بخشی از مقاله

چکیده

مرور سیاستهاي کلی اقتصاد مقاومتی نشان میدهد که روح حاکم بر آن، فرهنگی است و بدون تحول فرهنگی و با نگاهصرفاً اقتصادي نباید نسبت به تحقق اهداف سیاستهاي مذکور امید داشت. تاکید بر »گفتمانسازي«، »سبک زندگی و الگوي مصرف اسلامی«، »روحیه مشارکت و کار جمعی«، »خلاقیت و نوآوري» «کارآفرینی و مهارت« از جمله مواردي هستند که در این سیاستهاصریحاً به آنها اشاره شده است که پرورش و نهادینهسازي آنها در محدوده نظام تعلیم و تربیت قرار می گیرد.

سوأل اینست که سیاستهاي کلی اقتصاد مقاومتی چه انعکاسی باید در برنامه هاي درسی پیدا میکرده و آیا این انعکاس مطلوب بوده یا نه؟ توجه به تربیت اقتصادي و نیازهاي دانشی و بینشی در این حوزه در هر جامعهاي مبتنی بر آموزهها و مبانی آن جامعه یا همان فرهنگ است. ارائه توصیههاي سیاستی لازم جهت تغییر در برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ اقتصاد مقاومتی، جهت حضور و اثرگذاري بر عناصر برنامه درسی - هدف، محتوي، روش و نحوه ارزشیابی - هدف این پژوهش است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و لذا به شیوه تحلیل اسنادي و نیز تحلیل محتوي، عناصر برنامه درسی در نظام فرهنگی مطلوب مقاوم سازي اقتصاد، تحلیل شده است.

مقدمه

امروزه شاید بتوان اصلی ترین هدف همه جوامع را، پیشرفت در همه ابعاد زندگی فردي و اجتماعی دانست. تعلیم و تربیت اقتصادي در زندگی بشر، یکی از مهم ترین و اساسیترین جنبههاي زندگی است. مشخصه جامعه سالم و توسعهیافته، صرفاً به داشتن موقعیت جغرافیایی خوب و معادن متنوع و منابع مالی نیست، بلکه جامعه سالم و توسعهیافته، جامعهاي است که داراي نظام تعلیم و تربیتی پویا، توانمند، کارآمد و مترقی است.

چنین نظامی میتواند فهم خوب و کافی از دانش اقتصاد براي آحاد آن جامعه ایجاد نماید؛ به نحوي که در عرصه مسائل اقتصادي شخصی و مسائل پیچیده تر از قبیل سیاستهاي اقتصادي کشور، بتوانند ادراك، قضاوت و رفتارهاي مستدل و عقلایی را در یک دنیاي پیچیده و متحول از خود نشان دهند. از طرفی، آموزش و پرورش، یکی از عمدهترین نهادهاي فرهنگی رسمی کشور است که در فرهنگسازي کودکان و نوجوانان و به عبارتی نسل آینده کشور به طور مستقیم و در فرهنگسازي خانوادهها به طور غیرمستقیم نقش ایفا می کند.

مرور سیاستهاي کلی اقتصاد مقاومتی نیز نشان میدهد که روح حاکم بر آن، فرهنگی است و بدون تحول فرهنگی و با نگاه صرفاً اقتصادي نباید نسبت به تحقق اهداف سیاستهاي مذکور امید داشت. از این رو توجه ویژه به این امور در همه عناصر و فرآیندهاي ذیل آموزش و پرورش ضروري است. عنایت به تربیت اقتصادي در معناي وسیع آن نیز باید به طور جدي پیگیري گردد البته به نحوي که با فلسفه تعلیم و تربیت عمومی همخوان باشد.

کارکرد نظام آموزشی آن است که کودکان و نوجوانان و جوانان یک کشور را متناسب با شرایط و نیازهاي تاریخی آن برهه تربیت کند. اما در جامعه ما وضعیت دیگري حاکم است. دانش آموختگان نظام آموزشی کشور که وارد زندگی خانوادگی و عهدهدار مسؤولیتهاي اجتماعی مختلف میشوند، به نحو نظاممند واجد اطلاعات مورد نیاز از مفاهیم و اصول اولیه اقتصادي نیستند. به طوري که نه در زندگی فردي خود و در مواجهه با موقعیت ها و شرایطی که صبغه اقتصادي دارند، آنگونه که باید و شاید حضور دارند و نه در تفسیر و تعبیر جریانات و تحولات و وقایع اقتصادي کشور، توانایی کافی از خود بروز میدهند.

آموختههاي قبلی آنها چه رسمی و از طریق برنامههاي درسی آشکار آموزش و پرورش و دانشگاهها، و چه غیررسمی از طریق خانواده، نهادهاي فرهنگی آموزشی و رسانههاي مختلف، به طور معمول ارتباطی به مسائل و مفاهیم اقتصادي و اقتضائات دنیاي در حال تحول کنونی ندارد.

فقدان درك صحیح و جامع از مفاهیم و رویکردهاي اقتصادي آنجایی جلوه میکند که فرد لاجرم در مسئولیتهاي اجتماعی خود در موقعیتی با ویژگیهاي اقتصادي قرار می گیرد؛ در این مقام نه دانشی سازمان یافته و نهادینه شده از مفاهیم، نه چهارچوبی براي تحلیل اوضاع اطراف خود و نه فرهنگ حاکم اقتصادي مبتنی بر ارزشهاي جامعه و مصالح فردي اجتماعی، وي را همراهی میکنند، نتیجه چنین ضعف و فقدانی بر رشد اقتصادي و پیشرفت همه جانبه کشور پیشاپیش معلوم است.

چرا که فرد لاجرم در مقام یک عضو خانواده، نیروي کار، شهروند مسؤول در عرصه اجتماعی، مصرف کننده و تولیدکننده کالا و خدمات، پس اندازکننده و سرمایهگذار، تقاضاکننده کالاها و خدمات تولیدي دیگران یا تولید کننده آنها و در بستري از انواع شاکلههاي جمعی و فردي مانند فرهنگ کار، فرهنگ مصرف، فرهنگ اتخاذ تصمیمهاي بهینه، فرهنگ هزینه فایده، فرهنگ استفاده بهینه و کارا از منابع، فرهنگ بهره وري، فرهنگ تعامل با محیط انسانی جامعه خود و ملتهاي دیگر و شرایط فیزیکی اطراف از جمله محیط زیست و دهها بستر فرهنگی دیگر قرار میگیرد و برآیند رفتارهاي جمعی در چنین فضایی است که موجبات رشد یا انحطاط ملتی را فراهم میآورد.

با توجه به تأکیدات سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش بر ساحت اقتصادي و حرفهاي و نیز تعریف سواد اقتصادي و حرفهاي به عنوان یکی از انواع سواد لازم براي نسل حال و آینده به نظر میرسد توجه به تدوین چارچوب محتوایی این نوع سواد بویژه در شرایط اقتصاد مقاومتی باید مورد توجه قرار گیرد. چه اینکه در اقتصاد مقاومتی شکلگیري تفکر و سپس رفتارهاي متناسب از ضروریات نیل به اهداف عالی نظام اسلامی است.

متأسفانه از زمان طرح موضوع اقتصاد مقاومتی به عنوان راهبرد اقتصادي کشور جهت استمرار مسیر پیشرفت اقتصادي کشور در 6 سال گذشته و سپس ابلاغ سیاستهاي کلی اقتصاد مقاومتی در بیش از دو سال گذشته، با وجود تأکیدات مکرر مقام معظم رهبري و دیگر مسئولین کشور و با عنایت به بند 21 سیاستهاي کلی اقتصاد مقاومتی در اهمیت شکلگیري گفتمان و ادبیات علمی در حوزه اقتصاد مقاومتی، فعالیت علمی مؤثري در این حوزه صورت نگرفته است.

برنامهریزي درسی به عنوان یک حوزهي تخصصی و یک رشتهي تحصیلی، موضوعی جدید است، اما همواره مسأله مورد توجه جوامع بوده و به تدریج که جوامع تخصصیتر و پیچیدهتر شدهاند، نهادهاي تخصصی نظیر مدارس و دانشگاهها جهت مرتفع کردن نیازهاي خاص دانش آموزان و دانشجویان شکل گرفتهاند.

در این جا بود که فیلسوفان، نظریهپردازان اجتماعی، متخصصان تعلیم و تربیت و گروه کثیري از معلمان و استادان در برابر این پرسش قرار گرفتند که »چه چیز و چگونه باید آموزش داده شود؟ -

پاسخ این سؤال همان برنامه ي درسی است. به عبارت دیگر، طرح کلان یک فعالیت آموزشی.

پرسش اصلی این است که اگر بخواهیم برنامه درسی تربیت اقتصاد مقاومتی متناسب با فرهنگ خود طراحی کنیم، چه مبانی، اصول و شیوههایی را باید مورد توجه قرار دهیم؟ اصول و شیوههاي تربیت اقتصاد مقاومتی در برنامه درسی آموزش و پرورش رسمی چیست؟

روششناسی پژوهش

با توجه به پیچیدگی پدیدههاي تربیتی و پیچیدگی سؤالات علوم تربیتی، ماهیت مطالعات از ساده به پیچیده و از کمی و کیفی به روشهاي ترکیبی تحول یافته است - لطف آبادي، نوروزي و حسینی،. - 1386 این تحول از دهه 1990 آغاز و بسیاري از صاحبنظران از آن با عناوین گوناگونی مانند پژوهش چند مدلی و پژوهش تلفیقی

پژوهشهاي ترکیبی - - Tashakkari, 2010 و پژوهشهاي آمیخته از آن اسم برده اند. در این روش شناسی بر سه سوسازي دادهها، روشها و منابع جمع آوري اطلاعات تأکید می شود. به عبارتی، از منابع، ابزارها و روشهاي چندگانه در فرایند پژوهشی استفاده میگردد

این فرایند شامل به کارگیري شیوههاي مختلف گردآوري دادهها، استفاده از منابع متعدد دادهها، تحلیلگران یا نظریههایی است که به منظور بررسی اعتباریافتههاي پژوهش استفاده میشود و به کمک آن میتوان سوگیري هایی را که ممکن است، نتیجه تکیه بیش از حد بر هر یک از روشهاي جمعآوري دادهها، منابع، تحلیلگران یا مبانی نظري باشد، از بین برد

بر مبناي آنچه ذکر شد، روش جمعآوري دادهها و اطلاعات در این پژوهش روش ترکیبی بوده و از مستندات کتابخانهاي و مصاحبهها استفاده شده است. در این مسیر از ابزار جمعآوري اطلاعات منابع رایانهاي از قبیل جستجوي پیشرفته اینترنتی منابع استفاده شده و از روشهاي ارجاع فرآیندي پژوهش همچون مصاحبه و طوفان مغزي نخبگان، جهت اعتباربخشی پژوهش استفاده شده است.

در توضیح روش اعتباربخشی پژوهش باید اذعان داشت به طور کلی و از جهتی میتوان اعتباربخشی پژوهشی کیفی را ناظر بر دو رویکرد دانست: الف - اعتباربخشی ناظر بر نتایج پژوهش؛ ب - اعتباربخشی ناظر بر فرآیند و افراد پژوهش؛ در توضیح بند »الف« به صورت اجمالی میتوان گفت پس از آنکه پژوهشی به اتمام رسید، پژوهشگر جهت بررسی اعتبار نتایج حاصل از پژوهش و بهره گیري از روشهاي متعدد اعتباربخشی پژوهش کیفی چون تهیه پرسشنامه و... اقدام به اعتباربخشی نتایج بدست آمده مینماید.

اما رویکرد »ب« اعتبار پژوهش را از طریق فرآیند پژوهش بررسی مینماید؛ بدین معنا که در مسیر پژوهش، پژوهشگر از چه منابع، روشها و افرادي جهت انجام پژوهش استفاده کرده است. این رویکرد با مبنا قرار دادن میزان اعتبار منابع تخصصی که در فرآیند پژوهش بکارگیري شده است، اعتبار پژوهش را تأیید مینماید. این منابع می تواند بهره گیري از افراد متخصص و صاحبنظري باشد که در فرآیند پژوهش ورود داشته و ناظر بر کل یا جزیی از پژوهش بوده اند که بر به میزان ورودشان اعتبار پژوهش را تعیین مینمایند. در این رویکرد، استفاده و بهره گیري از تکنیکهاي طوفان مغزي نخبگانی و مصاحبههاي تخصصی معنادار است

بر مبناي توضیحات فوق، پژوهش حاضر با رویکرد »ب«؛ یعنی اعتباربخشی ناظر بر فرآیند و افراد پژوهش، فرآیند اعتباربخشی پژوهش حاضر را با برگزاري جلسات و مصاحبههاي متعدد نخبگانی و تخصصی به میزان بیش از 60 نفر/ساعت برگزار نمود.

اقتصاد مقاومتی

اینکه ماهیت اقتصاد مقاومتی را چه بدانیم در اینکه ماهیت تعلیم و تربیت و برنامه درسی در باب اقتصاد مقاومتی چیست و یا چه باید باشد، موثر است. برخی ها اقتصاد مقاومتی را یک سیاست کوتاه مدت انفعالی، موضعی، اقتضائی تلقی کرده اند. که گویا وقتی اقتصاد ایران دچار یک شرایط جنگ اقتصادي شده و دچار تحریم شده اتخاذ کرده استقاعدتاً. در این نوع نگاه اقتصاد مقاومتی با پایان یافتن جنگ اقتصادي، با توافقاتی که ممکن است در عرصه ي دیپلماتیک سیاسی اتفاق بیافتد و با برداشته شدن تحریمها خود به خود اقتصاد مقاومتی هم تاریخ صرفش منقضی میشود. اما در واقع در مقابل این نگاه ، نگاهی مطرح شده از سوي مقام معظم رهبري و کسانی که در تیم کارشناسی طراحان این سیاست ها بودند این است که دقیقا اقتصاد مقاومتی برعکس آن چیزي که در ابتدا بعضی تصور می کردند، یک سیاست موضعی اقتضائی، انفعالی و کوتاه مدت نیست. یک سیاست ایجابی، فعال و پویاي بلندمدت و راهبردي اقتصادي است و غیر اقتضائی میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید