بخشی از مقاله

چکیده

نابسامانی و ناهماهنگی عمیق موجود در میان عناصر معماری به عنوان یکی از مهمترین ناهنجاریهای دوره معاصر در زمنیه معماری مححسوب میشود. از طرفی، خلق یک معماری ایدهآل و متناسب، تنها با ایجاد تعاملی سازنده میان آموزش معماری، نیاز جامعه و آشنایی با تکنولوژی روز دنیا امکان پذیر است. با توجه به این نکته که آموزش و پژوهش معماری از عوامل پایهای و مهم در رشد و تعالی معماری هر جامعهای محسوب میشود، لذا بایستی ابتدا به پرورش ذهن و استعداد دانشجویان پرداخته و آنان را برای کسب مهارت و ایجاد دید و شناخت لازم در معماری آماده کرد.

آموزش معماری تنها آنگاه امکان پذیر خواهد بود که تعریفی کامل و دقیق از "معماری" وجود داشته باشد و بتوان آن را آموزش داد. از طرف دیگر، پژوهش یک روند فعالانه، هوشیارانه و سامانمند برای کشف، تعبیر یا بازنگری پدیدهها، رخدادها، رفتارها و فرضیهها است که برای استفاده از پدیدههای موجود، به منظور دست یافتن به راهکارهای عملی و فناوریها مورد استفاده قرار میگیرد. بکارگیری فنون یا روشهای مبتنی بر یافتههای علمی که در موقعیت عملی به کار گرفته می شود، به تکنولوژی اطلاق میشود.

به عبارت دیگر، تکنولوژی شامل یادگیریهای اولیه و منطبق کردن یادگیریها با شرایط محیطی و همچنین تراکم این یادگیریها در طول زمان است . با توجه به ایفای نقش تکنولوژی درمراحل مختلف از شکل گیری تفکر اولیه، فرآیند تکامل تفکر، فرآیند طراحی و ساخت، تا بهره برداری از اثر، میتواند تأثیرات متفاوتی را بر معماری داشته باشد. هدف این مقاله ارائه الگویی مناسب جهت مرکز آموزش و پژوهش معماری به منظور افزایش کیفیت آموزش دانشجویان و کارشناسان با محوریت تکنولوژی میباشد.

-1   مقدمه

امروزه یکی از مهمترین ناهنجاریهای مطرح در زمینه معماری، نابسامانی و ناهماهنگی عمیقی در میان عناصر معماری است. از آن جا که یک اثر معماری از فکر و ذهن معمار آفرینندهی خود تراوش می شود و همچنین این نکته که معماران، فارغ التحصیلانی هستند که در دانشکدههای معماری و با سیستمهای متفاوت آموزش دیدهاند، لذا ایجاد مکانی برای هماهنگ سازی و ارتقاء دانش و بینش معماری در میان علاقه مندان به گرایشهای مختلف این رشته امری ضروری است. خلق یک معماری ایدهآل و متناسب، تنها با ایجاد تعاملی سازنده میان آموزش معماری، نیاز جامعه و آشنایی با تکنولوژی روز دنیا امکان پذیر است.

پژوهش وسیلهای است جهت شناخت تمامی آنچه که در قالب فرهنگ انسانی می گنجد . همچنین پژوهش روندی فعالانه، هوشیارانه و سامانمند برای کشف، تعبیر و بازنگری پدیدهها، رخدادها، رفتارها و فرضیههاست. بنابراین، می توان چنین بیان کرد که پژوهش نبض توسعه و پیشرفت هر جامعه پویا و غنی است و هویت علمی هر جامعهی منسجم به وضوح در نتایج حاصل از پژوهشهای آن جامعه منعکس است.

از آنجا که آموزش و پژوهش معماری از موضوعات اساسی و مهم در امر رشد و تعالی معماری هر جامعهای میباشد، لذا در این مقوله بایستی ابتدا به پرورش ذهن و استعداد دانشجویان پرداخته و آنان را برای کسب مهارت و ایجاد دید و شناخت لازم در معماری آماده کرد. معماری در مفهوم کلی به معنی خلق و پدید آوردن یک اثر یا یک ساختار خلاقانه و دارای فکر خلاق است، که هدف معینی را تعریف میکند. در یک طراحی درست معماری بایستی تا حد ممکن نسبت به آنچه که قرار است برای آن طرح ریزی شود، شناخت لازم وجود داشته باشد.

حضور تکنولوژی در عرصههای مختلف از شکل گیری تفکر اولیه، فرآیند تکامل تفکر، فرآیند طراحی و ساخت، تا بهره برداری از اثر به اشکال مختلفی دیده میشود و بدین ترتیب، تأثیرات متفاوتی را بر معماری می گذارد. همانگونه که در روانشناسی محیطی به اثبات رسیده است، کلیه عناصر محیطی و پیرامونی روی انسان تأثیر می گذارند، لذا حضور تفکر، فرآیند و آثار تکنولوژیکی در محیط نیز بی تاثیر بر انسان نمیباشد. لذا هدف اصلی این پژوهش ارائه الگویی مناسب جهت مرکز آموزش و پژوهش معماری به منظور افزایش کیفیت آموزش دانشجویان و کارشناسان با رویکرد تکنولوژی میباشد.

-2   آموزش معماری

آموزش فعالیتهای هدفمند معلم برای ایجاد یادگیری در یادگیرنده است که به صورت کنشی متقابل بین او و یک یا چند یادگیرنده جریان می یابد. آموزش موجب پرورش شعور اجتماعی در مسئولیت پذیری و آگاهی می گردد که انسانها را آرمان خواه، هدفگرا، مختار و سازنده می سازد. در واقع آموزش یک نهاد و یا دوره نیست، بلکه مجموعه فعالیتهایی است که در خدمت پرورش و کارآموزی قرار می گیرد. به عبارت دیگر، میتوان گفت: آموزش به هر گونه فعالیت یا تدبیر از پیش طرح ریزی شدهای گفته میشود که هدف آن ایجاد یادگیری در یادگیرندگان است.[1] جریان آموزش شامل محتوا و جهت و تاکیدهای خاص است که طی این جریان، معلومات در ذهن فرد جایگذین شده و با آگاهیهای قبلی وی تلفیق می شوند و در نتیجه در رفتار و نحوه دید فرد تغییراتی به وجود می آید که این مفهوم را نیز به این صورت بیان میکند.

آموزش معماری تنها آنگاه امکان پذیر خواهد بود که تعریفی کامل و دقیق از "معماری" وجود داشته باشد و بتوان آن را آموزش داد. آموزش سنتی معماری و نیز آموزش آکادمیک همچون " بوزار" و "باهاوس" نمونههایی از آموزش معماری هستند که هر یک تعریفی جامع از معماری را مدنظر داشته و با تمام توان به آموزش آن می پرداختهاند. هر چند میان آموزش سنتی و آموزش آکادمیک - بوزار-باهاوس - تفاوتهای ریشهای وجود دارد، ولی داشتن تعریفی روشن از معماری، ویژگی و نقطه اشتراک آموزش در این رشته میباشد.

ماهیت معماری و جنبه واقعی و جهان شمولی و همچنین چندمحوری بودن آن موجب اختلاف دیدگاههایی در حوزههای آن به ویژه در حوزه آموزش شده است. در آموزش، به معماری از سه جنبه نگریسته می شود که عبارتند از یک حرفه و فن، یک حرفه و رشته فنی-هنری و نهایتا هنری متاثر از مباحث فلسفه، روانشناسی، فرهنگ و تاریخ. همین امر موجب شده، که آموزش این رشته در همه زمانها و مکانها از کیفیت ثابت و هدف یکسانی برخوردار نباشد.

آموزش معماری نیز همچون خود معماری تابعی از شرایط عصر خود و متاثر از باورها و هنجارهای اجتماعی و جهان بینی انسانها میباشد. اگر هدف از آموزش معماری را تربیت معمارانی بدانیم که دارای استعداد و توان، و مسلط به دانشهای تخصصی باشند و این استعداد و دانش را در جهت صحیح و در خدمت جامعه به کار گیرند، آنگاه می توانیم توانش، دانش و بینش را به عنوان سه بنیان اصلی برای آموزش معماری معرفی کنیم. توانش مجموعه علایق، قابلیتها و تواناییهای شاگرد است. به بیانی دیگر، توانش سهمی از منظومه آموزش معماری است که شاگرد با خود به مدرسه میآورد. این استعدادها که بخشی نهفته - بالقوه - و بخشی آشکار - بالفعل - است، شرط لازم برای ورود به عرصه شاگردی و تحصیل در رشته معماری خواهد بود. دانش مجموعه علوم و دانستنیهای عرصه معماری اعم از فنی، هنری، تاریخی و ... است.

این عنصر سهمی از منظومه اموزش معماری است که شاگرد در اغلب موارد فاقد آن است و باید در مدرسه کسب کند. کسب دانشهای معماری، شرط لازم برای خروج از مدرسه و ورود به حرفه معماری است بینش سمت و سوی به کارگیری توانشها و دانشها را در آفرینش اثر معماری روشن میکند. بینش در منظومه آموزش معماری نقش ویژهای دارد و می تواند توانشهای پرورش یافته و دانشهای آموختهی شاگرد را در راستای اهداف و نظریه هایی معین هدایت کند.

قابل ذکر است که چه "معماری رنسانس" و چه "معماری مدرن" هنگامیکه قوام یافته و تبدیل به "مکتب معماری" شده و "بایدها" و "نبایدهایی" را تعیین و تدوین کردند بار دیگر "آموزش معماری" را جایگذین "پرورش معمار" نموده و به تکرار و تدریس "معماری رنسانس" و "معماری مدرن" پرداختند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید