بخشی از مقاله

چکیده

بررسی جنبههای سینمایی آثار ادبی، امری است که حدود یک دهه است که بهطور جدّی بدان پرداختهاند. در این تلاش، نویسندگان، از دو زاویهی متفاوت روایی یا بلاغی به متون ادبی نگریستهاند. عناصر روایی شامل بررسی مواردی چون پیرنگ، شخصیّتپردازی و گفتگو هستند. اهل ادب، بیشتر این نوع بررسی را دستمایهی خویش قرار میدهند؛ امّا از نگاهی دیگر نیز میتوان به متن نگریست؛ و آن، یافتن عناصر سبکی و بلاغی سینما در متن ادبی است. عناصر بلاغی شامل مواردی چون، نما، میزانسن، تدوین، صدا و .. در سینما هستند. این نگاه، بیشتر مورد توجّه اهالی سینماست. در پژوهش حاضر سعی شده است تا با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد میان رشتهای، متن داستان مورد بحث، از هر دو زاویهی مذکور، مورد کنکاش قرار گیرد.

از ویژگیهای کتاب مذکور که میتوان به عنوان عناصر روایی آن محسوب کرد، باید به وجود تکگوییهای درونی، تصویرسازیهای مختلف، توصیفهای متعدّد، بیان دیالوگهای پی در پی، وجود شخصیّتهای متعدّد، زبان ساده و صمیمی و تغییراتی که در روند روایت با آن مواجه میشویم اشاره کرد. از میان شگردهای بلاغی داستان، میتوان از زاویهی دید و حرکات متنوّع دوربین فرضی، نماهای نزدیک - - close up و نماهای دور - - long shot به کار گرفته شده در متن، نام برد. وجود پژوهشهایی این چنین، از آنجا که موجب خوانشهای جدید از متن میگردد و دنیایی تازه را بر روی متن ادبی میگشاید، از حیث نقد ادبی و شناخت زیباییهای پنهان متن، میتواند حائز اهمیّت باشد.

1 مقدّمه

بررسی رابطهی متقابل ادبیات و سینما و یافتن جنبههای سینمایی آثار ادبی، امری است که حدود یک دهه است که به طور جدّی بدان پرداختهاند. نمیتوان منکر این نکته شد که در میان هنرهای بشری، عالم سینما، دارای بیشترین ظرفیّتهای تبلیغاتی و رسانهای است و از آنجا که »سینما، مناسبترین بستر برای جهانی کردن ادبیات یک ملّت است

این ارتباط دو سویه، هم میتواند به غنای این دو هنر کمک میکند و هم روشی برای جهانی کردن هنر و ادبیات فارسی به شمار میرود. لذا »اقتباس ادبی1« در معنای اصطلاحی »انتقال از ادبیات به سینما،« مضمون اصلی بیشتر آثار نوشته شده در این زمینه است؛ امّا تمام پژوهشهای موسوم به اقتباس نیز، به متن ادبی، از یک منظر تنها ننگریستهاند؛ لذا آثار مذکور را نیز میتوان به انواعی تقسیم کرد: 1 آثاری که قابلیّتهای نمایشی عناصر روایی را در متون ادبی بررسیدهاند.

عناصر روایی، شامل تمام عناصر داستان، از جمله پیرنگ، گفتگو، زاویهی دید، تعلیق و کشمکش و ... است. این پژوهشها، بیشتر با نگاه و قلم کارشناسان حوزهی ادبیات نگاشته شده و بر این پیشفرض منطبق است که متون ادبی، قابلیّت تبدیل سینمایی دارند. از جمله آثاری که بر این سیاق نوشته شده است، میتوان مقالات »تطبیق داستان شیخ صنعان با الگوی فیلمنامه - 1383 - « از زهرا حیاتی؛ »وجوه اقتباس سینمایی از سیرالعباد سنایی - 1388 - « نوشتهی مرتضی محسنی و علیرضا پورشبانان؛ و همچنین کتاب قابلیّت»های نمایشی شاهنامه - 1384 - « از محمّد حنیف را نام برد. 2 آثاری که قابلیّتهای نمایشی عناصر سبکی را در متون ادبی، بررسی کردهاند. عناصر سبکی شامل انواع بازیهای تصویری در سینما از جمله: نما، میزانسن، تدوین، صدا و نور و ... است.

از آثاری که بدین حوزه پرداختهاند میتوان به کتابهای »سینما و ساختار تصاویر شعری شاهنامه - 1378 - « از محمّد حنیف؛ »مشت در نمای درشت - 1378 - « از حسن حسینی؛ مقالهی »مقایسهی استعارهی ادبی و استعارهی سینمایی با شواهدی از شعر فارسی - 1391 - « از زهرا حیاتی و همچنین یک رساله از همین نویسنده با عنوان »بازآفرینی تصویرهای ادبی مثنوی و غزلیّات شمس در سینما - 1388 - « اشاره کرد. 3 آثاری که قابلیّتهای نمایشی عناصر روایی سبکی را با هم در آثار ادبی بررسی کردهاند.

دیوید بوردول و کریستین تامپسون در »هنر سینما - 156 :1392 - «، بر این تأکید دارند که تکنیکهای فیلم، فرم روایی آن را تقویت و حمایت میکند و این به دلیل سرشت سینمایی رسانهی سینماست؛ لذا باید سبک فیلم و عناصر روایی، در ارتباط با یکدیگر مطالعه شوند. از آثاری که با این رویکرد به بررسی متون پرداخته- اند، میتوان به کتاب فردوسی» و هنر سینما: بررسی قابلیّتهای سینمایی شاهنامهی فردوسی - 1390 - « از سیّدمحسن هاشمی، اشاره کرد.

یکی از مهمترین توانمندیهای ذهن انسان، تصویرپردازی و روایتگری است. بازتاب زیباییشناختی این دو مورد را میتوان در تمام هنرها و بهخصوص در ادبیات و سینما مشاهده کرد. با توجّه به آنکه تصویر و روایت، از نقاط مشترک بین ادبیات و سینماست، لذا به تبع آن، بسیاری از آثار ادبی، از ظرفیّتهای نمایشی و تصویری برخوردارند که میتوانند در قالب بیانی سینما بازآفرینی شوند و یا دستکم میتوان آنها را با توجّه به شگردهای سینمایی بررسی کرد و در نتیجه به خوانشهای جدید از متن ادبی و نتایج جدید سبکشناختی و زیباییشناسی دست یافت

پژوهشهای میانرشتهای شامل آثاریاند که در آنها با استفاده از دانشهای مختلف، به پدیدهی ادبیات نگریسته میشود. امروزه پژوهشهای ادبی گرایش شدیدی به میانرشتهای دارند؛ زیرا اغلب مسئلهای ادبی، دارای ماهیّت پیچیده و چند وجهیاند. پژوهش حاضر هم که با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد میانرشتهای نگارش یافته است، بر همین مبنا بر روی یکی از رمانهای نوجوان دههی هفتاد به نام دود» پشت تپّه« نوشتهی محمّدرضا بایرامی »زوم1« کرده است.

بررسی جنبههای سینمایی رمان مذکور، که تا دههی حاضر، بارها تجدید چاپ شده و همین امر هم، بیانگر مورد پسند بودن رمان از دید مخاطبان است، میتواند مقدّمه ای باشد بر خوانشهای جدید و کشف زوایایی تازه بر روی جذّابیّتهای تصویری و روایی آثار نوجوان؛ و علاوه بر آن میتواند زمینههای اقتباس از آثار کودک و نوجوان را برای ساخت فیلم و سریال از آنها، فراهم آورد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید