمتی بسازند تا به هدف خود که نشان دادن نور است دست یابند.

به طور مثال: منحنی قوس ها و تاق ها و گنبد ها و خواص هندسی آن ها، پیام های همچون صعود به بالا یا عروج به طبقات آسمانی و گنبد آسمانی را می تواند به همراه داشته باشد. همچنین ویژگی معنایی بناهایی که بر اساس الگوی معماری ایرانی اسلامی ساخته شده اند، از جمله معنای شکل های به کار گرفته شده را این گونه می توان بیان نمود:دایره و منحنی نمودار فضای افلاکی است و مربع و شکل های نزدیک به آن نماد زمین و خاک است. دایره چه در سطح و چه در فضا مظهر حرکت و آسمان و مربع مظهر سکون و ایستایی است. نقوش هندسی دو بعدی و اجسام حجم گونه مانند مقرنس و یزدی بندی برای تداعی معنی وحدت به کار گرفته می شوند. تمامی خطوط و نقوش به یک نقطه ختم می شوند و آن مرکز تاق و جایی که نور به درون می تابد است.

در تحلیل مسجد امام یا شاه اصفهان عناصر متعددی چون حیاط، سردر، ایوان، محراب، در و ... رمز گشایی شده و معانی آن ها آشکار گردیده است. سردر ورودی مسجد به مانند دروازه بهشت توصیف شده است. وجود سردر میان دو مناره به یگانگی تنها محور جهان تشبیه شده است. عناصر گوناگون در مسجد وظیفه ورود به آن را بر عهده دارند، سردر ورودی، ایوان هایی که همچون دروازه ای برای فضای پشت آن ها است. محراب نیز این گونه تعریف شده است. از لحاظی محراب دروازه دست یابی به نهان است و ایوان که پیش آن نهاده شده همانا چهره آن است و سردر خلاصه ای است از همه این مکان مقدس، زیرا که وظیفه مکان مقدس همانا گشودن دروازه ای به جهان آینده می باشد.[3]

معماری و دنیای عرفان اولین بخش از معناگرایی، دنیای عرفان و تصوف را به معماری پیوندمی دهد و بر اساس آن به خواندن معماری گذشته و طراحی برای آینده اقدام می نمایند. در این نگاه عالم و آن چه در آن است از نگاه یک صوفی و یا عارف نگریسته می شود. یک بنا و یا آثار معماری نیز از این زاویه دیده می شوند.معمار،اثر و دنیای عرفان انسان دنیای عرفان نگرشی خاص به خالق هستی و اجزای آن دارد.در این دنیا همه چیز جز ذات حق به سوی او در حرکتند، از دیدگان اردلان این انسان در هنرش روح خود را از عالم زمینی کنده به سوی عالم ملکوت عروج می نماید. او از طریق کارش به کمال معنوی می رسد و با هنر یزدانی سهیم می گردد.

زبانی که این هنرمند برای انتقال پیام های معنوی خود بهره می گیرد زبان نمادین است. انسان نماد ها را نمی آفریند بلکه به دست آن ها دگرگون می شود. نماد های طبیعی از قبیل فرآیند های طبیعت، انتظاماتی با نظامی قرینه یا یکنواخت یا هر دو را تشکیل می دهند. آدمی از راه صور هنری اش، این انتظام ها را سرمشق قرار می دهد و با خلق صور هندسی که نسبت به مرکزشان قرینه اند، نمادی از وحدت به دست می دهد که همان توحید است.معمار هنرمند در جامعه سنتی آموزش خاص خود را می بیند. در تعلیمات سنتی، روش هایش انسان را به تبیین جنبه های برونی چیز ها آشنا می سازد و در همان حال برای راه یافتن به اسرار درونی وسیله ای فراهم می آورد. از این نگاه هر چیز دارای معنای ظاهری و باطنی است.

اثر معماری به گفته اردلان هنرمند سالک طریقت محصول یا اثر خاص خود رامی آفریند و در بخشی از فرآیند آفرینش الهی سهیم می گردد. بنابراین اثر او دارای ویژگی هایی است که به آن اشاره می شود:اثر بازتابی است از صور در ملکوت یا عالم مثال،اثر وسیله ای است برای عروج معنوی هنرمند، اثر آزاد کننده هنرمند از تعلقات بوده و عروج روح او را در پی دارد، اثر نمایشگر تعادل، صفا و صلح و سلم است، اثر یا صور هنری قادر است انسان را به شوؤن والاتر هستی و سرانجام وحدت رهنمون شود.

معماری به عنوان یک پدیده در این جامعه وحدت گرا نشان دهنده اصل وحدت است. انسان، کیهان و معماری قدسی، از حیث واقعیت هستی شناسی، نهایتاً وابسته به ذات الهی اند. وجه مشترک این سه در نگاه معناگرای نصر و اردلان حضور روح ملکوتی در آن ها است. دیدگاه توحیدی سنت که در کتاب حس وحدت اردلان با مقدمه نصر مطرح می شود نه تنها کلیت معماری بلکه اجزای آن را نیز پوشش می دهد. فضا، نور، رنگ، سطح و ماده، اجزایی هستند که با نگاه معناگرایانه به آن ها نگریسته شده است. در نتیجه معماری در میان آفرینش های انسان نقش بسیار محوری می یابد. معماری ارائه دهنده ابزار گوناگون در جهت نشان دادن مفهوم وحدت است.[1]

آشنایی با معماری ایرانی اسلامی
در معماری ایرانی اسلامی چیزی که بیشتر شایسته بررسی است، گوهر معماری و منطق ریاضی و عرفانی آن است. درون گرایی و کشش معماران ایرانی به سوی حیاط ها و گودال باغچه ها و هشتی ها، محیط های زیبا و خودمانی را به وجود آورده اند که از دیرباز جزو منطق معماری ایرانی اسلامی بوده است. یکی از امتیازات این معماری را می توان این گونه بیان نمود که هرگز از مکان هندسی همگن برای پوشش استفاده نشده و از اصطلاحات و نام قوس ها و تاق ها و گنبد ها در زبان فارسی خوب مشخص است که به شکل بیضی و تخم مرغی توجه داشته اند. اقسام قوس های بیضی، تخم مرغی، جناغی و شاخ بزی همه منطق ریاضی قوی دارد.

آرایش اجزاء معماری در یک طرح ایرانی توسط تجزیه و ترکیب اندازه ها و معیار های مشخص انجام می گیرد که معمار به تناسب، فضاهای مورد احتیاج را به وجود می آورد و با کاسته و افزودن و جا به جا کردن اجزاء آن طرح مورد نظر را تهیه می کند. پیمون های معماری ایرانی اسلامی از کهن ترین روزگار تاکنون به کار رفته، چنان که در هر نقطه ایران مانند صد ها سال پیش استفاده می شود.[4]معناگرایی در مفاهیم و اصول بنیادی معماری ایرانی اسلامی مفاهیم بنیادی در معماری، ویژگی های کالبدی و فضایی معماری رادر بر می گیرد. مفاهیم بنیادی با معانی خاص خود باعث ایجاد اصولی در معماری می شوند که سبب پایداری آن شده و عامل انتقال مفاهیم به دیگر تمدن ها و درک بهتر و صحیح معماری از جانب بیننده می شود. این اصول و مفاهیم در معماری ایرانی عبارتند از:

اصل سیر از کثرت به وحدت که در این اصل همکاری و هماهنگی اجزاء در رسیدن به هدفی واحد است که به شکل مرکزیت فضایی، تقارن و مرکزیت در آرایه سازی ها و نگاره های اسلیمی به چشم می خورد. در اصل سیر از ظاهر به باطن در مورد پیکره ها گفته می شود که در تفکر جهان معماری مادی می باشند و وابسته به زمان و مکان هستند و تنها به وسیله رمز و آیه و تمثیل می توانند برای انسان اندیشمند معنایی پیدا کنند. در معماری ایران ماده بی شکل با هنر معماران تابان شده و دارای معنا می شود و هنر در قالب یک اثر خود را نمایان می سازد. در اصل فرآوری و انتزاع از طبیعت، معمار به عناصر، شکل ها و کالبد ها، ویژگی فرا طبیعی می دهد.

معمار از مواد اولیه کمتر به شکل خام و خشن آن استفاده کرده است و سعی بر آن بوده که از ویژگی درونی آن برای به وجود آوردن حجم ها، شکل ها و رنگ هایی فرا طبیعی استفاده شود. هدف و رسالت هنر نمودار سازی حقایقی است که در مراتب بالاتر وجود دارد. اصل سلسله مراتب دسترسی، رده بندی خاص فضایی در معماری ایران برای دسترسی فضاها به یکدیگر است. برای مثال در ورودی ها باید از فضاهایی مانند پیش خان، آستانه، درگاه و دالان عبور کرد تا به میان سرا رسید. مطرح نمودن حجاب در معماری ایران مسأله مهمی است که معنای حفظ حریم را در خانه می رساند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید