بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه مهارتهای فراشناختی و خودنظم بخشی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-96 انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر ماهیت همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-96 ، به تعداد50707 نفر تشکیل دادند که از بین آنها با استفاده از جدول کرجسی و مورگان - 1970 - و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم تعداد 382 نفر از دانش آموزان برای شرکت در پژوهش حاضر انتخاب شدند.
ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر، شامل 4 پرسشنامه آماده ارزیابی مهارتهای فراشناختی شاطریان محمدی - - 1386 ، پرسشنامه خودنظم بخشی - 1386 - ، پرسشنامه سنجش عملکرد تحصیلی فام و تیلور - 1999 - بود که روایی صوری از لحاظ صراحت و قابلیت درک گویه ها از طریق تعدادی از دانش آموزان و روایی محتوایی از لحاظ تطابق مفاهیم از طریق مراجعه به صاحب نظران تایید شد.
پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مهارت های فراشناختی 0/91، خودنظم بخشی 0/90، عملکرد تحصیلی 0/85 برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین هر 3 متغیرمهارتهای فراشناختی و خودنظم بخشی و عملکرد تحصیلی رابطه معنادار مستقیم وجود داشته است، از سویی دیگر مهارتهای فراشناختی و خودنظم بخشی به ترتیب 40 و 16 درصد از میزان تغییرات عملکرد تحصیلی را پیش بینی کرده اند.
مقدمه
هدف از آموزش تحصیلی دانش آموزان افزایش عملکرد تحصیلی آنان است. دولتها مبالغ هنگفتی از درآمد ملی را به آموزش و پرورش اختصاص می دهند و علاوه بر آن، خانواده ها برای اشتغال به تحصیل فرزندان خود هزینه های زیادی متحمل می شوند. افزایش عملکرد تحصیلی به معنای موفقیت تحصیلی می باشد. موفقیت تحصیلی یعنی اینکه فراگیران تا چه حد در رسیدن به اهداف دوره آموزشی موفق بوده اند .[1]
از جمله عوامل تاثیر گذار بر عملکرد تحصیلی می توان به راهبردهای فراشناختی اشاره کرد4]،3،.[2 فراشناخت اشاره به دانشی دارد که افراد، درباره فرایندهای فکری خود دارند.[5] فراشناخت به معنای فکر کردن درباره خود است.فکر کردن می تواند درباره آنچه که شخص می داند باشد. - دانش فراشناختی - ، می تواند درباره آنچه شخص در حال انجام دادن آن است باشد - مهارتهای شناختی - یا می تواند در باره حالت شناختی و احساس شخص باشد - تجربه فراشناختی - .
برای اینکه بتوانیم بین افکار فراشناختی و افکار دیگر تمایز قائل شویم، لازم است که منبع افکار فراشناختی را بررسی کنیم، افکار فراشناختی از واقعیت خارجی نشأت نمیگیرد و منبع آن به بازنمایی های ذهنی شخص از آن واقعیت مربوط می شود که می تواند شامل آن چه باشد که شخص می داند، این که چطور کار می کند و چگونه شخص درباره اش احساس می کند. بنابراین فراشناخت به تفکر درباره افکار، شناخت شناخت یا دانش درباره پدیده شناخت توصیف شده است.[6]
یکی از مهمترین اهداف نظام آموزشی و بخصوص دانشگاهها ، پرورش نیروی مستقل و کارآفرین است. یادگیری خودنظم بخشی در این زمینه مفهومی ارزشمند در آموزش و پرورش و یک رویکرد مهم پژوهشی و تجربی در روانشناسی تربیتی و شناختی است. معلمان می توانند تدریس خود را به گونه ای انجام دهند که شاگردان آنها به دانش آموزان خودنظم بخش تبدیل شوند.[7]به همین خاطر است که کلوگ1 وهمکاران - 2011 - معتقدند، خودنظم بخشی یکی از پیش نیازهای ضروری انسان برای زندگی روزمره محسوب میشود.[8]
متخصصان یادگیری معتقدند که بسیاری از مهارتهای فراشناختی مؤثر در یادگیری را می توان به دانش آموزان آموخت.[9] مدارسی که بتوانند مهارتهای فراشناختی و خود نظم بخشی را بخوبی شناسایی کنند و به دانش آموزان آموزش دهند ، با پیشرفت و همگام و هماهنگ سازی این مهارتها می توانند زندگی دانش آموزان را بطور معنی داری بهبود ببخشند . بایلر2 و اسنومن3 فراشناخت را بعنوان دانش افراد درباره فرآیندهای شناختی شان و چگونگی استفاده بهینه جهت دستیابی به اهداف یادگیری تعریف کرده اند.[10]
سوالندر و کارین - 2008 - 4 معتقدند که نظریه یادگیری خود نظم بخشی برای یادگیرنده موقعیتهایی را فراهم می آورد که در آنها بتواند یادگیری خود را با استفاده از راهبردهای یادگیری و انگیزشی بهبود بخشد. چنانچه دانش آموزان از فرایندهای خودنظم بخشی استفاده کنند، می توانند به درک مطلب مؤثرتری در خواندن برسند. زیمرمن5 و ریزمبرگ 6 عامل خودنظم بخشی را شناسایی کردند که بر پیشرفت تحصیلی تأثیر دارند و باعث افزایش عملکرد تحصیلی می شوند.
این عوامل عبارتند از: انگیزه ، روشهای یادگیری ، مدیریت زمان ، محیط فیزیکی ، محیط اجتماعی ، بازبینی عملکرد.[11] در پیشینه نظری این تحقیق می توان بیان کرد که عملکرد تحصیلی به معنای نتیجه و ثمره تلاش فرد در رابطه با فعالیت های آموزش رسمی بوده و در واقع همه ی کوششهای نظام آموزشی معطوف به این پدیده است . عملکرد تحصیلی بعنوان برون داد نظام آموزشی از عوامل متعددی تأثیر پذیرفته است.[12] فام و تیلور - - 1996 معتقد بودند که عملکرد تحصیلی شامل زیر مجموعه های متعدد شناختی، هیجانی و انگیزش به تعاریف زیر می باشد:
خودکارامدی : احساس اطمینان به توانایی خود در پاسخگویی به مقتضیات تحصیلی و فعالیتهای آموزشی.[1] تأثیرات هیجانی : واکنش فرد در مقابل مجموعه ای از هیجانات از قبیل اضطراب و نگرانی که باعث برانگیختگی فرد شود.[13] برنامه ریزی: توانایی سازماندهی فعالیت های درسی بر مبنای شخص و قابل اجرا و همچنین استفاده ی مناسب از زمان برای انجام تکالیف آموزشی. برنامه ریزی روشی است به صورت گام به گام که برای انجام هر چه بهتر و به موقع فعالیت ها و بها دادن به وقت انجام شود.[14]فقدان کنترل پیامد: اعتقاد به این امر که افزایش فعالیت های فرد منجر به کسب نتیجه ی دلخواه نشود.
انگیزش: نیرو بخشی رفتار به منظور مطالعه ی بیشتر و انگیزه ی تحصیلی برای کسب نمره بالاتر، بدست آوردن شغل مناسب و یا صرفا مطالعه برای کسب اطلاع و بهبود مهارت ها و دانش عمومی.[15] عملکرد تحصیلی و عوامل مؤثر بر آن سالهاست که موردتوجه متخصصان آموزش و پرورش است و سالانه سهم زیادی از پژوهش ها را به خود اختصاص داده است.
آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان اثر گذاشته، رشد شناختی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی آنان را بهبود بخشیده است.[16]برداشت دانش آموز از توانایی خود، با موفقیت تحصیلی او در ارتباط است. چنانچه دانش آموز از توانایی و شایستگی خود، برداشت مثبت داشته باشد، در امور تحصیلی از جمله انجام تکالیف، موفق تر است.
در مقابل آنهایی که قابلیت های خود را در سطح پایینی ارزیابی کرده اند، در تحصیل از موفقیت کمتری برخوردارند.[17] راسموسان - 2006 - 6 معتقد است یادگیرندگان خود تنظیم در دانش فراشناختی مهارت داشته و می دانند چگونه فرایندهای ذهنی خود را در جهت پیشرفت و اهداف فردی سوق دهند . همچنین در مراحل مختلف یادگیری اقدام به برنامه ریزی، خود نظارتی، خود کنترلی و خودسنجی کرده اند.[18]
فراشناخت و عملکرد تحصیلی
از آنجا که فراشناخت تفکر در مورد تفکر است و توانایی گستره ی شناخت فرد را منعکس می کند بنابراین کسانی که از این توانایی به نحو احسن استفاده می کنند ، می باید موفق تر از سایر افراد باشند. در بررسی فعالیتهای شناختی همیشه برتری از آن کسانی است که از این توانایی استفاده مطلوب کرده اند.[19] یکی از دلایل علاقمندی بسیاری از محققان به حیطه فراشناخت آن است که معتقدند این حوزه تلویحات مهمی در میدان تعلیم و تربیت دارد.
گمان می رود که مهارتهای فراشناختی نقش مهمی در انواع فعالیتهای شناختی از جمله تبادل کلامی اطلاعات، درک مطلب خواندن، انگیزش پیشرفت، درک کلامی، نوشتن، زبانآموزی، ادراک، توجه، حافظه، حل مسئله، شناخت اجتماعی، بازی کرده است.[20]در یک فراتحلیل، ونگ7 و همکاران در مورد عوامل مؤثر بر یادگیری دانش آموزان، نشان دادند که از میان 228 عامل مؤثر در یادگیری، فرایندهای شناختی و فراشناختی بیشترین تاثیر را بر یادگیری دانش آموزان دارند.[21]
فلاول - - 1988 معتقد است که هدف اساسی آموزش فراشناختی، خود کنترلی و خود آموزی است تا فراگیران یادگیرندگان مستقل شوند که بتوانند فرایندهای شناختی و یادگیریشان را در جهت اهداف تعیین شده ی خود، هدایت، نظارت و اصلاح کنند. اسوالند و کارین - - 2006 معتقدند که یافته های پژوهشی ناظرند بر اینکه بسیاری از مشغلات دانش آموزان در امر یادگیری به مهارتهای ضعیف شناختی و فراشناختی آنان مربوط است. پژوهش ها نشان داده است که بخش مهمی از مهارتهای شناختی و فراشناختی آموختنی اند.
پژوهش ماسن و همکاران - 2006 - 8 نشان می دهد که آموزش این راهبردها، نتایج مهمی را به دنبال می آورد. نتایج مطالعات ماسن و همکاران - 2006 - بیانگر آن بود که آموزش مهارتهای شناختی و فراشناختی بطور قابل توجهی در پیشرفت تحصیلی و انجام موفقیت آمیز تکالیف درسی دانش آموزان مؤثر است. لذا این محققان به معلمان پیشنهاد کرده اند که علاوه بر اینکه خودشان باید با مهارتهای مؤثر یادگیری و مطالعه آشنایی کامل داشته باشند، بلکه می بایستی این مهارتها را به دانش آموزان آموزش داده و استفاده از این راهبردها را به آنها توصیه نمایند.[22]
خودنظم بخشی
وهس و بامیستر - 2004 - 9 معتقدند که خود نظم بخشی - خودتنظیمی - روشی برای تغییر افکار، احساسات، تمایلات و اعمال فرد و دادن نظم و معنا به زندگی روزانه است تا انسان بتواند به اهداف بالاتری برسد.[23] بیشتر موفقیت افراد در رسیدن به اهداف مورد علاقه ی آنها، از طریق مهارت در تنظیم شناخت، عواطف و رفتار آنها، تعیین می شود.[24]
پنتریچ - 1994 - معتقد است که آموزش خود نظم بخشی بعنوان سیستم انگیزشی پویای تنظیم اهداف و گسترش راهبردها، برای رسیدن به اهداف است، همچنین مدیریت پاسخ های هیجانی است که بعنوان عوامل اصلی سیستم انگیزشی پویای تنظیم اهداف و گسترش راهبردها، برای رسیدن به اهداف است، همچنین مدیریت پاسخهای هیجانی است که بعنوان عوامل اصلی سیستم انگیزشی، به فرایندهای شناختی مربوط است.[23]
فراشناخت و خودنظم بخشی
به عقیده ی روانشناسان شناختی، بویژه کسانی که در چارچوب پردازش اطلاعات کار کرده اند، فرایندهای فراشناختی بر عملیات اجرایی، طراحی عملکرد، بازبینی، وارسی و تنظیم رفتارها و جهت حل مسئله تأثیر گذاشته است. بنابراین فراشناخت با خود نظم بخشی رابطه دارد، زیرا دانش و آگاهی نسبت به فرایندهای شناختی باید موجب استفاده از آن به هنگام حل مسئله شود که این امر از طریق خود نظم بخشی صورت گرفته است .
خودنظم بخشی عبارت است از ظرفیت فرد برای تعدیل رفتارها بر اساس شرایط و تغییرات محیطی درونی و بیرونی و به بیان دیگر، ظرفیت شخص برای سازمان دهی رفتار بر طبق اهداف .[25] پینتریچ - 2000 - معتقد است که یادگیری خود نظم بخشی چند مؤلفه دارد که راهبردهای شناختی ، فراشناختی ، و مدیریت منابع مهمترین آنهاست . رابطه ی خود نظم بخشی و کنترل فراشناخت با یادگیری مثبت و ارتباط فرایندهای فراشناختی بازبینی و کنترل تعاملی است. راهبردهای خودنظم بخشی با برنامه ریزی ، تلاش و خودبازبینی رابطه ی مثبت دارند.[26]
نظریه یادگیری خودنظم بخشی
در سالهای اخیر متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسان، پژوهش های زیادی را در زمینه افت تحصیلی، یادگیری و متغیرهای مرتبط با آنها انجام داده اند و درباره ی بهبود فرایند یاددهی، یادگیری نظریه های متعددی عرضه کرده اند. یکی از این نظریه ها، نظریه ی یادگیری خود نظم بخشی است. نظریه های یادگیری خود نظم بخشی از نظریه ی شناختی اجتماعی بندورا نشأت گرفته است که مفروضه ی اصلی این نظریه آن است که هر فردی حاصل تعامل 3 دسته متغیرهای شخصی، محیط و رفتار است.
بر اساس این نظریه، خودنظم بخشی تنها وسیله ی فرایندهای شخصی تعیین نگردید، بلکه از عناصر محیطی و رفتاری به شیوه ی تعاملی تأثیر پذیرفته است . قدرت نسبی تأثیرات خود، محیط و رفتار در این تعامل سه گانه، توانسته است از طریق تلاش های شخصی برای خودنظم بخشی، پیامدهای رفتاری عملکرد و تغییرات در محیط تغییر کند.[29]
تا کنون پژوهشهای متعددی در راستای عوامل مرتبط یا مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در دوره های مختلف تحصیلی انجام شده است. بابایی و همکاران [30] - 1394 - در پژوهشی رابطه راهبردهای شناختی – فراشناختی و ویژگیهای جمعیت شناختی با عملکرد تحصیلی دانشجویان را بررسی کردند . یافته های این پژوهش نشان دادند که رابطه مثبت و معنادار بین راهبردهای شناختی و فراشناختی با عملکرد تحصیلی دانشجویان بود.
حیدری و همکاران [18] - 1393 - در پژوهشی با عنوان نقش خودکارامدی، خودتنظیمی - راهبردهای شناختی و فراشناختی - و عزت نفس در عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال سوم رشته ی علوم تجربی در دبیرستان های شهرکرد به این نتیجه رسیدند که خودتنظیمی و خودکارامدی - از راهبردهای فراشناختی - در تبیین واریانس عملکرد تحصیلی سهم داشته است. سلحشوری و همکاران [31] - 1393 - در پژوهشی با عنوان - بررسی رابطه ی مؤلفه های انگیزشی و راهبردهای یادگیری خود تنظیم در عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه - به این نتیجه رسیدند که بین مؤلفههای شناختی و فراشناختی ، خودکارامدی ، انگیزش درونی ، رابطه ی مثبت وجود دارد .