بخشی از مقاله
خلاصه
نیروي انسانی هر سازمان، اصلیترین بخش آن سازمان است. این افراد داراي ارزشها، باورها و اعتقاداتی هستند که بر تمام جنبههاي سازمان مؤثر است و فرهنگ سازمان را تشکیل میدهد.
نظر به اهمیت فرهنگسازمانی هدف از انجام این مقاله طراحی مدل فرهنگسازمانی اخلاقگرا و انقلابی و معرفی ابعاد، مؤلفههاي آن در حوزه هنري سازمان تبلیغات اسلامی است؛ به همین منظور پس از تعریف فرهنگسازمانی به بیان ویژگیها و لایههاي آن پرداخته خواهد شد و درنهایت مدلی که به روش مطالعه کتابخانهاي و تشکیل گروه کانونی متشکل از 10 نفر از خبرگان فرهنگسازمانی و طی 3 جلسه مباحثه به آن دستیافته شد و به تائید همه خبرگان رسید، ارائه خواهد شد.
ابعاد این مدل شامل شایستهسالاري، ارتباطات و تعاملات، تعهد، خلاقیت و نوآوري، انسجام و همبستگی، جهتگیري راهبردي، نظم و انضباط سازمانی، دانشمحوري و بهبود مستمر است که هرکدام از این ابعاد داراي مؤلفههایی هستند که به آنها اشاره خواهد شد.
مقدمه
در طول تاریخ، افراد براي تأمین نیازهاي خود محیطهاي اجتماعی به نام سازمان را بناکردهاند. نیروي انسانی سازمان-ها، اصلیترین و مهمترین رکن سازمان است. در هر سازمان، مجموعهاي از اعتقادات، باورها و ارزشهاي محوري وجود دارد که همواره بهوسیله این افراد؛ حفظ میشوند که از آن بهعنوان فرهنگسازمانی یاد میشود. فرهنگ سازمان چنان باروح سازمان عجین شده که حتی در محیط ناپایدار و متغیر بیرونی، ثابت و پایدار باقی میماند.
فرهنگ هر سازمان، نمونهاي از فرایندهاي اصلی فرهنگی محیط آن است و تا حدي بر اساس فرایندهاي فرهنگی نقشآفرینان اصلی - کارکنان - شکل میگیرد. کارکنان قبل از پیوستن به سازمان از بسیاري از دیگر نهادهاي اجتماعی همچون خانواده، اجتماع، ملت، حکومت و حتی مذهب تأثیر پذیرفتهاند که هویت آنها را شکل میدهد. زمانی که همین افراد به سازمان میپیوندند این تأثیرات را با خود به همراه دارند، اما مادامیکه به عضویت سازمان درمی آیند نسبت به آنچه شایسته و مناسب سازمان است به درك مشترکی دستیافته و فرهنگ سازمان را میپذیرند. ازاینرو هنگامیکه سازمان بهصورت یکنهاد درآید، الگوهاي رفتاري خاصی موردپذیرش تمام افراد سازمان قرار خواهد گرفت که در همه جاي سازمان دیده میشود و این دقیًقا نقش اصلی فرهنگسازمانی است. بنابراین فرهنگ هر سازمان بر تمام جوانب آن مؤثر بوده؛ در همین راستا این پژوهش به شناسایی ابعاد، مؤلفهها و شاخصهاي فرهنگسازمانی حاکم بر حوزه هنري سازمان تبلیغات اسلامی پرداختهشده است.
چارچوب نظري پژوهش
مفهوم فرهنگسازمانی
بهندرت افرادي پیدا میشوند که سازمانی را تجربه نکرده باشند. مدرسه، باشگاه، گروههاي ورزشی، انجمنهاي خیریه و همچنین سازمانهاي بزرگ اداري ازجمله این سازمانها هستند بهموازات آنکه افراد براي فعالیت و تماس به سازمانها وارد میشوند با آداب لباس پوشیدن در آن سازمان، داستانهایی که مردم درباره نحوه کارکرده میگویند، قوانین و روشهاي اداره سازمان، روابط سازمان، نحوه تشریفات و مراسم، وظایف، سیستم پرداخت، زبان تخصصی آن، طنز و لطایف که فقط اعضاي داخلی سازمان آن را میفهمند و با نظایر آنها آشنا میشوند
سازمان یک استعاره براي نظم و ترتیب است، درحالیکه عناصر فرهنگی ضرورتاً نه منظم هستند و نه بانظم پدید میآیند. درنتیجه، فرهنگ در تعامل با سازمان، بینشها، کارمایهها و سرزندگیهایی پدید میآورد که گه گاه جاي خود را در درون نظم و ترتیب سازمانی بازمیگشاید
فرهنگ سازمانی از زمان مطرحشدن در سالهاي 1980 توسط اوچی، واترمن و دیگران یکی از مهمترین و قابلبحثترین موضوعات در زمینه رفتار سازمانی است. این توجه به دانشگاهها و مراکز علمی محدود نبوده است. مدیران اجرایی نیز به موضوع فرهنگسازمانی بهویژه تا جایی که با عملکرد سازمانی نیز بستگی پیدا میکند، علاقه نشان دادهاند. با مطرحشدن موضوع فرهنگسازمانی تعاریف متعدد و گوناگونی براي آن ارائهشده است:
- ترنس4 و همکاران، فرهنگسازمانی را بهعنوان ارزشهاي غالب که توسط یک سازمان حمایت میشود، توصیف کردند
- فرهنگسازمانی شامل ارزشها، فرضیات بنیادین، اعتقادات، رفتارهاي مورد انتظار، هنجارهاي یک سازمان، جنبههایی از یک سازمان که بر تفکر، احساس و اعمال افراد تأثیر میگذارد، تعریف میکند. اعضاي یک سازمان حس مشترکی از فرهنگ دارند که بیشتر اوقات ناخودآگاه عمل می کنند و در تمام جنبههاي حیات سازمانی به روشهاي ظریف و نه خیلی ظریف نمود دارد. از مراسم جشن ها گرفته تا نحوهي تصمیمگیري، فرهنگ با اعمال رفتار اعضاي سازمان شکل میگیرد.
فرهنگسازمانی از طریق آنچه به کارمندان جدید گفته میشود و آنچه آنها در رفتار، نشانهها و اسناد اطرافشان مشاهده میکنند، منتقل میشود
فرهنگسازمانی در دو سطح سازمان وجود دارد - مثل یک یخ شناور روي آب - . که در سطح بالایی پدیدههاي قابلرؤیت وجود دارد که شامل: رفتار افراد، نوع لباس پوشیدن، نشانهها و علائم، جشنها و داستانهایی میگردد که اعضاي سازمان آنها را رعایت مینمایند. این پدیدهها نشانههایی هستند مبنی بر ارزشهاي ژرفی که در اعماق افکار اعضاي سازمان وجود دارد. ارزشهایی اصولی یا زیربنایی، باورها و فرایندهاي اندیشیدن فرهنگ حقیقی را به وجود میآورند
- فرهنگسازمانی بهعنوان برنامهي فکري است، برنامهریزي فکري ما همچون کامپیوترهاست، برنامهریزي فکري بدین معناست که عکسالعملهاي معین در فرهنگهاي معین بیشتر رخ میدهد، که ارزشها، پایههاي اساسی کدهاي برنامهریزي فرهنگی هستند
- فرهنگسازمانی ارزشهاي اصیل، مفروضات، تفسیرات در رویکردهایی که ویژگی هاي یک سازمان است که در 4
گونهي فرهنگسازمانی نمایان میشود. این چهار گونه شامل قومی، ویژه سالاري و بازار، سلسلهمراتب میباشند
- فرهنگسازمانی عبارت است از ساختار عمیق یک سازمان که در فاصلهي ارزشها، باورها و مفروضاتی که توسط اعضاي سازمان به دست میآید ریشه دارد
ویژگیهاي فرهنگسازمانی
درصورتیکه فرهنگ را دستگاهی از استنباط مشترك اعضا نسبت به یک سازمان بدانیم، میتوان ویژگیهاي آن را چنین برشمرد:
-1 فرهنگسازمانی، باورها و الگوهاي رفتاري را در سراسر دورهاي از زمان در برمیگیرد.
-2 تا حدودي ثابت و پایدار است؛ یعنی بهزودي دگرگون نمیشود.
-3 آهنگ سازمان را مشخص میکند و دستورهاي پنهانی براي رفتار افراد صادر میکند.