بخشی از مقاله

چکیده:

در حالی که اطلاعاتی دربارهی فعالیتهای قانونی اهدا و پیوند عضو وجود دارد، لکین برای بسیاری از کشورها آمار تعداد قربانیان و اعضای قاچاق شده نسبتاً ناقص مانده است در نتیجه ارائه یک تعریف دقیق از قاچاق اعضا و قاچاق انسان به منظور برداشت عضو هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی به دلیل فقدان توافق جهانی و به دلیل محدودیت دسترسی به منافع رسمی جهت کسب اطلاعات دقیق، امکانپذیر نمیباشد.

بنابراین اطلاعات در دسترس اکثراً بر پایه حدسیات و شایعه و همچنین بر پایه دادههای معین رسمی ناقص میمانند. هنگام توصیف فعالیتهای قاچاق مربوط به پیوند، ابتدا باید توجه کرد که این گونه قاچاق - چه قاچاق اعضا و چه قاچاق انسان به منظور برداشت عضو - یک مسئلهی جهانی است. یک چهارچوب اخلاقی بینالمللی وجود دارد که به طور مناسب در استانداردهای موجود منعکس شده است.

مقدمه:

با توجه به این که قاچاق اعضای بدن با جرایم سازمان یافته فراملی در ارتباط است، از این رو مستلزم همکاری در سطح بین المللی است و هر یک از کشورها موظف اند در راستای پیشگیری و مبارزه با قاچاق اعضای بدن تلاش کنند. کنوانسیون مبارزه با جنایت سازمان یافته فراملی به عنوان اولین سند حقوقی الزام آور در زمینه کنترل جرم1 به همراه پروتکل قاچاق انسان، به منظور پیشگیری از قاچاق انسان،دولتهای عضو را به اتخاذ تدابیر اقتصادی، اجتماعی و رسانه ای که بزه دیدگان بالقوه را هدف قرار می دهند وادار می کند.عدم امکان موفقیت یک کشور خاص در مبارزه با این جرم،همکاری دولتهای مختلف را اقتضاء می کند.

از این رو امروزه شاهد تصویب اسناد جهانی،منطقه ای و حتی قراردادهای دو جانبه بین کشورهای مختلف در این زمینه هستیم،که همکاری کشورها طیف وسیعی از فعالیتها را در بر میگیرد. مقاله حاضر با هدف،شناخت عواقب فردی و بین المللی قاچاق اعضاو انسان جهت برداشت عضو سعی داردتا به بررسی این عوامل بپردازد.روش تحقیق بکار رفته جهت این منظور، روش کتابخانه ای و اسنادی بوده که با رویکرد تطبیقی و تحلیل محتوای متون به دست آمده اطلاعات کسب شده را تبیین و ارائه خواهد داد.

تبیین مساله

در بحث عمومی و نشریات و اسناد حقوقی Kو قاچاق انسان به منظور برداشت عضو، اغلب با هم ترکیب شده یا در کنار هم مورد مطالعه قرار می گیرند. وجود این امر در بخش تئوری و در بخش عملی موجب سردرگمی در مطالعه و شناخت و در نتیجه مانع تلاشهای موثر جهت مبارزه با این دو نوع جرم میشود و همچنین امکان حمایت جامع و کامل از قربانی میسر نمیگردد.

البته برخی موارد قاچاق K ناشی از قاچاق انسان میباشد. با این حال مفهوم قاچاق K وسیعتر از مفهوم قاچاق انسان به منظور برداشت عضو میباشد. از سوی دیگر قاچاق انسان تنها بهرهمندی با هدف برداشت عضو را پوشش نمیدهد، بلکه اشکال دیگری از استثمار را نیز پوشش میدهد. برای حمایت و مجازات موثر این دو پدیده لازم است قاچاق K و قاچاق انسان به منظور برداشت عضو را متمایز ساخت تا بتوان دو روش مربوط به دو شکل را ایجاد و توسعه داد. ارتباط بین قاچاق  K و قاچاق انسان به منظور برداشت عضو به طور شفاف مشخص نشده است.

چند استاندارد و ابتکار بین المللی جهت مبارزه با قاچاق OTC وجود دارد، که مطابق با پیشرفتهای پزشکی در این زمینه توسعه یافتهاند، و قاچاق در این زمینه را به یک احتمال و سپس یک واقعیت تبدیل کردهاند. این بخش استانداردهای اصلی موجود در این زمینه را خلاصه میکند. در ابتدا باید توجه کرد که هیچ تعریف جهانی مورد توافق از قاچاق OTCوجود ندارد، گرچه این فعالیتها با نقض اصل مبتی بر اینکه بدن انسان و اعضایش نباید به عنوان کسب سود مالی مورد استفاده قرار گیرند - یک اصل از غیر تجاری سازی که الزام قانون بین المللی شده است - ارتباط دارند. در برخی مواقع به نظر میرسد فروش یک عضو تنها راه نجات از اوضاع اقتصادی وخیم میباشد. به علاوه برخی از افراد خانواده، اقوام یا دوستان، دربارهی آنچه برای قرانیان روی میدهد تصمیم میگیرند و آن افراد آنها را -اکثراً کودکان- به قاچاقچیان سوءاستفاده جنسی یا کاری یا به دلالان بیمارستانها که در پیوند عضو غیرقانونی دخیل هستند تحویل میدهند یا به سوءاستفاده جنسی و بیگاری کشیدن از آنها یا برداشت اعضای آنها رضایت میدهند.

عواقب برای افراد یکسانند: قربانیان در جوامع خود برای آنچه انجام دادهاند یا آنچه برایشان اتفاق افتاده مورد تبعیض و اهانت قرار میگیرند. وقتی آنها به محیط خود باز میگردند، مجبورند با این حقیقت که دیگران میدانند که آنها بخشی از بدن خود را فروختهاند یا ناخواسته چیزی از آنها - حرمت جنسی یا اعضای آنها - گرفته شده است- که هر دو از مسائل مهم اخلاقی هستند- زندگی میکنند و آنها با عواقب بلندمدتی در رابطه با سلامت و کرامت بدنی خود مواجه میباشند. در مورد برداشت اعضا این عواقب از مداخله ناشی میشوند، همانطور که اگر مراقبتهای پزشکی مداوم انجام نشوند بسیاری از اهدا کنندگان با این مشکلات مواجه میشوند، آنها اغلب دچار آسیبهای روانی شده و خجالت زده میباشند.

عواقب فردی قاچاق اعضا و قاچاق انسان جهت برداشت عضو

تفکیک بحث دربارهی اخلاقیات بازارهای اعضا از بحث دربارهی مشکل قاچاق اعضا و بافتها و قاچاق انسان به منظور برداشت اعضا یا بافتها اهمیت بسیاری دارد. منتقدان بازار اعضای بدن میگویند این بازارها از نظر اخلاقی صحیح نیستند. زیرا اصل اساسی اخلاق مبنی بر اینکه بدن نباید به عنوان دارایی یا کالا در نظر گرفته شود را نقض میکنند.

برخی معتقدند بازارها از نظر اخلاقی به این دلیل صحیح نیستند که دادن مجوز به آنها منجر به عواقبی نامطلوب مثل سقوط عرضهی کلی اعضا و بافتها، انحراف توزیع اعضا و بافتها به سوی ثروتمندان، کاهش کیفیت اعضا و بافتهای در دسترس به این دلیل که فروشندگان در ارائه اوضاع بهداشت و سلامت آنها تقلب میکنند و ناتوانی در تنظیم جهت حمایت از علایق فروشندگان، خواهند شد.

هر یک از این مباحث مهم هستند و ممکن است دلیل معتبری جهت ممنوعیت تأسیس بازارهای اعضا با بافتها از افراد زنده یا مرده باشند. با این حال به نظر می رسد مشکلات بیشتری در رابطه با قاچاق وجود دارند که تعیین نگشته اند. یا ورای مسائل مربوط به بازار کنترل شده داوطلبانه قرار گرفتهاند.

ابعاد مهمتری که قاچاق را از بازارهای کنترل شده جدا میسازند و قاجاق به ویژه قاچاق انسان به منظور برداشت اعضا را وقیحانه جلوه می دهد، زورگویی و سوءاستفاده - استثمار - قاچاقچیان است. هر فرد در جامعه حق و حقوقی در جهت کنترل کردن زندگی خود دارا میباشد و احترام به حرمت و خودمختاری انسان مستلزم احترام به تمامی تصمیمات فرد میباشد. هر انسان بالغ حقی برای تعیین آنچه به بدنش انجام میشود دارد.

فروش کلیه یک فرد ممکن است در بحثهای آکادمیک دربارهی فروش اعضا و بافتها نشان دهندهی خودمختاری یا انتخاب آزادانه باشد، اما این مورد زمانی که شخص برای دادن کلیه تهدید میشود یا تبدیل کلیه به تنها گزینه انتخابی برای فقرای مایوس میباشد، صدق نمیکند.

انتخاب آزادانه با زورگویی به خطر میافتد. همچنین میتواند از طریق غرامتهای کلان نامربوط گردد. نه به این دلیل که فروشندگان از طریق چشم انداز مالی نامعقول جلوه میکنند، بلکه برای آنهایی که نیازمند پول هستند، پیشنهادات معین، مقاومت ناپذیر و وسوسه انگیز هستند.

"آنهایی که زیر دین بدهیهای سنگین قرار دارند و هیچ راه چارهای ندارند اگر طلبکارانشان آنها را مجبور به فروش کلیه کنند، نمیتوان به درستی دربارهی انتخاب آنها سخن گفت. انتخابها نیازمند گزینهها و همچنین توانایی جهت تعقل دربارهی آنها میباشد." فقر و شرایط وخیم نه تنها با خودمختاری فرد تداخل دارد، بلکه با استقلال فرد نیز در تعارض است.

با این حال وقتی یک فرد مورد تهدید و خشونت و زورگویی قرار میگیرد تصمیم گیری نمیکند. و همین طور آنهایی که فروش بدنشان تنها گزینه ممکن برای کسب درآمد جهت امرار معاش میباشد نیز تصمیمگیری نمیکنند.

در نظر گرفتن یک شخص به عنوان یک منبع متحرک اعضا و بافتها نقض حرمت انسان به شمار میرود و با استقلال فرد در تضاد است.

قاچاق انسان به منظور برداشت عضو میتواند از طریق عنصر زورگویی یا تهدید جهت بدست آوردن بافتها یا اعضا و سوء استفاده از انتخابهای محدودی که یک فرد دارد طبقه بندی شود. زورگویی و سوءاستفاده، مشخصههای قاچاق انسان به منظور برداشت عضو هستند و جرم قاچاق انسان را از نظر اخلاقی وقیحانه قلمداد میکند.

بدون شک مجموعه داده های فراوانی در تاریخ وجود دارد که تغییر و تحول درمانی دریافت کنندگان اعضای بدست آمده در چهارچوب یک معامله تجاری، که معمولاً از مناطقی دور از کشوری که دریافت کننده در آن مقیم است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید