بخشی از مقاله
عصمت انبیاء یکی از مبانی اعتقادی مسلمانان است، اما در خصوص زمان و گستره آن در طول زندگی انبیاء الهی در میان فرقههای مختلف اسلامی، قبض و بسطهایی مشاهده میشود. اهمیت برخورداری معصوم از این ملکه نفسانی که مانع از انجام گناه و تمایل به آن میشود، ناشی از خودداری ایشان از انجام است در حالیکه قدرت و توانایی بر صدور دارند.
این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی نگاشته شده در پی بررسی نظرگاه آیه الله معرفت، قرآن پژوه و مفسر قرن حاضر تنظیم شده، تا دیدگاه ایشان در خصوص چیستی و کمیت عصمت انبیاء و راز تفاوت برخورداری ایشان از این موهبت الهی مورد بررسی قرار گیرد. از این منظر، اگر چه جلب اعتماد قوم، شایستگی تلقی وحی و بینش درونی، وجود عصمت را در انبیاء ضروری میسازد، اما برخورداری از این ملکه، اکتسابی بوده و با تلاش و تزکیه نفس حاصل میشود.
بررسی آیات قصص در تبیین زندگی انبیاء، و طلب استغفار بعضی به جهت ترک اولی، نشانگر برخورداری متفاوت انبیاء از این ملکه نفسانی است. نگارنده در این مقاله بر آن است که شدت و ضعف برخورداری انبیاء از عصمت، تنها در گرو موهبت الهی نبوده و قدرت انبیاء در رشد و تقویت این ملکه و ارتقا بخشی به آن، درجات ایشان را رقم میزند.
مقدمه:
عصمت انبیاء یکی از مسائل مهمی است که متکلمان و مفسران به آن پرداخته و پیشینه ایی به درازای تاریخ علم کلام دارد و همواره بخش مهمی ازتوجه اندیشمندان را به خود معطوف کرده است تا انجا که برخی بخش مهمی از کتب خود را به آن نسبت داده اند در سالهای اخیر طرح مسائلی چون ازتباط دین و سیاست و تعیین محدوده ی سیره ی پیامبران سبب شده عصمت پیامبران در امور عادی اجتمایی و سیاسی و حکومتی بیشتر مورد توجه قرار گیرد ولی باید اذعان داشت که مبحث عصمت و مراتب آن هنوز جای بحث دارد آنچه در این نوشتار آمده تلاشی برای بیان نظرمفسران از جمله آیت الله معرفت است از آنجا که ایشان یکی از بزرگرین قرآن پژوهانی است که نظرشان بسیاراثر گذار بوده و از سویی هنوز آرا کلامی ایشان به شکل مستقل بررسی نگردیده شایسته است که نظر
ایشان را در مورد این مسئله کلامی مهم یعنی عصمت بررسی نماییم عصمت در لغت از عصم به معنای منع کردن است.
در قرآن و روایات عصمت با عباراتی چون "عاصم "، "اعتصام "به معنای نگهداری و منع بسیار بکار رفته است مانند آیه 11 هود:"لا عاصم الیوم من امر الله " آیت الله معرفت نیز در تعریف عصمت ، عصمت را به حالت با ملکه ایی نفسانی و درونی تعبیر می کند و این ملکه عاملی است که از ذات انسان نشات گرفته و بازدارنده از گناه است - معرفت ،1388،ص - 25 در باره حفیقت عصمت دیدگاه های گوناگونی از میان اندیشمندان اسلامی ارائه شده است معتزله این مقام را لطف خاص خداوند در حق انبیاء میدانند.
برخی از اشاعره عصمت را پرهیز خداوند از افعال ناپسند در حق انیبیاء میدانند - تفتازانی ، 1409،ج4،ص - 213 ولی عده ای دیگر عصمت را بر توانایی بر اطاعت تعبیر کرده اند - تفتازانی ، 1409،ج4،ص - 213 براساس نظر برخی از شیعه ها از جمله شیخ مفیدعصمت حالت باطنی و نفسانی است که خداوند از سر لطف به معصومان داده است - مفید ،1414،ص - 37 برخی دیگر ازجمله علامه طباطبایی عصمت را علم خاص الهی میدانند که از نظر شان و آثار با دیگر علوم متفاوت است.
گستره عصمت ابعاد گسترده ای دارد اما آنچه محل اختلاف است نوع گناه و زمان عصمت رسول خدا است ؛ طبق نظر امامیه مانند مغنیه رسول همان طور که در تبلیغ دین معصوم است درصدور احکام معصوم است ولی حشویه ارتکاب گناه کبیره مثل دروغ بر رسول خدا را جایز میدانند ولی اشاعره گناه کبیره سهوی را جایزولی گناه صغیره سهوی و عمدی را در هر دو حالت جایز میدانند برخی دیگرازجمله فخررازی به زمان عصمت انبیاء اشاره کرده و بیان میکند ، فرقه رافضه زمان عصمت انبیاء را از بدو تولد میدانند و معتقداند انبیاء از زمان تولد معصوم اند ولی اکثر معتزله بر این باورند که رسول از زمان بلوغ و قبل نبوت از ارتکاب به گناه معصوم اند او اقسام گناهی را که رسول میتواند انجام دهد را در دو دسته بیان میکند-1رسول میتواند اقل گناه امت خود را انجام دهد ولی نمیتواند گناه کبیره و صغیره کند -2حضرت محمد - ص - به دلیل اینکه در صدر انبیاء است نمیتواند گناه صغیره کبیره کند. - کبیر،1420،ج3،ص - 457- 455
مباحثی که آیت الله معرفت در عصمت بیان کرده اند در مقام تفسیر آیات موهم الصدور - آیاتی که به تعبیر ایشان بظاهر با عصمت ناسازگار است - میباشد ایشان قبل از ورود به این آیات آراء اندیشمندان مذاهب مختلف را بیان کرده و نظر خود را مطابق با نظر شیعه بیان می کنند آنچه ایشان درباره عصمت آورده اند شامل مفهوم عصمت ، کسبی بودن آن و اقسام و مراحل عصمت و وجوب ضرورت وادله لزوم عصمت است که نشان میدهد ایشان نگاه جامع به ابعاد مختلف عصمت دارند و به نظر میرسد که توجه ایشان به مباحث بیشتر عارفانه و بر اساس تفسیر روایی است.
مفهوم شناسی عصمت
آیت الله معرفت در تعریف عصمت آن را به حالت یا ملکه نفسانی تعبیر میکنند به این معنا که انسان را از ارتکاب به گناه باز میدارد این ملکه مانند یک عامل بسیار قوی و دارای پشتوانه که از ذات انسان نشات گرفته ، و انسان را از هرگونه پلیدی که باعث آزردن روح و گناه میشود ، دور میسازد درنتیجه، انسان در امان می ماند - معرفت ،1388 ه ش، - 25براین اساس اگر فردی این ملکه را دارا باشد میتواند به بینش - حکمت - و شناخت خاصی برسد که به موجب آن میان حسن و قبیح تمایز قائل خواهدشد و خوب و زشت را از کنه تشخیص می دهد مغنیه نیز به تعبیری دیگردر تعریف معنای عصمت می گوید معنای عصمت آن است که به حکم عقل، رسول از هرگونه خطاء و و گناه در دین و احکام پاک باشد و محال است که از روی عمد و یا سهو کاری مخالف دستور خداوند انجام دهد.
- مغنیه ،1378ه ش ،ج1 ،. - 194 نکته قابل توجه در این تعریف اشاره به عقل است و این خود میتواند شاهدی بر این مطلب باشد که عصمت یک امر وجودی است که توسط عقل درک خواهد شد بنابر این به گفته قریب به اتفاق مفسران از جمله علامه طباطبایی عصمت یک موهبت الهی است که از طریق تقویت قوی عاقله میتواند به وجود آید و رشد کند درمقام جمع بندی تعاریف میتوان گفت ، مطابق نظر بزرگان ارجمله آیت الله معرفت حالت عصمت یک حالت کشف الغطائی است چرا که صاحب آن حقایق را با چشم باز می بیند - معرفت ،1388 ه ش، - 26 بنابر این عصمت انبیاء یعنی آنکه آنان به لطف خدا به چنان حکمتی میرسند که مفسده را با چشم باز و در چهارچوب حواس ظاهر میبیند و از آلودگی مبرا می گردند.
ولی باید این نکته راخاطر نشان کرد که هرچند که موهبتی بودن عصمت از جانب خدا بسیار پر رنگ است ولی از دیدگاه آیت الله معرفت زمانی این موهب شامل حال انسان می گردد که انسان - انبیاء - از طریق مجاهدتهای نفسانی و تلاش و تزکیه نفس خود را رشد و پرورش میدهند و صرف اینکه عصمت آنان را صرفا عنایتی خاص از جانب خدا بدانیم قابل قبول نخواهد بود چرا که نه تنها با عدل الهی منافات دارد بلکه با اختیار هم در تضاد خواهد بود و جنبه اجباری خواهد داشت - معرفت ،1388 ، - 28-27 از طرفی مطابق با آیه 69 سوره عنکبوت هدایت انسانها در گرو سعی و تلاششان است.
بنابراین هر فردی برای اینکه به این مقام و شانیت برسد باید زمینه های لازم را در خود ایجاد کند آیت الله معرفت در مباحثشان مراتب هدایت الهی را بیان می کند که بنظر می رسد میخواهند بودن عصمت را به عنوان موهبت الهی ثابت کنند. ایشان می فرمایند که مقام عصمت که همان دین باوری و وصول به حق الیقین است زمانی در تصرف انسان خواهد بود که مراحل پنجگانه ای را که از فطرت آغاز و به عصمت منتهی می گردد را طی کند، این مراحل یا مراتب بدین قرارند:
مرحله اول. فطرت که همان خود آشنایی ،خود آگاهی یا بینشی است که خداوند در ضمیر موجودات قرار داده است.
مرحله دوم. عقل، عطیه ای که خداوند فقط به انسان ها ارزانی داشته وبه کمک آن خیر و شر را میشناسد. مرحله سوم. هدایت تشریعی، ارسال رسولان و انزال کتاب الهی است که به کمک عقل آمده است. مرحله چهارم. توفیق الهی، انسان بعد از عبور مراحل بالا به توفیق الهی که به تعبیر آیه 17 سوره محمد همان تقوی است می رسد و این تقوی انسان را به بینش و حکمتی میرساند که نمیتواند خلاف تعهداتش عمل کند.
مرحله پنجم. عنایت خاص الهی، این همان عصمت است که بعد از گذر از مراحل قبل با عنایت خداوند حاصل می گردد. - معرفت،1388 ، - 41-29 به نظر می رسد که منظور آیت الله معرفت از عنایت خاص الهی و مراحلی که بیان فرمودند، عنایت ویژهای است که به واسطه ی آن خداوند انسان را به مقامی هدایت میکند که دیگر عقل قدرت هدایت گری ندارد و انسان به لطف پروردگار به هدایت مطلقی دست می یابد که تنها با عصمت اداره میشود بنابر این هرچند که عصمت یک موهبت الهی است ولی حاصل نمی شود مگر با مجاهدتهای انسان و ایجاد زمینه لازم برای وصول به آن.
دلایل لزوم عصمت
وجود عصمت امری ضروری است زیرا رسول خدا از علومی بحث میکندو نشانه هایی می آورد که به نحو عادی نمیتوان مانند آنها را یافت از طرفی او حامل پیام وحی است و در مقام حامل و ناقل پیام الهی است و این میطلبد رسول متصف به عصمت باشد.