بخشی از مقاله

چکیده
در سده اخیر با دست اندازیهای بسیاری که روسها نسبت به خاک این میهن داشتند و توانستند بخش عظیمی از پیکر ایران را از آن جدا نمایند، شاعران به کنشوا برخاسته و نخستین پایه های ضدّ استعمار را بنا نهادند. پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم و تغییر نظامهای بینالمللی از استعمار کهنه و پیر به استعمار نو یا همان امپریالیسم،ملّتها با شکل دیگری از چپاول مواجه شدند. در برهههایی از زمان تعدادی چند از شاعران این سرزمین با این منادی هم نوا شدند، برای مثال در انقلاب روسیه و روی کار آمدن کمونیسم، بسیاری با این جریان هم آوا شدند و آن را ستودند. مورد دیگر در انتخاب رضاخان از سوی انگلستان برای به قدرت رسیدن بود که شاعران و روشنفکران، به دلیل ناامیدی از حکومت قاجاروتصوّر شخصیّتی ناسیونالیستی از رضاخان، با کودتای وی همراه شدند.

اما در هر دو جریان، دیری نپایید که حقیقت، آشکار و روشن شد و شاعران راهِ رفته را بازگشتندمخالفت. با پهلوی اوّل وپهلوی دوم نه تنها مخالفت با یک دیکتاتور بلکه در راستای مخالفت با امپریالیسم جهانی بود. به عقیده شماری از روشنفکران، به دلیل این که حکومت پهلوی دست نشانده و مجری اوامر امپریالیسم بود، مبارزه با این دو در یک راستا قرار می گرفت، یعنی مبارزه با هر کدام، قطع ید دیگری بود. با کودتای 1332 بازیگر دیگری در صحنه جهانی ورود کرد. آمریکا به عنوان عنصری تازه در کسب منافع خود در منطقه وارد ایران شد. شاعران در پهلوی دوم با زبانی نمادین دست به اعتراض به نظام حاکم زدند.

با پیروزی انقلاب، امپریالیسم آمریکا راهی نوین در سلطه گری در پیش گرفت که عبارت بود از امپریالیسم دفاعی و آن یعنی حفاظت از منافع داخلی آمریکا در تمام جهان. ایراننیز با ایجاد شبکه هایی با ملّتهای مظلوم در سراسر جهان، کارت برنده خود را در بازیهای بینالمللی رو نمود. شاعران نیز هم آوا با این رویکرد تازه از فلسطین و لبنان و سوریه و. . . سرودند و در مقابله با امپریالیسم فرهنگی، رسانهای آمریکا، اردوگاه مقاومت را بنا نهادند. مخلص کلام این که ایرانیان در مقابلهای صد و چند ساله با سلطهگری غرب، توانستند با نظام وفرهنگ اسلامی، منافع امپریالیسم را در شرق و غرب عالم به خطر بیندازند و همانطور که چند دهه پیش با پیشبینی های امام خمینی - ره - نظام کمونیستی فروپاشید، اینک هنگامه در هم شکستن هژمونی غرب به رهبری آمریکاست.

کلیدواژهها: امپریالیسم، ادبیات معاصر، شعر پایداری.

مقدمه:

ریشه بسیاری از مشکلات جامعه بشری، ناشی از مادی گرایی و عدم کنترل امیال و دوری جستن از معنویات که بیشتر در قالب ادیان الهی نمود یافته است، میباشد. در دو قرن گذشته وقوع دو جنگ جهانی و ظهور و بروز ایدئولوژی های مختلف که هر کدام دایه ی حل مشکلات جامعه بشری و تامین سعادت وی را داشتند، نشانی از این واقعیت است. طیف این ایدئولوژیها از رئالیسم تا ایده آلیسم متغیر است. رئالیستها که خود را تابع شرایط و وضعیت موجود بر روی زمین میدانستند معتقد بودند که باید بر اساس واقعیات تصمیم گرفت. در این گروه کانترتالیسم ها قرار می گرفتند که به نظر اینان وجود یک دولت و سیستم اقتصادی مرکزی در درون مرز های مشخص بین المللی لازم و ضروری می نمود.

در نقطه مقابل ایده آلیسم ها که ریشه نزاع های جوامع بشری را همین مرز های خود ساخته دست بشر می دانستند و معتقد بودند که این مرز ها باید برداشته شود و جوامع به طور آزاد با یکدیگر به تبادل اقتصادی و فرهنگی بپردازند. حکومت های لیبرالیسمی که معتقد به اقتصاد آزاد و با کمترین دخالت دولت هستند به این دسته نزدیکترند.واژه امپریالیسم108، در لغت بهمعنای  جهانجویی، جهانگشایی، امپراطوریگرایی، سلطهگرایی، جهان خواری  و جهانسالاریاست - آریان پور، - 1132 :1385 و از کلمه قدیمیتر امپراتوری - Empirer - گرفته شده است و در دهه 1890 در انگلستان رواج یافت. - آشوری، - 36 :1373

امپریالیسم، در اصطلاح عنوانی است برای قدرتی - یا دولتی - که بیرون از حوزه ملی خود به تصرف سرزمینهای دیگر بپردازد ومردم آن سرزمینها را به زور وادار به فرمانبرداری از خود کند و از منابع اقتصادی و مالی و انسانی آنها به سود خود بهرهبرداری کند. - همان: - 37نظریه امپریالیسم نخستینبار توسط مورخ انگلیسی ج. ا. هابس109 مطرح شد. - گیدنز، - 569 :1377 بنابراین امپریالیسم حاکی از نوعی سلطه طلبی و زیاده خواهی است که می تواند در زمینه های فرهنگی، سیاسی و به خصوص اقتصادی باشد. این کلمه در واقع از ریشه های فکری کمونیسم شکل می گیرد و اولین بار توسط لنین به کارگرفته شده است و معنای آن حد نهایی سرمایه داری است.

درواقع سرمایه داران با استفاده از ابزاری که در دست دارند در پی انحصارطلبی در بازار های جهانی و سلطه بر منابع طبیعی به خصوص نفت و گاز هستند. آمریکا به عنوان کشور سردمدار امپریالسم جهانی شناخته می شود، به طوری که با استفاده از نیروی نظامی و استقرار دولت ها دست نشانده و یا اختلال در سیستم های بانکی و اقتصادی، در پی سلطه اقتصادی بر جهان است. در عصر معاصر - یعنی از ابتدای قرن چهاردهم - ، در عرصه اقتصادی و سیاسی رویدادهای شگرفی درتاریخ معاصرایران رخ داده استاز.روی کار آمدن دولت مردمی مصدّق که با ملّی شدن صنعت نفت همراه بود تا انقلاب اسلامی  ایران که در واقع عزمی ملّی برای بریدن دست سلطه بیگانه بر تمامیّت ارضی ایران بود.

سیر مبارزه با امپریالیسم و استعمارستیزی در لایه های مختلف جامعه وجود داشته است. در همین ارتباطعدّه، ای معتقدند که بازتاب این وقایع در ادبیّات به دو گونه می تواند فرصت ظهور و بروز یافته باشداوّل. این که ادبیّات هر ملّت همچون آینه ای است که وقایع هر جامعه را می توان در آن دید، دوّم این که ادبیّات نه همچون آینه که تصویرگر تمام نمای وقایع باشد بلکه همچون منشوری که نور را به لایه های تشکیل دهنده آن مجزا می کند، ادبیّات نیز وقایع را تلطیف نموده و با ظاهری هنری و لطیف به مخاطب خود عرضه می کند. - برکت، - 1 :1385بی شک ادبیّات معاصر ایران نیز چه بر اساس نظریه اوّل و چه براساس نظریه دوّم، باید روحیات ضدّ امپریالیستی مردم را در خود جای داده باشد. در این تحقیق با بررسی نمود های این جریان فکری و اعتقادی و گاها ایدئولوژیکی، درپی پاسخ به این سوالات هستیم که:

*روند تحول شعرضد استعماری در دوره معاصر به چه شکلی است؟
*در هر دورهکدام، یک از مضامین ضدّ امپریالیستی در شعر شاعران، اهمیت بیشتری یافته است؟ اشعار* ضدّ امپریالیستی چه تفاوت های ماهوی، قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران دارد؟

بنابر این آن چه که می توان به عنوان هدف تحقیق ترسیم نمود بررسی درون مایه های ضدّ استعماری و ضدّ امپریالیسمی جهت کشف پویایی و کارآمدی ادبیّات معاصر، می باشد.

مفهوم انگاری واژه امپریالیسم:
پیش از آن که کلمه ای به نام امپریالیسم بتواند دارای اقبال عمومی قرارگیرد و در میان اذهان عموم، شناخته شده باشد، مفاهیمی همچون جهانی شدن مطرح بود. جهانی شدن در آن زمان به تحت تاثیر قرار گرفتن زندگی فردی و جمعی از تحولات فرهنگی و اقتصادی در بعدی جهانی اشاره داشت. Ashcroft - ، - 110 :1998 البته این جهانی شدن از دیدگاه هر دسته و گروهی به مثابه شی ء متفاوتی ظهور می یافت. برای محافظ کاران و لیبرال ها، مترادفی برای پیروزی نظام سرمایه داری تلقی می شد در حالی که در اردوی مارکسیست ها و همچنین منتقدان آن ها مفاهیم دیگری را به ذهن متبادر می کرد. برای آن که بتوان مفهوم جهانی شدن را درک کرد، لازم است تا تنها به تعاریف بر روی اوراق کتاب ها رجوع نشود، بلکه این جهانی شدن بر روی زندگانی اقشاری وسیعی از مردمان این کره خاکی تاثیر گذار بوده است و بهترین تعریف را می توان از این دسته از افراد به دست آورد. Mittelman - ، - 22 :2000

فارق از هر تعریفی که هر دسته و گروهی ارائه می نماید، جهانی شدن وجوهی سه گانه از توسعه طلبی را به نمایش می گذارد که نشان از دکترین نوین استعماری جدید است،بر این اساس ماهیّت امپریالیسیم متاخر، در سه حوزه قابل مطالعه و تمایز است اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. - شیوا، - 16 :1383 اگر بخواهیم تعریفی جامع از امپریالیسم ارائه دهیم باید طیف وسیعی را از چپ گراها و راستگراها بررسی نماییمامّا. نظریات سه متفکر در این زمینه میتواند شاخص مناسبی برای درک این مفهوم چندلایه باشد.ژوزف شومپیتر در کتاب جامعه شناسی امپریالیسم - 1919 - با تاکید بر تنوع اشکال تاریخی و ملاحظه ای جامعه شناختی، فرض امپریالیسم مساوی با سرمایهداری را نفی میکند، به عبارت دقیق تر شومپیتر امپریالیسم را موضعگیری دولتها برای گسترش نامحدود و بی پایان منافع خود تعریف می کند. Schumpeter - ، - 12 :1974

چارلز رینولدز نیز با تأسی از نظریه شومپیتر ضمن تاکید بر این واقعیت که به جای یک امپریالیسم چندین امپریالیسم وجود دارد، امپریالیسم را اندیشه ای میداند که از رابطه سلطه حکایت میکند. این سلطه، خواه بارز و روشن و در قالب حاکمیت سیاسی مبتنی بر زور به دست آمده باشد و خواه به شکل ضمنی و بدون بهره گیری از سازمان سیاسی، چنان کنترلی ایجاد میکند که فعالیت آنان را به مقتضای تامین نیازها و منافع نظام حاکمه سلطه یافته شکل میدهد. - رینولدز، - 3 :1371 رینولدز به درستی ضمن تاکید براین که: »ممکن است مرکز و جایگاه امپریالیسم یک کشور باشد اما عملکرد آن مبتنی بر نهادهای اقتصادی و کارگزاری های دیگر باشد از چهار نوع امپریالیسم قدرت، امپریالیسم اقتصادی، امپریالیسم ایدئولوژیک و امپریالیسم بیولوژیک یاد می کند.« - همان: - 98

ادوارد سعید به عنوان متفکری در چهار چوب مابَعد استعمار گرایی110، امپریالیسم را عمل، نظر و ایستارهای یک مرکز بزرگ شهری مسلّط و غالب که درباره ی سرزمین های دور دست تصمیم می گیرد؛ تعریف می کند. - سعید، - 1382:47 سعید در کتاب فرهنگ و امپریالیسم با نگاهی به چگونگی اعمال سلطه ی فرهنگ غربی در شرق تصریح می کند در چنین شرایطی نه تنها دولت غربی بلکه همسو با آن، هنرمندان، سیاستمداران، سیّاحان، پزشکان، ارباب رسانه ها، انسان شناسان و جغرافی دانان هر یک در جایگاه خود به ایفای نقش مناسب در تسهیل توسعه طلبی غربی پرداخته اندآنها. اساساً این نقش رامأموریت در تمدّن سازی در سطح جهان عقب مانده می نامیدند.

به این ترتیب با اجماع و دیدگاههای عرضه شده می توان امپریالیسم را گفتمانی از انواع سلطه در نظر گرفت که در مناطق پیرامونی میان دو طیف، شامل حاکم و تابع یا تابعین، یک دولت و دولت دیگر، یک مرکز و مناطق پیرامونی به اجرا در می آید.همان طور که پیشتر گفته شد، امپریالیسم خود را بر پایههای جهانی شدن استوار نموده است تا سطح قدرت و سلطه خود را در اقصی نقاط جهان گسترش دهد. به عبارت دیگر با » گسترش مقیاس، رشد اندازه، سرعت یافتن و تعمیق تأثیر فرا قاره ای جریانات و الگوهای تعامل اجتماعی. . . می خواهد جامعه های دور دست را به یکدیگر متصل کند و دسترسی به روابط قدرت را در مناطق و قاره های دنیا گسترش دهد.« - هلد و مک گرو، - 1382:1

البّته تعاریف در باب جهانی شدن بسیار گسترده است که در مجال این تحقیق نمی گنجد اما به طور کلی ویژگی تمام این نظریات،حاکی از یک به هم فشردگی جهانی و از میان رفتن مکان در اثر گسترش شبکه هایی برای پیوندهای متقابل برای وصول منافع و تضمین سلطه، میباشد. - رابرتسون،35 :1380 و تاملینسون، - 14 :1381 واقعیّت جهانی نیز موید همین تعریف جامع از جهانی شدن است. »امروزه کالا، سرمایه،مردم، دانش، موادّمخدّر، مد و اعتقادات همه به راحتی از مرزهای کشور عبور می کنندشبکه. های فراملّی، جنبش ها و رابطه های اجتماعی تقریباً در تمام عرصه ها گسترش یافته اند - .« رابرتسون، - 15 :1380

ایجاد این شبکه ها و راه های برقراری امپریالیسم نیاز به حفظ و نگهداری نیز دارد وگرنه به مرور زمان دچار اضمحلال و پوسیدگی می شود و یا از سوی افراد فرودست، مختل می گردد. حفظ و حراست این سیستم دروغ، پاسدار و نگهبان لازم دارد. در استعمار کهنه همانند آن چه که توسط اغلب کشورهای اروپایی مانند انگلیس، فرانسه، آلمان و. . . بر سرمستعمرات رخ داد، تسلّط مستقیم و یا ایجاد حکومت هایی بود که به صورت مستقیم توسط این دوَل اروپایی اداره می شد. در این ارتباط نیازی به پنهان کاری و ایجاد شبکه های مخفی نبود بلکه هر آن چه که رخ می داد آشکار و مبین بود، امّا در استعمار نو یا همان امپریالیسم، سلطه گران

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید