بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی از اجرای پژوهش حاضر، شناسایی موانع فردی و محیطی بازدارنده تجاریسازی دانش در دانشگاه از دیدگاه مدیران و اعضای هیأت علمی دانشگاه مورد مطالعه میباشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی استفاده شده است. بدین صورت که با استفاده از روش نمونهگیری موارد مطلوب و با اجرای مصاحبه نیمه ساختمند برای گردآوری دادهها تا دستیابی به اشباع نظری و کفایت دادهها و برای تجزیه و تحلیل متن مصاحبههای پژوهش رویکرد تحلیل محتوای کیفی به روش قیاسی به کار رفته است.
یافتههای پژوهش نشان میدهد، از دیدگاه مصاحبهشوندگان موانع فردی مواردی از جمله؛ آموزش محور بودن بیشتر اعضای هیأت علمی، کافی نبودن پاداشها برای ترغیب اعضای هیأت علمی به تجاری-سازی دانش خود، عدم آشنایی اعضای هیأت علمی نسبت به نیازهای واقعی بازار به ویژه بخش صنعت و فقدان حلقههای اتصال بین اعضای هیأت علمی و خلاء کار تیمی و گروهی در دانشگاه، و موانع محیطی مواردی از جمله؛ وارداتی بودن فناوریهای مورد استفاده و عدم حمایت از تولیدات فکری داخلی، عدم اعتماد صنعت به توانمندی دانشگاه، توانمندی علمی و پژوهشی دانشگاههای دیگر، نبود فضای رقابتی در صنایع و حاکم بودن فضای سنتی و نیمه انحصاری و وجود تحریمهای اقتصادی و علمی بین المللی میباشند.
مقدمه
امروزه ورود دانشگاههای ایران به محدوده تجاری سازی دانش از یک مزیت به ضرورتی حیاتی تبدیل شده و این در حالی است که دانشگاه های ما هنوز نتوانسته اند به نحوی مؤثر یافته های علمی خود را صنعتی کرده و تعاملی دوجانبه و مثبت بین صنعت و دانشگاه برقرار سازند .[1] تجاری سازی، فرآیندی است که طی آن ایده، نتیجه یا تولیدات حاصل از بخش دانشگاهی به محصولات، خدمات و فرآیندهای قابل عرضه در بازار تبدیل می شوند که از طریق آن یافته های حاصل از پژوهش وارد محدوده بازار خواهند شد و ایده ها و یافته های جدید به محصولات و خدمات جدید و یا فن آوری های قابل فروش در سراسر جهان توسعه می یابند .[2] به عبارت دیگر، تجاریسازی دانش مجموعه اقداماتی است که به منظور فروش فعالیتهای دانشگاهی با هدف کسب سود انجام می شود .[3]
از نظر فرآیند نوآوری، تجاریسازی تحقیقات فرآیندی است که دانش تولید شده در دانشگاهها و سازمانهای تحقیقاتی را به محصولات قابل عرضه در بازار یا فرآیندهای صنعتی تبدیل می کند .[4] تا چندی پیش پژوهشگران دانشگاهی از تجاری سازی پژوهش امتناع کرد و رسالت اصلی خود را صرفاً تولید دانش بدون توجه به کاربرد آن در عرصه تولید می دانستند. این وضعیت به تدریج به دلیل فشار بر دانشگاه ها برای مشارکت در توسعه اقتصادی و خلق فرصت هایی برای ایجاد ثروت تغییر یافت .[5] علاوه بر این، بیانیه جهانی آموزش عالی که در سال 1998 میلادی توسط یونسکو منتشر شد، فشار وارده بر انتقال تجاری دانش از دانشگاه به صنعت را افزایش داد.
بیانیه مذکور مراکز آموزش عالی و دانشگاه های کشورهای جهان را به همگرایی بینالمللی دعوت نمود. بدین ترتیب، به منظور تطبیق با روندهای نوظهور در جهان، تجاری سازی دانش در دانشگاه ها به عنوان یکی از الزامات اساسی مطرح شد .[1] از طرفی، به گفته فکور [6] تجاریسازی نتایج تحقیقات، فرآیندی نیست که فقط یک طرف داشته باشد یا اینکه تنها بخش دانشگاهی به تنهایی بتواند به آن اقدام نماید، بلکه این فرآیند در تعاملات بین طرف های متعدد اجتماعی و با تأثیرپذیری شدید از چارچوب های قوانین و مقررات، توانمندی های اجرایی و تخصصی بخش دانشگاهی، منابع مالی در دسترس و شرایط و ویژگی های محیط اقتصادی تکنولوژیک جریان می یابد.
بنابراین، موفقیت بخش دانشگاهی در تجاری سازی نتایج تحقیقات مستلزم فراهم بودن شرایط و پیش نیازهای مهم و مختلفی در بخش دانشگاهی، بخش صنعت و محیط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر این دو بخش است. دانشگاه شهید چمران اهواز به عنوان محیط مورد مطالعه با 554 عضو هیأت علمی متخصص و با تجربه و دارا بودن دانشجویان مستعد در حوزههای فنی و مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه و علوم کشاورزی یکی از دانشگاههای جامع و مادر کشور محسوب می شود. دانشگاه مورد مطالعه در نقطه استراتژیک از نظر وجود شرکت های صنعتی بزرگ و ذخایر غنی انرژی واقع شده است.
این در حالی است که با وجود کادر علمی مجرب و پتانسیل های کم نظیر محیطی، زیرساختهای لازم برای تجاریسازی طرح- های پژوهشی و حمایتهای قانونی و مالی مدیران دانشگاه از تجاری سازی دانش با اقداماتی از جمله؛ تأسیس شرکتهای دانشبنیان و پارکهای علم و فناوری مرتبط با نیازمندی های بخش صنعت وجود نداشته و دانشگاه های دیگر از فرصت های به وجود آمده نهایت استفاده و بهره برداری را می برند.
با بررسی اسناد و مدارک موجود در دفتر ارتباط با صنعت دانشگاه توسط پژوهشگر مشخص شد که در حال حاضر با وجود اقدامات صورت گرفته در زمینه تجاری سازی دانش و استفاده از فرصت های مطالعاتی و طرح های مشترک با سایر سازمان ها و صنایع، هنوز میزان قراردادهای پژوهشی دانشگاه با سطح مطلوب فاصله دارد. همچنین، ضعف حلقه های ارتباط بین شرکت های صنعتی منطقه و دانشگاه باعث شده تا انگیزه اعضای هیأت علمی و دانشجویان برای تجاری سازی ایده های نو به میزان قابل توجهی کاهش یابد.
از جنبه ای دیگر، با استناد به پژوهش شاهی، نوه ابراهیم و مهرعلیزاده [7] ارتباطات سازمانی دانشگاه های دولتی استان خوزستان با محیط و صنایع منطقه به خصوص دانشگاه شهید چمران در وضعیت مطلوبی قرار نداشته و این مسأله ناشی از ایستایی سیستم دانشگاه می باشد. علاوه بر این، شواهد مستند پژوهشی حسینی [8] نشان می دهد که در مسیر تجاری سازی دانش و ارتباط با صنایع منطقه در دانشگاه شهید چمران اهواز محدودیت ها، موانع و بازدارنده های بسیار جدی وجود داشته و دانشگاه با فقر محسوسی در ارتباط با الزامات و رهنمودهای عقلانی و مناسبی که هدایت کننده و تسهیل گر عمل و تصمیم گیری مدیران و اعضای هیأت علمی باشد، مواجه است.
با استناد به نتایج همین پژوهش، دانشگاه در مسیر تجاری سازی با مسائل متعددی از جمله؛ وجود بوروکراسی و عدم انعطاف پذیری نظام مدیریتی دانشگاه، مخالفت برخی دانشگاهیان با انتقال و تجاری سازی دانش، عدم آزادی عمل اعضای هیأت علمی برای مشارکت در فعالیت های کسب و کار، فرهنگ متفاوت فعالان صنعت و دانشگاهیان، وابستگی بیش از اندازه دانشگاه به بودجه های دولتی، عدم حمایت های مالی دانشگاه از پژوهشگران برای بهره برداری از دانش تولید شده توسط آنها و ناکافی بودن سهم اعضای هیأت علمی از درآمدهای حاصل از طرح های پژوهشی و ... روبروست.
از طرفی، برای برطرف ساختن موانع بالقوه، دانشگاه به مجموعه ای از دستورالعمل ها و الزامات قانونی نیاز دارد که در وضعیت فعلی کمبود این مکانیزم ها احساس شده و دانشگاه با از دست دادن فرصت های تجاری سازی در عمل پیامدهای منفی و هزینه های غیرقابل برگشتی را متحمل شده است. بدین ترتیب، پژوهش حاضر درصدد شناسایی موانع فردی و محیطی مسیر تجاری سازی دانش در دانشگاه می باشد.
به بیان دیگر، از دیدگاه مدیران و اعضای هیأت علمی، دانشگاه در فرآیند تجاری سازی دانش با چه چالش ها و بازدارنده های فردی و محیطی مواجه است؟ بنابراین، مسأله اصلی پژوهش حاضر، شناسایی موانع فردی و محیطی فرا روی تجاری-سازی دانش در دانشگاه مورد مطالعه از دیدگاه مدیران و اعضای هیأت علمی آن میباشد.
هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش شناسایی موانع فردی و محیطی موجود در روند تجاری سازی دانش در دانشگاه شهید چمران اهواز از دیدگاه مدیران و اعضای هیأت علمی دانشگاه می باشد.
سؤال پژوهش: از دیدگاه اعضای هیأت علمی و مدیران دانشگاه، موانع فردی و محیطی بازدارنده تجاری سازی دانش در دانشگاه شهید چمران اهواز شامل چه مؤلفه هایی می شوند.
روششناسی پژوهش: در این پژوهش، از رویکرد کیفی برای اجرا، جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.[9] پژوهش کیفی را ماهیتاً اکتشافی1 تعریف می کنند که مستلزم مشارکت تعداد معدودی پاسخ دهنده است. از این رو، این نوع پژوهش در مواردی استفاده می شود که نوعی دغدغه نسبت به فهم چگونگی وقوع پدیده ها و نحوه ارتباط آنها به یکدیگر وجود دارد نه سنجش رابطه بین متغیرها. هدف داده های کیفی فراهم کردن عمق و جزئیات کنش و رویدادها از نگاه نقش آفرینان یا آزمودنی های تحت بررسی است.
در نتیجه، روش شناسی کیفی می تواند از طریق کاوش عمیق تر و بررسی جنبه های ملموس، موضوعات بحث برانگیز پیچیده را به بینش های معناداری رهنمون سازد .[10] برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختمند استفاده شده است. در این مصاحبه از نوعی چارچوب مصاحبه استفاده می شود ولی بسیاری از پرسش های آن باز هستند و در نحوه پرسش نیز نوعی انعطاف پذیری وجود دارد .[9] باید اذعان داشت که نوع مصاحبه مورد استفاده در هر مطالعه به ماهیت پرسش پژوهش بستگی دارد.
عدم توجه به این رابطه منجر به گردآوری اطلاعات ناقص و کم اهمیت می شود. سؤالات مصاحبه بر اساس بررسی مطالعات پیشین و اسناد و مدارک موجود و دیدگاه صاحبنظران دانشگاهی درباره این موضوع طراحی و تنظیم شدند. در ادامه به منظور تعیین روایی صوری و تطبیق با اهداف بخش کیفی از نظرات اساتید راهنما و مشاور استفاده شد. همچنین، در این پژوهش از روش نمونه گیری موارد مطلوب استفاده شده است. در روش نمونه گیری موارد مطلوب، پژوهشگر مشارکت کنندگانی را انتخاب می کند که پدیده مورد مطالعه را به میزان معقول و فراوان، ولی نه به گونه ای استثنایی توصیف می کنند .
[11] در این پژوهش، مصاحبه های انجام شده با مدیران و اعضای هیأت علمی دانشگاه تا دستیابی به اشباع نظری و کفایت داده ها ادامه پیدا کرد. در نهایت، در این پژوهش با توجه به اهداف و سؤالات مطرح شده و روش به کار رفته در مصاحبه - مصاحبه نیمه ساختمند - و این نکته که طبقه و مقوله اصلی یعنی موانع فردی و محیطی با استفاده از پژوهش ها و نظریه های مرتبط قبلی شکل گرفته و پرسش های مصاحبه نیمه ساختمند بر اساس آن تنظیم شده بود، پژوهشگر با هدف استخراج زیر مقولات جدید از بستر و محیط مورد مطالعه از رویکرد تحلیل محتوای کیفی به روش قیاسی استفاده کرده است.
در رویکرد قیاسی، نخست کدگذاری و مقوله بندی متن بر اساس یک نظریه یا یافته پژوهش های قبلی آغاز می شود و سپس در طی فرآیند تحلیل داده ها پژوهشگر اجاز می دهد که مضامین و زیر مقوله های جدید از عمق داده ها تکوین یابند .[12] در ادامه نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها ارائه می گردد.
یافتههای پژوهش موانع و بازدارندههای فردی: بازدارنده های فردی که مربوط به اعضای هیأت علمی می شوند، می توانند روند تجاری سازی نتایج پژوهشی را در دانشگاه کندتر کنند. از بین موانع فردی در پژوهش های پیشین بیشتر به عدم تجربه و دانش اعضای هیأت علمی در زمینه تجاری سازی اشاره شده است. در این پژوهش، بیشتر مصاحبه شوندگان معتقد بودند که بازدارنده های فردی از جمله؛ آموزش محور بودن بیشتر اعضای هیأت علمی، کافی نبودن پاداش ها برای ترغیب اعضای هیأت علمی به تجاری سازی دانش خود، عدم آشنایی اعضای هیأت علمی نسبت به نیازهای واقعی بازار به ویژه بخش صنعت و فقدان حلقه های اتصال بین اعضای هیأت علمی و خلاء کار تیمی و گروهی در دانشگاه اشاره داشتند، در ادامه، ضمن توضیح هر یک از مقوله ها، بخشی از مستندات مصاحبه های انجام گرفته با مدیران و اعضای هیأت علمی ارائه می گردد.
آموزش محور بودن بیشتر اعضای هیأت علمی: در اکثر دانشگاه ها دو نوع عضو هیأت علمی فعالیت می کنند. گروه اول، بیشتر آموزش محور بوده و به فعالیت هایی از جمله؛ تدریس و آموزش صرف به دانشجویان مشغول هستند. گروه دوم، رویکرد پژوهشی داشته و و به فکر ارائه و کاربردی کردن ایده های پژوهشی خود در بازار و صنعت و به اصطلاح تجاری سازی و تولید محصول می باشند.
بدین ترتیب، با جرأت می توان گفت که بیش از نود درصد از اعضای هیأت علمی دانشگاه مورد مطالعه آموزش محور می باشند. برای تأیید این مسأله می توان به گفته های یکی از اعضای هیأت علمی دانشکده علوم آب با 25 سال سابقه تدریس، پژوهش و فعالیت در زمینه تجاری سازی که از مدیران قبلی دانشگاه بوده است، استناد کرد. »
از مجموع حدود 600 نفر عضو هیأت علمی دانشگاه تعداد بسیار اندکی از آنها با زبان و طرز ارتباط مؤثر با صنایع و سازمان های دولتی استان آشنا هستند ... 500 نفر از اعضای هیأت علمی آموزش محور می باشند ... برای روشن شدن بیشتر این مسأله می توان با مراجعه به سیستم پژوهشی دانشگاه متوجه شد که بیشتر اعضای هیأت علمی نه طرح تحقیقاتی دارند و نه در سمینارها و همایش های تخصصی مرتبط با این موضوع شرکت می کنند.«
کافی نبودن پاداشها برای ترغیب اعضای هیأت علمی به تجاریسازی دانش خود: یکی از راهکارهای اساسی برای تشویق و ترغیب اعضای هیأت علمی به وارد شدن، ریسک پذیری و مشارکت در طرح های تجاری سازی، افزایش میزان منفعت، سود نهایی و کافی بودن پاداش های حاصل از این نوع فعالیت ها می باشد. اما در عمل بیشتر سود تجاری سازی به دانشگاه، پیمانکاران مربوطه و شرکت ها تعلق می گیرد و سهم بسیار پایینی از آن عاید شخص پژوهشگر می شود. عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران که خود از فعالان عرصه تجاری سازی در علوم انسانی است ادعا می کند »
باید انگیزه های بیشتری برای حرکت فکری اعضای هیأت علمی به سمت تجاری سازی فعالیت های پژوهشی ایجاد کرد ... و این امر تنها با تصویب آیین نامه های مرتبط امکان پذیر است ... در حال حاضر، آیین نامه ها طوری طراحی شده اند که مزیت نهایی ایجاد شده برای پژوهشگری که ایده خود را تجاری می کند بسیار پایین است ... باید در آبشن های مربوط به این آیین نامه اصلاحاتی در جهت ترغیب و تشویق اعضای هیأت علمی برای وارد شدن به مقوله تجاری سازی صورت گیرد ... در وضعیت موجود، فعالیت اساتید برای تجاری سازی محصول فیدبک تشویقی از طرف دانشگاه ندارد.«
عدم آشنایی اعضای هیأت علمی نسبت به نیازهای واقعی بازار به ویژه بخش صنعت:
لازمه اجرای هر طرحی در زمینه تجاری سازی برای بخش صنعت از جانب هیأت علمی آشنایی و آگاهی داشتن نسبت به نیازمندی های و کمبودهای بخش های صنعتی و ارائه ایده ها و طرح های ابتکاری در قالب پروپزال است. بیشتر مصاحبه شوندگان معتقد بودند که در وضعیت فعلی، دانشگاه نمی تواند با تکیه بر اعضای هیأت علمی که با بخش های صنعتی بی ارتباط بوده و از مشکلات و چالش های فن آوری پیش روی آنها آگاهی ندارند، بتوان در زمینه تجاری سازی فعالیت چشمگیری انجام داد.
یکی دیگر از مدیران دانشگاه که شرح وظایفش با مسائل تجاری سازی دانش در دانشگاه ارتباط تنگاتنگی دارد معتقد است که » اعضای هیأت علمی از نیازمندی های پژوهشی نهادها و سازمان های استان و بخش های صنعتی منطقه اطلاعی ندارند ... بیشتر پایان نامه های اجرا شده در دانشگاه با مسائل و مشکلات سازمان ها بی ارتباط بوده و اعضای هیأت علمی در زمینه تجاری سازی فاقد تجربه لازمه اند و بیشتر آنها چگونگی تعامل و ارتباط با ذینفعان بیرونی را بلد نیستند.«
فقدان حلقههای اتصال بین اعضای هیأت علمی و خلاء کار تیمی و گروهی در دانشگاه: هر طرح پژوهشی مربوط به تجاری سازی از خرده کارهایی تشکیل شده که نیازمند به کارگیری و هماهنگی تخصص های مختلف دانشگاهی برای موفقیت در این امر است. به عبارتی دیگر، برای اجرای هر طرح پژوهشی نیاز به متخصصینی از رشته های مختلف دانشگاهی است.