بخشی از مقاله

چکیده

امروزه توسعه درونزای پایدار به نوعی تابعی از متغیر منابع واستعدادهای انسانی و آموزشی و منوط بر چندوچون بهرهوری از آنهاست. بویژه در جامعهی در حال گذار و رو به توسعه ایران که بازسازی ساختارهای توسعهی متنوعی را تجربه میکند، استفادهی بهینهی آموزشی وپژوهشی کشور برای توسعه از اهمیت خاصی برخوردار است. مقالهی حاضر قصد دارد به آسیبشناسی عملکرد آموزش عالی ایران از بعد توسعهی پایدار بپردازد و نقش دانشگاهها و عملکرد آنها در حل معضلات جامعه و فرآیند توسعهی پایدار را تحلیل و سپس چالشهای اصلی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور را نسبت به این روند بررسی کند.

رویکرد روششناسی مقاله رویکردی تحلیلی - انتقادی است که بر مبنای بررسی دادهها و تجربهها ودیدگاههای مختلف موجود دربارهی موضوع مورد بررسی انجام شده است که در این رابطه از نقدهای هابرماس بر جامعهی نوین صنعتی و تأکید افراطگونهی آن بر بعد ابزارسازی انسان در رابطه با امر آموزش و همچنین از دیدگاه کارل راجرز دربارهی نقش یادگیرنده در نظام آموزش و آزادی روابط بین آموزشگر و فراگیر و سپس از تحلیلهای پائولوفریره در رابطه با نظام آموزشی توانمندساز بهره میبریم.

نتایج حاصل نشان میدهد نظام آموزشعالی در ایران بر اساس تقاضای اجتماعی و بر محوریت جامعه اداره نمیشود. نخبهمحوری و همچنین دولتمحوری باعث شده فعالیتها و برنامههای نظامآموزش عالی به طور مشارکتی، چندصدایی، بازتابی و انتقادی مدیریت نشود و این روند به جای قاعده دانشجومحوری، استادمحوری را در خود پرورش میدهد این موارد به نوعی باعث عدم رشد و توسعه آموزش و پژوهش، در نتیجه عدم پیشبرد توسعه در جامعه خواهد شد.

مقدمه

در تعریف توسعه گفتهاند، توسعه فرآیندی است که از تعامل بین اندیشههای نو، ایدههای تازه و آرمانهای جدید با ساختارها و نهادهای قدیمی صورت میگیرد و به نوسازی ساختارها و نهادها میانجامد. طبق این تعریف عامل محرک در زمینه توسعه، دانش جدید، ایدههای تازه و اندیشههای نو است که در این میان دانشگاه، نقش مهمی را ایفا میکند. از سوی دیگر انسان هم به عنوان هدف توسعه و هم به عنوان عامل توسعه تلقی میشود؛ یعنی توسعه باید به بهبود کیفیت زندگی انسان منجر شود. اما چه عاملی میتواند توانمندی انسان را برای رسیدن به توسعه بالا ببرد؟ آن عامل چیزی نیست جز آموزش و به خصوص آموزشعالی؛ زیرا منجر به تربیت نیروی انسانی متخصص موردنیاز برای اداره نهادهای جامعه و همچنین رسیدن به توسعه میشود. امروزه دانشگاه با توجه به وضعیت جهانی یعنی اوضاع علمی، اقتصادی و اوضاع بینالمللی با چالشهای بزرگی مواجه است. شناخت این چالشها به ما کمک میکند تا بتوانیم خودمان را برای رسیدن به توسعه آماده کنیم

آموزش عالی یکی از منابع عظیم، غنی و درعینحال ناشناخته است که در سیاستگذاریهای اقتصادی، اجتماعی و سایر امور یک جامعه نقش بسزایی ایفا میکند. تاکنون آموزشهای عالی همواره سهم مهمی در زندگی بشر داشته و در این فرآیند اهمیت برخی از پیشرفتهای مهم و موفق فناوری را به منصه ظهور نهاده است. نقش آموزشعالی در کشورمان شامل تربیت نیروی انسانی متخصص موردنیاز جامعه، ترویج و ارتقای دانش، گسترش تحقیق و فراهم نمودن زمینه مساعد برای توسعه کشور است

به عبارت دیگر آموزش عالی در کشورمان دارای سه رسالت کلی آموزش، پژوهش و عرضه خدمات تخصصی است

دنیای کنونی و روند جهانی شدن در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، چالشهای جدیدی در مقابل کشورها قرار داده است و برنامهریزی پایدار بر آن از مقوله آیندهنگری است و بخش عمده چالشها نیاز به تفکر علمی و دقیق دارد که بر عهده دانشگاهها و مراکز علمی بخصوص در کشورهای درحال توسعه قرار دارد. توسعه در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی تعریف میشود و توسعه همهجانبه و متوازن همزمان در همه ابعاد و بطور مستمر تحقق مییابد. در طول زمان با توجه به تغییر شرایط محیطی، برنامههای توسعه باید با شرایط جدید هماهنگ شده و بقای توسعه را تضمین کند.

به بیان دیگر توسعه که از طریق بهرهبرداری از منابع اعم از منابع مالی، طبیعی، نیروی انسانی تحقق مییابد، باید به صورتی طراحی شود که متکی بر بهرهبرداری بهینه از منابع موجود بوده تا ضمن فراهم نمودن شرایط رشد و شکوفایی نسل فعلی، تضمینی نیز برای نسلهای آینده در شرایط متغیر آینده باشد. توسعهپایدار، ایستایی و سکون نیست بلکه توسعه هوشمندانه و انعطافپذیری است که در درونش پویایی نهادینه شده است

فرآیند جهانی شدن موجب شد که آموزشعالی بیش از همیشه اهمیت یابد و نادیده گرفتن این بخش به مثابه تهدیدی جدی برای توسعه تلقی میشود. این فرآیند ثابت کرده است که آموزش عالی برای پیشبرد توسعه پایدار انسانی و رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضروری است. آموزشعالی امروزه دیگر یک کالای لوکس که فقط کشورهای ثروتمند میتوانند تولید کنند به شمار نمیآید بلکه ضرورتی مطلق برای تمام کشورها وبه ویژه کشورهای فقیر است

مقاله حاضر سعی دارد با بررسی دقیق و تحلیل نظام آموزشیعالی ایران با نگاهی انتقادی به 3 سؤال کلیدی زیر پاسخ دهد:

1.    نظام آموزشعالی ایران با چه چالشها و آسیبهایی در رابطه با توسعه پایدار مواجه است؟

2.    نقش نظام آموزشی در تربیت نیروی انسانی جهت برآوردن نیازهای جامعه رو به توسعه چگونه است؟

3.    برنامهها و چشماندازهای توسعهای در ایران تا چه اندازه با نظام آموزش و پژوهش در ارتباط است و آیا پژوهش در نظام آموزش عالی کشور هدفدار و در پی برآوردن نیازهای توسعهای انجام میشود یا خیر؟

همچنین این مقاله سعی میکند به آسیبشناسی عملکرد آموزشعالی ایران از بعد توسعه پایدار بپردازد و نقش دانشگاهها و عملکرد آنها در حل معضلات جامعه و فرآیند توسعهی پایدار را تحلیل و سپس چالشهای اصلی دانشگاهها ومراکز آموزشعالی کشور را نسبت به این روند بررسی کند. در پاسخ به سؤالات فوق در ابتدا توسعه و توسعه پایدار را تعریف خواهیم کرد و سپس در 4 بخش مصادیق نظام آموزشی دموکراتیک، نقش نظام آموزشعالی در توسعهیافتگی، چالشها و ارزشیابیکیفیت آموزشعالی به بحث و بررسی میپردازیم.

تعریف مفاهیم: الف - توسعه:

در لغت به معنای خروج از " لفاف " گسترش و بهبود است. ازکیا بر این باور است که در تعریف توسعه باید به این موارد توجه داشت: اول توسعه را مقولهای ارزشی بدانیم، دوم آن را فرآیندی پیچیده، غیرخطی و چندبعدی تصور کنیم و نهایتاً قائل به ارتباط و قرابت آن با مفهوم بهبود باشیم - ازکیا، . - 1377 مایکل تودارو معتقد است که توسعه را باید فرایندی چندبعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشداقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق است - همان - .

ب - توسعه پایدار :

مفهوم توسعه پایدار، برنامهریزی توسعه همهجانبه و باتداوم هم در پهنه جغرافیایی و هم در طول زمان است. توسعه پایدار استفاده بهینه از کلیه منابع را برای نسل فعلی با حفظ حقوق نسلهای آینده در نظر میگیرد. توسعه پایدار ایستایی و سکون نیست بلکه توسعه هوشمندانه و انعطافپذیری است که در درونش، پویایی نهادینه شده است

ج - ارزشیابی:

ارزشیابی عبارت است از فرآیند بررسی و انجام داوری دربارهی مناسب بودن سطح کیفیت یا استانداردها. کمپبل و رزسنیای در تعریف ارزشیابی گفتهاند: ارزشیابی یک واژهی کلی به معنای هرگونه فرآیند منجر به داوری و یا توصیههای مربوط به کیفیت یک واحد است. ولاسینو ارزشیابی را فرآیند کلی تحلیل نظامدار که منجر به داوری یا ارائه پیشنهادات مربوط به کیفیت یک مؤسسه آموزش عالی یا یک برنامه آموزشی میشود، تعریف کرده است

د - مباحثه :

روش شگفتی است که پرسشهای به ظاهر پاسخ داده شده را میشکافد و چندگانگی گستردگی تجربه و دانش انسان را آشکار میکند. به اعتقاد استفن برکفیلد مباحثه چند هدف را دنبال میکند:

1.    رسیدن به فهمی انتقادی

2.    ارتقا خودآگاهی افراد شرکت کننده در مباحثه و بسط ظرفیت » خود- انتقادی « آنها

3.    افزایش حس احترام و ارزشگذاری به هنگام مواجه با آرا و نظرات دیگران

ه     - دانشگاه :
به محلی اطلاق میشود که بر اساس دید اصولی، واردههای آن شامل سرمایه ساختمان، تجهیزات، برنامه، امکانات، نیروی انسانی و نهایتاً نوجوانی به نام دانشجوست. تقیپور هدفهای اساسی آموزش عالی را به شرح زیر برشمرده است:

1.    ارتقای سطح دانش و معرفت و ابداع دانش نوین
2.    انتقال دانش یعنی آموزش علوم و فنون در سطح پیشرفته
3.    تربیت نیروی انسانی متخصص برای دنیای کار
4.    ارائه خدمات علمی و فنی
5.    فراهم نمودن امکان آموزش مستمر برای دانشآموختگان دانشگاه
6.    تربیت دانشمندان، پژوهشگران و مدیران برای ابداع، توسعه وتکنولوژی و هماهنگی فعالیتها به منظور نوسازی جامعه و ایجاد تغییرات و تحولات عمیق در نظام اقتصادی و اجتماعی جامعه

پیشینه:

مطالعه رفیعپور با عنوان "موانع رشد علمی ایران و راهحلهای آن" - . - 1381 وی در این مطالعه با نگاهی انتقادی عوامل آسیبشناختی نظام آموزشعالی را بررسی میکند. از دیدگاه رفیعپور استبدادسیاسی، سلطه نگرش خاصی از مذهب، رفتار هنجاری، تضاد، رفتاراحساسی، خودنمایی، جاهطلبی، برتریجویی و فردگرایی عامل بازدارنده توسعه علمی ایران هستند

ارفعی مقدم - - 1380 در مقاله خود با عنوان " جایگاه پژوهش در فرآیند توسعه اجتماعی" با استفاده از مطالعات تطبیقی طی سالهای 1995 - 1980م به این نتایج رسیده است که بین پژوهش رسمی یک کشور و میزان سرمایهگذاری در آموزش، بهداشت و درمان، مسکن، اشتغال و سرمایهگذاری در میزان اختراعات و نوآوریها رابطه معناداری وجود دارد.

بازرگان وهمکاران - - 1389 طی پژوهشی، با هدف بررسی وضعیت موجود آموزشعالی فراملی ایران، با نگاهی توصیفی- تاریخی به مسائل و چشماندازههای آموزشعالی فراملی در کشور ایران، پرداخته و با ارزیابی وضعیت موجود آموزشعالی فراملی در کشور ایران به این نتیجه رسیده که ایران یک کشور واردکننده آموزشعالی و همزمان صادرکننده آموزشعالی فراملی به شمار میآید. اما مطالعه درون دادهها و فرایندهای این نوع آموزش در قالب برنامههای مشترک میان دانشگاههای خارج از ایران با دانشگاههای داخلی نشاندهنده آن است که وضعیتموجود آن از مطلوبیت برخوردار نبوده است.

روش تحقیق:

رویکرد روششناسی مقاله رویکردی تحلیلی - انتقادی است که بر مبنای بررسی دادهها و تجربهها ودیدگاههای مختلف موجود دربارهی موضوع مورد بررسی انجام شده است که در این رابطه از نقدهای هابرماس بر جامعهی نوین صنعتی وتأکید افراطگونهی آن بر بعد ابزار سازی انسان در رابطه با امر آموزش و همچنین از دیدگاه کارلراجرز دربارهی نقش یادگیرنده در نظام آموزش و آزادی روابط بین آموزشگر و فراگیر و سپس از تحلیلهای پائولوفریره در رابطه با نظام آموزشی توانمندساز بهره میبریم.

بحث :

الف - مصادیق نظام آموزشی دموکراتیک :

پائولو فریره لازمه دموکراسی خلاق و آموزش دموکراتیک را تفکر انتقادی دانست. به تعبیر روشنتر، بیان مملکتداری تربیت و بنیان تربیت، نظام آموزش دموکراتیک و شرط تحقق آموزش دموکراتیک، تفکر انتقادی است و تمامی عناصر مذکور تنها از راه" روش آموزشی" که رشد تفکر انتقادی و دموکراسی خلاق را هدف خود قرار دهد میسر میشود، زیرا در آموزش مهمترین دستاورد برای دانشجو دانش دقیقی که او حاصل میکند نیست، بلکه روشهای کسب دانش، عادات روحی خاص، شیوههای طرح پرسش و مسئله و موضعگیریهای نظری، مهمترین دستاوردهای یک سیستم آموزشی است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید