بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله سعی شده است پیوندهای پیشین و پسین برای بخش پتر وشیمی با استفاده از روشهای متعارف و اصلاح شده چنری - واتانابه و راسموسن و روش بردار ویژه، شناسایی شوند. این تحقیق تکیه بر روش بردار ویژه دارد که تا کنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. روش مذکور که مبتنی بر نظریه پرون - فروبنیوس میباشد، به تداوم ماندگاری یک بخش با سایر بخشها بر اساس اندازه تقاضای نهایی و ارزش افزوده آنها در چرخه تولید، توجه دارد. بدین منظور، از جدول داده - ستانده سال 1380 که به 27 بخش همفزون گردیده است، استفاده شده است.

نتایج نشان میدهند که بخش پتروشیمی در کلیه روشهای به کار رفته دارای پیوند پسین قوی - > 1 - و پیوند پیشین ضعیف - < 1 - است. از این رو، جزء بخشهای کلیدی محسوب نمیشود. پیوند پسین قوی برای این بخش حاکی از بالا بودن سهم تقاضای واسطهای این بخش است که به خود بخش و سایر بخشها تعلق میگیرد. بنابراین میتوان گفت که بخش پتروشیمی بیشتر به عنوان یک صنعت بالادستی برای اغلب بخشهای اقتصادی میباشد و درجه خود کفایی این بخش نسبت به سایر بخشهای اقتصادی بالاست.

مقدمه

صنعت پتروشیمی به عنوان یکی از اساسیترین و مهمترین صنایع موجود در جهان بوده که از آن به عنوان صنعت مادر یاد میشود. ایران به سبب در اختیار داشتن منابع عظیم نفت و گاز و قرار گرفتن در شاهراه انرژی جهان میتواند نقش مهم و شایستهای در عرصه پتروشیمی به عهده گیرد و آینده صنعت پتروشیمی کشور و منطقه خاورمیانه و خلیج فارس را با تحولات بزرگ همراه سازد. با توجه به ارتباط بالادست و پاییندست این صنعت با سایر صنایع،گسترش ظرفیتهای آن میتواند نقش مؤثری در رشد و توسعه اقتصادی کشور داشته باشد.

از این رو، تعیین جایگاه پتروشیمی در اقتصاد ملی و بررسی میزان تاثیرگذاری این بخش بر سایر بخشهای اقتصاد، کاملاً ضروری میباشد. به کمک جدول داده - ستانده1 و با بررسی پیوندهای پیشین و پسین2، قادر هستیم مشخص نماییم که این صنعت با چه صنعت یا صنایعی ارتباط قویتری دارد و توسعه آن تا چه حد میتواند در گسترش خود پتروشیمی و سایر صنایع وابسته به آن نقش داشته باشد. همچنین، میتوانیم صنایع کلیدی3 اقتصاد را شناسایی نماییم. صنایع کلیدی شامل بخشهایی میشود که از نظر مقداری دارای پیوند پیشین و پسین بزرگتر از 1 باشند.

یعنی بخش مورد نظر هم از نظر دریافت از سایر بخشها و هم از نظر ارائه نهاده و خدمات به سایر بخشها، قوی میباشد. در سنجش پیوندهای پیشین - BL - و پسین - FL - تا کنون بیشتر از روشهای متعارف و سنتی چنری - واتانابه و راسموسن استفاده شده است که این روشها به لحاظ سیاستگذاری و برنامهریزی بخشی، دارای محدودیتهای زیر میباشند: اول اینکه، نقش بخش تقاضا کننده و بخش عرضه کننده در سنجش این نوع پیوندها مشخص نیست.

دوم اینکه، شاخص BL با الگوی تقاضا محور لئونتیف همخوانی دارد و بر استراتژی رشد غیر متوازن استوار است. اما شاخص FL در روشهای سنتی و متعارف چنری - واتانابه و راسموسن، مبتنی بر الگوی رشد متوازن میباشد. بنابراین، تحلیل نتایج به دست آمده و شناسایی بخشهای کلیدی بر مبنای دو استراتژی متفاوت به آسانی امکانپذیر نیست. سوم اینکه، شاخصهای FL و BL تا حد زیادی وابسته به هزینه واسطه و یا تقاضای واسطه هر بخش در تولید آن بخش و مستقل از میزان ماندگاری واسطهای با سایر بخشهای اقتصادی میباشند.

درحالیکه، میزان تقاضای نهایی و ارزش افزوده بخشها میتواند نقش بسزایی در سنجش شاخصهای FL و BL ایفا نمایند. به منظور بر طرف کردن محدودیتهای نامبرده، میتوان روش بردار ویژه 1 را به کار برد . این روش قادر است تداوم ماندگاری هر بخش را با سایر بخشهای اقتصادی، با توجه به اندازه تقاضای نهایی و ارزش افزوده آنها در چرخه تولید آشکار و محدودیتهای فوق را برطرف نماید.

در این مقاله پیوندهای پیشین و پسین و صنایع کلیدی، با تمرکز بر بخش پتروشیمی و با استفاده از روشهای سنتی و اصلاح شده چنری - واتانابه و راسموسن و روش بردار ویژه، در پنج بخش شناسایی میشوند. در بخش یک روش تحقیق مورد استفاده ارائه گردیده است. در بخش دوم به مطالعات تجربی انجام شده و در بخش سوم به پایههای آماری تحقیق اشاره شده است. تجزیه و تحلیل نتایج در بخش چهارم و در پایان نتیجه گیری مطرح شده است. در انجام محاسبات کامپیوتری از نرمافزارهای Matlab و Excel استفاده گردیده است.

1.    روش شناسی

در چارچوب مدلهای داده - ستانده، تولید هر بخش ویژه دو نوع اثر اقتصادی بر سایر بخشها دارد. اگر بخش j تولید خود را افزایش دهد، بدان معناست که تقاضای بخش j برای محصولات بخشهایی که محصولاتشان به عنوان نهاده در بخش j استفاده میشود، افزایش خواهد یافت. اصطلاح »پیوند پیشین« برای رابطهای که طبق آن یک بخش، نهادههایش را از بخشهای دیگر تهیه میکند و اصطلاح »پیوند پسین« برای نشان دادن ارتباطی که طبق آن یک بخش محصولش را به بخشهای دیگر میفروشد، به کار میرود. بخشی که پیوند پیشین و پسین قوی داشته باشد، به عنوان یک بخش کلیدی در اقتصاد شناخته میشود.

به کارگیری روشهای متعارف چنری - واتانابه و راسموسن در سنجش پیوندهای پیشین - BL - و پسین - - FL، دارای محدودیتهای زیر میباشد: اول اینکه، نقش بخش تقاضا کننده و بخش عرضه کننده در سنجش این نوع پیوندها مشخص نیست. دوم اینکه، شاخص BL با الگوی تقاضا محور لئونتیف همخوانی دارد و بر استراتژی رشد نا متوازن استوار است، ولی پایههای نظری شاخص FL در روشهای متعارف چنری - واتانابه و راسموسن را استراتژی رشد متوازن تشکیل میدهد. یعنی اینکه، تقاضای نهایی همه بخشها بر مبنای وزن یکسان واحد به طور همزمان افزایش مییابد.

برای برون رفت از این محدودیتها، الگوی عرضه محور گش1، برای محاسبه شاخص FL، به شکل زیر ارائه شده است که تحت عنوان روشهای اصلاح شده نامیده میشوند. این شاخص نسبت به شاخصهای به دست آمده از روشهای متعارف، دارای دو مزیت میباشد. اول اینکه، از منظر بخش عرضه کننده سنجیده میشود و کاملاً با مدل عرضه محور گش همخوانی دارد. دوم اینکه، مبتنی بر استراتژی رشد غیر متوازن است. زیرا که تغییرات یک واحد ارزش افزوده یک بخش را در یک زمان مشخص مورد توجه قرار میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید