بخشی از مقاله

چکیده:

حکمای اشراقی و عرفایی عوالم واسطی بین عالم معنا و عالم ماده را قائل شده اند که عالم واسط میان عالم جبروت و ملک و شهادت است..امروزه کارایی های جدیدی برای این عوالم در فلسفه دین، روان شناسی، فلسفه ذهن، ادبیات و بخصوص در هنر نیز تعریف شده که دارای اهمیت بسیاری است .هنرهای ایران در عین تنوع در صورت از یک معنا سخن گفته اند و به مفاهیمی مشترک دلالت دارند و بنابراین این امر آمیزه ای است از باورهای ایرانی و اسلامی که تاثیر بسزایی در معماری ایرانی داشته و باعث شکل گیری هنر ایرانی شده است

در روند مقاله، ابتدا به تعریف و پیشینهی تحقیق در خصوص عالم خیال پرداخته میشود و عالم خیال از منظر بزرگان عرفانی را مورد بررسی قرار داده و با استفاده از اسناد و مدارک کتابخانهای به بررسی معماری و هنر ایران و ارتباط آن با حکمت و عالم خیال مورد بررسی قرار داده شده است. هدف از این مقاله بررسی چگونگی تجلی عالم خیال در هنر ها و معماری ایران است.

نتایج حاکی از آن است که فلسفه و حکمت عالم خیال در تفکر اسلامی تاثیر بسزایی در بسیاری از هنر های سنتی ایران نظیر نگارگری،خطاطی، تزیینات و نقوش هندسی؛ باغسازی و معماری شهر های تاریخی و زیبای ایران نظیر ،قالی بافی اصفهان داشته است و بسیاری از هنر ها و معماری سنتی ایرانی بر اساس حکت مثالی شکل گرفته است. خیال در هنر اسلامی، هنر و معماری سنتی ایران ،عالم خیال در هنر اسلامی ، کلمات کلیدی:

مقدمه:

مقاله حاضر درصدد بررسی و تبیین یکی از عوالمی است که قدمت بحث درباره آن از لحاظ تاریخی به ایران باستان میرسد و در فلسفه و بویژه عرفان اسلامی از اهمیت شایانی برخوردار است. چنانکه تاثیر بسزایی در فرهنگ و ادبیات و هنر و معماری ایرانیان گذاشته است. برخی .عالم ماده .عالم خیال حد واسط بین عالم ماده : از عرفا و فیلسوفان اشراقی در هستی شناسی به سه عالم قایل اند و عالم معنا است .به عقیده ی آن ها ،ساکنان این عالم را موجوداتی تشکیل می دهند که نه جسم محض اند و نه روح صرف .آن ها حالتی بینابین دارند؛ یعنی از جنبه ی ویژگی جسم و از جنبه ای دیگر، ویژگی روح را دارند. به بیان هانری کربن دانشمندان ایرانی ....»

از قرنی به قرن دیگر کوشش خود را بر نظام عالمی متمرکز کرده اند که نه عالم ادراک حسی است و نه جهان انتزاعی فهم .تصور این جهان میانجی را در آثار این متفکران، از سهروردی - قرن دوازدهم - گرفته تا صدرای شیرازی - قرن هفدهم - و ملا هادی سبزواری - قرن نوزدهم - و بسیاری دیگر تا به امروز می توان دید. انسان با بهره گیری از یک قوه نیرومند درونی، یعنی قوه خیال، به عالم خیال متصل می شود .خیال از کلیدی ترین مفاهیم در حوزه علوم انسانی و معرفت شناسی است.

چنانکه در مطالعات ادیان و الهیات ،در مسیله تجربه دینی و امر قدسی و در هنر به عنوان اصلی ترین عنصر در آفرینش اثر هنری به آن پرداخته اند. در غرب برخلاف دیدگاه اسلامی، خیال در بیشتر موارد در مقابل عقل قرار گرفته شده است.در حکمت اسلامی خیال یکی از مراتب پنجگانه وجودی عالم هستی و یکی از مراتب وجودی و معرفتی نفس انسان است و به نوعی بین عالم محسوس و معقول قرار می گیرد . خلاقیت هنری، نشئت گرفته از قوه خیال هنرمند است .

کشف و شهود، عامل تجلی صور خیال بر نفس سالک بوده، هنرمند با بهره گیری از قوه خیال خویش، این تصاویر را تجسم می بخشد و به شکلی محسوس در عالم ماده، عرضه می دارد. پرسش و هدف اصلی پژوهش عالم خیال چیست و چگونگی تجلی می یابد در هنر ها و معماری ایرانی و کدام دوره تجلیگاه عالم خیال است.به نظر میرسد ارتباط نزدیکی بین حکمت عالم خیال و هنر و معمای ایران وجود دارد و همچنین ارتباط منطقی بین عالم خیال در حکمت هنر و تزیینات معماری ایران وجود دارد. در این مقاله، ابتدا به تعریف و پیشینهی تحقیق در خصوص عالم خیال پرداخته میشود و عالم خیال از منظر بزرگان عرفانی را مورد مطالعه قرار داده ایران مورد بررسی قرار داده می شود.

روش تحقیق

این مطالعه، تحقیقی گام به گام است .روش تحقیق این مقاله توصیفی و تحلیلی است. در روند مقاله، ابتدا به تعریف و پیشینهی تحقیق در خصوص عالم مثال پرداخته می شود و عالم خیال از منظر بزرگان عرفانی را با استفاده از رویکرد توصیفی تحلیلی بررسی می شود و سپس به تعریف و پیشینه ی تحقیق در خصوص عالم خیال پرداخته با استفاده از اسناد و مدارک کتابخانه ای به بررسی معماری و هنر ایران پرداخته و با حکمت و عالم مثال ایرانی تطبیق داده می شود.

تعریف خیال:

خیال عبارت است از عکس، صورت منعکس در چشم و آیینه و آب و شیشه و دیگر اشیاء شفاف و یا صورتی که در خواب دیده شود و یا در بیداری، با غیبت شیء محسوس و حضور صورت شیء در خیال شخص. در اینجا مراد از خیال هم صورتهای خیالی است و هم قوه خیال. ورای این دو، خیال به معنی عالم خیال است

میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت

هیهات از این گوشه که معمور نمانده است

نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم

بر کارگاه دیده بیخواب میزدم

در این ابیات، خیال به معنی صورت خیالی و عکسی است که در چشم خیال میافتد .آدمی نقش خیال روی معشوق را بر کارگاه دیده میکشد و این آغاز گذشت از عشق طبیعی و حسی است در لسان عرفا.از نظر متفکران اسلامی، خیال نه تنها به معنی صورت خیالی است بلکه به معنی قوه خیال نیز تلقی میشود. قوه خیال یکی از حواس باطنی است که مدرک صور جزئیه است، در برابر عقل که مدرک کلیات است. پس حس و خیال با صورت جزئیات سروکار دارند و عقل با معنی کلیات است.

وهم نیز در نظر فلاسفه با معانی جزئی سروکار پیدا میکند. در حقیقت ادراک عقلی و درک کلی اشیاء اگر با اضافه و نسبت به یک امر محسوس و جزئی لحاظ شود ادراک وهمی نامیده میشود، مثل ادراک کلی محبت، در صورتی که به شخص خاصی نسبت داده شود.حواس در نظر فلاسفه اسلامی عبارتنداز حواس ظاهری - بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و بساوایی - و حواس باطنی - حس مشترک، خیال، وهم، حافظه و متصرفه - . خیال در زمرهی حواس باطنی است و مدرک صورت محسوسهی شیء غایب یا خزانهی صور محسوسه است. پس خیال در اصطلاح هم به صورت باقیمانده در نفس بعد از غیبت شیء محسوس متعلق به آن اطلاق میگردد و هم به مدرک آن - هم صورت خیالی است و هم مدرک صورت خیالی - . صورت خیالی مقابل صورت عقلی قرار میگیرد.

صورت خیالی به ازای صور محسوسه پنجگانه، پنج صورت پیدا میکند که در آثار هنری به صورت نقوش و الحان و کلمات و حرکات و... جلوه میکند. این صورتها پس از احساس، به صورت خیالی نیز ادراک میشوند. خیال مرکب یا خیال منتشر صورت اشیاء متشابه است که خیال از جمع امور متشابه ابداع می کند

سیر تفکر اسلامی در باب خیال به قول به مراتب در خیال انجامیده است. مرتبهای عبارت است از »خیال متصل.« خیال متصل همان ادراک خیالی شیء بیحضور حسی آن است. صورت در این مرتبه از خیال، متصل به ساحت ادراک خیالی آدمی است. این صورت ابتدا توسط حس مشترک حاصل میشود که جمع صور پنجگانه حس ظاهری است، و به خزانه خیال سپرده میشود و در جریان ادراک خیالی هنگام غیبت ماده شیء در برابر مدرک، دوباره به یاد آورده میشود - تخیل - . این نوع، شرح خیال از دیدگاه مشایی است.مرتبهی عالیتر خیال عبارت است از »خیال منفصل.

« این مرتبه از خیال در تاریخ تفکر اسلامی، بهواسطه نحله اشراقی و صدرایی و نیز تفکر عرفانی ابنعربی در برابر دیدگاه مشایی طرح گردید که خیال را جسمانی تبیین میکرد و برای آن هیچگونه تجردی قائل نبود. بر بنیاد این دیدگاهها با تفاوت نظر، »صور خیال« وجودی جدا و منفصل از ساحت ادراکی انسان دارند و به همین سبب به صفت منفصل، موصوف میشوند. جایگاه این صور، عالم خاصی است که به نامهای عالم خیال منفصل، عالم مثال، عالم ملکوت، عالم برزخ و ... نامیده میشود

از دیدگاه اشراقی، تخیل، ابداع صور خیالی از سوی حس مشترک نیست، بلکه ادراک حضوری یا مشاهده صور خیال در عالم خیال - مثال - به قوه خیال است. همانگونه که انسان با چشم چیزی را میبیند و تا چیزی عینیت نداشته باشد دیده نمیشود، با قوه خیال هم صور خیالیه عالم خیال - مثال - را مشاهده میکند، صوری که مستقل از ذهن انسانند و وجودی واقعی و عینی دارند و صور حاضر نزد قوه خیال تنها جلوهگاه - مظهر - این صور است، نه علت وجودی و سبب پیدایی آنها.

همانسان که صور منعکس در آینه نیز تنها مظهر و جلوهگاه صوری است که در آن پدیدار میگردد.از دیدگاه حکمای اشراقی و نیز گروهی از عرفا عالم خیال عالمی است که صورت و معنی را در خود جمع دارد. این عالم و عوالمی که از منظر حکما و عرفا واسطه مبدأ و عالم کثرت شمرده میشوند بهصورت »مثل« در فلسفه افلاطون، »عقول عشر« در نظر شارحان اسکندرانی ارسطو، »عقل کل« و »نفس کل« در نظر افلوطین، ظاهر شدهاند.عالم مثال در مرتبه یکی از وسایط، بنابر اصلالواحد لایصدر عنه الاالواحد، عالمی است که از نظر مقدار و شکل به موجودات عالم حس میماند و از جهت دور بودن از ماده و حرکت و مکان و زمان و... به مجردات شباهت دارد.عالم خیال از نظر حکما و عرفای اسلامی مرتبهای از سلسله مراتب وجود است. این عالم چنانکه خواهد آمد در ایران باستان نیز سابقهای کهن داشته است.

هانری کربن در آثار مفصل خود تحول عقیده به عالم مثال را از ایران باستان تا ایران اسلامی مورد بحث قرار داده است .این مراتب در نظرگاه حکمی و عرفانی به پنج مرتبهی متنازل از وجود تفسیر و شرح شده است که در میان آنها، نظر ابنعربی مورد توجه بیشتری است. او هر مرتبه از مراتب اصلی وجود را »حضرت »خوانده و پنج مرتبه را حضرات خمسهالهیه مینامد. چنانکه نه تنها در خود فتوحات مکیه و فصوصالحکم بلکه در آثار صدرالدین قونوی و عبدالکریم جیلی و عزیز نسفی و داود قیصری و عبدالرحمن حاجی و بسیاری از عرفای بعدی دیده میشود.

حکمای اسلامی از سهروردی به بعد نیز همین تقسیمات را پذیرفتهاند، لکن عموماً اصطلاحات دیگری را جهت شرح و بیان هر مرتبه به کار بردهانداصولاً. دو نوع اصطلاح دربارهی این موضوع وجود دارد یکی آنچه ابنعربی و پیروان او آوردهاند و دیگر آنچه بهتدریج از سهروردی بین فلاسفه و حکما متداول شد و نحو کامل آن در آثار میرداماد و صدرالدین شیرازی و اتباع آنها در دورهی صفویه دیده میشود. صرفنظر از اصطلاحاتی که بهکار برده شده نقشی که از واقعیت در دو حوزه عرفان و حکمت متعالیه آمده، اصولاً یکی است

جایگاه قوه تخیل و خیال:

تاریخ اندیشه و هنر بیانگر آن است که قوه خیال وتخیل انسان، مهم ترین و اصلی ترین ابزار آفرینش های ادبی و هنری بوده است؛ اهمیت این عامل در آفرینش-های ادبی به گونه ای است که »نمیتوان نظریه پردازی را یافت که در بررسی ادب و هنر، خود را از تحقیق درکُنه ماهیت خیال و تأثیرات آن در خلاقیت و آفرینندگی شاعران و هنرمندان بی نیاز بداند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید