بخشی از مقاله
چکیده
شرایط رقابتی شدید در دنیای امروزی سبب شده است شرکت ها و سازمانهای مختلف همراه خود را در برابر تغییرات ببینند که گاهی بصورت فرصت و گاهی بصورت تهدید نمود پیدا میکنند . مصونیت از این چالش ها به عنوان چالش های اساسی سازمانهاست لذا بهره گیری از فرایند مدیریت استراتژیک نقش کلیدی درموفقیت سازمانها ایفا میکند .شناسایی عوامل محیطی تاثیر گذار این قابلیت را به سازمانها میدهد که همواره موقعیت فعلی خود را ارزیابی و برای جایگاه آتی خود راهبرد های مفیدی ترسیم نمایند.
دراین مقاله برای تدوین استراتژی ازچارچوب ارائه شده توسط دیوید استفاده گردیده است که برای شروع فرایند برنامه ریزی استراتژیک در ابتدا پس از تشکیل کمیته خبره تدوین راهبرد ها، بیانه های چشم انداز و ماموریت شرکت تعیینگردید سپس در مرحله ورودی از ماتریس های اولویت عوامل داخلی - 4 - IFE و اولویت عوامل خارجی - 5 - EFE بهره گیری شده است سپس به کمک ماتریس 6TOWS استراتژی های شرکت استخراج گردیده است و در مرحله نهایی بر اساس ماتریس 7 QSPM استراتژی های سطح کلان شرکت رتبه بندی گردیدند.
-1 مقدمه
در دنیای کنونی با شرایط رقابتی وتغییرات محیطی موجود، چرخش به موقع دربرابر تغییرات محیطی کاری است که سازمان های پیشرو انجام می دهند و دل بستن به کامیابی های گذشته از ویژگیهای سازمان های است بصورت منعل عمل می نمایند. در اوایل قرن نوزدهم، مشکل عمده سازمانها تولید بود و متغیرهای کمی بر مدیریت اثر میگذاشت، اما امروزه مدیران با دنیای پیچیده و توأم با تغییرات وسیع و آنی وبرو هستند.
همچنین، تأثیرات شگرف و غالباً غیرقابل تحمل محیطهای درون وبرون سازمانی برعملکرد آنان نیز،درحال فزونی است.این موارد باعث شده است تا در دهههای اخیر، بحث برنامه-ریزی استراتژیک با نگرشی نوین در مدیریت مطرح شود[9] تأثیر برنامه ریزی استراتژیک در سازمانهای امروزی برکسی پوشیده نیست . برنامه ریزی استراتژیک راکوششی نظام یافته برای اجرای استراتژیهای اصلی سازمان و بکارگیری آن درجهت تحقق مقاصد سازمان می دانند .
سازمان ها بایستی قبل از بروز مشکلات اقتصادی که مسائل غیر قابل پیشبینی را در سراسر جهان ایجاد میکند، بهطور مداوم برنامه جامع استراتژیک را برای آینده خود تدوین نمایند، تا مجبور نباشند عکسالعمل آنی انجام دهند. .[14] یکی از راههای موفقیت سازمانها در محیط پرتلاطم امروز تدوین استراتژی های متناسب با نیاز سازمان وهمچنین اجرا وکنترل وارزیابی دقیق آن می باشد. کنترل استراتژیک موجب مقایسه ومقایسه نیز یادگیری را به دنبال خواهد داشت که این یادگیری پویایی ونهادینه شدن فرایند تغییر را برای سازمان به ارمغان می آورد.
دو مؤلفه اصلی برنامهریزی استراتژیک، کنکاش محیطی و تدوین استراتژی است. قبل از اینکه سازمانی شروع به تدوین استراتژی نماید، باید محیط بیرونی رابه منظورمشخصکردن فرصتها وتهدیدهای احتمالی موردبررسی قراردهد.هانگرو ویلن معتقدندکه کنکاش محیطی عبارت است ازفرآیندنظارت،ارزیابی وارائه اطلاعات محیطی به افرادکلیدی سازمان .[5] تدوین استراتژی برای شرکتهای داخل کشورنیز، بهویژه درحال حاضرکه مباحث خصوصیسازی وجهانیشدن دردستورکارعوامل اقتصادی کشورقرارگرفته،اهمیت به سزایی یافتهاست.
درحال حاضر،ضرورت تدوین استراتژی، نه تنها به-عنوان یک واقعیت انکارناپذیر برای اغلب سازمانها مطرح بوده، بلکه شواهدزیادی وجود دارد که عدمگرایش مدیران فعلی به سمت برنامهریزی استراتژیی موجب اتخاذ تصمیمات آنی و نادرستی گردیده که بعضاً باعث نابودی صنایع تحت حمایتشان شدهاست. شرکت کابل بهار نیز، بهعنوان تولیدکننده انواع کابل های آلومینیومی از این قاعده مستثنی نبوده و در راستای تثبیت و بهبود موقعیت خویش درصدد تدوین استراتژی های خویش برآمدهاست.
این شرکت بابهرهگیری از رویکرد دیویداقدام به این مهم نموده که فرآیند اجرای آن ، موضوع مقاله حاضررا دربرمیگیرد.وسؤال اصلی این پژوهش عبارتست از: استراتژی های مناسب واولویتدار شرکت کابل بهار کدامند؟ همانطورکه عنوان گردید،برای پاسخ ازچارچوب جامع تدوین راستراتژی دیوید استفاده شدهاست. این چارچوب، ابزارها و روشهایی را ارائه میکند که برای انواع سازمانها دراندازههای گوناگون مناسب است .[1]
ادبیات پژوهش
شرایط محیطی پیشروی بسیاری ازشرکتها بهسرعت درحال تغییروتحول است. بهمنظور برخورد با چنین سطح بیسابقه تغییر،دیدگاههای بسیاری درزمینه بهترین روش تدوین استراتژی عنوان گردیدهاست.مدیریت استراتژیک با یک دیدگاه آیندهنگر، تدوین اثربخش استراتژی را حیاتی و هدایت گر اهداف وفعالیتهای سازمان میداند [10]
فرآیندهای تدوین استراتژی، با طیفی که یک سوی آن برنامهریزی استراتژی و در سوی دیگر تفکر استراتژیک قرار دارد، شناخته میشوند. در واقع، این دو رویکرد، نماینده دو مکتب متفاوت هستند؛ برنامهریزی استراتژیک به مکتب طرحریزی تعلق دارد که در آن تدوین استراتژی یک فرآیند رسمی و نظاممند به شمار میآید و رویکرد تفکر استراتژیک بر مکتب یادگیری استوار است که در آن شکلگیری استراتژی، یک روند تکوینی در حین اجرا دانسته میشود. .[ 7]
مکتب طرحریزی، از سال 1965 با تدوین کتاب »استراتژی شرکت« توسط ایگور آنسوف آغاز و تاکنون ادامه یافتهاست. در این مکتب که جنبه تجویزی داشته، فرآیند تدوین استراتژی حاصل مواجهه نقاط ضعف و قوت و فرصتها و تهدیدهایی است که در محیط بیرونی و درونی، مجموعه مورد نظر را احاطه کردهاست .[ 6] براین اساس، پیروان این مکتب به دنبال خلق استراتژیهایی بینظیر و سادهای هستند که بر شکار فرصتها و استفاده مناسب از نقاط قوت، استوار است .[16]
در مکاتب تجویزی، یکی از تکنیکها و ابزارهای رایج برای تدوین استراتژی، ماتریس توز است .[17] این ماتریس که در دهه 1960 توسط آلبرت هامفری معرفی گردیده .[15] ، و از ابزارهای اصلی در رویکرد »چارچوب جامع تدوین استراتژی« نیز است .[4] اصطلاح »توز« مخفف واژگان قوتها و ضعفهای داخلی کسبوکار و فرصتها و تهدیدات محیط آن میباشد.این تجزیهوتحلیل بر این منطق استوار است که یک استراتژی اثربخش، قوتها و فرصتها را حداکثر نموده و در عین حال، ضعفها و تهدیدات آن را به حداقل میرساند.[2]
این ابزار، با ارزیابی نظاممند نقاط قوت و ضعف سازمان در کنار فرصتها و تهدیدهای محیطی، بهعنوان یک مزیت مدل خطمشی هاروارد مطرح میباشد. هدف اصلی این مدل، ایجاد تناسب بین سازمان و محیطاش است .[11] همچنین از ماتریس توز درخیلی ازکشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه در حوزه های مختلفی مورداستفاده قرارمیگیرد.بعنوان نمونه درکشور چین وانگلستان درجهت رشدکسب وکار ، دراسکاتلند وبحرین نیزجهت تحلیل رفتارشرکت های کوچک بکار می رود .[13]
نقاط قوت و ضعف، در زمره فعالیتهای قابلکنترل سازمان قرار میگیرندکه سازمان آنها را به شیوهای عالی یاضعیف انجام میدهد.آنها درسایه فعالیتهای مدیریتی ، بازاریابی، امور مالی و حسابداری، تولید و عملیات، تحقیق و توسعه و سیستم-های اطلاعات رایانهای بهوجود میآیند. سازمانها میکوشند استراتژیهایی را به اجرا درآورندکه نقاط قوت را تقویت و ضعف-های سازمان را برطرف نماید.[12]
در واقع ،نقاط قوت ناشی از برتری در منابع یا مهارتها بوده که منجر به یک »مزیتی نسبی« برای سازمان میشود.نقاط ضعف نیز،ناشی ازیک محدودیت یا کمبود درمنابع یا مهارتهاست که اثربخشی عملکردسازمان راتحتالشعاع قرارمی دهد.[2]رایجترین ابزارهای بررسی نقاط قوت و ضعف، عبارتند از: ماتریس ارزیابی عوامل داخلی، تجزیهوتحلیل نسبتهای مالی مدل تعالی سازمانی وکارت امتیازی متوازن. مقصودازفرصتهاوتهدیدات،رویدادهاو روندهای اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی، بومشناسی، سیاسی، قانونی،دولتی وفنآوری است که میتوانندبه میزان زیادی درآینده به سازمان منفعت یا زیان برساند.
این عوامل محیطی به میزان زیادی خارج از کنترل یک سازمان است.یک اصل اساسی دربرنامهریزی استراتژیک اینکه سازمانها بایدبرای بهره جستن از فرصتهای بیرونی وپرهیز ازاثرات ناشی از تهدیدات بیرونی یاکاهش دادن آنها درصدد تدوین استراتژی برآیند..[12] مرسومترین این ابزارهای عبارتنداز:ماتریس ارزیابی عوامل خارجی، ماتریس بررسی رقابت،الگوی رقابت مبتنی برپنج نیروی پورتروالگوی PESTEL8 مدل تعالی سازمانی EFQM، چارچوبی روشمند برای ارزیابی عملکرد سازمانها در دو حوزه توانمندسازها و نتایج حاصل از این توانمندسازها است.