بخشی از مقاله

چکیده

پرداختن به موضوع کلامی و عرفانیِ مهمّی چون: »صفات الهی« در کنار موضوعات مختلفی نظیر: »نعت پیامبر«، »وصف قرآن« و »فضایل علم و معرفت«ازعوامل بسیار مؤثّری است که خصوصیات شعری »سنایی« را از اشعار شاعران پیش از وی متمایز میسازد. سنایی به »توحید ذاتی« و »توحید عبادتی«که جزء اصول اولیّه اعتقادی اسلامی هستند، گردن مینهد و در بحث اصلی مقاله - توحید صفاتی - با طرح نکتههای مهم کلامی، دیدگاههای خود را بیان مینماید: در بخش » صفات ثبوتیه«، کلاماالله را قدیم میداند و در قسمت صفات» سلبیّه« نیز بر این باور است که حقیقت و باطن آیات متشابه، در ورای ظواهر آنها نهفته است.

همچنین درمورد »رؤیت« معتقد است: خدا چه در دنیا و چه در آخرت، دیدنی نیست اما در زمینه تعدّد«» یا عینیّت» صفات با ذات« سخنانی دو گانه دارد؛ یعنی از یک سو معتقد استصفات: الهی همچون ذاتِ وی، قدیم است و از سوی دیگر، بیان می دارد که ذات او تنها حقیقتی است که هیچ شریک و نظیری ندارد. میتوان گفت: سنایی، قصد دارد در پرداختن به اصل دین - توحید - با تحقیق و علم پیش رود و نیز سعی مینماید با نگاهی نو و همه جانبه، حقایق و دقایقِ مربوط به این بحثِ کلامی را از نزدِ هر فرقهای که باشد، برگیرد و همچون دیگر صاحبنظران و متفکرانِ اسلامی، شیوهای جامع و جدید در زمینههای مختلف کلامی بهخصوص، »خداشناسی« پدید آورد تا جویندگان راستین آن اندیشه و تفکر را به کار آید.

- 1 مقدمه

طبق آثار کنونی سنایی - دیوان، حدیقه، مثنویها و مکاتیب - نمیتوان او را تنها یک عارفی مسلمان تلقّی کرد که از راه دل به معرفت حقایق نائل می گردد، بلکه در لابلای آثار وی، شواهدی مفصّل میتوان یافت که بر حکیم و متکلّم بودن او دلالت آشکاری دارد. بیتردید، بحث در زمینه »خداشناسی« که آن را به »شناخت خدا بهعنوان رب«، اقرار» به وحدانیّت وی« و »نفی هرگونه شبه از او « تعریف کردهاند - جرجانی، 1306، ذیل توحید - ، در کنار موضوعاتی چون: نعت پیامبر، وصف قرآن، فضایل علم و،...از عوامل بسیار مؤثّری است که سبک وخصوصیات شعری سنایی را از شعر شاعران پیش از وی متمایز ساخته است.

-1-1 اثبات واجب

سنایی »واجب« تعالی را از راه » حدوث « عالم در ضمن مناظره »ابوحنیفه« با یک فیلسوف دهری ثابت می کند. در این مناظره دهری، مُنکر حدوث عالم است، حتی »طبع«، » آخشیج« و »هیولی« را نیز اصل هستی و قدیم می داند و حکم شرع و سنّت را در این زمینه ریا و تزویر تلقّی مینماید - سنایی، 1362، ص. - 240 سنایی از زبان »ابوحنیفه« - م.150ه.ق - با طرح حدوث همه موجودات و پدیدههای عالم هستی از قبیل: فوق، تحت، کوه، صحرا، برف، باران، روشنایی، تاریکی، خورشید، و ستارگان درصدد اثبات صانع برمیآید . - 1 -

-2 مراتب توحید

-2-1 توحید ذاتی: مقصود از توحید ذاتی آن است که ذات حق تعالی، یگانه است و مثل و مانندی ندارد - مطهری، 1384، ج2، ص 30 و سبحانی، 1382، ص» . - 117سنایی« با وقوف به اینکه توحید ذاتی جزء اصول اولیه اعتقادی اسلامی است، از آن سخن فراوانی به میان آورده و معتقد است: بیقین، واجب الوجود یکی است و هر چه در وهم و خاطر ناقص بشری آید، او نیست و ذات وی از هر گونه تمثیل و مانندی مبرّاست و هر کس در صفت وی، شبه و مثل اندیشد، دل سیاهش نقش کفر و ضلال به خود گرفته است و آن ذات، دور از دسترس دانش بشری قراردارد.

-2-2 توحید صفاتی: مقصود »معتزله« از این توحید، این است که خدا از هر گونه صفتی خالی است و اثبات هر گونه صفتی برای حق تعالی، در حکمِ شرک و در نهایت، قائل شدن به وجود دو قدیم خواهدبود - الشهرستانی، بیتا، ص90 و . - 91 مراد »شیعه «نیز از آن، عینیّت صفات حق تعالی، با ذات اوست - غزالی، 1952م، ص 34 و لاهیجی، 1362، ص 51-50؛ - امّا طبق عقیده »اشاعره« صفات پروردگار، همچون ذات وی، قدیم و زائد بر آن میباشدسنایی. هم بر قِدمِ صفات الهی معتقد است. در این زمینه که بحث اصلی مقاله حاضر را تشکیل میدهد، در جای خود سخن خواهیم راند.

-2-3 توحید افعالی: مراد از این توحید، آن است که همه ذاتها بلکه تمامی کارها به مشیّت واراده خدا صورت می گیرد و به نحوی، خواسته ذات مقدّس اوست. معتزلیان از آن جهت که انسان را در تمام کارهای خود، مختار و دارای اراده می دانند، منکر این توحیدندتوحید. افعالی اشاعره نیز بدان معناست که هیچ موجودی دارای هیچ اثری نیست و همه آثار، مستقیماً از سوی خداست؛ بنااین،بر خالق مستقیمِ افعالِ بندگان، حق تعالی است. البته این عقیده بیان کننده جبر محض می باشد؛ اما توحید افعالیِ مورد نظر شیعه آن است که ضمن اصالت نظام اسباب و مسبّبات و قائم بودن هر اثری به سبب نزدیک خود،

قائم به ذات پروردگار است و این دو قیام، در طول همدیگرند نه در عرض یکدیگر - مطهری، 1384، ج2، ص. - 67-66 اگر آثار فعلی سنایی را بررسی کنیم، درمییابیم که وی همچون دیگر بزرگان ادب پارسی، نظیر: مولوی، حافظ و... سخنانی چندگانه در این زمینه دارد: یعنی: هم دیدگاهی مبنی بر دخالت آدمی در افعال خود دارد و هم بیاناتی در خصوص جبر. اگر بتوانیم نظرگاه دیگران را در این بحث بهراحتی، دریابیم، نمیتوانیم دیدگاه سنایی را بهآسانی بررسی کنیم و به نتایج مشخصی برسیم؛ زیرا بیانات وی همچون دیگر معتقدات او مختلف است، از سویی، به اختیار آدمی در گزینش افعال خود، حکم میدهد - 3 - .

از سوی دیگر، بر این اعتقاد است که همه آثار و افعال از سوی خداست و انسان دارای هیچگونه اثری نیست . - 4 - همچنین از برخی از سخنان وی، دیدگاه شیعه - الامربین الامرین - استنباط میگردد - - 5؛ بنا براین، میتوان گفت: وی به تمام نظرات در این موضوع، به دیده احترام مینگرد و این مورد و مواردی دیگر که در جاهای خود ذکر خواهند شد، نمونههایی هستند که او قصد دارد نظرات مختلف گروهها را به یکدیگر نزدیک سازد.

-2-4 توحید در عبادت: مراد از توحید در عبادت، آن است که جز ذات حق تعالی، هیچ موجودی شایسته پرستش و عبادت نیست؛ زیرا پرستش غیر وی، شرک محسوب میشود و در حکم خروج از دایره توحید اسلامی است - همان، ص -30 . - 31 دو ملاک برای پرستش معبود هست: -1 کمال بیانتها و مبرّا بودن از هر گونه عیب و نقص. -2 پدید آوردن جهان، انسان و بخشیدن جسم و جان و نعمت و برکت.

توحید ذاتی و توحید در عبادت، جزء اصول اولیّه اعتقادی اسلامی هستند، یعنی اگر کسی در اعتقاد خود به یکی از این دو اصل خللی وارد کند،،مسلمان نیست؛ بنا براین، احدی از مسلمانان با این دو اصل مخالف نیست - همان، ص. - 31 سنایی، معبود خود را بیشتر به سبب کمال و جمال بیانتهای وی میپرستد - - 6 و این، همان انگیزه پرستش پیامبران و اولیای الهی است، هرچند، گاهی به یوهش زاهدان، به خاطر رهایی از عذاب جهنّم، به ستایش خداوند میپردازد - . - 7

-3 سنایی و صفات الهی

بحث توحید صفاتی، مورد اختلاف معتزله و اشاعره است. توحید صفاتی معتزله، در معنی خالی بودن ذات از هر گونه صفتی میباشد؛ به همین دلیل، در تاریخ علم کلام، اهل سنّت، به ویژه، اشاعره، معتزله را معطّله«»، خواندهاند و مراد شیعه از آن، عینیّت صفات با ذات و مقصود اشاعره از آن، عدم وحدت صفات با ذات پروردگاراست - اشعری، 1348ق، ص 42، 44 و 14 و بدوی، 1374، ج 1، ص . - 654 -653 در همین بحث است که دیدگاه توحیدی اشاعره از معتزله متمایز میگردد. سنایی به قدم صفات الهی معتقداست واین امر برخلاف نظرمعتزله و شیعه و موافق اشاعره میباشد. وی صفات قدیم خدا را این گونه بیان میکند:

جلال و عزّ قدیمش نبوده مُدرکِ خلق    نه عقل یابد بر وی سبیل مثل و مثال...

ساحتبه قِدَمش نگذرد قیامِ فُهوم    نهاده قهر قدیمش به پای عقل عقال...

جلال وحدت او در قدم به سرمد بود    صفات عزّت او باقی است در آزال

- سنایی، 1362، ص - 349-348

توصیفات جلال» و عزّ قدیم«، »ساحت قدم«، »قهر قدیم«، »جلال وحدت او در قدم« و صفات» عزّت او باقی است در آزال«، بیانگر قِدم صفات حق تعالی، از منظر سنایی است و یا ابیات زیر از او که صفات کمالی پروردگار را قدیم خوانده است:

مقدّسی که قدیم است از صفات کمال    منزّهی که جلیل است بر نعوت جلال...

صفات قدس کمالش بری ز علّت کون    نمای بحر لقایش بداده فیض وصال

- همان، ص - 348

-3 -1سنایی و صفات ثبوتیّه -3-1-1 قدرت: سنایی بارها به این صفت ثابت و شامل حق تعالی، در کنار صفاتی همچون: صانع، مکرم، واحد، کامران، حیّ، قیّوم، عالم، رازق، اوّل، آخر و قاهر اشاره دارد . - 8 - این بیان از آیات قرآن، وَازجملههُوَ:»عَلی کُلّ شیء قدیر« - انعام، آیه - 17 سرچشمه می گیرد.

-3-1-2 علماز: منظر سنایی، از خاک تا افلاک و حتّی فراتر از آسمان معلومِها،، علمِ حق، تعالی است؛ علمش بر همه چیز محیط و عالم السرّ و الخفیّات است . - 9 - همچنین میتوان گفت: سنایی علم الهی را از نوع »کشف تفصیلی«آن میداند؛ نه »کشف اجمالی؛یعنی« خداوند به همه چیز، به نحوِ جزئی و مفصّل و قبلی، علم دارد . - 10 -

3-1-2-1قِدم- علمِ حق، تعالی: سنایی مانند صفات دیگر خدا، علم او را قدیم میشمارد و بهصراحت میگوید: در ذات لطیف تو حیران شده فکرت ها بر علم قدیم تو پیدا شده پنهان ها - 11 - - سنایی، 1362، ص - 16 -3-1-3 حیات: سنایی صفت »حیات« را همراه صفاتی چونقیّوم،: قادر، قاهر، اوّل، آخر، رازق و غافر برای باری تعالی ذکر مینماید و بر این اعتقاد است که با توجه به اینکه صفاتی چون: علم، قدرت و... برای حق تعالی، ثابت شده است، پس به اقتضای آن صفات، دارای صفت حیات نیز خواهد بود .

-3-1-4 اراده: سنایی میگوید: از آنجا که حکم و امر حق تعالی، ورای چون و چراست و آنچه را اراده می کند، انجام میدهد . - 13 -

-3-1-5 ادراک - سمع و بصر - : وی به این صفت خدا در کنار صفاتی مانند: قدیم، حال گردانمحوّل - - ، رحیم، راحم و...اشاره نموده است . - 14 - گفتنی است که مراد از ادراک وی، همان علم اوست به اشیا؛ نه به معنی ادراک به واسطه آلات و حواسّ - حلی، 1376، ص - 401مُدرک. بودن حق تعالی، در قرآن نیز آمده است - انعام، آیه . - 103

-3-1-6 قدمسنایی: ضمن قدیم شمردن حق تعالی، ماسِوی را »حادث«تلقّی میکند و معتقداست: موجودات حادث، یارای سخن گفتن و توصیف او را که قدیم است، ندارند؛ زیرا هیچگونه نسبت و قیاسی بین آنها نیست - 15 - وی،. در نهایت، علّت قدیم بودن و زوالناپذیری پروردگار را »مرگآفرینی« وی میداند و بر این اعتقاد است که آنکه خود، نیستی و مرگ را به وجود میآورد، هیچگاه نیست و نابود نمیشود . - 16 - همچنین در ابیاتی نسبت به کسانیکه طبیعت را قدیم تصوّر کردهاند، تعریض دارد . - 17 -

-3-1-7تکلّم: سخنان سنایی درمورد کلاماالله، حاکی از نفی حدوث آن است:

سخنش را ز بس لطافت و ظرف    صدمت صوت نی و زحمت حرف

صفتش را حدوث کی سنجد    سخنش در حروف کی گنجد

وهم حیران ز شکل صورت هاش    عقل واله ز سرّ سورتهاش

  - سنایی، 1377، ص - 171

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید