بخشی از مقاله

چکیده

مفهوم مکان از دیر باز مورد توجه حوزه های علمی گوناگونی از جمله جامعه شناسی، مردم شناسی و جغرافیای انسانی قرار گرفته است. بررسی های مربوط به مکان با تمایز قایل شدن میان مکان و فضا، آغاز می گردد. یکی از مهمترین شاخصه های ارتباط انسان با محیط، مکان است که در راستای تداوم حضور انسان در مکان نقش تعیین کننده ای دارد. انسان با شناخت مکان می تواند به شناخت خود نایل شود.

یکی از علل سرگردانی انسان امروز نپرداختن به مفهوم مکان و از آن ره نبود هویت مکانی است.از این رو در این پژوهش، با هدف شناخت و اهمیت مکان بوسیله الگوها و مولفه های آن به تببین مفهوم تعامل مکان و انسان آن پرداخته میشود. بدین منظور براساس روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای معیارهای مشترک مکان و انسان شناسایی میشوند تا اطلاعاتی با در نظر گرفتن اشتراکات معنایی، خوانایی و تصورات در این زمینه حاصل گردد.

-1مقدمه

طی دو دهه گذشته، مفهوم مکان توجه فراوانی را از حوزه های مختلف به خود معطوف نموده است. از آنجا که مکان به مفهومی با کاربرد گسترده تبدیل شده است.[1] مکان جایی است که ما ادراکی کامل از هستی و بودن خود داشته باشیم.مکان زمانی مکان می شود که انسان در ارتباط با لایه های دیگر وجود خود قرار گیرد.این لایه ها می تواند توسط فعالیت های مشترک با دیگر همنوعان،در ارتباط با طبیعت قرار گرفتن و یا در کنج محیط مصنوع قرار گرفتن،نمایان و روشن شود و بدین صورت انسان با لایه های دیگر وجود خود که به نوعی دیگر در عالم خارج نیز وجود دارند،آشنا می شود و بدین ترتیب شناخت اواز محیط پیرامون و خویشتن افزون می گردد.انسان از مکان های متفاوت تصویرهای متفاوتی در ذهن دارد.

احساسات او می تواند بر روی ادراکات او از محیط و شکل گیری تصویر ذهنی از مکان تاثیر گذار باشد. همین تصاویر ذهنی به مکان هویت می دهد.مکان عنصر اصلی هویت ساکنان آن در محیط میباشد. انسان با شناخت مکان میتواند به شناخت خود مایل شود. یکی از علل سرگردانی انسان امروزه نپرداختن به مفهوم مکان و از آن ره نبود هویت مکانی است[2] .مفهوم مکان از دیدگاه پدیدارشناختی بدین گونه است که؛ بر اساس تعریف فضا، که در رده عینیت قرار میگیرد، و دارای فرم و عملکرد میباشد .

چنانچه فضا برای انسان معنای خاصی به همراه داشته باشد و در ذهن، خاطراتی را ایجاد کند، ذهنیت جای خود را باز میکند و فضا از پدیدهای عینی به موجودی ذهنی، تبدیل میگردد که »مکان« نام دارد، نکته مهم این است که ذهنی بودن مکان به معنای آن نیست که مکان فاقد فرم و عملکرد است، بلکه مکان عینیتی است که علاوه بر فرد و عملکرد دارای ویژگیهای معنایی نیز می باشد در واقع مکان محل تلاقی فرم، عملکرد و معنای فضا میباشد.[3]

رلف معتقد است که یک مکان موقعی فراتر از یک فضا است که واجد سه خصوصیات محدوده کالبدی، فعالیت و معنا باشد. و در این میان معنا را جز اصلی و لاینفک و صعب الوصول این گروه میداند .[4] که از مشخصههای آن میتوان به حضور انسان و واجد معنا کردن یک فضا در ذهن ناظر اشاره نمود که این تعریف به صورت »مکان= فضا+ معنا« نیز بیان میشود.[5]

-2مکان

"برخورداری از دانش مکانها حلقه ای واجب و ضروری در زنجیره دانش است." این نوشتهای است از هیوپرینس که این واقعیت،اهمیت مکان در تجربه انسانی، بسیار عمیقتر از این است، در اعمال افراد و گروههایی از مکانهای خود در مقابل نیروهای نابود کننده خارجی محافظت می کنند واضح و آشکار است، یا برای تمامی افرادی که دلتنگی برای میهن یا دلتنگی برای مکان های خاص را تجربه کردهاند واقعیتی آشنا است.[6]

انسان بودن به معنی زندگی کردن در جهانی پر از مکانهای مهم معنیدار است: انسان بودن به معنی برخوردار بودن و شناختن مکانی خاص خویش است. مارتین هایدگر فیلسوف در این باره اعلام داشت که "مکان" آدمی را در راهی قرار میهد که محدوده های خارجی هستی وی در عین حال عمق آزادی و واقعیت وی را آشکار میسازد.[7] مکان جنبهای عمیق و پیچیده از تجربه آدمی در جهان است.

اهمیت آشکار مکان، هم از نظر کارکردی و هم از نظر وجودی در بررسی های موجود درباره مفهوم مکان یا طبیعت تجربه مکات منعکش نشده است. حتی مهندسان معمار و برنامهریزان ]شهری[ از خود بیعلاقگی خاصی نشان دادهاند. با این وجود وظیفه آنان را میتوان به خوبی درک کرد؛ به عنوان "تملک مکان"1، .[8] و به عنوان "خلق مکان"2، .[9]یا به عنوان بسط سیستمی از مکانهای معنیداری که به تجارب ما از جهان شکل و ساختار میدهند.[10]

بنابراین مشخصه مکان خاصتر بودن آن نسبت به فضا و درهمتنیدگی آن با ارزشهای انسانی است [11]؛ کارمونا نیز در کتاب خود مکان را یک مثلث سه قطبی حاصل برآیند سه عامل فعالیت، فرم و تصویر ذهنی میداند. شهر نیز همچون هر پدیده و محیط دیگری دارای همین سه مؤلفه فرم، عملکرد و معنا میباشد. مکان با ساختار فرم و عملکرد که در آن رخ میدهد تعریف مادی پیدا میکند و با شکل گرفتن تصویر و خاطره آن در ذهن انسان و در طول زمان معنا و روح پیدا میکند.

هر یک از مؤلفههای مزبور مکان، کیفیتهای مکانی را ایجاد میکند. به عنوان مثال استفاده از نشانه های خاطرهانگیز و    نمادها در ادراک و فهم انسان از مکان به عنوان تصویر ذهنی مؤثر است. از این رو این نشانهها میتوانند علائم آشنا و    یا خاطرهانگیز برای مردم باشد و سبب ایجاد مفهوم مکان - به معنای احساسات و درک فضا - گردند.[2]شولتز نیز مکان را فضای احساس و درک شده و با خاطره عجین شده تلقی میکند و بخشی از معنای مکان را در تجربهها و حالات روحی انسان جستوجو مینماید. برای او مکان همان فضای زنده است.[15]

سوزان لنگر ،بحث خود را از مکان معماری با این پیشنهاد ادامه می دهد که: ".... 'یک مکان' که به وسیله اثر باقی مانده از حیات انسانی بیان و مشخص شده است میبایستی آلی به نظر آید، به مانند یک شکل زنده ..." مکانی که یک منزل3 اشغال میکند روی سطح کره زمین، یعنی موقعیتش در فضای واقعی، همان مکان باقی میماند اگر آن منزل بسوزد یا درهم شکسته شده و برچیده شود. اما مکان خلق شده به وسیله مهندس معمار یک خیال است، که به وسیله بیان مرئی احساس تولید شده است که گاهی اوقات یک "جو" نامیه میشود. این نوع مکان اگر خانه نابود شود محو میشود..."

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید