بخشی از مقاله
چکیده
مقدمه:نیاز جامعه امروز حرکت مراکز آموزش عالی به سمت یادگیری مادام العمر است. یادگیری مادام العمر می تواند به عنوان یک اصل راهبردی در آموزش عالی باشد اما جهت تحقق آن نیازمند ایجاد فرهنگ یادگیری مادام العمر در سطح جامعه میباشیم. این نوشتار در صدد است به شناسایی تغییرات ضروری در زیر ساخت فرهنگی جهت حرکت به سمت یادگیری مادام العمر زیر ساخت فرهنگی که در یادگیری مادام العمر موثر است بپردازد. روش ها: این مطالعه کیفی به روش تحلیل محتوادر سال1393 انجام گردید. 16 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های اصفهان، علوم پزشکی اصفهان و کرمان که در زمینه های آموزش عالی، آموزش و یادگیری دارای سابقه، علاقه و تجربه بودند، به روش نمونه گیری هدفمند برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند.
جهت جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته باز پاسخ استفاده شد. برای تامین اعتبار و مقبولیت داده ها از شیوه چک همکار و ناظر خارجی استفاده شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوا بر اساس رویکرد آنالیز محتوا انجام گرفت. نتایج: بر پایه نتایج حاصل از این پژوهش چهار درون مایه تحت عناوین: » علاقه درونی به یادگیری «، » یادگیری در سراسر زندگی «، » عادت فکری و رفتاری جهت یادگیری«، » فرهنگ یادگیری در خانواده« به عنوان برخی تغییرات ضروری در زیر ساخت فرهنگی جهت حرکت به سمت یادگیری مادام العمر شناخته شد که نیازمند سرمایه گذاری و توجه می باشد.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش در توجه خاص به زیر ساخت فرهنگی جهت تربیت افرادی با ویژگی یادگیری مادام العمر، برای مسوولین کاربرد خواهد داشت.
مقدمه
رفتارها و روابط افراد یک جامعه ریشه در فرهنگشان دارد و فرهنگ را فقط به عنوان یک متغییر مستقل تاثیر گذار بر روابط ورفتار تلقی نمی کنند بلکه آن را بستر در هم تنیده با اجزا رفتارها و روابط در نظر می گیرند که قابل انفکاک از مقوله خاصی نظیر یادگیری نیست[1] فرهنگ یادگیری از سوی صاحبنظران عرصه آموزش نظیر جروم برونر و ویگوتسکی مطرح شد.
به اعتقااد این صاحبنظران یادگیری پدیده ای است که در بستر اجتماع و تحت تاثیر عوامل فرهنگی شکل می گیرد. باورها ، ارزشها و جهان بینی حاکم بر هر جامعه بر مفهوم یادگیری، نقش یادگیرنده، یاد دهنده، موضوع یادگیری، شیوه تدریس و حتی شیوه های ارزشیابی تاثیر می گذارد و از تعامل بین مجموعه این اجزا بستر جدید یا فرهنگ یادگیری شکل می گیرد.[2]
ابتدا ویگوتسکی در واکنش به نظریه رشد شناخت ذهنی پیاژه به این موضوع پرداخت که یادگیری در فرهنگ ، تاریخ و فرهنگ هر فرد ریشه دارد و نمی توان مراحل رشد یکسانی برای همه مطرح نمود.[3]جروم برونر از دیگر مبدعان اصطلاح فرهنگ یادگیری، با تاکید بر نقش فرهنگ در برنامه درسی و فرآیند یادگیری آن را آیینه توصیف ، تحلیل و تفسیر برنامه های درسی آشکار و پنهان تلقی می کند.
از نظر او فرهنگ بستری را برای شکل گیری تعاملات بین دانش آموزان ، ارتباط ببین معلم و دانش آموزان، نحوه کلاسداری نوع نگاه به محتوا ، فرصتهای یادگیری و شیوه ارزشیابی فراهم می سازد که به مجموع آن فرهنگ یادگیری می گوییم.[4]بر این اساس گر چه یادگیری غالبا در ذهن صورت می پذیرید ولی ریشه و منشا فرهنگی دارد. امروزه جهانی شدن و رشد سریع علوم به این معنی است که افراد باید مهارت ها و دانش خود را در طی زندگی بزرگسالی شان تغییر داده و آن را بهبود بخشیده، تا بتوانند با زندگی مدرن کنار بیایند.[5]
با نگاه به این شرایط جوامع اگر بخواهند از فرصتهای ناشی از این تحولات به نفع خود سود جویند بایستی به مفهوم یادگیری مادام العمر - Life Long Learning - در سراسر دوران زندگی افراد توجه نمایند.یادگیری مادام العمر مفهوم جدیدی نیست اما از دهه 1960 توجه سازمانهای بین المللی و نویسندگان را به خود جلب نموده است.آغاز جدی این تلاشها از سال 1972 توسط کمیسیون بین المللی توسعه آموزش و پرورش صورت پذیرفت. و از دهه 1990 سازمان یونسکو، سازمان همکار و توسعه اقتصادی - OECD - اقدام های خود را آغاز نمودند .[6]
به گفته گاندر - - Gonderتاریخچه یادگیری مادام العمر به سال 1920برمیگردد؛ یادگیری مادام العمر کسب و باز آموزی انواع توانایی، علایق، دانش و صلاحیت ها از پیش دبستانی تا بعد از بازنشستگی است و فرد را قادر می سازد تا با جامعه دانش محور تطابق یابد و از انواع یادگیری - رسمی، غیر رسمی و اتفاقی - نیز استفاده نماید. در یادگیری مادام العمر، یادگیری به زمان و مکان خاصی محدود نمی باشد .[7]
ویژگی های یادگیری مادام العمربدین شرح توصیف شده: انعطاف طول دوره، دیدگاه یادگیرنده محوری، یادگیری های چند موضوعی و دسترسی آزاد و باز برای همگان.[8] یادگیری مادام العمر مفهومی است که امروزه مورد توجه تمام جوامع قرار گرفته است. جهت تحقق یادگیری مادام العمر نیاز به تغییرات زیادی در سطح جامعه و زیر ساختهای جوامع ضروری می نماید.به دلایل زیر نیاز به مبحث یادگیری مادام العمر یک ضرورت است:
-1افزایش سرعت جهانی شدن
-2تغییرات جمعیت شناختی و حرکت جوامع به سمت پیر شدن
-3 تغییرات سریع تکنولوژیکی .[9] جهت تحقق این امر ما نیاز به سازماندهی مجدد تمام ابعاد زندگی - کار، فراغت، خانواده، فرهنگ، ورزش وآموزش - داریم.[6]جهت نهادینه شدن فرهنگ یادگیری در افراد نیاز به ایجاد یکسری تغییرات در زیرساخت فرهنگی جامعه می باشد.در دنیایی با تغییرهای سریع، تربیت افراد برای موقعیت موجود، در واقع تربیت آن ها برای کهنگی است بایستی انگیزه یادگیری در سنین پایین تر بوجود آید تا افراد در همه دوران زندگی به یادگیری بپردازند. طبق نظر فریره بسیاری از افراد به این باور می رسند که یادگیری غیر ضروری، بی فایده، دوست نداشتنی یا غیر قابل دسترس است.[10]
امروزه افراد باید فرضیه های پذیرفته شده خود را کنار زده و یادگیری را به عنوان یک پیامد غیر قابل اجتناب زنده بودن بپذیرد.[ 11] جهت تحقق این امر افراد بایستی رقابت با خود را جایگزین رقابت با دیگران نمایند، انگیزش درونی جایگزین انگیزش بیرونی شود، عشق به یادگیری و آموزش دائمی وجود داشته باشد.[12] بر اساس برخی یافته های پژوهشی فرهنگ یادگیری در ایران با برخی ویژگیهای یادگیری مادام العمر همخوانی ندارد و در برخی جاها نیازمند تغییراتی در سطح فرهنگی می باشیم.
شواهد پژوهشی ذیل در ارتباط با فرهنگ یادگیری در ایران وجود دارد. فاضلی با مقایسه فرهنگ یادگیری دانشگاهی در ایران و بریتانیا در می یابد ، آموزش در بریتانیا پژوهش محور، دانشجو محور، جامعه محور، مشارکتی، تحلیلی ، نقادانه و فرآیندی است. در مقابل فرهنگ آموزش دانشگاهی ایران آموزش محور، معلم محور، اقتدارگرایانه و تلقی متداول از علم به عنوان محصوا انتقال دادنی است[13].
سر کارانی نیزبا مقایسه فرهنگ یادگیری در ژاپن و ایران می نویسد آموزش ژاپن فرآیند محور، مشارکتی ، تحلیلی و نقادانه است در این فرهنگ دانش آموزانبه فعالیتهای گروهی و مشارکتی سوق داده می شوند و طی کردن فرآیند حل مسئله بیش از نتیجه آن مهم شمرده می شود. در فرهنگ یادگیری ایران غالبا نتیجه بر فرآیند و رقابت بر مشارکت ترجیح داده می شود و پاسخ مسئله بسیار مهم تر از راه حل آن تلقی می گردد.[14]
فراستخواه در بخشی از پژوهش خود نتیجه گیری می کند که 79/6 درصد از یادگیرندگان حضور در کلاس درس و نشستن پای صحبتهای استاد را بر آموزشهای غیر حضوری و مجازی ترجیح می دهند. 44/9 درصد از یادگیرندگان ارتباط حضوری را بر سایر روشهای ارتباطی ترجیح می دهند و تنها6/4 درصد از یادگیری مجازی لذت می برند.
نتایج این پژوهش بر معلم محوری، تاکید بر ارتباط حضوری در فرهنگ یادگیری ایران تاکید دارند[15] عطاران و همکاران نیز در پژوهشی نشان می دهند که دانشجویان مجازی ایرانی ترجیح می دهند که درس را مستقیم از استاد یادبگیرند، به تشکیل گروههای علمی و پژوهشی چندان توجهی ندارند و یادگیری از گفتار را بر مطالعه مطالب متنی ترجیح می دهند.[16]
به طور کلی بر اساس یافته های پژوهش سراجی می توان گفت فرهنگ یادگیری در ایران غالبا ، معلم محوراست تا یادگیرنده محور، محتوا محور است تا فعالیت محور، نمره محور است تا یادگیری محور، حفظی و انتقالی است تا ساخت و تولید دانش، نتیجه محور است تا فرآیند محور.[2] با توجه به مفهوم فرهنگ یادگیری مادام العمر کلیه عناصر برنامه درسی، رفتارهای آموزشی معلم و یادگیرنده که در یک محیط یادگیری با یکدیگر تعامل پیدا می کنندو انگیزه های افراد برای یادگیری، از بستر فرهنگی آن محیط تاثیر می پذیرند.
بنابر این یکی از حوزه هایی که باید در آن تغییراتی را با توجه به رویکرد یادگیری مادام العمر ایجاد نماید، بخش زیر ساختهای فرهنگی است. نگارندگان این مقاله - دکترای برنامه ریزی درسی و دارای سوابق پژوهشی و اجرایی - برآن شدند تا مشخص نمایند اگر بخواهیم به سمت یادگیری مادام العمر حرکت نماییم، مولفه هایی جهت تغییرو تقویت زیر ساخت فرهنگی یادگیری مادام العمر چه می باشند؟
روش کار
بر اساس معیار هدف، پژوهش حاضر، پژوهش کاربردی است این پژوهش به صورت یک تحقیق کیفی طراحی و اجرا گردید.زمان انجام پژوهش سال 1393 بود. جامعه مورد بررسی این پژوهش، اساتید و صاحب نظران دانشگاه های دولتی و علوم پزشکی اصفهان وکرمان بوده، که تجربیات ارزشمندی در زمینه برنامه ریزی، آموزش و موضوعات وابسته به آن داشتند. نمونه گیری به صورت هدفمند بود.
از 16 نفر مصاحبه 10 نفر از صاحنبنظران مرکز توسعه آموزش پزشکی دانشگاه های علوم پزشکی کرمان و اصفهان و6 نفر از متخصصان حوزه برنامه ریزی و آموزش دانشگاه های اصفهان و شهید باهنر کرمان بودند. در صورت تمایل اساتید برای مشارکت، زمان مناسب برای انجام مصاحبه را هماهنگ می نمود. مصاحبه با مشارکت کنندگان تا زمان اشباع داده ها ادامه پیدا کرد.به طوری که اطلاعات حاصل از مصاحبه 13 و14 تکراری بود . برای اطمینان بیشتر با دو نفر بیشتر مصاحبه به عمل آمد. بنابراین مصاحبه با 16مشارکت کننده تکمیل شد. مکان مصاحبه در دفتر کار اساتید و زمان مصاحبه با توافق آنان تعیین گردید. هر مصاحبه حدودا 45 دقیقه به طول انجامید.