بخشی از مقاله

چکیده

امروزه زندگی شهری عرصه را برای حضور کودکان در فضاهای مختلف آن تنگ و محدود کرده است کودکان نسل امروز به ندرت فرصتی برای بازی ، کسب تجربه ، یادگیری و در نهایت تغییر در محیط خود به دست می آورند . هدف از این تحقیق بررسی نیاز های روانی و فیزیکی کودک و قابلیت های فضاهای سبز و پتانسیل های موجود درفضاهای شفاف و نیمه باز، برای رسیدن به معماری مطلوب کودکان و محیط دوستدار کودک با بهره گیری از روانشناسی محیطی درطراحی مرکز پرورش فکری و خلاقیت کودک می باشد.

تا بتوان بر اساس آن به طراحی محیطی صمیمانه که موجبات ارتقاء خلاقیت کودک را فراهم می سازد ،دست یافت. بنابراین هدف اصلی مطالعات حاضر تهیه وتبیین معیارهایی برای طراحی است که باید با توجه به وضع موجود و خصوصیات استفاده کنندگان اصلی این مرکز ، یعنی کودکان انجام گیرد وبتوان بر اساس آن به طراحی محیطی صمیمانه که موجبات ارتقاء خلاقیت کودک را فراهم می سازد ،دست یافت.

-1 مقدمه

کودکان به سبب محدودیت های جسمی و روانی خود در قیاس با بزرگسالان، تاثیرپذیری بیشتر و عمیق تری داشته و در عوض، تاثیر گذاری کمتری بر محیط دارند و به اینترتیب بیش از بزرگسالان اجباراً تابع شرایط محیطی اند .

کودکان حساس ترین وتاثیر پذیرترین گروه سنی جامعه را تشکیل می دهند و در حساس ترین و مهمترین سال های زندگی شان یعنی زمانی که پایه های رشد شخصیتی- ذهنی- جسمی و اجتماعی آنها شکل میگیرد تا زمانی که وارد شهر می شوند نیازمند این هستند تا زندگی اجتماعی را در مقیاس خود تجربه کنند و این امر مستلزم فراهم بودن فضایی کودکانه و صمیمانه است. امروزه زندگی شهری عرصه را برای حضور کودکان در فضاهای مختلف آن تنگ و محدود کرده است کودکان نسل امروز به ندرت فرصتی برای بازی ، کسب تجربه ، یادگیری و در نهایت تغییر در محیط خود به دست می آورند

وضعیت بغرنج شهرنشینی متراکم و مشکلات و نابرابریهایخدماتی و اجتماعی پیامد آن، ضرورت برنامه ریزی برای تامین نیازهای مبرمگروههای سنی مختلف به خصوص کودکان را ایجاب میکند. برای داشتن فردایی بهتر امروز بایستی به نیاز های این قشر توجه کرد و آنها را در محیط بهتر پرورش داد

با توجه به موارد فوق، وجود مکانی که متناسب با نیازهای روحی روانی و فیزیکی کودک باشد و به گونه ای کودکانه و لذت بخش او را برای زندگی آینده اش آموزش دهد و موجبات ارتقاء خلاقیت او را فراهم آورد و در عین حال ویژگیهای محیط دوستدار کودک را دارا باشد ، ضروری به نظر می رسد. هدف ما از این تحقیق بررسی نیاز های روانی و فیزیکی کودک و قابلیت های محیط و پتانسیل های موجود درآن برای رسیدن به معماری مطلوب کودکان و محیط دوستدار کودک با بهره گیری از روانشناسی محیطی درطراحی مرکز پرورش فکری و خلاقیت کودک می باشد.

این مرکز فضایی می باشد که در آن کودک احساس تعلق نسبت به فضا داشته و بایدکلیه فضاهای عملکردی متناسب با او طراحی شود . از یک سو، برخی جنبه های رفتاری کودک مانند : تعاون و همکاری و بویژه خلاقیت و ابتکاررا در او تقویت می کندو از سویی دیگر با تاکید بر شاخص های روانشناسی محیطی و هویت، فرهنگ، پیشرفت های علم و تکنولوژی روز به کودک، او را با دنیای بیرون از خانه ، رویدادهای کنونی و پیشرفتهای علمی بیشتر آشنا می سازد.

-2 فرضیه یا پرسش تحقیق

.1 از آنجایی که مخاطبین پروژه کودکان هستند و از طرفی چون هدف اصلی پروژه فعالیت های آموزشی و فرهنگی در راستای رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان است :به نظر می رسد به وسیله طراحی مرکز پرورش فکری و خلاقیت کودک با توجه به ابعاد فیزیکی و روانی کودکان می توان بسیاری از نیازهای روحی روانی کودک را پاسخگو بود و با توجه به روانشناسی کودک میتواند یکی از بهترین و مناسبترین مکان ها برای آموزش ، تربیت و تفریح کودک باشد .

.2 به نظر می رسد شاخص های روانشناسی کودک و محیط در طراحی مرکز پرورش فکری و خلاقیت کودک باید مد نظر قرار گیرد تا فضا مناسب آموزش و تفریح کودک باشد..

-3 اهداف تحقیق :

این پژوهش با هدف ساماندهی فضاهای آموزشی برای استفاده مناسب نوجوانان وکودکان برای ایجاد محیط مناسب وخالق جهت تقویت آنها به طور کلی اهداف زیرا در این مقاله بررسی می کند

-    بررسی تاثیر کانون پرورش فکری وخالقیت کودک ونوجوان در شکوفایی استعداد آنها

-    بررسی تاثیر کانون پرورش فکری وخالقیت کودک ونوجوان بر تولید تفکر واندیشه آنها

-    بررسی تاثیر کانون پرورش فکری وخالقیت کودک ونوجوان بر یادگیری کاروپیشه آنها

-    بررسی فاکتورهای موثر در ایجاد فضاهای دوستدار کودک

-    ارائه راهکارها

-4 روش تحقیق :

روش پژوهش بصورت توصیفی وتحلیلی می باشد توصیفی تحقیق نیز با خالصه نویسی و فیش برداری از منابع نوشتاری، مانند : کتاب، مقاله، پایان نامه های موجود از کتابخانه دانشگاه های موجود نیز آرشیو ادارات، سازمان ها جمع آوری گردیده است.

-5 بررسی پیشینه تحقیق:

پژوهش های زیادی در سرتاسر دنیا در زمینه فضای آموزشی برای کودکان و فضاهای بازی برای آنان صورت گرفته است:

-    نقره کارعبدالحمید ، مظفر صالح بهرام،شفائی مینو ، - 1388 - ، طراحی فضای مهد کودک بر اساس خلاقیت و ایده های معمارانه ، تغییرپذیری فضا و اجزای آن ، تداخل فضای باز از جمله ایده های معمارانه برای طراحی فضای مهدکودک در جهت ارتقاء خلاقیت کودکان می باشد .

-    پیاژه، ژانو اینهلدر، باربل ، - - 1369 ، روان شناسی کودک ، توفیق ، زینت؛ تهران، نشر نی ، پیاژه کودک را بعنوان فیلسوفی در نظر میگیرد که جهان را تنها بگونه ای که تجربه کرده است درک می کند.از نظر او کودک جهان را تنها مشاهده و تقلید نمی کند بلکه تفسیر می کندو همچنین معتقد است که کودک بوسیله کار کردن یاد می گیرد که نقش بسیار فعالی در رشد هوشی او دارد.کودک خود را بعنوان مرکز کائنات میبیند که هر چه در اطراف او سیر می کند و اتفاق می افتد منحصرا برای لذت اوست.

-    کرونر، والتر، - 1385 - ؛ معماری برای کودکان، دکتر خوشنویس، مهندس میررحیمی، تهران، انتشارات گنج هنراین کتاب توجهی به توسعه دادن واسطه گری بین شکل و معنی در معماری دارد، مکانی که کیفیات آن برای »کودکان صمیمانه«تر است و »کودکانه تنظیم« شده در محیط ساخت بشر بسیار آسانتر می تواند کشف شود. در این روش به موضوعات، شخصیت ها و کیفیاتی توجه شده که »معماری برای کودکان « بایستی داشته باشد. مرکز علمی، آموزشی کودکان - باغ بینش - عنوان پژوهش پایاننامه - 1381 - سوسن نور محمدی . خانه فرهنگ جهان کودک عنوان پژوهش پایاننامه - 1384 - مهسا معتمد .

-6 مطالعات پایه:

1؛-6 خلاقیت

»خلاقیت « یا »آفرینشگری« برگردانی از واژه «Creativity» و به معنای »خلق کردن« است. از دیدگاه روان شناختی، »خلاقیت« به معنای پدید آوردن چیزی از چیز دیگر به گونه ای منحصر به فرد است. به عبارت دیگر، خلاقیت به معنی کم یا زیاد کردن یک پدیده و تغییر شکل دادن و یا ترکیب کردن آن با سایر پدیده ها، اشیا یا چیزها است

مطالعه »ریچارد وکینی« نشان داده که اگرچه بروز خلاقیت، تابع تفاوت های فردی انسانهاست، حتی در افراد عادی نیز میزان قابل توجهی از خلاقیت - در سطح متوسط - وجود دارد . خلاقیت خود پدیدهای منحصر به فرد است؛ اما منحصر به افراد خاصی نیست. بنابراین، صحیح تر است که بگوییم این توانایی و مهارت در همه وجود دارد. شواهد دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت موثر است. افراد خلاق نیز اینگونه هستند، آنها مثل افراد عادی به پیرامون خود نگاه نمیکنند. شاید از منظر مردم، برخی از افراد خلاق دچار برخی کاستی ها در حواس باشند، اما اینگونه نیست، آنها به هر پدیده ای به گونه ای دیگر نگاه میکنند.

»اسماعیل صدیقی پاشاکی« مطلبی را از »استیفن.ب روبنز« ترجمه کرده است که در پی می آوریم: خلاقیت را قوه و استعدادی می دانند که تصویرهای ذهنی را به نحوی منحصر به فرد، با هم ترکیب و یا اینکه رابطه ای غریب و غیرعادی میان آنها ایجاد میکند . البته باید گفت تصویرهای ذهنی نباید فقط نو و بدیع باشند؛ بلکه باید سودمند و مفید هم باشند. » نورمن مایر« میگوید : » صرف خارق العادگی و یا متفاوت بودن تصویر ذهنی، نشانه خلاقیت و امتیاز آن نیست، چون چه بسا که آن تصویر ذهنی، نشانه ای از ناهنجاری روانی نیز باشد، عدم درک این تمایز، امکان آن را فراهم میکند که غالبا نبوغ را با جنون خلط و قاطی کنیم.

خلاقیت را نمیتوان تابع منطق دو تایی و یا مقوله ای دوگانه به حساب آورد. بدین معنا که بگوییم انسانها یا واجد آن هستند و یا فاقد آن. از سوی دیگر، اگرچه هر کسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، برخی کسانی هستند که به علت داشتن تواناییهای ذاتی، این قوه را موفق تر از دیگران به کار می گیرند.

2؛-6 مفهوم دوران کودکی

دوران کودکی سن از تولد تا نوجوانی است. با توجه به نظریه توسعه شناختی پیاژه، دوران کودکی شامل دو مرحله است: مرحله قبل از عملیات و مرحله عملیاتی شکل گیری شخصیت. در روانشناسی رشد، دوران کودکی را به مراحل رشد و نمو نوباوگی - یادگیری به راه رفتن - ، دوران کودکی - سن بازی - ، میانی کودکی - سن مدرسه - ، و نوجوانی - بلوغ از طریق پست بلوغ - تقسیم می کنند. مفهوم دوران کودکی در قرن هفدهم و هجدهم، به ویژه از طریق نظریه های آموزشی فیلسوف جان لاک و رشد کتاب ها برای کودکان و کودکان، بوجود آمد. پیش از این، کودکان اغلب به عنوان نسخه های ناقص بزرگسالان دیده می شدند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید