بخشی از مقاله

چکیده

قابلیت ها و توانمندی های طبیعی، تاریخی و فرهنگی ایران به گونه ای است که موقعیت ویژه ای را برای گسترش صنعت گردشگری در گردشگری فراهم کرده است و می تواند آن را به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه اقتصادی کشور مطرح نماید. لازمه این امر بهره برداری بهینه و مناسب از ظرفیت ها و منابع موجود و شناسایی فرصت های جدید می باشد. در حالیکه هنوز از فرصت های بسیار در شاخه های متنوع گردشگری به منظور درآمدزایی استفاده نشده است.

نوع پژوهش کیفی است و روش آن توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. بر این اساس پژوهش حاضر به بررسی مزیت ها و موانع توسعه توریسم و شناسایی فرصت های موجود در برخی از ابعاد گردشگری کشور پرداخته است و در نهایت به ارائه راهکارهایی می پردازد.

مقدمه

تشخیص فرصت به عنوان توانایی شناسایی ایده خوب و انتقال آن به کسب و کار به گونه ای که ارزش افزوده ایجاد نماید و درآمد تولید نماید، تعریف شده است. تشخیص فرصت قلب کارآفرینی می باشد و بر اساس استعاره پنجره فرصت ها، سازمان ها در دوره زمانی کشف فرصت تا ورود به بازارهای جدید با مدیریت فرصت سر و کار دارند

در جهانی که به سرعت در حال تغییر است، افراد، شرکت ها و دولت ها برای بقا، نیازمند شناسایی مستمر فرصت های جدید فراتر از ظرفیت های موجود می باشند. در این میان صنعت گردشگری با عنوان بزرگ ترین صنعت خدماتی در جهان و از پردرآمدترین بخش های تجاری محسوب میشود که هنوز در ایران از ظرفیت ها و قابلیت های آن به درستی استفاده نشده است.

این صنعت با درامد سالیانه نزدیک به هزار میلیارد دلار در سال یکی از مهم ترین پدیده های قرن حاضر است که علاوه بر فقر زدایی، عدالت گستری و اشتغال زایی، درآمد بالایی را ایجاد کرده و سهم مهمی در اشتغال زایی دارد. این صنعت که پس از صنایع نفت و خودروسازی، سومین صنعت مهم جهان محسوب می شود، علاوه بر جهات اقتصادی، عامل مهمی در پیشبرد اهداف اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود. وجود آثار تاریخی، فرهنگی و طبیعی در هر کشوری مزیت و امتیازی است که می تواند به عنوان یک منبع درآمدی عالی به حساب آید.

بر اساس آمار منتشره سازمان جهانی گردشگری - WTO - تعداد گردشگران در سطح جهان از سال 1950 تا کنون 36 برابر شده است، به طوریکه از 25 میلیون نفر در سال 1950 به بیش از 900 میلیون نفر در سال 2007 و 1018 میلیون نفر در سال 2010 رسیده است. در سال 2007، حدود 457 میلیون نفر اسراحت و تفریح، 138 میلیون نفر برای امور اداری و تجاری و 240 میلیون نفر برای زیارت، دیدار و معالجات پزشکی به سفر رفته اند

ایران با داشتن جاذبه ها و آثار فراوان اکولوژیکی، باستانی و فرهنگی از توانمندی ها و قابلیت های فراوانی برای توسعه صنعت توریسم برخوردار است. برای بهره مندی از مزایای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی صنعت توریسم، باید فرصتهای موجود آشکار و پنهان را شناسایی، ارزیابی و مدیریت کرد که این وظیفه از بعد کلان توسط دولت و از بعد جزئی تر توسط کارآفرینان صورت میگیرد. مقاله حاضر به بررسی مزایا، معایب و موانع توسعه گردشگری می پردازد و فرصت های موجود در برخی از شاخه های گردشگری را بیان می کند.

مفهوم تشخیص فرصت

از دیدگاه صاحب نظران و اندیشمندان شهیر کارآفرینی، تشخیص فرصت نقش اساسی و اجتناب ناپذیر در فعالیت های کارافرینانه دارد. تیمونز - - 1993 اعتقاد دارد که کارآفرینی شیوه تفکر و عمل مبتنی بر فرصت است. کارآفرینی منجر به خلق، ارتقا بازآفرینی ارزش برای مالکان و ذی نفعان شده و فرصت قلب این فرایند است.

آردیچویلی و دیگران - 2003 - در اثر برجسته خود به نام " نظریه ای درباره تشخیص فرصت و توسعه فرصت" مطرح می کنند که فرصت ها در مراحل اولیه شکل گیری همان نیازهای مبهم بازار، منابع و قابلیت هایی هستند که که به خوبی از آنها استفاده نشده است. آنها فرصت را به صورتی شانسی برای پاسخگویی به یک نیاز - یا علاقه یا خواست - بازار با ترکیب خلاقانه منابع به منظور ایجاد ارزش برتر تعریف می کنند. از دید آنها تشخیص فرصت شامل سه مرحله است: شناسایی نیازهای مبهم بازار و یا منابع تخصیصی ناکارآمد، تشخیص پیوندی بین نیازهای مشخص بازار و منابع معین و در نهایت ایجاد تناسبی جدید بین منابع و نیازهای به ظاهر غیر مرتبط در قالب مفهوم یک کسب و کار جدید.

بارینگر و آیرلند معتقدند: شناسایی فرصت1 عبارت است از فرایند کشف، یافتن و ایجاد فرصت که از طریق آن نیازی در بازار کشف می شود که ویژگی های به هنگام بودن، مدت دار بودن، خلاقیت و خلق ارزش برای مشتری را در خود دارد.

استیونسون و گامپرت - 1985 - فرصت را موقعیت مطلوب در آینده که با موقعیت جدید تفاوت داشته و فرض می شود که قابل دسترسی است، می دانند. کوئن و همکاران - - 2005 از فرصت به عنوان نیاز بازار که به طور دقیق تعریف نشده است و یا منابع و ظرفیت هایی که در اشتغال ناقص قرار گرفته اند، یاد می کنند.

در ادبیات کارآفرینی، فرصت به هرگونه موقعیت در اطلاق می شود که قابل کنترل تشخیص داده شود و انتظار نتایح مثبتی از آن وجود داشته باشد. به عبارت دیگر می توان موقعیت ها را در بازار بر حسب فرصت یا تهدید بودن از هم جدا کرد. این جداسازی از رخداد های اصلی در فرایند کارآفرینی است .جوهره و نقطه آغازین فرایند کارآفرینی، تشخیص فرصت های بازاریابی است و هدف اصلی پژوهش های کارآفرینی نیز ارائه پاسخ به این پرسش است که: تحت چه شرایط و توسط چه افرادی، فرصت های بازار از تهدیدهای آن تشخیص داده شده و مورد بهره برداری قرار می گیرند؟

حداقل سه رویکرد نظری در پاسخ به این سوالات در پژوهش های کارآفرینی می توان مشاهده نمود. در رویکرد اول، فرصت ماهیتی عینی2 دارد که باید توسط کارآفرین کشف شود. به عبارت دیگر هر دو مولفه عرضه و تقاضا و شکاف بین آنها عینیت دارند و این شکاف عینی به وسیله هوشیاری کارآفرینانه کشف می شود. در رویکرد دوم، فرصت ماهیت توامان ذهنی و عینی دارد که بایستی توسط کارآفرین تشخیص داده شود. به عبارت دیگر فقط یکی از مولفه های عرضه و تقاضا عینیت داشته و کارآفرین به وسیله خلاقیت خود مولفه غایب را ایجاد نموده و شکاف بین دو مولفه را پر می کند.

در رویکرد سوم، فرصت ماهیتی ذهنی3 دارد که بایستی توسط کارآفرین عینیت یابد. به عبارت دیگر هر دو مولفه عرضه و تقاضا ابتدا در ذهن کارآفرین شکل گرفته و سپس به واسطه اقدامات وی عینیت می یابند. در پژوهش های کارآفرینی شاهد مباحث جدی بین محققین در خصوص شهودی بودن یا تحلیلی بودن فرایند تشخیص فرصت بوده است. در رویکرد کرایزنری، تشخیص فرصت یک فرایند شهودی است. به عبارت دیگر، تشخیص فرصت توسط کارآفرینان به صورت خودکار، کل گرایانه و حسی است. در تشخیص شهودی، میزان کنترل ذهنی کم بوده، سرعت پردازش داده ها زیاد بوده، میزان خودآگاهی نسبت به اتفاقات اندک بوده، میزان اعتماد به پاسخ بالا بوده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید