بخشی از مقاله

خلاصه

یکی از شاخصهای سنجش فقر، مسکن است. هدف از این پژوهش تحلیل پراکنش فضایی شاخصها و نماگرهای فقر مسکونی در سطح بلوکهای آماری شهر بابلسر میباشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. دادههای مربوط به مبانی نظری تحقیق به شیوهی کتابخانهای و اسنادی تهیه شده و دادههای خام پژوهش از بلوک های آماری شهر بابلسر استخراج شده است که بر اساس سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران تهیه شده است. برای بی مقیاس سازی شاخص ها از روش فازی در محیط نرم افزار Excel استفاده شده است.

ابتدا 4 شاخص فقر مسکونی با روش فازی بی مقیاس می شوند و سپس در محیط نرم افزار Arc Gis با روش لکه های داغ و خود همبستگی موران تحلیل فضایی می شوند. بر اساس نتایج روش لکه های داغ در قسمت هایی از مرکز شهر بابلسر لکه های داغ بیشتری دیده می شود که مقادیر بالاتری از شاخص تلفیقی فقر مسکونی را دارند.

لکه های سرد نیز در غرب و شمال غرب و همچنین در قسمتی از شمال شرق شهر دیده می شود که مقادیر پایین تری از شاخص تلفیقی فقر مسکونی را دارند. همچنین بر اساس پهنه بندی صورت گرفته 42/58 درصد جمعیت شهر بابلسر فقیر و خیلی فقیر و 17/44 درصد جمعیت آن مرفه و خیلی مرفه می باشند و 39/98 درصد جمعیت آن نیز در پهنه های متوسط قرار دارند. نتیجه روش خودهمبستگی موران نیز نشان می دهد که نحوه پراکنش مقادیر شاخص تلفیقی فقر مسکونی دارای الگوی خوشه ای می باشد. بنابر این می توان بیان داشت که پهنه های فقیر و خیلی فقیر بیشتر در قسمت مرکزی شهر به صورت خوشه ای تمرکز دارند.

.1 مقدمه

جهان به سرعت در حال شهری شدن است .[1] برای اولین بار در سال 2007، بیش از نیمی از جمعیت جهان، شهری شده اند .[2] در سال 2014، 54 درصد جمعیت جهان در شهرها سکونت گزیده اند؛ در حالی که در سال 1995، 30 درصد جمعیت در شهرها زندگی می کرند و بنابر تخمین های صورت پذیرفته در سال 2050، 66 درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی خواهند کرد .[3]

همچنین بنابر پیش بینی های صورت پذیرفته در سال 2020، بیش از نیمی از جمعیت کشورهای در حال توسعه در شهرها زندگی خواهند کرد .[4] در دهه های گذشته، رشد شتابان شهرنشینی و شهرگرایی، در کشورهای در حال توسعه، یکی از دستاوردهای بزرگ فرهنگ و تمدن و بوده است و یکی از پدیده های فراگیر اجتماعی در عصر حاضر به شمار می رود.

شهرنشینی پیامدهای زیر را به همراه داشته است: نابرابری های اجتماعی، فقر، افزایش فساد و جرم و جنایت، بحران های زیست محیطی، نابرابری و اختلاف طبقاتی، نبود رفاه اجتماعی، مرگ و میر زودرس در کودکان و مادران، بد مسکنی و بی مسکنی، اسکان غیر رسمی و ... . این پیامدها، در کشورهای در حال توسعه، با سرعت و حجم بیشتری در حال گسترش است .[5]

یکی از مسایل عمده جهان امروز اسکان بشر به دنبال شهرنشینی است. اسکانی که نقشی تمدن ساز در فرآیند تاریخی توسعه جوامع داشته و همواره شهرها به مثابه برترین سطح اسکان، کانون ایفای این نقش مهم بوده اند. اگر شهرها را به عنوان پدیده های »مکانی - زمانی« که در نقطه ای خاص ایجاد می شوند، و در فضا تکامل یافته و با گذشت زمان رشد می یابند، در نظر گیریم، فقر نیز بخش جدا ناپذیری از این پدیده را شکل داده که در نقاط شهری مختلف جهان با درجات گوناگونی تبلور یافته است .[6] از این رو شهرنشینی روزافزون باعث شهری شدن فقر شده است .[7]

در راستای افزایش جمعیت شهرنشین، مسائل و مشکلاتی نیز با این افزایش پدید می آید که یکی از این مسائل، نحوه ی سکونت و اسکان جمعیت است. این واقعیت دارد که مسکن در شرایط کنونی دارای وضع وخیمی است، توده ی بزرگی از خانوارهای ما در شرایط بی مسکنی، تنگ مسکنی و بدمسکنی قرار دارند .[8] بنابراین یکی از بارزترین و پایدارترین جلوههای فقر شهری در کشورهای درحالتوسعه، شکلگیری و گسترش محلات فقر نشین است. گسترههای فقر، بازتاب فضایی - مکانی فقر در مکانهای شهری است .[6]

مساله مسکن عمدتا دامنگیر اقشار و طبقات کم درآمد و با درآمد متوسط است . فقدان و کمبود واحدهای مسکونی مناسب شهری از نظر کمی و کیفی، علاوه بر آن که اقشار وسیعی از توده های شهری را در رسیدن به مسکن مناسب محروم می سازد، باعث تحمیل هزینه های بالای مسکن بر بودجه خانوارهای شهری می گردد .[9]

یکی از مهمترین نیازهای اساسی انسان نیاز به مسکن می باشد و تامین مسکن در شهرها نسبت به روستاها، شرایط دشواری دارد و شهرنشینان دارای درآمد پایین به ویژه در شهرهای بزرگ به دلایل مختلفی ازقبیل ارزان بودن زمین در حاشیه شهرها، بورس بازی، سهولت در خرید و فروش اراضی فاقد اسناد رسمی، عدم پرداخت عوارض شهرداری، ضعف سیستم های مدیریت شهری و... اقدام به ساخت مساکن زیراستاندارد و با کیفیت پایین می کنند. که این موضوع موجب به وجود آمدن زاغه ها و سکونتگاه های غیررسمی با استانداردهای پایین در حاشیه شهرها می شود.

درنتیجه شناسایی شاخص های مسکن و ضرورت برنامه ریزی برای این شاخص ها و دسترسی به خدمات اساسی شهری از اهمیت ویژه ای در امر برنامه ریزی برخوردار است و رسیدن به یک اندازه بهینه و برخورداری از خدمات شهری در بخش مسکن، امری ضروری می باشد و این امر مستلزم داشتن اطلاعات صحیح از شاخص ها و ویژگی های مسکن می باشد .[10]

امروزه مسائل مربوط به حوزه مسکن به یک امر جهانی تبدیل شده و جوامع کشورهای مختلف با مشکلات زیادی در این حوزه روبه رو هستند. عدم توزیع خدمات در گستره سرزمین و عدم تعادل های منطقه ای منجر به عدم برخورداری متوازن مناطق از شاخص های توسعه مسکن شده است .[11] این نابرابری موجب می شود تا از فضا استفاده بهینه به عمل نیاید، موجبات تراکم جغرافیایی مسکن مناطق را فراهم کند، که این خود بی عدالتی را افزایش می دهد. سازمان فضایی و نحوه استقرار آن در بعد مسکن، بیانگر کیفیت استفاده از محیط و چگونگی تاثیر اقتصاد، سنت ها و هنجارهای حاکم بر جوامع شهری و روستایی است .[12]

بنابراین تدوین یک برنامه جامع در بخش مسکن برای رسیدن به وضعیت مطلوب در بعد فضایی، مستلزم شناسایی و تجزیه و تحلیل ابعاد گسترده و آگاهی از وضعیت کمی شاخص های مسکن در فرایند برنامه ریزی های منطقه ای است. از این رو میزان دستیابی به وضعیت مطلوب مسکن، به عنوان یکی از شاخص های توسعه، امری ضروری است .[13]

در نهایت می توان گفت، برای تعیین سطح برخورداری نواحی، شاخص ها نقش موثری دارند زیرا آنها ارقامی هستند برای اندازه گیری و سنجش نوسان عامل متغیر در طول زمان .[14] در ایران نیز شهرنشینی با روندی سریع و شتابان همراه بوده و این رشد شتابان، مسائل و معضلات بسیاری برای شهرهای ایران به دنبال داشته است [15] که پدیده فقر شهری و نابرابریهای اجتماعی و اختلاف شدید طبقاتی را بهعنوان یکی از خصیصههای زندگی شهرهای جهانسومی بر زندگی شهری عارض نموده است، بهطوریکه مبارزه با آن بهعنوان یکی از سیاستهای کلان نظام برنامهریزی کشور هم در برنامههای کوتاهمدت و هم استراتژیهای درازمدت قلمداد میشود .[16]

شهر بابلسر نیز با توجه به رشد سریع جمعیت در طی دهههای گذشته و ناتوانی در ارائه خدمات و امکانات مناسب به شهروندان، شاهد شکلگیری مناطق فقیرنشین در برخی از فضاهای شهری شده است که برای برنامهریزی و سروسامان دادن به وضعیت پهنه های مسکونی نامطلوب، ابتدا باید از موقعیت و پراکنش فضایی این پهنه ها در شهر بابلسر آگاهی لازم را به دست آورد و سپس با برنامهریزی دقیق به حل این معضل چالشبرانگیز شهری پرداخت تا بتوان از عوارض و پیامدهای منفی آن در سطح شهر جلوگیری کرد و یا حداقل آن را تعدیل داد. از این رو مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سوال می باشد: الگوی فضایی فقر مسکونی در سطح شهر بابلسر چگونه است؟

.2 مبانی نظری

یکی از شاخصهای سنجش فقر، مسکن است. مسکن خوب و کافی، یعنی مسکنی که تراکم بیشازحد نداشته باشد و حتّی در بسیاری از موارد، مهمترین عامل تأثیرگذار در میزان رضایتمندیفرد از سکونت در یک محلّه، مسکن و شرایط محیطی آن است .[17] امروزه مسکن یکی از مسائل حاد کشور های در حال توسعه است، مهاجرت های داخلی، مشکلات مربوط به عرضه زمین، فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، نداشتن برنامه ریزی جامع مسکن و سایر نارسایی هایی که در زیرساخت های اقتصادی این کشور وجود دارد از یکسو و افزایش شتابان جمعیت شهرنشین از سویی دیگر تامین سرپناه در این کشورها را به شکلی غامض و چندبعدی در آورده است .[18]

عدم دسترسی به مسکن امن و مطمئن یکی از ویژگیهای اصلی فقر شهری است. مسکن مهمتریدارایین مولّدی است که باعث اعتبارِ زندگی میشود .[19] بیخانمانی نشاندهنده افراطیترین مظهر فقر در مناطق شهری است .[20] پیدا کردن سرپناه مناسب یکی از بزرگترین چالشهای مقابله با فقر شهری است. بیشتر مردم فقیر در مناطق شهری با روی آوردن به مناطق غیررسمی، اغلب در مناطق حاشیهای که با کمبود تأسیسات عمومی روبرو هستند مواجهاند همچنین شواهدی وجود دارد که کیفیت پایین زیرساختها در جوامع فقیر آسیبپذیری این مناطق را بالابرده است .[21]

قیمت زمین تأثیر مهمی در تأمین مسکن دارد، شرایطی که منجر به توسعه بازارهای غیرقانونی و یا غیررسمی زمین میگردد کمیت و کیفیت و قابلیت دسترسی به مسکن را تضمین میکند .[22] تحقیقات نشان میدهد که کسانی که مالک مسکن تحت اشغال خود میشوند نرخ فقر نیز در نزدشان پایین میآید .[23] فقدان دسترسی به زیرساخت و مسکن مناسب مهم ترین جنبه فقر در مناطق شهری محسوب می شود.

افراد فقیر در شهرها ممکن است درآمد های نقدی بیشتریداشته باشند، امّا این درآمدها ممکن است ناپایدار و ناکافی باشد، چراکه زندگی در شهرها هزینه های بالاتری در زمینه حمل و نقل و مسکن دارد. به علت نبود گزینه های مسکن رسمی، افراد مجبور به زندگی در محله های فقیر نشین و سکونتگاه های غیر رسمی روی زمین های نامناسب یا زندگی در ساختمان های پرجمعیت و به دور از فرصت های شغلی می شوند. آن ها فاقد مالکیت بر مسکن، فاقد دارایی ثابت، دسترسی به اعتبار و خدمات اساسی نیز می باشند. همچنین سلامت محیطی به خصوص برای کودکان از نگرانی های مهم به حساب می آید. شبکه های ایمنی ضعیف یا محدود فقر شهری را به ویژه در زمان های بحران مشکل می سازد .[1]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید