بخشی از مقاله

چکیده:

با توجه به اینکه محدودیتهای متعددی وجود دارند که مانع از مشارکت مؤثر زنان روستایی در فعالیتهای توسعه میگردند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی موانع مشارکت زنان در فرآیند توسعه روستایی و کشاورزی بود. پژوهش حال حاضر به روش توصیفیBپیمایشی انجام شده است. در این تحقیق برای انتخاب نمونه ها از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد.

جامعه مورد نظر این پژوهش را زنان روستاهای شهرستان مهاباد که بیشتر از 35 سال سن دارند و تعداد آنها مطابق آخرین سر شماری 11905 نفر تشکیل دادهاند. در این پژوهش حجم نمونه بر مبنای فرمول کوکران 151 نمونه تعیین شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 انجام گرفت. از دیدگاه پاسخگویان مهمترین موانع مشارکت آنان در فرایند توسعه روستایی و کشاورزی به ترتیب عبارتند از: موانع اجتماعی-فرهنگی، موانع دولتی، موانع اقتصادی و موانع فردی مشارکت.

مقدمه:

هر چند زنان در سه نظام باز تولید زیست شناختی، باز تولید اجتماعی و باز تولید نیروی کار در روستا نقش اساسی ایفا میکنند. اما فرودستی زنان با محدودیتهای آنان در کنترل منابع و دسترسی به اطلاعات دوام و قوام پیدا میکند و موجب میشود تا آنان از مشارکت فعال و پویا در فرآیند توسعه باز بمانند .[8] همانطور که مشخص است توجه به دو مؤلفه زنان و مشارکت در شکلگیری توسعه روستایی و استمرار آن از عوامل اصلی هستند. این دو مؤلفه در شکلگیری توسعه روستایی نیز میتواند بسیار راهگشا باشد .[4]گفته شده است که عمدهترین موانع مشارکت قشر زنان در جامعه ریشه در فرهنگ دارد. نابرابری بین زن و مرد در جنبههای گوناگون زندگی اجتماعی - از جمله مالکیت، درآمد، آموزش و منزلت اجتماعی - را پایهگذاری کرده است .[11]

برخی دیگر به بررسی موانع مشارکت زنان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی پرداختهاند و مواردی چون جامعه پذیری جنسیتی غلبه فرهنگ و آخرت طلبی، تسلط فرهنگ مرد محوری، ضعف آموزش و پایین بودن سطح تحصیلات عمومی، ضعف خود باوری و تمایل به پیشرفت در میان زنان را از موانع مشارکت زنان میدانند . [6]برخی دیگر نیز محدودیتهای ساختاری و خانوادگی را به عنوان بارزترین موانع مشارکت اجتماعی بیان میکنند .[1]  از موانع مشارکت بیشتر زنان در فعالیتهای کشاورزی و کسب درآمد، فقدان مهارت و آگاهیهای کافی فنیحرفهای و فقدان کلی اعتماد به نفس و وجود احساس خود کم بینی در بین زنان روستایی مطرح شده است.

یکی از مهمترین محدودیتهایی که بر توانایی زنان روستایی در ارتقای سطح عملکرد، بازدهی و کارایی بخش کشاورزی تأثیر میگذارند عبارت است از: وضعیت فرهنگی و حقوقی زنان، رابطه بین عوامل اقلیمی، اقتصادی و وظایف زنان، نحوه مدیریت، طراحی و تأمین نیروی انسانی مورد نیاز خدمات کساورزی .[7] مشکلاتی از قبیل نداشتن مالکیت، بیمه، نداشتن پشتوانه مالی، مشکلات بانکی- اعتباری- عدم آگاهی از اعتبارات، نبودن امکانات آموزشی B بهداشتی و عدم نگاه مساوی در اجرای قانون شامل منابع مالی- آموزشی- عدم حمایت مالی را از جمله موانع پیشرو زنان روستایی در مشارکت فعال میباشد .[2]مهمترین موانع مشارکت زنان وضعیت تأهل، ممانعت مردان، و تخصصی نبودن آموزشها بوده است .[5]

موانع اقتصادی - ضعف مالی و کمبود نقدینگی زنان، عدم اطمینان بانکها به زنان برای پرداخت وام، کوچکی بازار محلی و عدم تنوع در فعالیتهای اقتصادی روستا، مشکل بازپرداخت وام، عدم امکان راهاندازی مشاغل مورد علاقه زنان روستایی در منطقه، عدم دسترسی به اعتبارات دولتی به دلیل نداشتن وثیقه و ضامن و ناتوانی زنان در رقابت با مردان در عرصه تجارت و اقتصاد - و آموزشی - عدم دسترسی زنان به اطلاعات مرتبط با بازار، فقدان دانش و مهارتهای مدیریتی، ضعف آموزشهای ترویجی در زمینه تقویت روحیه و مهارتهای کارآفرینی زنان روستایی، فقدان دانش مالی و حسابداری و سطح پایین سواد در بین زنان روستایی - به ترتیب مهمترین موانع در مسیر توسعه کارآفرینی این قشر از جامعه میباشد. همچنین موانع روانشناختی، فرهنگی-اجتماعی، سیاستگذاری و فنی در درجات بعدی قرار دارند .[3]

زنان علاوه بر اینکه با موانع بازاریابی برای تولیداتشان مواجه هستند، عواملی دیگری نیز مثل مسئولیتهای خانوادگیشان در بعضی موارد مانع دستیابی آنان به بعضی از فرصتها میشود، بعلاوه اینکه آنها در بعضی از کشورها با موانعی در رابطه با حق مالکیت داراییهایشان مواجه هستند .[10] عدم دسترسی به سرمایه، زمین، محل کسب و کار، فناوری اطلاعات، آموزش، نگرشهای ذاتی جامعه مرد سالار، عدم تشویق زنان توسط اعضای خانواده و کمبود سرمایههای اجتماعی، مهمترین موانع پیش روی زنان در فرآیند توسعه است .[9]

موضوع مشارکت زنان در ایران به ویژه مناطق روستایی از یک سو با محدودیت امکانات و منابع تولیدی و از سوی دیگر با ×رشد سریع جمعیت و انبوه بیکاران در فرایند دستیابی به رشد و توسعه روستایی مواجه میباشد. بدون شک توجه به مشارکت افراد بویژه زنان و دختران روستایی در مناطق روستایی صحیحترین و مناسبترین رهیافت به توسعه است.

اولین گام در شناسایی موانع و بهبود مشارکت زنان روستایی در فرآیند توسعه، دستیابی به آمار و اطلاعات معتبر و دقیق است که پس از جمعآوری از زنان روستایی حاصل میشود. دسترسی به این اطلاعات نیز انجام تحقیقی را در سطح روستاهای شهرستان میطلبد و در صورتی که موانع موجود بر سر راه مشارکت برداشته شود، کنش های اجتماعی تسهیل میشوند و زنان میتوانند نقش مؤثر خود را در روند توسعه روستایی ایفا کنند. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی موانع مشارکت زنان در فرآیند توسعه روستایی و کشاورزی بود. تا مهترین موانع فردی, موانع اجتماعی فرهنگی, موانع اقتصادی مشارکت زنان در فرآیند توسعه روستایی وکشاورزی را بررسی کند.

مواد و روش ها

پژوهش از نوع توصیفی B پیمایشی بود. در این پژوهش حجم نمونه بر مبنای فرمول کوکران به تعداد 151 نمونه تعیین شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بود که روایی آن براساس نظر اساتید تایید گردید. ضریب آلفای کرونباخ 0/90 بدست آمد که نشان می دهد پرسشنامه از پایایی مناسب برخوردار بوده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار V3VV نسخه

22 تجزیه و تحلیل گردید.

نتایج و بحث

نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که میانگین سنی پاسخگویان 42 سال, جوانترین پاسخگو 31 سال و مسن ترین آنها 63 سال بود, همچنین نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان پاسخگویان47درصد در رده سنی 31 الی 41 سال قرار داشتند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید