بخشی از مقاله
چکیده
هدف کلی در این پژوهش بررسی و شناخت عوامل موثر و تاثیر گذار بر بهبود بهره وری نیروی انسانی در یکی از دانشگاه های علوم پز شکی ک شور می با شد که این امر در نهایت منجر به افزایش بهره وری سازمان مذکور می گردد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بودندکه از بین آنها با روش نمونه گیری احتمالی تصادفی 200 نفر انتخاب شد.
در این پژوهش برای شناسایی عوامل موثر بر بهرهوری نیروی انسانی کارکنان از ابزار پرسشنامه استفاده گردید. پرسشنامه مذکور قبل از تکثیر و توزیع جهت ارزیابی سوالات و بررسی روایی به صورت آزمایشی بین 30 نفر از افراد نمونه آماری تحقیق توزیع شد.
نتایج با استفاده از آزمون مقای سه میانگین فر ضیات مورد ارزیابی قرار گرفت و آزمون رتبه بندی فریدمن نیز برای اولویت عوامل شنا سایی شده مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان دادند که از بین عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی در دانشگاه سیستم مناسب ارزیابی عملکرد رتبه اول، عملکرد درست مدیر بلافصل و پذیرش او توسط کارکنان رتبه دوم، ارائه مزایای جانبی به کارکنان رتبه سوم، م شارکت کارکنان در اداره سازمان رتبه چهارم، توجه به نیازهای ا سا سی کارکنان رتبه پنجم و سبک رهبری مدیر بلافصل رتبه ششم را دارا است و انجام کارهای گروهی در سازمان بر بهره وری کارکنان این دانشگاه بی تأثیر است.
مقدمه
از آنجا که افزایش و رشد بهره وری یکی از اساسیترین راههای دستیابی به تولید بیشتر و به دنبال آن تأمین رفاه و بهزیستی افراد در جوامع است، شناخت عوامل مؤثر بر افزایش بهره وری از آرمانهای اصلی محققان و پژوهشگران در این زمینه بوده و هست
رسالت مدیریت و هدف اصلی مدیران هر سازمان استفاده موثر از منابع و امکانات گوناگون چون نیروی کار، سرمایه، مواد، انرژی و اطلاعات است. در این رسالت استفاده بهینه از نیروی انسانی از اهمیت خاصی برخوردار است چرا که نیروی انسانی نه تنها یک منبع سازمانی است بلکه تنها عامل بکار گیری سایر عوامل نیز می باشد.حال اگر این انسان با انگیزه و توانمند و بهره ور باشد میتواند سایر منابع را به نحو احسن و مطلوب به کارگیرد و انواع بهره وری را محقق سازد و نهایتا سازمان را بهره ور کند
لذا نیروی انسانی مهمترین عامل بهره وری در سازمان به شمار می آید - نصراالله پور، - 1384 با توجه به اهمیت نیروی انسانی در رشد و تحقق اهداف سازمانی، پرداختن به مبحث بهره وری کارکنان یکی از مهمترین دغدغه های مدیران امروزی است. در این میان دانشگاهها به عنوان مرکز پرورش نیروی انسانی توانمند و متخصص از اهمیت بیشتری برخوردارند و طبیعتا مدیران نیز علاقمندند تا تمام ابزارهای مدیریتی را بکار بگیرند تا کارکنانی بهره ور و پویا داشته باشند
امروزه با توجه به پیچیده تر شدن روابط کار و افزایش جمعیت، ارتقاء و بهبود بهره وری در برنامه بسیاری از کشورها به عنوان اهداف بلند مدت و استراتژیک قرار گرفته است و برای نیل به این مقصد در تمام سطوح سازمانی لازم است که از یک طرف عوامل موثر وکلیدی موثر بر بهبود بهره وری به طور دقیق مورد تجزیه و تحلیل و شناسایی قرار گیرند تا از این طریق بتوان نقش هر فرد را در سازمان و مسئولیت او در قبال این بهبود به وضوح روشن نمود و با تطابق و تناسب بین اختیارات و مسئولیتها گامی در جهت ارتقاء بهره وری برداشت و از طرف دیگر به لحاظ اهمیت نیروی انسانی در سازمانها باید به تدریج در ساختارهای نظام اداری به ویژه در امر مدیریت منابع انسانی سازمانها، متناسب با وظایف و ماموریت های آنها انعطاف لازم را بوجود آورد تا کارکنان را نسبت به شغل و نقش خود علاقمند کرد.
بهره وری یعنی افزایش دائمی و مستمر نسبت ریاضی بین نتایج بهدستآمده به منابع بهکار رفته و مصرف شده. به بیان سادهتر، بهره وری یعنی: تهیه کالاها و خدمتهای بیشتر و بهتر با هزینه و قیمت تمام شده سابق با صرف همان مقدار منابع تولید یا تهیه همان مقدار کالاها و خدمتها با هزینه و قیمت تمام شده کمتر و در واقع با صرف مقدار منابع تولیدیکمتر. واژه بهره وری برای نخستین بار بهوسیلهی فرانسوا کنه ریاضیدان و اقتصاددان طرفدار مکتب فیزیوکراسی - حکومت طبیعت - ، به کار برده شد. کنه با طرح جدول اقتصادی، اقتدار هر دولتی را منوط به افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی میداند
در سال1883، فرانسوی دیگری به نام لیتره ، بهره وری را دانش و فن تولید تعریف کرد. در سال1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا بهطور رسمی بهره وری را چنین تعریف کرد: بهره وری حاصل کسری است که از تقسیم مقدار یا ارزش محصول بر مقدار یا ارزش یکی از عوامل تولید بهدست میآید. بدین لحاظ میتوان از بهره وری سرمایه، مواد اولیه و نیروی کار صحبت کرد
طی دو دهه اخیر ضرورت ایجاد و گسترش بخش بهرهوری و مدیریت فراگیر و جامع و توجه به بهرهوری نیروی انسانی در سازمانها از اهمیت به سزایی برخوردار شده است. مدیریت بهرهوری نیروی انسانی بر اساس ذهنیت و برنامهای راهبردی، در جهت توجه صحیح به ارتقا انگیزه نیروی انسانی، بهبود مهارتهای آنان با بازآموزی و آموزش و پرورش برای آنان، افزایش میزان تحقیق و توسعه، برنامهریزی و بهبود به کارگیری نیروی انسانی1 در سازمان از طریق استفاده از سامانههای مدیریتی و مواردی از این قبیل تلاش میکند مشارکت کارکنان در امور و تلاشهای هوشیارانه و آگاهانه آنان همراه با انصباط کاری می تواند بر میزان بهره وری و بهبود آن به ویژه در یک محیط متلاطم و توام با ناامنی تاثیر گذارد. روح فرهنگ بهبود بهره وری باید در کالبد سازمان دمیده شود که در آن میان نیروی انسانی هسته مرکزی را تشکیل می دهد
در تعیین عوامل مؤثر بر بهره وری نظرات متفاوتی وجود دارد و هر یک از دانشمندان و صاحبنظران عواملی را به عنوان عامل مؤثر مشخص کرده اند و به طور اجمال عواملی چون آموزش شغلی مستمر مدیران و کارکنان، ارتقاء انگیزش میان کارکنان برای کار بهتر و بیشتر، ایجاد زمینه های مناسب بطور ابتکار و خلاقیت مدیران و کارکنان، برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد و برقراری نظام تنبیه و تشویق، وجدان کاری و انضباط اجتماعی تحول در سیستم و روشها که نقش حساس و کلیدی دارند، تقویت حاکمیت و تسلط سیاستهای سازمان بر امور، صرفه جوئی به عنوان وظیفه ملی به عنوان عوامل موثر در بهره وری شناخته شده است
کیوان فاراب - - 1384، چهار عامل برنامه ریزی، کنترل، رهبری و سازماندهی را عنوان کرده به عنوان عوامل مدیریتی مؤثر در بهره وری عنوان کرده است. محمد تقی عبادی - 1384 - ، پنج عامل حقوق و دستمزد، پاداش های معنوی و مادی، امکانات رفاهی و خدماتی، مشارکت کارکنان در تصمیم گیری و آموزش را بر ارتقاء بهره وری کارکنان شناسایی کرده است.
رمضان علی جعفری - - 1381، عوامل خلاقیت، اصلاح و بهبود مؤثر روش ها و فرآیندها، بهبود سبک مدیریت، فرهنگ کار و آموزش را بر بهره وری کارکنان مؤثر دانسته استولی. تمام مؤلفان این رشته تقریباً در این باب اتفاق نظر دارند که برای افزایش سطح بهره وری و به ویژه بهره وری نیروی انسانی تنها یک علت خاصی را نمی توان ارائه نمود؛ بلکه عنوان می کنند که ارتقاء بهره وری را باید معلول ترکیبی از عوامل گوناگون با توجه به شرایط محیطی و ویژگیهای سازمانها دانست.که عوامل عوامل فردی شامل تجربه، میزان درآمد، سطح تحصیلات، سن و آموزش است. دسته دوم عوامل مؤثر نیروی انسانی عوامل محیطی هستند که خود شامل" مشارکت، مناسبات اجتماعی، محتوای کار و خشنودی شغلی، سیستم ارزشیابی، و انجام کار گروهی است