بخشی از مقاله
چکیده
با توجّه به این که کشف المحجوب ، نخستین کتابی است که به زبان فارسی در تصوّف نگاشته شده و مأخذ کتب معتبر و تذکره هاي معروف عرفانی بوده است و رساله قشیریه نیز هنگامی که هجویري مشغول تألیف کشف المحجوب بود در دست او بوده و هر دوي این آثار به ذکر کرامات عرفا آراسته شده اند ، در این پژوهش به بررسی دیدگاه هاي این دو مؤلف در مورد تبیین و اثبات جواز یا عدم جواز کرامات خواهیم پرداخت ، سپس به یاري شواهدي از متن ، ضمن دسته بندي انواع کرامات ، مشابهت ها و افتراق هاي موجود در این زمینه را در هر دو اثر بررسی خواهیم کرد تا با الگوهاي اولیه کرامات منسوب به اولیاء که به تدریج افزایش تصاعدي پیدا کرده و رفته رفته برخی از این روایات واحد به چند تن از آنها نسبت داده شده است بیشتر آشنا شویم .
-1 مقدمه :
کرامت که در لغت به معنی بزرگواري و بخشندگی است ازجمله خوارق عادات است و خارق » در عرف علما همان امري است که به خلاف عادت بروز کند . « - تهانوي ، - 730 : 1378 برحسب جایگاه فاعل خارق عادت و صبغه عمل ، خوارق به نام هاي گوناگونی خوانده می شود : » کرامت ، ظهور کاري خارق عادت از شخص غیر مقارن با دعوي نبوّت است .
پس هرآنچه که مقارن با ایمان و عمل صالح نباشد آن استدراج است و آنچه مقرون به دعوي نبوّت باشد ، معجزه است - « جرجانی ، - 198 : 1991 ؛ لذا باید گفت : کرامت» امور خارق العاده اي است که به سبب عنایت خداوند ، از ناحیه صوفی کامل و واصل صادر می شود : مانند اخبار از مغیبات و اشراف بر ضمایر و شفاي بیماران و رام کردن درندگان و نظایر اینها « - رجایی بخارایی ، - 577 : 1373 کرامت نشانه صدق اولیاست و در کتب صوفیه مانند تذکره الاولیاء عطار ، نفحات الانس جامی ، رساله قشیریه و ... ، بسیاري از این گونه کارها به اولیاء و مشایخ منسوب شده است . این کتابها از نظر نحوة ارائه مباحث مربوط به کرامت در سه دسته بندي قابل بررسی هستند :
- 1 کتابهایی مانند مقامات ژنده پیل ، مناقب اوحدالدین کرمانی ، اسرارالتوحید و ... که در آنها احوال و سخنان یکی از بزرگان صوفیه نوشته شده است و نویسنده که در اغلب موارد یکی از مریدان و وابستگان به اوست کرامات متعدد و اغراق آمیزي را به او نسبت داده است .
-2 کتابهایی مانند تذکره الاولیاء عطار و نفحات الانس جامی که در آنها ضمن بیان مطالبی دربارة زندگی و احوال گروهی ازعرفا ، کراماتی براي نشان دادن عظمت آنان بیان شده است .
-3 کتاب هایی مانند رساله قشیریه و کشف المحجوب که در آنها به طرح مباحث نظري و آموزشی پرداخته شده است و در مورد تعریف کرامت ، اثبات و دست یافتنی بودن آن ، کیفیت اظهار آن ، فرق کرامت با دیگر خوارق عادات و ... مباحثی در آنها بیان شده است . در دسته بندي اخیر ، کشف المحجوب و رساله قشیریه که در حدود اواسط قرن پنجم هجري تألیف شده اند و مؤلفانشان با هم ملاقات داشته اند ، هر دو از کتب طراز اول تصوّف هستند .
کشف المحجوب ، بعد از شرح تعرّف مستملی بخاري - م : - 434 ، نخستین کتابی است که به زبان فارسی در تصوّف نگاشته شده و مأخذ کتب معتبر و تذکره هاي معروف عرفانی بوده است ؛ چنان که عطار در تذکره الاولیاء احوال و اقوال عارفان متقدّم را با اندك تصرّفی از کشف المحجوب – بدون ذکر نام خود کتاب یا مؤلف – نقل کرده است - ر .ك بهار ، - 206/2 : 1375 ، رساله قشیریه نیز که ابوالقاسم قشیري در سال 438 آن را به علت ظهور فساد در طریقت و انحراف صوفی نمایان از آداب و سنن مشایخ پیشین تألیف کرده است ، هنگامی که هجویري مشغول تألیف کشف المحجوب بود ، در دست او بوده است .
علاوه بر این ، هر دوي این آثار علاوه بر تبیین آداب و اصول تصوّف و عرفان به شرح احوال و گزیدة سخنان و ذکر کرامات عرفا آراسته شده اند و علیرغم نگارش کتب متعدد در باب تصوّف و عرفان ، همچنان اعتبار خود را حفظ کرده اند ؛ ازاین رو ، در این پژوهش به بررسی دیدگاههاي این دو مؤلف در مورد تبیین و اثبات کرامات خواهیم پرداخت ، سپس به یاري شواهدي از متن ، ضمن دسته بندي صور گوناگون کرامات ، مشابهت ها و افتراق هاي موجود در هر دو اثر را معرفی خواهیم کرد تا با الگوهاي اولیه کرامات منسوب به اولیاء بیشتر آشنا شویم .
– 2 تبیین و اثبات کرامات
اعتقاد به کرامات اولیاء جز مبانی اعتقادي بسیاري از مسلمانان به ویژه اشاعره و ماتریدیه بوده است . » گروهی از معتزله ، ظهور کرامات بر دست اولیاء را انکار می کنند - « حلّی ، - 378 : 1373 و» برخی از اشاعره نیزاعتقادي به آن ندارند ، اما بیشتر اهل سنّت و اشاعره ، اصل کرامت را می پذیرند ولی در چگونگی و حدود امکان آن اختلاف دارند و آن را مطلق نمی دانند - « منوّر ، 1381 ، مقدمه شفیعی کدکنی : . - 97 قشیري در این زمینه ظهور کرامت را جایز می داند و دلیل این تجویز را محال نبودن آن بر عقل عنوان می کند :
» بدانک پیدا آمدن کرامات بر اولیاء جایز است و دلیل بر جواز آن ، آن است که هر کار که بودن آن صورت ببندد در عقل و حاصل شدن آن ادا نکند بر داشتن اصلی از اصول ، واجب بود وصف کردن حق تعالی به قدرت بر آفریدن آن و چون واجب بود آن در مقدور حق تعالی باید که روا بود حاصل شدن آن - « قشیري ،
- 622 : 1374 هجویري نیز ظهور کرامت را جایز می داند :
» بدان که ظهور کرامت جایز است بر ولی اندر حال صحّت تکلیف بر وي . و فریقین از اهل سنّت و جماعت بر این متفق اند و اندر عقل مستحیل نیست ، ازآنچه این نوع مقدور خداوند است تعالی و تقدس – و اظهار آن منافی هیچ اصل نیست ازاصول شرع - « هجویري ، - 327 : 1383 لیکن به هیچ وجه قایل به تحدید کرامات نیست و در جواب کسانی که اظهار کرامات به دست ولی را باطل کنندة نبوت می دانند و آن را محدود می کنند می گوید :
» گروهی از اهل سنّت گویند که کرامت درست است ، اما تا حدّ معجز، همچون استجابت دعوت و حصول مراد و آنچه بدین ماند ، چنانکه عادات نقض نکند . گوییم شما را از ظهور فعلی ناقض عادت بر دست ولی صادق در زمان تکلیف چه صورت می بندد از فساد ؟ اگر گویند که نوع مقدور خداوند – تعالی – نیست ، این ضلالت است و اگر گویند که نوع مقدور است ، اما اظهار آن بر دست ولی ابطال نبوّت بود و نفیّ تخصیص وي ، این هم محال است .
از آنچه ولی مخصوص است به کرامات و نبیّ به معجزات ... چون ولیّ ولیّ باشد و نبیّ نبیّ ، میان ایشان هیچ شبهت نباشد تا این احتراز باید ، زیرا که شرف و مراتب پیغمبران – علیهم السلام – به علوّ رتبت و صفاي عصمت است ، نه به مجرّد معجزه یا کرامت یا به اظهار فعلی ناقض عادت بر دست ایشان - « همان : - 328 مطلب قابل توجّه دیگر در این زمینه ، توجّه به این مسأله است که اعمال خارق عادت به عنوان بخش هایی از داستان زندگی برخی از اولیاء و صالحین در قرآن کریم ، احادیث و روایات متعددي مورد توجّه قرار گرفته است .
چنان که در آیات 38 - 40 سورة نمل به آوردن تخت بلقیس توسط وزیر سلیمان در یک چشم بر هم زدن ، اشاره شده است . آگاهی خضر از امور پنهان در آیات 65 – 82 سورة کهف ، رطب دادن نخل خشکیده براي حضرت مریم در آیه 25 سورة مریم و ... از نمونه هاي بارز این اعمال و خوارق عادات در قرآن است . ذکر این اعمال که بر تأیید ضمنی کرامات از نظر دین دلالت دارد ، براي قشیري و هجویري که به تبیین و اثبات کرامات صوفیه پرداخته اند مستمسک جالب توجّهی بوده است .
قشیري ، حاضر بودن میوة تابستانی و زمستانی در غیر وقت آن براي حضرت مریم و رطب دادن نخل خشک براي او ، قصه اصحاب کهف ، آگاهی خضر از اسرار ضمایر و قصه ذوالقرنین و تمکین او را از جمله کرامات نقل شده در قرآن می داند - قشیري ، - 634 -635 : 1374 و ماجراي جریح و سخن گفتن طفل در گهواره - همان : - 635 – 637 ، سخن گفتن طفلی که مادرش او را شیر می داد - همان : - 637 ، حدیث غار - همان : - 637 – 640 ، سخن گفتن گاو - همان : - 641 ماجراي اویس قرنی - همان : - 641 ، کنار رفتن شیر از مسیر راه عمر - همان : - 641-642 ، دعا کردن الخصرمی و کنار رفتن آب دریا - همان : - 642 ، تسبیح کاسه - همان : - 642 ، سخن گفتن رعد و برق - همان : - 643 و ... را از روایات تبیین کنندة کرامات می داند .