بخشی از مقاله
چکیده:
تحولات فزاینده در ابعاد گوناگون جامعه و گسترش علوم و دانش بشری؛ نیاز به بازنگری و تغییر در برنامه های درسی را ضروری می نماید. برنامه های درسی یکی از عناصر اصلی و مهم ارتقای کیفیت آموزش - از سطوح ابتدایی گرفته تا آموزش عالی - و تناسب نگرش، دانش و مهارت دانش آموختگان دانشگاهها با آخرین دستاوردهای علمی، فناوری و نیاز بازارکار است. از این رو، بازنگری برنامه های درسی رشته های تحصیلی و روزآمد کردن آنها همواره مورد توجه بوده است.
هدف از مطالعه حاضر بررسی مبانی نظری لزوم بازنگری در اهداف برنامه های درسی از تکیه صرف نظری بر عملی محور بودن آن در سطح آموزش عالی است. بررسی ها نشان داد که با توجه به سرعت تغییر و تحولات و استفاده از اصول روانشناسی یادگیری و آموزش و نیز کاربردی کردن علوم در زمینه های مختلف، باید در اهداف برنامه های درسی جاری تحولاتی انجام شود و برنامه ها به سوی اهداف عملیاتی و درگیر ساختن یادگیرندگان در فرایند آموزش و یادگیری و نیز توجه به جنیه های روانی- حرکتی یادگیری سوق یابند. و همچنین لزوم هماهنگ ساختن برنامه ها با اهداف بازار کار و تربیت نیروی متخصص و شایسته در تمام زمینه ها، می طلبد تا در اهداف برنامه های درسی بازنگری عمیقی صورت گیرد.
مقدمه
برنامه های درسی آموزش عالی از جمله عوامل و عناصری هستند که در تحقق بخشیدن به اهداف آموزش عالی نقش بسزایی دارند. از این رو، برنامه های درسی که قلب مراکز دانشگاهی به شمار می آیند، آیینه نقشها و اهداف آموزش عالی و شایسته توجه دقیق هستند
با توجه به رسالتها، اهداف و نقش آموزش عالی در عصر حاضر، برنامه های درسی باید اصلاح و بازنگری شوند. به طوری که استارک3 - 1997 اظهار می کند، تغییر و اصلاح در برنامه های درسی در کشورها و دانشگاههای پیشرفته جهان مطابق تحولات صورت می گیرد. چنین تغییری به نظام آموزش عالی کمک می کند تا نیازهای مبتلابه جامعه را برآورده سازد. تغییرات برنامه درسی باید در خدمت اصلاح برنامه ریزی درسی دانشگاهی و موجب اثربخشی آنها شود.
نظام آموزش عالی در سطوح بین المللی و ملی، با رویکرد تلفیقی در پی تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه ی آدمی و کمک به رفع نیازمندی های اجتماعی است. این هدف غایی به صورت های متفاوتی شفاف تر شده است: پرورش تفکر خلاق و نگرش نقادانه، کسب صلاحیت ها، تخصص ها و مهارت های لازم برای ورود به بازار کار، کسب روحیه ی مشارکت و هم زیستی، رشد اجتماعی، عاطفی، اخلاقی و مدنی در کنار رشد عقلی، کسب روحیه ی یادگیری مادام العمر، پژوهشگری، حل مسئله، ارائه ی نوآوری ها، کمک به توسعه ی میراث فرهنگی و ... بدیهی است پرداختن به چنین اهداف و مقاصدی مستلزم وجود برنامه های درسی و روش های اجرایی مناسب است
آموزش عالی از جمله نظام های بنیادی جامعه است که دارای رسالت های ویژه ای می باشد از آن جمله می توان به ارتباط با آرمان های جامعه و نظام ارزشی آن و تربیت نیروی متخصص مورد نیاز کشور اشاره کرد - . - Salehi,2003 برنامه ی درسی و ابعاد آن، گستره ی فعالیتهای آموزشی ویادگیری را به شدت متاثر می سازد و تعیین کننده ی میزان موفقیت یک نظام آموزشی در دستیابی به اهدافاش می باشد.
امروزه تقاضا برای برنامه هایی است که نه تنها در برگیرنده ی بازتابهای اجتماعی باشند، بلکه مجوزی برای مشارکت افراد در شکل دهی مستمر اجتماع فراهم آورند. از این رو توجه به انگیزهها، علایق، نیازها، نگرشها و تجارب دانشجویان، به عنوان عامل اساسی در فرایند برنامه ریزی درسی ضروری است.
اگر برنامه ی درسی را به عنوان ساختار سیاسی و فرهنگی در نظر بگیریم ، چنین برنامهای در قالب مشکلات، مباحثات و موضوعاتی مطرح می شود که بر عمل تاثیرگذار است. این موضوع درست است که آن چه در اسناد مکتوب، توصیه می شودضرورتاً چیزی نیست که انجام شود ؛ در واقع مطالعات رهنمودی هستند که برای دستیازی به محتوای آموزش اجتماعی و فرهنگی در سطح عمل اهمیت دارند. برنامه های مکتوب، تنها بازتابی از رساله ی آموزشی موجود را انعکاس میدهد
باتوجه به اهداف و رسالت های کلی آموزش عالی، جهت گیری های عمده ی برنامه درسی آن در چند حیطه شامل حیطه ی تخصصی، حیطه ی پژوهش و توسعه ی دانش، حیطه ی پرورش مربیان و در نهایت حیطه ی عمومی، مورد توجه برنامه ریزان درسی آموزش عالی قرار گرفته است. بدیهی است، ارزیابی مداوم و به موقع هر یک از حیطه های مذکور، نقش مفید و مؤثری در پویایی برنامه خواهد داشت.
با توجه به روند فزاینده ی تحولات در دنیای کنونی، مسئولیت نظام های آموزش عالی در سطح جهانی به طور قابل توجهی از کمک به»تحقق یادگیری به صرف یادگیری « به »کمک به یادگیری برای زندگی بهتر « تحول یافته است.
در راستای تحقق ایفای مسئولیت های آموزش عالی، رویکردها و دیدگاه های متنوعی در نظام های آموزش عالی کشورهای گوناگون در قاره های آمریکا، اروپا و آسیا در طول زمان شکل گرفته است. نظام آموزش عالی از بزرگ ترین و گسترده ترین نظام های درون جامعه است که سرنوشت جامعه را در بلندمدت تعیین می کند، به عبارت دیگر، مجموعه پژوهش ها و تجربه های دانشمندان و کشورهای جهان نشان می دهد که توسعه جوامع رابطه بسیار زیادی با نظام آموزش عالی آن ها دارد
برنامه ریزی های درسی در نظام آموز ش عالی ایران تا سال 1357عمدتاً الگوبرداری از برنامه های آموزشی و درسی دانشگاهی به سبک دانشگاههای فرانسوی بود. در نظام دانشگاهی پیش از انقلاب اسلامی گرچه دانشگاهها در زمینه برنامه ریزیهای آموزشی و درسی از استقلال نسبی برخوردار بودند، اما هیچ گاه برنامه ریزی درسی به صورت دانش سازمان یافته مورد توجه مدیران دانشگاهی نبوده است - رحمان سرشت، . - 1377 بنابر ضرورتهایی، پس از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، نظام برنامه ریزی آموزشی و درسی متمرکز بر نظام آموزش عالی حاکم شد. بر این اساس، ستاد انقلاب فرهنگی در سال1359 تشکیل شد و به تعیین جهت گیریهای برنامه ریزی آموزشی و درسی پرداخت.
پس از تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی شورای عالی برنامه ریزی شکل گرفت. این شورا طبق مصوبه جلسه فوق العاده مورخ 1363/11/ 28 شورا ی عالی انقلاب فرهنگی برای امر برنامه ریزی آموزشی و درسی و تدوین و تصویب آیین نامه ها و مقررات آموزشی از میانصاحبنظران و استادان باتجربه دانشگاهها با اهداف زیر تشکیل شد:
- ایجاد وحدت و یکپارچگی در نظام آمو زش عالی؛
- رعایت کلیه قواعد و اصول برنامه ریزی آموزشی، درسی و پژوهشی؛
- ایجاد هماهنگی در برنامه های درسی، مقررات آموزشی و تربیت نیروی انسانی؛
- ایجاد ارتباط بین نهاد تصمیم گیری و دستگاههای اجرایی؛
- به روزکردن برنامه های درسی و انطباق با نیازهای اجتماعی- اقتصادی کشور
از اواخر دهه 1360 و نیمه اول دهه 1370 ، برخی از واقعیتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دهه اول انقلاب موجب شد تا در الگوی برنامه ریزی درسی متمرکز - حوزه ستادی - تجدید نظر شود. نخستین گامهای احساس ضرورت مجدد به تمرکززدایی و استقلال برنامه ریزی درسی دانشگاهی را می توان در قانون تشکیل هیئتهای امنای دانشگاهها مشاهده کرد
آموزش عالی
بالدرستون - - 2000 بر این اعتقاد است که آموزش عالی به عنوان اصلی ترین نهاد توسعه دهنده منابع انسانی تخصصی، در مسیر دست یابی به توسعه پایدار مبتنی بر ملاحظات جهانی شدن نقش حساسی را بر عهده دارد. هزاره سوم میلادی، عصری که در آن زندگی می کنیم عصر تغییر و تحولات شتابنده است و در چنین فضایی دانشگاه ها به منظور حفظ و بقاء خود و هم چنین به منظور دستیابی به رشد و تعالی بایددائماً آماده تحولات و رویارویی با تغییرات باشند و خود را با تحولات آن هماهنگ سازند
به اعتقاد گینکل - - 2002 جهان هم اکنون وارد عصر جدیدی شده که دارای تحولات عمیق وگسترده است در واقع این تغییرات بیش از نیم قرن است که در حال بروز و رخ دادن است. به عبارتی، ماهیت در حال تغییر جهان امروز باعث شده است که آموزش عالی در قرن بیست ویکم بیش از هر چیزی خود را با این تغییرات همگام سازد. برنامه های درسی آموزش عالی از جمله عوامل و عناصری هستند که در تحقق بخشیدن به اهداف آموزش عالی نقش بسزایی دارند
بر این اساس برنامه های درسی که قلب مراکز دانشگاهی به شمار می آیند آیینه نقش ها و اهداف آموزش عالی و شایسته توجه دقیق هستند
از همین روست برنامه ریزی درسی همواره دست خوش تغییرات و اصطلاحات مداوم است - بریگز، - 2000 زیرا کهنگی برنامه های درسی و عدم نوسازی و بهسازی آن ها به تدریج اثربخشی دوره ها و رشته های دانشگاهی را در هاله ای از ابهام قرار می دهد و پدیدهایی تحت عنوان برنامه درسی بی فایده یا دور ریختنیرا مطرح می سازد
به اعتقاد استارک و لاتوکا - 1997 - تغییر در برنامه درسی در کشورها و دانشگاه های پیشرفته جهان گسترده و مسئولانه است و این تغییر به نظام آموزش عالی کمک می کند که نیازهای موردنظر جامعه را درنظر بگیرند. با ورودفنّاوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه جهان، فرآیند تعلیم و تربیت به صورت عام و حوزه برنامه ریزی درسی به طور خاص دچار تغییرات و دگرگون یهایی شده است
لازم به ذکر است که تغییر برنامه درسی مفهوم بسیار کلی است که به هرتغییری در آموزش یا محیط آموزشی به وجود آید، اشاره می کند
برنامه درسی تئوری محور
تعریف برنامه درسی عبارت است از مجموعه ای از تصمیم های از پیش گرفته شده و مسیر شناخته شده ای که یادگیرندگان براساس تشخیص برنامه ریزان باید طی کنند، تکیه دارد. این مجموعه از تصمیم ها ، در سند برنامه درسی با چهارچوب و راهنمایی برنامه درسی منعکس می شود که برای یک درس خاص ، یک پایه تحصیلی یا یک دوره تحصیلی در نظر گرفته است. برخی تصمیم گیریها درباره یک عنصر ، نتایج یادگیری و برخی دیگر محتوا را در حوزه کار برنامه ریزان درسی بحساب آورده اند. کلاین نه عنصر را که عبارتند از: هدفها، محتوا، فعالیتهای یادگیری ، روشهای تدریس، مواد منابع یادگیری، ارزشیابی، زمان فضا و گروه بندی، را به عنوان عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی معرفی کرده اند.گودلد، ایزنر - - 1994 در مجموع برنامه درسی را در برگیرنده تصمیم در خصوص چهارعنصر، هدفها، محتوا، روش و ارزشیابی قلمداد می کنند.
برخی بر این باورند که بسیاری از مباحث تعلیم و تربیت بیش از حد تئوریزه شده است متخصصان مختلف بر اساس موقعیت های خاص و در چهارچوب شرایط معین اجتماعی، نظریات گوناگونی ارائه کرده اند در حالیکه کاربری عملی آنها در برخی موارد به اثبات نرسیده است از این نقطه نظر ادبیات برنامه درسی مملو از نظریات و دیدگاههای معارض درباره ی مفاهیم و پدیده های برنامه ی درسی است که در بسیاری از موارد با آنچه که در کلاسهای درس و بطور کلی صحنه واقعی عمل می گذارد بسیار فاصله دارد.
تکیه بیش از حد بر محفوظات و مبانی نظری بدون تقویت مبانی عملی و درگیر کردن دانشجویان در امر آموزش و یادگیری و به عبارتی بهتر ماندن در سطوح ابتدایی طبقه بندی بلوم - سه قسمت شناختی، عاطفی و روانی حرکتی - که دانشجو یا فراگیر تنها به سطحو ابتدایی مثل - دانش و فهمیدن در قسمت شناختی یا تقلید و اجرای مستقل در قسمت روانی حرکتی - بسنده کرده و از سطوح بالایی و اصلی دور می ماند؛ شاید بزرگترین ضعف برنامه های درسی و آموزشی باشد که لزوم بازنگری و تغییر در اهداف و برنامه ها را نمایان می سازد.
لزوم تغییر در برنامه درسی تئوری محور به سوی عملی محور
مدت طولانی به برنامه درسی در آموزش عالی به عنوان شیوه های مختلف سازماندهی محتوا برای آنچه دانشجویان نیاز دارند بدانند، نگریسته می شد.