بخشی از مقاله
خلاصه
بررسی میزان همسویی سیستم های اطلاعاتی و تکنولوژی اطلاعات با کسب و کار سازمان در جهت شناسایی نقاط ضعف و قوت سازمان و ارائه ی راه حل ها و پیشنهادهای مناسب در فرایند همسویی جهت افزایش کارایی سرمایه گذاری سازمان در بخش فناوری اطلاعات بسیار مهم است و اغلب سازمان ها تشخیص داده اند که مسئله اصلی آن ها داشتن استراتژی کسب و کار مناسب یا معماری سیستم های اطلاعاتی سطح بالا نیست، بلکه این دو باید به گونه ای با یکدیگر تلفیق و تعریف شوند که اطمینان لازم را جهت حضور رقابتی در بازار امروزی فراهم کند. باوجود اینکه سازمان ها به اهمیت همسویی استراتژی کسب و کار و فناوری اطلاعات پی برده اند، به نظر آن ها تحت کنترل درآوردن قابلیت های فناوری اطلاعات در جهت کسب منافع بلند مدت سخت یا غیر ممکن می باشد. در این راستا مطالعه حاضر با الهام از دیدگاه صاحبنظران این حوزه و بررسی ادبیات پژوهش، فهرستی از عوامل و متغیرهای موثر بر همسویی استراتژیک را تهیه و با نظرسنجی خبرگان حوزه فناوری اطلاعات 17 متغیر کلیدی در 5 عامل - بعد - دسته بندی شدند. پس از آن با استفاده از تکنیک دیمتل، ابعاد موردنظر را اولویت بندی کرده، و روابط بین آنها را بررسی شد.
کلمات کلیدی: همسویی استراتژیک، استراتژی فناوری اطلاعات، استراتژی کسب وکار، تکنیک دیمتل
.1 مقدمه
در دنیای پویای کنونی بکارگیری اثربخش فناوری اطلاعات از الزامات موفقیت سازمان ها محسوب می شود، در این راستا لزوم تدوین برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات احساس می شود. برداشت استراتژیک از فناوری پیشرفته اطلاعات به معنای درک مزایای استراتژیک این ابزار و توانایی علم جدید در ایجاد تحولات اساسی در نهادها و سازمان هاست، زیرا ساختار فناوری اطلاعات برتمامی هدف ها و ساختارهای ارتباطاتی سازمان اثر خواهد گذاشت. باید توجه داشت که هر استراتژی علاوه بر پاسخگویی به شرایط محیطی، باید با استراتژی های سطوح دیگر و با استراتژی سطح شرکت هماهنگ باشد.[1]
بنابراین شیوه استفاده بهینه و کارآمد از اطلاعات و تدوین استراتژی مناسب بکارگیری فناوری اطلاعات درسازمان ها از اهمیت بخصوصی برخوردار است. بدین ترتیب جهت موفقیت سازمان ها در مسیر تحقق اهداف کلان سازمانی، همسویی استراتژی فناوری اطلاعات با استراتژی کسب وکار سازمان بسیار مهم می باشد. هم چنین نتایج بعضی از مطالعات بیانگر این واقعیت است که اگرچه فناوری اطلاعات می تواند منجر به خدمات بهتر به مشتری، کیفیت بهتر محصول و قیمت های مناسب تر شود، در مقابل قادر است که هزینه های بیشتر و بهره وری کمتری را نسبت به رویکردهای سنتی دربر داشته باشد .[2]
بدین ترتیب در سال های اخیر سرمایه گذاری مناسبی در حوزه فناوری اطلاعات در سازمان ها صورت گرفته است. در کشور ما در سال های اولیه دهه 1380، دولت با تعریف و راه اندازی طرح تکفا ، تلاشی جهت حضوری برجسته و رسمی درصحنه فناوری اطلاعات کشور به انجام رساند، این حمایت باعث بکارگیری و به نوعی پیشرفت فناوری در سازمان ها و دستگاه های دولتی شد. با وجود نیاز به اجرای چنین بررسی هایی در سازمان ها و مخصوصا در سازمان های دولتی، تا کنون تحقیقات اندکی در مورد همسویی در دستگاه ها اجرا شده است. در بررسی دلایل این کمبود، می توان به عامل مهم جوانی صنعت فناوری اطلاعات در کشور اشاره کرد.
اگر بازگشت سرمایه گذاری فناوری اطلاعات تابعی از همسویی استراتژیک باشد، آنگاه هر اقدامی جهت افزایش ارزش تجاری فناوری اطلاعات در چارچوب میزان همسویی فناوری اطلاعات با استراتژی سازمان مورد ملاحظه قرار می گیرد. در حال حاضر سازمان های ایرانی از جمله شرکت سایپا اقدام به سرمایه گذاری در بخش فناوری اطلاعات نموده اند. چنانچه بتوان با بکارگیری مدلی سرمایه گذاری های فوق را به گونه ای هدایت کرد که بیشترین بازدهی سرمایه و کارایی حاصل شود، کمک بسیاری به سازمان ها در جهت پیشبرد و پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی خواهد شد.
استراتژی غالب شرکت سایپا رهبری هزینه است و این شرکت همواره به دنبال افزایش کارایی در فعالیت های اصلی خود و افزایش بهره وری می باشد. این شرکت به منظور افزایش بهره وری و کارایی خود سرمایه گذاری های کلانی در زمینه فناوری اطلاعات انجام داده است اما سوالی که در اینجا مطرح است این است که با تکمیل شدن دارایی های فناوری اطلاعات شرکت با قابلیت ها و منابع دیگر، آیا شرکت سایپا به نحو احسن می تواند سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات خود را به منظور بهبود عملکرد و کارایی و نزدیک شدن به استراتژی غالب خود اهرم کند؟ به اعتقاد اکثر متخصصان حوزه استراتژی، در ایران در مرحله تدوین استراتژی های سازمان به بحث همسویی توجه لازم نمی شود و به اعتقاد آن ها بین استراتژی فناوری اطلاعات و استراتژی کلان این سازمان ها همسویی لازم وجود ندارد و یا سازمان هایی که تلاش هایی در رابطه با همسوسازی استراتژی فناوری اطلاعات با اهداف و استراتژی سازمان انجام داده اند به نتیجه مناسبی نرسیده اند.
از آنجایی که همسویی فناوری اطلاعات و کسب و کار می تواند با بسیج منابع فناوری اطلاعات در جهت استراتژی کسب و کار به خلق ارزش بپردازد، بنابراین یکی از بزرگترین چالش های پیش روی مدیران فناوری اطلاعات و کسب و کار در اکثر سازمان های ایرانی از جمله شرکت سایپا، بهبود بازده سرمایه گذاری های انجام شده در حوزه فناوری اطلاعات و خلق ارزش از طریق فناوری اطلاعات می باشد.[3]
در راستای اهداف پژوهش، نخست به استخراج، جمع آوری و تجمیع شاخص های همسویی استراتژی فناوری اطلاعات با استراتژی کسب و کار پرداخته و فهرستی از عوامل و متغیرهای موثر بر همسویی استراتژیک را تهیه و با نظرسنجی خبرگان حوزه فناوری اطلاعات 17 متغیر کلیدی در 5 عامل - بعد - دسته بندی شدند، سپس مدلی مفهومی در سطح 5 بعد اصلی پژوهش طراحی گردید که با شناخت روابط علی بین عوامل، درپی ایجاد فرآیندی کارا و اثربخش در ایجاد همسویی استراتژی فناوری اطلاعات با استراتژی سازمان است و برای ساختاردهی یک مدل همسویی، سطوح فعل و انفعالات میان عوامل همسویی استراتژی فناوری اطلاعات با استراتژی سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. در واقع با استفاده از شفاف سازی روابط، کمک می کند تا روابط علی بین عوامل شناسایی شود.
.2 پیشینه پژوهش
طی سه دهه گذشته، مطالعات گسترده ای در زمینه همسویی استراتژی فناوری اطلاعات با استراتژی کسب و کار انجام شده است. تمرکز اصلی این ادبیات بر روی این موضوع است که آیا همسویی استراتژی کسب وکار با استراتژی فناوری اطلاعات برای شرکت ها ارزش آفرین است؟ و اینکه چگونه این ارزش ایجاد می شود؟ از یک سو، همسویی بین استراتژی کسب و کار و فناوری اطلاعات می تواند سودآوری شرکت ها را افزایش دهد و مزیت رقابتی ایجاد کند و از طرف دیگر، شکست در همسویی می تواند منجر به اتلاف منابع شود و عواقب مالی و سازمانی نامطلوبی را برای سازمان ها به دنبال داشته باشد .[4]
پدیده ای که امروزه از آن به عنوان فناوری اطلاعات یاد می شود تنها محصول ظهور یک فناوری نوین درحوزه خاصی ازسازمان نیست، بلکه ناشی از تحولی است که اثرات آن کلیه ابعاد سازمان را شامل می گردد. فناوری اطلاعات نقش استراتژیک درسازمان های دانش محورکنونی برعهده دارد و به عنوان عامل توانمند ساز سازمان در عرصه فناوری اطلاعات رقابت جهانی مطرح می باشد. به دلیل نقش حیاتی درسازمان، همراستایی استراتژیک این فناوری با کسب وکار سازمان از اهمیت ویژه ای برخورداراست. در اقتصاد پویای کنونی، فناوری اطلاعات ابزار حیاتی شرکت ها در دستیابی به مزیت رقابتی و نوآوری محسوب می شود.
حجم سرمایه گذاری بر روی این حوزه در طی دهه اخیر افزایش چشمگیری داشته است. ولی از آنجا که اکثرسرمایه گذاری های فناوری اطلاعات، همراستا با استراتژی ها و منابع کسب وکار نیستند منشا تضاد و کاهش کارایی واثربخشی شده اند .[5] درحقیقت درطی سال های اخیر حوزه فناوری اطلاعات به صورت بخشی رشد یافته است و بر نقش توانمند ساز آن درحوزه کسب وکارکمترتوجه شده است. چنین رویکردی همراستایی فناوری اطلاعات وکسب وکار را درابتدای لیست نگرانی های مدیران ارشد قرارداده است و علیرغم توجه مدیران به مقوله همراستایی درطی 20 سال اخیر، این هدف هنوز دور از دسترس است .[6,7]
آنچه در این بین از اهمیت ویژه ای برخوردار است مکمل بودن استراتژی کسب و کار سازمان با استراتژی فناوری اطلاعات آن می باشد.اگر این دو استراتژی در مسیرهای متفاوتی حرکت نمایند، خطر شکست کسب و کار سازمان افزایش می یابد. با توجه به سرمایه گذاری های زیادی که امروزه در سازمان های مختلف در زمینه فناوری اطلاعات انجام می دهند، آنچه برای آن ها بسیار مهم می باشد این است که فناوری اطلاعات بعنوان یک منبع استراتژیک در جهت رسیدن به اهداف استراتژیک آن ها مورد استفاده قرار گیرد.از زمانی که تحقیقات در زمینه همسویی آغاز گردیده، واژه های گوناگونی برای آن ارایه شده است.تناسب ، یکپارچگی ، پل ارتباطی ، هماهنگی ، امتزاج و به هم پیوستگی اصطلاحاتی هستند که به این موضوع نسبت داده شده اند .[8]
در هر حال، هرگونه نامی برای این موضوع پیشنهاد شود، هدف نهایی بکارگیری فناوری اطلاعات برای تحقق استراتژی و اهداف کسب و کار در سازمان هاست.هم راستایی بین استراتژی کسب و کار و استراتژی فناوری اطلاعات برای توسعه عملکرد کسب و کار به صورت گسترده مورد قبول واقع شده است .[9]هم راستایی کسب و کار و فناوری اطلاعات وقتی بهینه است که استراتژی فناوری اطلاعات با استراتژی کسب و کار یکپارچه بوده و بخشی از کسب و کار را شکل دهد [10]همسویی مفهوم پیچیده ایست و برای فهم آن رویکردهای مختلفی وجود دارد .[11 ] تا به امروز، تعاریف مختلفی از همسویی کسب و کار و فناوری اطلاعات توسط محققان این حوزه به عمل آمده که از مشهورترین آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: