بخشی از مقاله

چکیده

عقلانیت عملی ذهنی است که رفتار فرد از آن جهت می یابد. به عبارتی تفکر پیاده شده در مسیر اداره زندگی افراد را عقلانیت او در زندگی می نامند. مدیران سازمان ها با پیاده کردن شیوه مدیریت خود در سازمان نوعی عقلانیت را موجب می شوند که این شیوه می تواند مورد قبول کارکنان باشد یا برعکس عقلانیت به عنوان مبنای ایجاد بوروکراسی های عصر جدید نزد دانشمندان علوم سازمان پذیرفته شده است.

سازمان هایی که در چارچوب پارادایم عقلانیت و خردگرایی به وجود آمده اند در پی دستیابی به بهترین نتیجه با صرف کمترین منابع می باشندکه با توجه به اهمیت موارد فوق در این مقاله به بررسی عقلانیت مدیران در سازمان های جهان امروز پرداخته می شود

مقدمه

سازمان ها برای بقاء و تداوم نقش مثبت و سازنده خود نیازمند افکار، اندیشه ها، نظرات تازه و نو هستند تا با دریافت دیدگاه های نو مبتنی بر تحقیقات میدانی و اندیشه ها و تئوری ها بتوانند پویایی خود را تضمین کنند وگرنه رو به زوال و نابودی هستند. مقاومت سازمان ها در قبال تغییرات و تحولات جهانی و منطقه ای موجب حذف آنها شده و حتی قادر به حفظ وضع موجود نیز نخواهند بود.

حال باتوجه به اصل مدیریت و تاثیر بسزای این اصل در رسیدن سازمان ها به هدف های از پیش تعیین شده به نظر می آید که عقلانیت مدیران در مسیر اداره سازمان بسیار حیاتی است و شاهرگ اصلی سازمان های پویا و زنده است

مفهوم عقلانیت مدیران در سازمان ها به ما اجازه می دهد که تصویر بزرگی از یک سازمان پویا و زنده با افرادی متخصص و کارا داشته باشیم. در سازمانی که عقلانیت حاکم بر سازمان در جهت خلاقیت و نوآوری گام بردارد، کانال های ارتباطی در سازمان باز و سودمند هستند و افراد دوست دارند که به محل کارشان بیایند و به اینکه در این سازمان کار می کنند افتخارکنند، آنگاه است که می توان گفت که عقلانیت حاکم بر سازمان از طرف شخص مدیر موفق بوده و می تواند سطح مهارت های کارکنان را افزایش دهد که در این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته می شود

عقلانیت

عقلانیت مفهومی است تابع شرایط بدین معنا که عقلانیت راهکاری است که تحت شرایط خاص ممکن است عقلایی1 یا غیر عقلایی به نظر آید. عقلانیت مفهومی مطلق نیست هر عملی صد درصد عقلانی یا غیر عقلانی نیست، بلکه عقلانیت مفهومی نسبی است. هر عملی کم و بیش عقلانی است یا ممکن است براساس مقیاس بین صفر تا صد درصد تا حدی عقلانی باشد بنابراین عقلانیت عملی ذهنی است که با خرد انسان که آن را عقل می نامیم، مطابقت داشته باشد

این مفهوم کاربردهای فراوان داشته و در حوزههای گوناگونی به کار رفته است. به همین دلیل نیز معانی مختلفی دارد. شاید بتوان با استقراء حوزههایی که واژه عقلانیت در آنها به کار رفته است یک معنای جامع برای آن برشمرد. میتوان این معنای جامع را تبعیت کامل از استدلال صحیح دانست. روشن است که استدلال کردن بر یک چیز انواع مختلفی دارد به همین دلیل عقلانیت ناشی از انواع مختلف استدلال نیز مختلف خواهد بود.

عقلانیت در یک تقسیمبندی اولیه به عقلانیت نظری و عقلانیت عملی تقسیم میشود. عقلانیت نظری ناظر به عقاید و جهانبینیها است و عقلانیت عملی ناظر به اعمال و رفتارهاست. برخی آن دو را به این نحو تعریف کردهاند:

عقلانیت نظری عبارت است از تسلط هر چه دقیقتر بر واقعیت، توسط مفاهیم انتزاعی و عقلانیت عملی هم یعنی محاسبه هر چه دقیقتر و سایل برای نیل به اهداف - بهمن پور، - 48 :1379 اتکا بر یک عقلانیت واحد در عرصه زندگی عمومی نظیر مدیریت که در آن ارزش های متفاوتی باید هم ساز شوند غیر عقلانی یا در حد جزئی عقلانی است.

عقلانیت محلی عقلانیتی است که در شرایطی خاص به صورت تکی و بدون توجه به سایر عقلانیت ها در پیش گرفته می شود تا زمانی که بستر کلی حاکم بر خود یا تبعات کلی گزینه تصمیم گیری خود را مد نظر قرار ندهد، غیر عقلانی یا در حد جزئی عقلانی است

با این تصویر از مفهوم عقلانیت باید اذعان داشت که بسیاری از اندیشمندان در حوزه های جامعه شناسی و مدیریت آثار متعددی درباره عقلانیت به چاپ رسانده اند، اما موضوع بحث انگیز عقلانیت در اداره امور سازمان ها اگرچه تا حد بسیاری مورد مطالعه قرار گرفته است اما نتوانسته در صحنه اجرا به درستی پیاده شود.

اسنلن - 2002 - از چهار نوع عقلانیت نام میبرد که عبارتند از عقلانیت اقتصادی عقلانیت سیاسی، عقلانیت قانونی، عقلانیت حرفه ای، عقلانیت اخلاقی و عقلانیت دینی که این دو عقلانیت توسط دکتر دانایی فر به مدل اسنلن اضافه شده است.

نیاکان ما بر این باور بودند که عقل سالم در بدن سالم است مطمئنا می توان این گفته مهم را به سازمان نیز تسری داد و گفت "کار سالم در سازمان سالم است" آنچنان که تندرستی در انسان موجب نشاط، سرزندگی و تلاش می شود، مدیریت سازمان نیز با اعمال شیوه مدیریت عقلانی صحیح سازمان را به سمت پویایی و خلاقیت سوق می دهد 

نقش عقلانیت در مرحله تدوین خط مشی در اجرای خط مشی

چالش های مختلف و موانع گوناگونی در راه اجرای خط مشی های عمومی وجود دارد .بارداچ3 نتیجه گرفته است که بسیاری از برنامه های دولت در اجرا شکست خورده اند، اما اغلب فقط بوروکرات ها سرزنش می شوند و این مجریان هستند که نقش پاشنه آشیل را در فرایند خط مشی ایفا می کنند

ممکن است تصور شود که اجرای خط مشی متعلق به بخش اجرایی است، اما در واقعیت بدون آنکه خواسته شود نقش مجریان کمرنگ جلوه داده شود اجرا به کل فرایند سیاسی بستگی دارد. به عقیده وینتر صرف نظر از وجود برخی موانع در مرحله اجرا، برخی از خط مشی ها از آغاز تدوین نیز غیر قابل اجرا هستند و به همین دلیل، محققان می توانند خط مشی گذاران را مورد انتقاد قرار دهند که خط مشی هایی که آن ها تدوین کرده اند، عقلایی نیست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید