بخشی از مقاله
چکیده
نظریهی تولید علم و نهضت نرمافزاری توسط مقام معظم رهبری در شرایطی در جامعه مطرح گشت که استعمار علمی ابرقدرتها با تمام ضعفها و ماهیت ماتریالیستی، باعث بروز ضعفهای فراوانی به ویژه در علوم انسانی گشته بود. نظر به اسلامیبودن جامعهی ایرانی، برای نیل به دکترین اسلامی به منظور مدیریت جوامع مسلمان و دستیابی به افقهای علمی بالاتر، قطعاً این نظریه راهکاری مهم برای عبور از بحران موجود به شمار خواهد رفت. لذا این پژوهش با استمداد از قرآن مجید و سیره و کلام ارزشبار پیامبر اعظم - ص - ، به تبیین تئوریک مقولهی فوق پرداخته، در صدد پاسخگویی به این پرسش اساسی برآمده است که گفتمان اسلام در تقابل با جهل چگونه برخورد نمود؟
با در نظر گرفتن نظریهی تحلیل گفتمان لاکلا و موف و در پاسخ به پرسش فوق میتوان گفت به دنبال بحران ایجاد شده در جامعهی جاهلی مقارن با ظهور اسلام، پیامبر - ص - در نقش سوژهی گفتمانی ظاهر شده و با سازوکار نرمافزارانهی تولید علم، به برجستهسازی گفتمان اسلامی و حاشیهرانی گفتمان جاهلی رقیب پرداخت .
نظر به همهبعدی بودن شخصیت پیامبر اکرم - ص - و حضور ایشان در رأس گفتمان اسلامی، این پژوهش اقدامات ایشان را در فرایند تولید علم و مقابله با جهل مورد توجه قرار داده تا با ارائهی دادههای حداکثری از اقدامات و تعاریف و آسیب-شناسی ایشان در تقابل با جهل، الگوهای در دسترسی برای ارائه به جامعهی اسلامی و به تبع جهانی، ارائه نماید.
مقدمه
پیامبر اسلام - ص - در فضایی از طرف خداوند به نبوت رسید که علم در پایین ترین حد خود تنزل یافته بود. از طرفی، اهمیت به علم و انواع آن در جامعه ی بر آمده از فضای تنگ فکری و فرهنگی دوره ی جاهلی کم از معجزه نمی توانست باشد. ایشان به مدد تعالیم الهی توانستند تغییرات بنیادینی را در جامعه ی زمان خود ایجاد نمایند که سنگ بنای علوم، فرهنگ و تمدن جهانی اسلامی در قرن سوم و چهارم هجری محسوب می شد، فهم گفتمان حاکم بر شرایط آن زمان، برای شرایط امروز جامعه که ابرقدرت های استعمارگر دیروز با لباس علم و البته استعمار علمی با تمام ضعفهای ماهیت ماتریالیستی وارد میدان شده اند که با به حاشیه راندن علوم انسانی، به استعمار علمی کشورها پرداخته اند، خالی از فایده نیست و فهم نظریه ی تولید علم و نهضت نرم افزاری توسط مقام معظم رهبری را ملموس تر می نماید.
نظر به اسلامی بودن جامعه ی ایرانی، برای نیل به دکترین اسلامی به منظور مدیریت جوامع مسلمان و دستیابی به افق های علمی بالاتر، قطعا این نظریه راهکاری مهم برای عبور از بحران موجود به شمار خواهد رفت. از این رو این پژوهش بر این است تا با استمداد از قرآن مجید و سیره و کلام ارزشبار پیامبر اعظم - ص - ، به تبیین تئوریک مقوله ی فوق پرداخته، در صدد پاسخگویی به این پرسش اساسی برآید که گفتمان اسلام در تقابل با جهل چگونه برخورد نمود؟
از این رو، مسأله ی فوق علاوه بر حیطه ی تاریخ اسلام و علوم قرآن و حدیث، در علوم نظری دیگری مانند جامعه شناسی و علوم سیاسی نیز قابل بحث می باشد. از این حیث با وجود آثار حدیثی ای که به تبیین علوم در اسلام پرداخت، این پژوهش با استمداد از نظریه ی گفتمانی لاکلا و موف به تبیین تقابل گفتمانی جهل و علم در عصر نبوی - ص - پرداخته که کاملا جدید می باشد و با توجه به تخصیص آن به عصر نبوی با اتفاق نظر حداکثری شیعه و سنی نیز همراه باشد.
برای روشن نمودن این ادعا خلاصه ای از هر آنچه را که در دوره جاهلیت بروز و نمود داشته، آورده ایم تا اثبات شود همه لوازم نیل به نیمه ی حیوانی و بعد جسمانی انسان در این عصر فراهم بوده بجز مفاهیم و دغدغه هایی که نشان دهنده ی وجه ملکوتی و نیمه ی معنوی انسان است. در واقع در بررسی پیشینه ی علم در دوره ی جاهلیت مدعی بررسی مفهومی شده ایم که در این دوره وجود خارجی ندارد. به ناچار آنچه که از این دوران در تاریخ ثبت شده را برای صحت این ادعا-خلأ علم و دانشآورده- ایم تا به درک معنای معجزه مشخصاَ در موضوع مورد بحث یعنی "علم" نائل شویم .
پس از این با نگاهی مختصر و گذرا به مفاهیم و آموزه های متفاوت اسلام در این حوزه می توان دریافت که اسلام چگونه توانست در مدتی کوتاه در لاشه ی بی جان علم و دانش روح بدمد و ذهن و زبان مهجور و جدا مانده از دانش آن دوره را به نور علم روشن و گویا نماید. از این رو پیامبر - ص - به تقویت شاخه ی علمی پرداخت تا بتواند گفتمان اسلامی را هدایت نماید. بدین روی، پس از تبیین نظریه گفتمان و علم و جهل و بحران شناسی، به تبیین سیاستهای علمی پیامبر - ص - با رویکرد گفتمانی پرداخته شده است.
الف- نظریه ی گفتمان
نظریه گفتمان در سالهای اخیر در حوزههای مختلف علوم انسانی به خصوص در رشتههایی چون علوم سیاسی و جامعه-شناسی، به دلیل نارضایتی از پوزیتیویسم، کاربرد وسیعی یافت. تحلیل گفتمان تحتتأثیر چرخش زبانی در دهه 1970 و نظریههای هرمنوتیک، نظریه انتقادی و پساساختارگرایی در دهههای 1960 و 1970 رشد فزایندهای پیدا کرد. برای تبیین موضوع پژوهش از نظریه ی گفتمانی لاکلا و موفه استفاده شده.
از نظر لاکلا و موفه گفتمان - - Discourse مجموعهای معنادار از دالهای به هم مرتبط است که معنای خود را از صورت-بندی گفتمانی و در تمایز با گفتمانهای مخالف به دست آورده است
از این منظر نه فقط زبان که تمام حوزه های اجتماعی زندگی انسان گفتمانی بوده است. مانند اقتصاد، سیاست، حقوق، قانون و... نه تنها مقولاتی گفتمانی پنداشته میشوند که خود ابزاری برای ظهور و استمرار یک گفتمان به حساب میآیند. لذا با تمایز قائل نشدن میان امور گفتمانی و غیرگفتمانی، این امکان حاصل میشود که بتوان هر دوی اینگونه اعمال را در قالب یک نظریه توصیف و تبیین کرد.
لذا برخی ابعاد این نظریه در پژوهش پیش رو مورد استفاد قرار گرفته که در متن بدان ها پرداخته خواهد شد.
نظریه ی گفتمان مجموعه ای است از مفاهیم ذیل که در این پژوهش مورد استفاد قرار گرفته است:
دال- عنصر- وقته- مفصل بندی- حوزه ی گفتمان گونگی- هژمونی- تولید معنا- اعمال هژمونیک- مداخله ی هژمونیک-هژمونیک شدن- سیاست- قدرت- هویت- عینیت- امکانیت و تصادف- غیر یا بیرون سازنده- منطق هم ارزی- منطق تفاوت- زنجیره ی هم ارزی- زنجیره ی تفاوت- سوژه و موقعیت سوژگی- برجسته سازی - حاشیه رانی- قابلیت دسترسی-قابلیت اعتبار- و ... که توضیح آنها در مجال مختصر این پژوهش ممکن نمی باشد. از این رو می توان با مراجعه به منابع گفتمانی اطلاعات مفیدی به دست آورد
با این اوصاف تنها به توضیح مختصری از مقوله ی برجستهسازی و حاشیهرانی پرداخت می شود که به شرح زیر می باشد: هویتیابی سوژه به واسطه وجود تعارض میان درون و بیرون همچون شیوه معنایابی یک نشانه از طریق بیرون سازنده است. درواقع نشانه همواره در تعارض با بیرونی است که هم موجب توقف و انسداد معنایی آن نشانه و هم پیششرطی برای شکل-گیری هویت درونی آن نشانه است. در واقع هر یک از درون و بیرون نسبت به دیگری، غیر و خصم به شمار رفته، به عبارت دیگر، سوژهها و نشانهها برای هویتیابی همواره نیازمند یک غیر و یا دشمن خارجی میباشند.
براساس نظریه لاکلا و موفه گفتمانها ذهنیت سوژه را در راستای دو قطب "ما" و "آنها" سامان داده، بر این اساس کلیه رفتار و کردار و گفتار سوژه به گونهای شکل میگیرد که تمامی پدیدهها را در قالب دوگانه "ما"، "آنها" ریخته، این رفتار و گفتار به صورت برجستهسازی و حاشیهرانی متجلی میگردد. "ما" برجسته و "آنها" به حاشیه رانده میشوند.
نکته دیگری که ذکر آن ضروری به نظر میرسد اینکه برجستهسازی و حاشیهرانی به دو شکل نرمافزاری و سختافزاری بروز و ظهور یافته، نوع نرمافزاری آن در قالب زبان، اعم از گفتار یا نوشتار و نوع سختافزاری آن به صورتهای مختلفی چون قیام، شورش، تظاهرات، اعدام، حبس، ترور و ... بروز مینماید. - سلطانی، 1384، ص - 112 این دو نوع برجستهسازی رابطهای تنگاتنگ داشته، به عنوان عامل تقویتکننده هم و در یک راستا مورد استفاده قرار می- گیرد. به عبارت دیگر میتوان گفت کل حوزه اجتماع و پدیدههای اجتماعی عرصه برجستهسازیها و حاشیهرانیهای میان گفتمانها به شمار میرود.
در تعبیری کوتاهتر میتوان برجستهسازی و حاشیهرانی را فرایندی دانست که طی آن گفتمانها نقاط قوت خود و وجوه ضعف دشمن را برجسته نموده، نقاط ضعف خویش و جنبههای مثبت گفتمان رقیب را به حاشیه میرانند.
ب- تعریف علم
در تعریف علم، نظریات مختلفی ارائه گردیده که از منابع شناختی عقل، وحی، تجربه و شهود برای ارائه ی نظر استفاده کرده اند. - مجموعه سخنرانی، 1383، ص - 218 اکثر منطق دانان علم را تبدیل مجهولات به معلومات گرفته اند. برخی دیگر از اندیشمندان نیز که تعریف غربی علم را ترجمه نموده اند، آن را شامل دو بخش: : science شامل علوم تجربی و حسی و : knowledge شامل امور معرفتی گرفته اند
تعریف برگزیده، عبارت است از مجموعه ای از قضایا که دارای محوری واحدند و با یکدیگر تناسب دارند و در نتیجه یک منظومه ی معرفتی را تشکیل می دهند. بنابر این، علم هویتی دارد و باید به آن به صورت یک جریان نگریست. - مجموعه سخنرانی، 1383، ص - 206 زیرا طبق نظر پیامبر - ص - نیز علم، افزون از آن است که به شمارش درآید. - العلم اکثر من ان یحصی فخذ من کل شی ء احسنه - - بحارالانوار، ج 1، 1363، ص - 219 در این بینش رویکردی به علم است که این حوزه ی را قابل گسترش روز افزون و لا ینقطع می داند.
علم در هر درجه ای از ارزش و اهمیت که باشد همراه نظر و نظریه پردازی است و هرچه عمیق تر باشد،جنبه ی نظری آن قوی تر است. به طوری که علم اعلی، حکمت صرف و محض است. نوع اعلای این نظرات در احادیث نبوی نهفته است، که سرتا سر نظریه است. هدف از رسالت پیامبر - ص - نیز آموزش این حکمت است. - سوره جمعه، آیه - 2