بخشی از مقاله
چکیده:
در این پژوهش میدانی با هدف بهبود مدیریت زنجیره تامین شرکت پگاه فارس، ابعاد زنجیره تامین این شرکت مورد بررسی قرار گرفت. پس از شناسائی عوامل موثر بر بهبود زنجیره تامین و پالایش آنها، چهار عامل اصلی و بیست عامل فرعی مرتبط شناسائی گردید. در ادامه بر اساس نتایج حاصل از پرسشنامه و با استفاده از تکنیک تصمیمگیری چند معیاره رتبهبندی آنها انجام گرفت. نتایج دلالت بر آن دارد که عوامل اصلی چهارگانه تولید، بازاریابی، روابط استراتژیک و مالی به ترتیب واجد بیشترین تاثیر بر زنجیره تامین بوده است. در خاتمه بر اساس تجزیه و تحلیل و تلفیق نتایج عوامل فرعی بیست گانه حاصل از این تحقیق راهکارهایی برای بهبود مدیریت زنجیره تامین شرکت پگاه فارس ارائه شده است.
واژگان کلیدی: مدیریت زنجیره تامین، زنجیره تامین، تصمیمگیری چندشاخصه، تکنولوژی اطلاعات
.1 مقدمه
در دهه 60 و 70 میلادی، سازمانها جهت افزایش توان رقابتی خود تلاش میکردند تا با استانداردسازی و بهبود فرایندهای داخلی خود، محصولی باکیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسی و طراحی قوی و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیشنیاز دستیابی به خواستههای بازار و در نتیجه کسب سهم بازار بیشتری میباشد. لذا تمام سازمانها تمام تلاش خود را بر افزایش کارایی معطوف میکردند. در دهه 80 میلادی، با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان، سازمانها به طور فزایندهای به افزایش انعطافپذیری در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید برای ارضای نیازهای مشتریان علاقمند شدند.
در دهه 90 میلادی، به همراه بهبود در فرایندهای تولید و بکارگیری الگوهای مهندسی مجدد، مدیران بسیاری از صنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهای داخلی و انعطافپذیری در تواناییهای شرکت کافی نیست. بلکه تامینکنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیعکنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاستهای توسعه بازار تولیدکننده داشته باشند. با چنین نگرشی رویکردهای زنجیره تامین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع تکنولوژی اطلاعات در سالهای اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تامین، بسیاری از فعالیتهای اساسی مدیریت زنجیره با روشهایی جدید در حال انجام است.[1]
.2 ادبیات نظری و پیشینه پژوهشی
مدیریت زنجیره تامین نتیجه پیشرفت منطقی مدیریت لجستیک میباشد. در دهه 1960 میلادی کارشناسان مشغول به مطالعه در مورد روابط داخلی بین انبارش و حمل و نقل بودند که نتیجه آن مدیریت توزیع بود. در مسیر تکامل این بحث، مفهوم لجستیک مطرح شد. در واقع لجستیک از افزودن مدیریت ساخت، تدارکات و سفارشها به مدیریت توزیع ایجاد گردید. بحث مدیریت زنجیره تامین به صورت جدی در مجامع علمی از اوایل سال 1980 میلادی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و بسیاری از پژوهشگران، چارچوب و مدلی برای آن ارائه کردند. به عنوان مثال فورستر مدلی ارائه نمود که به عنوان اولین مدل قرار گرفت و اغلب آن را به عنوان یک الگو برای زنجیره تامین دانستند.[2]مطالعات انجام شده بر روی مدیریت زنجیره تامین اغلب سه مرحله را معرفی مینماید.[3] و عبارتند از:
عرضه، تولید و توزیع. با این وجود تاکید اکثر آنها بر روی هماهنگیهای بین فقط دو مرحله میباشد.[ 4] توماس و گریفن مدل-هایی را طبقهبندی نمودند که بتوان مدیریت زنجیره تامین را از آن طریق هماهنگ نمود. این هماهنگی بین خریدار - فروشنده، تولید - توزیع و موجودی - توزیع میباشد.[5]در سال 1384 فاطمی قمی و همکارانش مدل موجودی چندمعیاره - چند تصمیم گیرنده را در یک ساختار غیر سری زنجیره عرضه با تقاضای احتمالی طراحی نمودند. در این مدل توسعه یافته، یک زنجیره عرضه در چهار شرکت در نظر گرفته شده است. به نحوی که در هر شرکت، یک تصمیمگیرنده مستقل وجود دارد.[6]لاپید یک چارچوب دوسطحی از سیستم ارزیابی عملکرد زنجیره تامین را ارائه داده است که ارتباط بین آنچه که وی معیارهای سطح اجرایی و معیارهای سطح مدیریتی میخواند را نمایش میدهد. دسته اول شامل معیارهای فرآیندمدار و درونسازمانی هستند و دومین دسته بر معیارهای وظیفهگرا و عیبیاب دلالت دارد.[7]
-1-2 مبانی نظری تصمیمگیری چندمعیاره
اغلب مسائل تصمیمگیری در دنیای واقعی دارای معیارهای متفاوت، متضاد و چندگانه هستند. چنانچه در تصمیمگیری از عوامل کیفی و کمی تواما استفاده شود و راهکار مناسب از بین چندگزینه انتخاب شود، این نوع تصمیمگیری را تصمیمگیری چندمعیاره میگویند. در حقیقت در روش تصمیمگیری چندمعیاره به جای استفاده از یک معیار، از چندین معیاردر امر تصمیمگیری استفاده میشود.[8]روشهای مورد استفاده برای مسائل تصمیمگیری چندمعیاره بسیار متنوع است. یکی از روشهای مربوطه AHP میباشد. این روش مانند آنچه در مغز انسان انجام میشود، به تجزیه و تحلیل مسائل میپردازد. این روش تصمیمگیرندگان را قادر میسازد اثرات متقابل و همزمان بسیاری از وضعیتهای پیچیده و نامعین را تعیین کنند. این فرآیند، تصمیمگیرندگان را یاری میکند تا اولویتها را بر اساس اهداف، دانش و تجربه خود تنظیم نمایند به نحوی که احساسات و قضاوتهای خود را کامل درنظر گیرند. این تکنیک بر اساس سه اصل زیر استوار است:
اصل ترسیم درخت سلسله مراتبی اصل تدوین و تعیین اولویتها اصل سازگاری منطقی قضاوتها
.3 بهبود مدیریت عملکرد و بهبود مدیریت زنجیره تامین
در زمینه زنجیره تامین پویا، بهبود مداوم عملکرد برای اغلب تهیهکنندگان، تولیدکنندگان و خردهفروشان مرتبط، به منظور تقویت رقابت یک موضوع حیاتی است.نظارت و بهبود عملکرد زنجیره تامین باعث افزایش پیچیدگی یک وظیفه شده است. یک سیستم مدیریت عملکرد پیچیده شامل فرآیندهای متعدد مدیریتی، مانند شناسایی مقیاسهای سنجش، تعیین هدفها، برنامهریزی، ارتباطات، نظارت، گزارش-دهی و بازخور است. این فرآیندها در اغلب خروجیهای سیستم اطلاعاتی جاسازی شده است. این خروجیهای سیستم بر شاخصهای کلیدی عملکرد1 که برای بهینهسازی عملکرد زنجیره تامین قطعی هستند، عملیات اندازهگیری و نظارت را انجام میدهند.
سنجش عملکرد برای شرکتها حیاتی است تا اثربخشی زنجیره تامین و کارایی را بهبود دهند.[9] تصمیمگیرندگان در زنجیره تامین معمولا بر توسعه دادن ماتریس اندازهگیری برای ارزیابی عملکرد متمرکز میشوند.[10] اگر چه، کشف روابط پیچیده میان شاخصهای کلیدی عملکرد و نظم در اولویتهای اجرای شاخصهای کلیدی عملکردهای انفرادی سخت است: به عنوان مثال، تعیین اولویتهای درون یک مجموعه معین از شاخصهای کلیدی عملکرد برای بسیاری از شرکتهایی که در تلاشند برای بهبود مدیریت زنجیره تامین خود از آن بهره جویند یک مشکل اساسی محسوب می شود[11]
.4 شناسایی و دستهبندی عومل موثر بر بهبود مدیریت زنجیره تامین شرکت پگاه فارس
اولین و دومین گام در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی شناسایی عوامل یا متغیرهای تاثیرگذار بر مسئله پژوهش میباشد. در این راستا به منظور شناسایی عوامل موثر بر بهبود مدیریت زنجیره تامین شرکت پگاه فارس، ابتدا ادبیات پژوهش به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. از این طریق 23 عامل تاثیرگذار شناسایی شده و در گام بعد از نظرات متخصصان برای پالایش عامل-های شناسایی شده استفاده شده است. بدین منظور پرسشنامهای تهیه و بین مشارکت کنندگان توزیع گردید. در این پرسش-نامه در صورتی که، پاسخگو عامل شناسایی شده را بر بهبود مدیریت زنجیره تامین موثر میدانست بلی در غیراین صورت خیر را انتخاب مینمود. پس از شناسایی عوامل مؤثر بر مبنای پژوهشهای پیشین و دریافت نظرات کارشناسان نسبه به دستهبندی این عوامل اقدام گردید. خروجی این مرحله جدول 1دستیابی به 20 عامل تاثیرگذار بر بهبود مدیریت زنجیره تامین شرکت پگاه فارس بود.