بخشی از مقاله

چکیده:

جایگاه ویژه سعیدنفیسی در حوزه ادبیات داستانی و بویژه جایگاه وی در عرصه داستانهای تاریخی و سهمی که وی در نگارش این داستانهاورواج آنها داشته است پژوهش در دو مجموعه داستانهای او »ماه نخشب« و »ستارگان سیاه« را توجیه میکندتأمّ.ل در مجموعه داستانهای کوتاه نفیسی، دلالت بر این دارد که این ادیب پرکاردر طول دوران فعالیّت ادبی خود، با استفاده از شگردها و روشهای متنوعی، وجوه هنری داستانهای خود را تعالی و تکامل بخشیده است.

پژوهش حاضر، به بررسی »صحنهپردازی« و »توصیف« به عنوان دو عنصر آفرینش داستان در مجموعه داستانهای »ماه نخشب« و » ستارگان سیاه« از سعید نفیسی 1274 - ش. - پرداخته میشود. نویسندگان درصدد رسیدن به پاسخ این پرسشها هستند که: .1 آیا سعید نفیسی از عهده بهرهبرداری از این دو عنصر بخوبی برآمده و توانسته است، اصول و قواعد مربوط به آنها را متناسب با محدوده دو مجموعه داستان کوتاه »ستارگان سیاه« و »ماه نخشب« نیز، رعایت کند؟ .2 کدام عامل و عنصر صحنهساز بیشترین و مؤثرترین نقش را در داستانهای او ایفا کرده است؟

به طور کلی، میتوان گفت که نفیسی عناصر صحنهپردازی و توصیف را متناسب با سبک تاریخ-نگاری و سادهنویسی خود با دیدی تصویری و فشرده برای حیات بخشیدن به داستانهای تاریخی و سادهنگار خود، بکار گرفته است. نفیسی مجموعه داستان ستارگان سیاه 1317 - ه ش - ، را حاصل تجربهها و خاطرات گوناگون با قشرهای مختلف جامعه معاصر خود با نثری ساده و روان، پدید آورده است. درونمایه اغلب داستانهای »ستارگان سیاه«، بی کسی و تنهایی، وابستگیهای عاطفی، فقر ونگدستی مردم، تنزل شخصیّتی و افت مرتبه اجتماعی، دوگانگی ارزشهای فرهنگی و اعتقادی و...، شکل میدهد.

مجموعه داستان ماه نخشب 1328 - ه ش - ، چهارده قطعه کوتاه تاریخی داستان مانند است. نام این مجموعه داستان، برگرفته از نام یکی از داستانهای آن است. نویسنده در این مجموعه داستانی، کوشیده است با نوشتن این داستانها، که بیش از پنجاه پهلوان و قهرمان بارز در صدر اسلام در آن جلوهگری می کنند، جوانان را به پرستش پهلوانان بزرگ در سرزمین از دست رفته فرهنگ و سنت با عظمت گذشته تشویق میکند. - آرین پور، - 264 : 1379

سعید نفیسی، نگارش مجموعه داستان کوتاه »ماه نخشب« از آنرو برگزید که وی از جمله کسانی بود که با مرام حمایت از ناسیونالیسم باستانگرا، به تاریخ نویسی برای حفظ کردن چنین داستانهایی گرایش پیدا کرد و عناصر فراوانی را برای آفرینش این داستانها و همچنین مجموعه داستانهای »ستارگان سیاه«، نظیر صحنهپردازی و توصیف، در جهت بیان اهداف خود با روشی متوسط ونسبتاً متناسب بکار گرفته است.

توصیف در حوزه فن داستاننویسی، از جایگاه خاصی برخوردار است و آن شیوهای است که موجب تجسم بیشتر عناصر داستان در ذهن مخاطب میشود. نویسنده به کمک توصیف به صحنهپردازی در داستان نیز میپردازد. ازاینرو، صحنه در واقع فضا، محیط و یا موقعیتی زمانی و مکانی است که موضوع داستان در آن جریان یافته و شخصیتها در آن زندگی میکنند. هر نویسندهای هنگام نگارش داستان یا پیش از آن، خود را با آن روبرو میبیند.

زیرا وقوع هیچ حادثهای از داستان بدون در نظر گرفتن زمان و مکان رخ دادن آن ممکن نیست. - مستور، - 46 :1379 به این ترتیب میتوان گفت که توصیف مقولهای عام است که تقریباً با تمام عناصر سازنده روایت ارتباط دارد. با وجود این، حجم توصیف بخصوص در داستان کوتاه، باید در حداقل باشد و باید ازطولانی شدن توصیفهای فرعی داستان اجتناب شود.

در داستانهای امروزی، اغلب صحنه با کیفیت و حالت روحی شخصیت و لحن داستان آمیخته است و بنوعی، با آن هماهنگی دارد. خواننده در طی گفتوگویی خاص یا از طریق توضیحهای راوی داستان، به طور غیر صریح، پی به محل و زمان وقوع داستان میبرد و صحنه در ارتباط مستقیم با کل داستان است. - میرصادقی، . - 455 :1376 سه شیوه برای ارائه توصیف، وجود دارد: توصیف بوسیله کنشها، توصیف یا توضیح مستقیم و توصیف به یاری گفتوگونویسنده. در روش توصیف، به وسیله آکسیون - کُ نش - ، اشخاص داستان را به جنبش درمیآورد و به یاری اعمال و رفتارشان، خواننده را با خصوصیت آنها، آشنا میکند.

او با کمک این عنصر توصیف، از زبان خود یا از زبان یکی از اشخاص داستان، سخن میگوید و گاه، کاری میکند کهشخصیّتهای داستان خود یا بیان و گفتار خویش، خواننده را در جریان خصوصیاتشان بگذارند. - یونسی، - 301 : 1384 هدف از توصیف میبایست سیر توالی صحنهها باشد که در این صورت، هم صحنهها را به هم پیوند دادهایم و هم توصیف دلخواه را نوشتهایم. ازاینرو از ویژگیهای اصلی داستانهای تاریخی، پرشمار بودن توصیفهاست. نویسنده داستانهای تاریخی این دوران از هر فرصتی برای توصیف زمان، مکان و شخصیتها، استفاده میکند.

این توصیفها، معمولاً نقش اساسی در داستان ایفا میکنند و تنها بیانگر احاطه نویسنده بر فضای داستان هستند. - غلام - پارسا نسب - ، . - 47 :1381 سعید نفیسی، ادیب، نویسنده چیره دست روزگار معاصر، 1274 - ه . ش. - ، در دوره رضا شاه پهلوی، از ناموران جهان ادب بود. دوران رسمی کار علمی، ترجمه، تألیف آثار او از سال 1300، آغاز میشود. - افشار، - 45 :1390 ازاینرو فعالیت مطبوعاتی وی به صورت رسمی، در مجله »ارشاد1297 - « 1295 ش. - شروع و با مجله »فلاحت و تجارت1297 - « ش. - ، »دانشکده1297 - « ش. - ، »پرتو1301 - « ش. - ، »امید1302 - « ش. - ، »شرق1303 - « ش - و امثال آنها ادامه یافت. - بهزادی، 288 :1390 - 286

بیشک نفیسی از چهرههای ماندگار داستانهای کوتاه فارسی است و از اولین کسانی بود که در ادبیات فارسی نمونه مشهوری با عنوان »خانه پدری« از مجموعه »ستارگان سیاه« را در سال 1295 شمسی، عرضه کرد. - سعید نفیسی، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی سعید نفیسی، ص - 181 وی همواره میکوشید روش تحقیق غرب را با پژوهشهای شرق در همآمیزد و آثار ماندگاری را از خود بر جای بگذارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید